سه شنبه, ۲۸ فروردین, ۱۴۰۳ / 16 April, 2024
مجله ویستا

ترجمه کتاب درس های نبرد ایران و عراق اثر آنتونی کردزمن (بخش دوم)


ترجمه کتاب درس های نبرد ایران و عراق اثر آنتونی کردزمن (بخش دوم)
● شرایطی که به آغاز جنگ ایران و عراق انجامید:
۲) وضعیتی که به آغاز جنگ منجرشد:
بر خلاف بسیاری از جنگهای مدرن، مجمو عه ای متنوع از عوامل نظامی و تاریخی ، به ایجاد و تداوم این جنگ کمک نمودند.تعدادی از این عوامل نتیجه مخاصمه های
درازمدت تاریخی میان این دو کشور و ملتهایشان بوده است.سایر عوامل نیز نتیجه شخصیت و دیدگاه های سازش ناپذیر رهبران آنها مربوط بوده است. البته باید به عواملی نظیر مشخصه های نظامی واقتصادی و انسانی دو کشور در دوره پیش از جنگ نیز توجه نمود که به شکل گیری کل مخاصمه انجامید.
به سختی می توان درسهای ویژه ای از بسیاری از این شرایط گرفت، اما باید بخاطر داشت درک عواملی که به آغاز آن نبرد انجامید ، برای فهم نتایج جنگ ، تصمیمات نظامی و تکنولوژی های بکارگرفته شده در میدان رزم،ضروری است. به علاوه تصمیمهای دولتهای خارجی، ارزیابی مخاطرات جنگ و سنجش اثربخشی ارتش یک کشور جهان سومی بویژه پس از یک انقلاب نیز از اهمیت بالایی برخوردار است.
۲-۱) سرآغاز اشغال ایران توسط عراق:
همواره دلایل متنوع تاریخی،فرهنگی و استراتژیک متعددی برای آغاز هرجنگ وجود داشته است.و این موضوع بویژه در مورد جنگ ایران و عراق صادق است، چراکه دوطرف نبرد،برای قرنهای متمادی، در حوزه های فرهنگی و توانمندیهای دیگر با هم به رقابت
می پرداخته اند.همچنین پس از شکل گیری دولتهای مدرن آنان در قرن بیستم ،این دو کشور برای سلطه بر خلیج فارس و گسترش مرزهایشان ،به مخاصمه می پرداختند. در همین زمان ، این تاریخ دیرپای درگیری و تنش بین ایران و عراق و رقابتهای سیاسی و فرهنگی آنان ، نمی تواند به درستی توضیح دهد که چرا چنین جنگی میان آنان روی داد و تا سالها پس از آتش بس هم رویارویی های سیاسی و اختلافات مرزی آنان ادامه یافت.
بااطمینان می توان گفت که در هیچ جنگ بزرگی نمی توان تنها بر دلایل تاریخی و فرهنگی واستراتژیک ،اتکا نمود. جنگ ایران و عراق در وهله اول نتیجه تضاد میان اهداف و بلندپروازی های صدام حسین و سران حزب بعث عراق در برابر رهبرمذهبی جدید ایران آیت ا... خمینی بوده است.و سرعت تبدیل این تنشهای دیرپا اما محدود جهان سومی به جنگی تمام عیار و گسترده، باید مورد توجه قرار گیرد.
۲-۱-۱) رقابت میان پارسیان و اعراب:
اشاره به وجود رقابت های تاریخی میان پارسیان و اعراب از ابتدای آغاز این جنگ درتبلیغات دوطرف مورد بهره برداری قرار گرفت،اما نمی توان همه دلایل را به این موضوع مرتبط دانست.رویارویی ملی گرایی عرب در برابر ملی گرایی ایرانی پس از سرنگونی شاه ایران ،مورد توجه قرار گرفت.اگرچه این مطلب صحیح است که بسیاری از تنشهای تاریخی میان پارسیان و اعراب، پس از ظهور اسلام و نبرد قادسیه روی داده ،اما اختلاف نظرها پیرامون آبهای مرزی و مشترک دو کشور از دیرباز وحتی در دوره پیش از تاریخ، وجود داشته است.در این دوره طولانی ،سالهای صلح ،دوره جنگ با سایر کشورها و دوره همکاری های اقتصادی بدلیل وجود منافع نزدیک ومشترک اقتصادی و مذهبی، قابل مشاهده است.
