شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا


یکی یه دونه!


یکی یه دونه!
"از بس هرچه می خواستم پدر و مادرم برایم فراهم کردند، اعتماد به نفسم در زندگی کم شد. راستش را بخواهید خودم را در مقابل مشکلات زندگی کم توان می بینم. چندباری به روان شناس مراجعه کرده ام. می گویند این مشکلات به خاطر تک فرزند بودن من است.
"٥ فرزند دارم که واقعا نمی توانم به مشکلات شان رسیدگی کنم. همیشه یک جای زندگی ام لنگ می زند. فکر می کنم اگر تنها یک بچه داشتم، بسیاری از مشکلاتم کاهش پیدا می کرد.
"کاش یک خواهر داشتم خیلی دلم می خواست، اما پدر و مادرم این نظر را قبول ندارند. اگر خواهری می داشتم، خیلی از مشکلات روحی را در زندگی نداشتم.
"همیشه به این موضوع فکر می کنم که کاش برادر یا خواهری داشتم که در بعضی مواقع می توانستم با او صحبت کنم. آدم وقتی تنهاست، دلتنگ می شود. من با این که پدر و مادرم بسیاری از خلاء های زندگی ام را پرکرده اند، هنوز بعضی اوقات احساس تنهایی می کنم.
"با این که ٣ تا بچه بیشتر ندارم، هرجا برای اجاره خانه می روم می گویند: بیشتر از دو تا بچه را راه نمی دهند. حالا مانده ام که با ٣ بچه کجا بروم!
"همین یک بچه برای مان کافی است. فردا روز که بزرگ بشود یک عالمه خرج دارد که از پس آن ها برنمی آییم.
"در جامعه فعلی همین یک بچه هم اضافی است. بچه، آدم را از همه زندگی عقب می اندازد.
این ها، نظراتی بود از برخی افراد جامعه که با پدیده ای به نام تک فرزندی یا روبه رو شده اند و یا روبه رو خواهند شد. حتما شما هم در ارتباط با این ماجرا نظراتی دارید و یا حتی ممکن است که خود یکی از همین والدین یا فرزندان باشید!
در هر صورت تعداد والدین تک فرزند روزبه روز درحال افزایش است و نباید از یاد برد که داشتن یک فرزند، بهتر یا بدتر از داشتن چند فرزند نیست و تک فرزندی نیز چون چند فرزندی مزایا و معایبی دارد. در این گزارش ما به محاسن و معایب تک فرزندی می پردازیم.
● تک فرزندی و منیت ها
خانواده های تک فرزند بر مسائل خاص تاکید دارند که ممکن است در خانواده های چند فرزندی وجود نداشته باشد. تک فرزندها نمی توانند ناامیدی ها و فشارهای روحی را تحمل کنند و چنان چه توهینی به آنان شود، بی آن که قصدوغرضی درکار باشد، این توهین را رفتاری عمدی و با نیتی خاص برداشت می کنند. تک فرزند ها چنان چه از پدیده یا مسئله ای رنجیده شوند، این حالت را تامدت های مدید در درون خود زنده نگاه می دارند. آن ها فقط به برقراری روابطی علاقه مندند که در برگیرنده منافع آن ها باشد و احساساتشان را نیز جریحه دار نکند. فرزندان یکی یکدانه ممکن است ناراحتی های خود را برای دیگران بیان نکنند و فردی درون گرا شوند.از آن جایی که پرورش کودک از دو عامل حضوری و غیابی تاثیر می پذیرد و کودک تک فرزند نیز در خانواده ای رشد می کند که افراد بالغ در آن حضور دارند و کودک دیگری نیست که بتواند با او ارتباط برقرار کند، کودک به طور کامل مورد توجه و علاقه والدین قرار می گیرد که این عامل سبب می شود کودک احساس کند شخصی مهم است. از مزایای بزرگ شدن در خانواده های تک فرزند این است که کودک می گوید من دوست دارم تنها فرزند خانواده باشم، هیچ رقیبی نداشته باشم و کسی حسادت مرا تحریک نکند و نیاز نباشد با کسی دعوا کنم تا بتوانم وسیله ای را که دوست دارم، تصاحب کنم.
از این روست که کودکان خانواده های تک فرزند، احساس امنیت و اعتماد به نفس زیادی دارند.
● تک فرزندی و چهار عامل
دکتر اسلامی فرد، جامعه شناس و کارشناس مسائل اجتماعی در ارتباط با پدیده تک فرزندی به ما می گوید: پدیده تک فرزندی در کشور ما معلول ٤ عامل است. عامل اول، عوض شدن الگوهای مراقبتی از کودکان است، به عنوان مثال قبلا وقتی بچه به دنیا می آمد، والدین به بحث آموزش، درمان و تغذیه او اهمیت نمی دادند. اما الان الگوها عوض شده است و آموزش و حتی بزرگ کردن بچه ها سخت شده است.
بنابراین خانواده ها به سراغ بچه دوم نمی روند. دومین عامل تبدیل خانواده از حالت گسترده به هسته ای است. در قدیم خاله، عمه، خواهر و ... همه در یک خانواده زندگی می کردند و این ها در بزرگ کردن بچه به هم کمک می کردند. اما با تبدیل خانواده به حالت هسته ای، سختی بزرگ کردن بچه ها بردوش پدر و مادر است. عامل سوم، اشتغال زنان است. در گذشته زنان کار نمی کردند ولی امروز در اجتماع حضور بیشتری دارند و در نهایت وقتی را که باید به بچه ها اختصاص دهند، کمتر می شود. عامل چهارم و نهایی هم که از همه مهم تر است این که خانواده ها می خواهند خوب زندگی کنند. یعنی رفاه طلب شده اند، بنابراین کمتر زیربار بچه داری می روند.
