سه شنبه, ۲۸ فروردین, ۱۴۰۳ / 16 April, 2024
مجله ویستا


سقط جنین abortion


سقط جنین  abortion
▪ دعوت.۱۳۸۷.
▪ نویسنده و کارگردان: ابراهیم حاتمی کیا. با بازی گوهر خیر اندیش، مریلا زارعی، محمد فروتن، مهناز افشار و دیگران
دعوت آنقدرها هم که میگویند فیلم بدی نیست. در حد و اندازه های حاتمی کیا-در مقایسه با حاتمی‌ کیا- نیست اما یکسره خالی از حاتمی‌ کیا هم نیست. با این حال به هیچ وجه فیلم تاثیر گذاری نیست، برخلاف اغلب کارهای حاتمی‌ کیا مخاطب را با خودش درگیر نمی‌کند و برایش مسئله نمی‌سازد. به نظر من یکی از دلایل مهم این عدم تاثیر را می‌توان در این نکته جست که دعوت اگرچه به مسئله ای زنانه نزدیک شده است اما زوایه نگاهش به مسئله زنانه نیست، فیلم از منظری احساسی- اما مذکر و مرسوم به مسئله سقط جنین نگاه می‌کند.
دیالوگ‌ها طوری ترتیب داده شده اند که مخاطب، زنی را که دلمشغول موقعیت حرفه ای خودش است خودخواه بداند و در مقابل اصرار شوهر او بر بچه دار شدن را طبیعی و به حق قلمداد کند و حتی برایش دل بسوزاند که چرا پنگوئن نیست! دعوت همچنان مادری را مهمترین وظیفه یک زن می‌داند اگرچه گه گاه با جملاتی سرد و خشن دیدگاه های فمینیستی را هم طرح می‌کند و خنده خلایق حاضر در سالن را برمی‌ انگیزد. دعوت آنقدر مردانه است که در ذهن مخاطب نسبت به حاج آقایی که اخیرا همسر صیغه ای اختیار کرده احساس همدلی ایجاد می‌کند بسیار بیشتر از حسی که شما نسبت به همسر دائم و صیغه ای او پیدا خواهید کرد.
فریادی که حاجی از نای جان برمی‌ آورد بسیار بیشتر از ساده دلی همسر اولش وافاضات شعارگونه همسر صیغه ای اش در مخاطب کارگر می‌ افتد. برخلاف سایر کارهای حاتمی‌ کیا او این بار نمی‌خواهد/نمی‌تواند از زاویه متفاوت به قضیه نگاه کند و برخی نماهای تاریک را نشانمان بدهد، نمی‌خواهد به این مسئله بپردازد که چرا مردها بچه دوست دارند و زنها نه! بطور کلی نقش های حاشیه ای مردان در اپیزودهای مختلف معقولتر از نقش های محوری زنان از کار درآمده است. شما خیلی راحت تر با شادی‌ها و نگرانیهای علی، زینال، کاوه، مهدی و منصور کنار می‌ آید تا با احساسات گنگ و نامعقول زن‌ها . به نظ من حاتمی‌ کیا -همچنان که در سایر فیلمهایش- نتوانسته است به احساس واقعی زنهای واقعی- ونه ایده آل و رویایی خودش- نزدیک شود
دعوت موضوع داغ و زنانه ای را انتخاب کرده است بدون اینکه گوشه چشمی به عوامل داغ شدن موضوع داشته باشد. سقط جنین را به مسئله ای مربوط به خودخواهی های زنانه، احساسات تند و زودگذر زنها یا ترس از حرفهای خاله زنکی- که همگی با کنترل معقول و مذکر مهار می‌شوند- فروکاسته است و سعی دارد مخاطب را با خودش همراه کند. دعوت بچه‌ها را فرشته های کوچکی که هدیه های خداوند هستند می‌داند و این مهمتر از همه چیزهای دیگر است. مهمتر از فقر و دربه دری، مهمتر از شکافهای عمیق نسلی، مهمتر از بی پدری و یا متهم به زنازاده بودن، مهمتر از خانواده ای درگیر با خیانت، مهمتر از همه آرمانهای فردی و حرفه ای…فیلم علاقه ای به تامل درباره آینده و مشکلات فرشته هایی که در هریک از این خانواده‌ها متولد می‌شوند نشان نمی‌ دهد. دعوت اصرار دارد که این میهمانان ناخوانده را دعوت شده بنامد و تفاوت های میهمان ناخوانده و میهمان دعوت شده را نادیده بگیرد