از سال ۱۶۹۰ تا ۱۹۲۳ میلادی و در بخشهای جنوب غربی ایران موسوم به عربستان ، دیدگاههای استقلال طلبانه وجود داشته است. مثلا در یک دوره ۲۰۰ساله ،حاکم این منطقه در شهر بصره، بصورت حایلی میان ایرانیان و دولت عثمانی ، درآمده بود.در سال ۱۸۱۳ نیز نبردهایی میان ساکنان شط العرب و نیروهای انگلیسی در خرمشهر و ناحیه پیوستن رودهای دجله و فرات بوجود آمد.ایرانیها در سال ۱۸۲۳ به این ناحیه حمله کردندو بخش اعظم سپاه عربهای این منطقه را نابود کردند. از آن سال به بعد ناحیه عربستان و امیر نشین های آن، به بخشی از خاک ایران تبدیل گردید.
عثمانی ها تا یک دهه در برابر این وضعیت اقدامی ننمودند، اما در سال۱۸۳۷ این منطقه وشهر خرمشهر را اشغال کردند.و از آن زمان ، موضوع شیخ نشین های عرب و عربستان، به بخشی از مسایل سرزمین پارس تبدیل شد.در آن جنگ تمام عیار ،این بخشهای ایران به استان بصره عثمانی منضم گردید .گفته می شود که هدف اصلی ترکها ،تضمین دسترسی به آبهای خلیج فارس بوده است.اما روسها وانگلیسیها ،ترکها را مجبور کردند تا از مطقه شرقی شط العرب عقب نشینی کنند تا سلطه خود بر ایران را حفظ نمایندو امنیت تجارت انگلیسیها در شمال خلیج حفظ گردد.
در نتیجه فشارهای انگلیسیها بر ترکها ،کمیسیونی مشترک در ۱۸۴۳تشکیل گردید و به دومین معاهده ارزروم در ۱۸۴۷منتهی شد که در آن، علاوه بر تعیین مرزهای مشترک، کشتیرانی در شط العرب را بین المللی کرد و بخش اعظم کنترل شط العرب بجز بخش شرقی آن را به ترکها اعطا کرد.ایرانیها هم حاکمیت خرمشهر و آبادان را به دست گرفتند.
در سالهای ۱۹۱۱ تا ۱۹۲۳ نیز مذاکراتی بین دوطرف انجام گردید. اما در مورد مساله شیخ نشین ها هیچ نتیجه ای بدست نیامد.در قرارداد لائوسین که عراق مستقل به رسمیت شناخته شد ،توجهی به مساله عربستان نگردیده بود و حاکمیت این مناطق به ایران واگذار شده بود.
بعدها و به دنبال پیدا شدن نفت در این مناطق و کوشش شاهان ایران برای ایرانی نمودن منطقه، فارسی زبانهای زیادی به این منطقه آورده شدند و همه فعالیتهای ملی گرایانه عرب و تلاش در جهت خودمختاری ، به شدت سرکوب گردید.
درسایه وجود ۸۰ درصد نفت ایران در خوزستان و مهاجرت هزاران کارگرو مهندس و نگهبان فارسی زبان، این منطقه با تغییرات جمعیتی زیادی روبرو گردید.بر اساس آمار دولت ایران اینک تنها ۴۰ درصد ساکنان این استان ،عرب تبار هستند.بدین ترتیب، یافتن نفت، ساکنان عرب را در اقلیت قرار داده است. همچنین بدلیل ازدواج های فراوان صورت گرفته میان عرب زبانها و غیر عرب زبانها، بسیاری از عربهای ساکن ایران ،هویت خود را از دست داده اند.تعداد عرب زبانهای ایران هم اینک ۱۰۰۰۰۰۰نفر است که درصد ناچیزی از کل جمعیت ایران می باشند. در سال ۱۹۷۸ تعدادی ازگروه های ملی گرای عرب در خوزستان وجود داشتند و همچنان بر جداشدن این منطقه و تشکیل عربستان پافشاری می نمودند. و با توجه به ضعیف بودن آنها و تشکیل آنها توسط نیروهای اطلاعاتی عراق ویا PFLP نمی توان برای آنها تاثیر زیادی قایل شد.
پس از پیروزی انقلاب ایران نیز در خوزستان راهپیمایی هایی برای اعطای خودمختاری محدود و اولویت به افراد بومی در استخدام افراد، برپا گردید. هرچند این راهپیمایی هادر خرمشهر و آبادان ،تهدید کننده کنترل دولت ایران نبود.در واقع ،جدایی خواهان عرب، پس از آغاز حکومت آیت ا... خمینی، کمترین تلاش را برای جدایی از خاک ایران ،انجام می دادند.
