پنجشنبه, ۳۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 18 April, 2024
مجله ویستا


هم قبیله خانه را دریاب


هم قبیله خانه را دریاب
گفتن مکرر است حکایت قبیله قلم در این کهنه دیار، قدمت بی پناهی قلم بدستان جراید این آب و خاک و نداشتن امنیت شغلی آنهااز آغاز تا به امروز است، خاصه امروز روز هم به همان مصیبت گرفتارند که یکصد سال پیش از این هم گرفتار بوده اند .
و از عجایب روزگار همین قدر بس که از این همه مشقتی که بر این قوم، تحمیل شده است، هر گاه ترفندی برای رهایی خود از این همه مصیبت بستند و چاره ای اندیشیدند، به محض قوام گرفتن، یا با تفرقه افکنی ها از هم پاشیده و یا به حکم دولت های وقت تعطیل شده اند آن چنان که امروز هم برای انحلال تنها تشکل صنفی روزنامه نگاران که بر اساس نص صریح قانون اساسی تشکیل شده است، با مستمسک قرار دادن دلایل سست و بی پایه و ایضا ناموجه وزارت کار امور اجتماعی رو به انحلال است و در این رهگذر تماشایی است رقص و پایکوبی وزارت ارشاد نیز که خود را متولی رسانه ها و اصحاب رسانه ای می پندارد، که در واکنش به چنین حق کشی، تنها خود را موظف به ارسال نامه ای به روزنامه‌ها دانسته، تا آنها را به این علت که انجمن یاد شده از سوی وزارت کار غیرقانونی اعلام شده است، از پوشش دادن اخبار مرتبط با انجمن منع گرداند.
رسم دنیا جمله تکرار است اندر کارها
تا چه زاید عاقبت زین رسم و این تکرارها
بس حوادث چشم ما بیند که نو پنداردش
لیک چشم پیر دنیا، دیده آن را بارها
بی گمان آن چه از سوی وزارت کار امور اجتماعی در مورد انجمن صنفی روزنامه نگاران روا دانسته شده است، خط مشی دیرینه ای است که همواره صاحبان قدرت در تقابل با روزنامه نگاران، این سربازان بی جیره و مواجب ملت ها، تا کنون اتخاذه کرده اند، خاصه امروز در این بلاد اسلامی انحلال خانه روزنامه نگاران از سوی دولت چیزی جز نادیده گرفتن نص صریح قانون اساسی و آرمان‌های اولیه انقلاب اسلامی نمی تواند باشد.
در تاریخ آمده است که کمبوجیه پسر کوروش عاشق یکی از خواهران خود شد و قصد کرد تا او را به حباله نکاح خود در آورد اما چون این خواسته او بر خلاف عرف و عادت بود، قضات شاهی را به حضور طلبید و پرسید آیا قانونی که ازدواج خواهر با برادر را اجازه داده باشد وجود دارد؟ قضات شاهی جوابی دادند که هم عادلانه بود و هم عالمانه، آنها در پاسخ به شاه گفتند، قانونی وجود ندارد اما قانون نانوشته ای وجود دارد که به شاه اجازه می دهد هر آن چه مایل باشد انجام دهد، حال حکایت صاحبان قدرتی است که امروز نیز تشکل قانونی انجمن صنفی روزنامه نگاران را بر نمی تابند از این رو از قانون نانوشته ای برای انحلال خانه روزنامه نگاران بهره می برند که اساسا بر خلاف نص صریح قانون اساسی است و جالب این که هیچ پاسخ قانونی و منطقی هم برای چنین بی قانونی وجود ندارد مگر آن که باور کنیم: ساعت شماطه دار مردم را از خواب بیدار نمی کرد... و خدا مگس را آفرید.
با چنین اوصافی که بعد از سال ها بار دیگر اهالی مطبوعات خانه ای بر پا داشتند و زیر یک سقف گرد هم می آمدند و با بضاعتی هر چند کم به رتق و فتق امور صنفی خود می پرداختند بی انصافی است که در چنین برهه ای آن دسته از هم قبیله هایی که به درست با نادرست گله ای از دست اندر کاران انجمن داشته اند، در این بزنگاه به جای حمایت از حانه صنفی خود، در پی تسویه حساب های شخصی باشند که از قضا همین اختلاف سلیقه ها تا کنون باعث پاشیده شدن تمامی تشکل های صنفی روزنامه نگاران از آغاز تا به امروز شده است. نگاه کنید به تاریخ مکتوب تشکل های صنفی روزنامه نگاران از دیروز تا به امروز در این آب و خاک که همواره اختلاف سلیقه های صنفی بزرگ ترین عامل و دستاویز برای انحلال تشکل های صنفی روزنامه نگاران بوده است که قدرتمندان زمان با دست آویز قرار دادن آن، حکم به انحلال می دادند، از ماست که بر ماست.
دلم بگرفت از بی همدلی ها
رو به کوه آرم
مگر آن جا زنم پیوند فریادی به فریادی
نقل است در برخی از مذاهب از اسلام تا مسیحیت و یهود، بعضی از اصناف و پیشه وران نیز، یکی از انبیا را حامی صنف خود می پنداشتند مانند نجاران، که حضرت نوح، و یا قصابان که حضرت ابراهیم را حامی خود می دانستند حتا می گویند آرایشگران ایرانی هم سلمان پارسی را حامی صنف خود می دانند چرا که سلمان موهای پیامبر را آرایش می کرد، اما در هیچ دین و آئینی تا کنون نیامده است که قبیله قلم بدستان را حامی باشد نه در زمین و نه در آسمان و این نشان از بی پناهی قبیله ای است که به حکم رسالت قلم، وکیلان بی جیره و مواجب ملت اند اما خود در احقاق حق خویش در مانده اند.
حال با آن چه گفته آمد روز خبرنگار نیز در پیش است که دلمان مالش می رود از این جشن که روز بی همدلی هاست، خاصه آن که هر ساله در چنین ایامی، در بند بودن بسیاری از قلم بدستان را شاهد بوده ایم اما با این همه این درست که به شهادت تاریخ در صد سال گذشته روزنامه نگاران این مرز و بوم، به دلیل برآورده نشدن خواست ها و نیازهایشان همواره حرف تکراری زده اند و در تمام این سال ها که در چرخه ی اختناق بوده اند یک حرف را از نسلی به نسل دیگر انتقال داده اند که آن چیزی جز دم زدن از نظام مطبوعاتی و امنیت شغلی نبود که تا کنون موفق به تحقق این آرزو نشده اند اما در هر دوره از تاریخ این آب و خاک، هر گاه با انگیزه تامین امنیت شغلی به دور هم جمع شده تا با ایجاد یک تشکل صنفی، قبیله خود را سامان دهیم فریب سیاست بازان و سیاست پیشگانی را خورده ایم که در چنین تنگناهایی به کناری نشستند و تنها نظاره گر بودند، آیا اکنون زمان آن فرا نرسیده است که بدون جبهه بندی های سیاسی ایتدا برای حفظ خانه خود و جلوگیری از انحلال غیر قانونی آن هم صدا گردیم و سپس برای احیای آن همدل و یک صدا شویم؟
بیژن صف‌سری
منبع : انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران


همچنین مشاهده کنید