دکتر علیرضا بنایی روان شناس در گفت و گو با ما ادامه می دهد: از مضرات گسترش تک فرزندی در جامعه می توان به مواردی چون محرومیت نسل آینده از روابط صمیمانه فامیلی مثل محبت دایی، عمه و خاله اشاره کرد که این عامل باعث تضعیف روابط عاطفی جامعه می شود.
عامل دیگر هم این است که بچه ها بی ریشه و بی هویت می شوند، چون به هرحال یک مقدار زیادی از هویت خود را از فامیل و خانواده کسب می کنند. از سوی دیگر در خانواده های تک فرزند تمام محبت والدین روی یک فرزند متمرکز می شود که این باعث می شود بچه شخصیت وابسته ای پیدا کند. این بچه در سنین بزرگسالی تبدیل به یک موجود متوقع و زیاده خواه می شود که انتظار دارد همه در خدمت او باشند.
● تک فرزندی و نداشتن رقیب
یکی از معایب تک فرزند بودن، تاثیر آن بر مراحل رشد کودک است. این کودکان کسی را ندارند تا با او رقابت یا بازی یا دعوا کنند و به این ترتیب دوست و همدمی را در منزل یافت نمی کنند و نمی توانند برخی از احساسات را تجربه کنند و در نتیجه فرصتی را هم برای کنترل و مدیریت این شرایط یافت نخواهند کرد.
بلوغ روحی و روانی مواردی همچون شناخت خود، میزان واقع بینی و انتخاب موثر را شامل می شود که به راحتی به دست نمی آید و باید با تجربه های سخت و طاقت فرسا توام باشد.
اما کودکی که تک فرزند است کمتر با مشکلات مواجه می شود و در معرض تجربه کردن شکست، ناکامی، رانده شدن و دیگر تجربیات قرار می گیرد و در نتیجه شرایطی که لازمه بلوغ روحی، روانی است را تجربه نمی کند. اگر والدین، مراقبتی افراطی از تک فرزند خود به عمل آورند و او را به فردی ضعیف و کم تحمل تبدیل کنند، فرزندشان از دیگران نیز انتظار خواهد داشت با او چنین رفتاری داشته باشند که این موضوع ناتوانی او را شدت خواهد بخشید.
● تک فرزندی و فرزند سالاری
دکترفرزانه تاج نیا پدیده فرزندسالاری را تا حدود زیادی حاصل پدیده تک فرزندی می داند و برای ما می گوید: در چنین خانواده هایی بچه می خواهد حرف و عمل او در خانواده حاکم باشد و این در فرهنگ جامعه ما که احترام به بزرگ تر را در راس تمام رفتارهای اجتماعی اش می داند، مطلوب نیست و می تواند زمینه ساز بسیاری از آسیب های اجتماعی مانند طلاق، اعتیاد، خودکشی، فرار از خانه و دیگر معضلات شود.
● تک فرزندی و نقش والدین
والدین باید به فرزند خود کمک کنند تا او بتواند با کودکان هم سن و سالش بازی کند. مدرسه یکی از مکان هایی است که چنین فرصتی را در اختیار کودکان قرار می دهد، ولی این فرصت کافی نیست و باید فرصت های دیگری را نیز مهیا کرد تا کودک بتواند با دوستان هم سن و سالش ارتباط برقرار کند و به بلوغ و عاقلانه شدن احساسات خود کمک کند. مهد کودک و آمادگی، مکانی است که در آن کودک می تواند احساسات نابه هنجار را در بازی با کودکان هم سن و سال خود تجربه کند. دعوت دوستان به منزل و رفتن به منزل دوستان یا داشتن هم بازی هایی در همسایگی از دیگر فرصت های مناسب است.
یکی از مسئولیت های والدین تک فرزند این است که دنیای پیرامون را برای فرزند خود شرح دهند. در محیط خانواده والدین می توانند فرزند خود را تشویق کنند تا احساسات خود را به دیگران بگوید، والدین خود باید نمونه این رفتار باشند. آن ها همچنین باید به فرزند خود بیاموزند که از درگیری نگریزد و با صراحت و اطمینان با مشکلات و اختلافات روبه رو شود.
حمایت افراطی از کودکان اجازه نمی دهد که آنان خود را برای رشد و بلوغ احساسات تقویت کنند. والدین باید بدانند که تربیت فرزندان یک روند آماده سازی و حمایت کردن نوعی اقدام پیش گیرانه است و چنان چه والدین نگذارند فرزندشان با احساسات سخت و ناراحت کننده روبه رو شود یا امکان آشکار کردن این نوع احساسات را برای او فراهم نکنند، تحمل او را برای تحمل این نوع احساسات تا همیشه ضعیف خواهند کرد.نقش والدین در تربیت تک فرزندان باتوجه به شرایط جامعه نقشی کلیدی است که باتوجه به راه کارهای ارائه شده می تواند موثر واقع شود.
منبع : روزنامه خراسان


همچنین مشاهده کنید