سقط جنین از آن دسته مسائلی است که براحتی نمی‌توان در قبال آن موضع گرفت. انبوه مطالعات حقوقی، اجتماعی، اخلاقی، مذهبی با نتایج ضد و نقیض باعث پیچیدگی فراوان موضوع شده است طوری که نمی‌توان حکمی قطعی درمورد روا یا ناروا بودن آن صادر کرد.
حق زنان برای کنترل باروری یکی از مطالبات محوری موج دوم جنبش فمینیستی به شمار می‌رود.فمینیست‌ها معتقد هستند که باور به لزوم کنترل زن بر جسم خود به عنوان یک حق از باور به شان انسانی مستقل زن برگرفته شده است. اما همه فمینیست‌ها بر پایه همان نتایج و دغدغه های ضد و نقیضی که اشاره کردم طرفدار سقط جنین نیستند. بسیاری از آنها بر این باورند که نباید زنان را از مادری جدا کرد اما باید توجه داشت که مادری تنها زمانی به یک عمل انسانی لذت آفرین و مسئولانه تبدیل می‌شود که زنان بتوانند با آگاهی و مسئولیت انسانی کامل تصمیم بگیرند که مادر باشند. فمینیست‌ها معتقدند که این حق زن- و فقط زن- است که بخواهد بچه دار شود. در واقع بر این اساس حق کنترل باروری به عنوان یک حق مدنی تلقی می‌شود که هیچ مرجعی جز خود زن نمی‌تواند در مورد آن تصمیم بگیرد. آنها مدافع حق زن بر کنترل جسم خود و فاعل مختار بودن وی هستند. فمینیست‌ها معتقدند زنان نباید اجازه بدهند که دیدگاه های مذکر حاکم، سرنوشت آنها را به کودکان گره بزنند
سقط جنین در کشور ما بیشتر مسئله ای است مربوط به زنان طبقه متوسط شهری مدرن. ناگفته پیداست که بچه دار شدن بیشترین تاثیر را بر زندگی یک زن می‌گذارد. بسیاری از زنان علاقه/آمادگی(روحی،جسمی، عاطفی، شغلی، اقتصادی و…) برای بچه دار شدن ندارند. به ویژه این که در دوره جدید بزرگ کردن کودک به امری پیچیده، پر مشغله و پرمسئولیت و البته طولانی مدت تبدیل شده است که زن مسئول مستقیم آن شناخته می‌شود. حضور بی موقع یک کودک می‌تواند تمام برنامه ریزی های فردی و اجتماعی یک زن برای پیشرفت، تغییر، تجربه و موفقیت را ناکام بگذارد و او را به شرایطی بدوزد که رهایی از آن هزینه های بسیار بیشتری-برای او و دیگران- در پی خواهد داشت.
با این وجود همه فمینیست‌ها خواستار آزادی بی قید و بند زن- و فقط زن در این مسئله نیستند. بسیاری از زنها اعم از فمینیست و غیر فمینیست- دوست دارند که مادر باشند و بسیاری از نظریه پردازان فمینیست مادری را به عنوان تفاوت بنیادی و منشا خصلت های مثبت زنانه می‌دانند که باید در حوزه های مختلف-از جمله اخلاق از آن الگوبرداری بشود. همچنین جنبش های قدرتمند تحت عنوان جنبش ضد سقط جنین یا طرفدار حیات که توسط زنان اداره می‌شوند در کانون مخالفت با آزادی نامحدود در امر سقط جنین قرار دارند. به علاوه در موج سوم فمینیسم این انتقاد به فمینیست‌ها وارد شد که نگاهشان به مادری و سقط جنین از موضعی محدود و مربوط به یک طبقه و نژاد خاص و با ترجیحات محدودی سامان یافته است و تجربیات زنان سیاه در زمینه نسل کشی یا نگرانی های سیاهان، طبقه کارگر و زنان جهان سومی را نسبت به عقیم سازی اجباری نادیده می‌گیرد.
با این حال تمامی فمینیست‌ها معتقدند که سقط جنین بخشی از یک مبارزه تاریخی بسیار گسترده است که متضمن تغییرات زیادی در معنای خانواده، مادری، احساس جنسی و به رسمیت شناختن حق زنان برای انتخاب سرنوشت خود است.
منبع : critic


همچنین مشاهده کنید