بسیاری معتقدند که اقدامات این جدایی طلبان، بیش از دولت ایران،دولتمردان عراقی را تحت تاثیر قرار داد.صدام حسین و هم حزبی هایش فکر می کردند که یک جریان جدایی طلب فراگیر در این منطقه وجود دارد و می توان با کمک آنها یک منطقه نفت خیز عرب تبار و مستقل تشکیل داد.و اشتباه عراقیها در درک پشتیبانی مردم محلی پس از حضور آنان در خاک ایران را باید یکی از درسهای این نبرد دانست. عده ای دیگر نیز معتقد بودند که با از دست رفتن درآمدهای نفتی ،حکومت آیت ا... خمینی به زودی سرنگون می گردد.این سو برداشتها منجرشد که رهبران عراق فکرکنند به نیروها وتدارکات و آمادگی کمتری برای تداوم اشغال این منطقه نیازمندند.
۲-۱-۲) تنشهای مذهبی میان ایران و عراق:
پس از آغاز حکومت آیت ا... خمینی در ایران ، این تنشهای مذهبی شدت گرفت.اکثریت مردم دو کشور مسلمان و ۹۰ درصد ایرانیان و ۵۰درصد عراقیها شیعه اند. و باوجود سنی بودن اکثر رهبران حزب بعث عراق، رهبران شیعه از آزادی های زیادی برخوردار بودند. اگرچه این رهبران شیعه از حامیان حزب بعث نبودند،اما به حکومت آیت ا... ها در ایران نیز روی خوشی نشان نمی دادند.آنان با تعدادی از اقدامات مذهبی رهبران مذهبی ایران مخالف بودند ورفتارهای فرهنگی و نژادی متفاوتی انجام می دادند وبا تعدادی از دستورات شریعت شیعه که از سوی آیت ا... های ایران انجام می شد ،مخالف بودند.
در همه سالهای گذشته،رهبران ایران و عراق دستگاه اطلاعاتی قدرتمندی را ایجاد نموده بودند تا همه اقدامات رهبران مذهبی را کنترل نمایند.سانسور و دستگیری مخالفان ،همواره یکی از راهبردهای آنان بوده است. همچنین اعطای پول به رهبران برجسته و مدارس علمیه و مساجد در قالبهای مختلف ،به عنوان یک راهکار اثربخش به شمار
می رفته است.در دوره شاه رهبران دو کشور با پذیرش رهبران مذهبی تبعید شده از کشور دیگر به دنبال اهداف خود بودند.اما پس از پیمان الجزایر در ۱۹۷۵ میلادی، شاه و صدام به توافقاتی مشترک در زمینه اخراج مخالفانشان دست یافتند و در نهایت آیت ا...خمینی از عراق اخراج شد.چند هفته بعد نیز خواهر شاه به زیارت اماکن مقدس عراق رفت.اما با سقو ط شاه تنشهایی میان نیروهای لیبرال و مذهبی بر سر حکومت بوجود آمد.
آیت ا...خمینی معتقد بود که رهبری شیعه باید نقش گسترده تری در دنیای اسلام بازی کند. در فوریه۱۹۷۹ نیز آیت ا...خمینی پیامی برای رهبران عراق ارسال کرد. البته چند ماه بعد، صدام مخالفان شیعه خود را به شدت تار و مار کرد.او با به خاک و خون کشیدن راهپیمایی های شیعیان ،اعدام رهبران شیعه و دستگیری هزاران نفر دیگر نشان داد که در برابر شیعیان، موضعی سازش ناپذیر دارد.صدام کمکهای زیادی نیز به جدایی طلبان عرب ساکن ایران نمود وتسلیحات نظامی زیادی را برای آنان فرستاد.
اما رهبران دو کشور در مورد احساسات و مواضع رهبران شیعه عراق در اشتباه بودند.مثلا آیت ا...خمینی معتقد بود که با عقب راندن عراقیها ،شیعیان جنوب عراق از ایرانیها استقبال می کنند. صدام نیز در درک نفوذ شیعیان و نیروی آنان دچار اشتباه شده بود.و در صحنه عمل اکثریت شیعیان عراق نشان دادند که برای ملی گرایی در برابر مذهب ، اهمیت بیشتری قائلند.
۲-۱-۳) تنشهای مرزی و آبی بین ایران و عراق:
به سادگی می توان اهمیت مرزهای دو کشور را با نگاهی به نقشه دریافت.ایران و عراق ازگذشته در مورد حاکمیت شط العرب وکنترل مناطق حساس مرزی دو طرف بدلیل نزدیکی با بغداد و کرکوک ، اختلاف نظر داشته اند.
عراق با داشتن تنها ۵۸ کیلومتر مرز آبی ، قرار گرفتن بندر بصره در ۳۰کیلومتری مرز ایران، فاصله ۱۰۰کیلومتری بغداد و مرز ایران و همچنین فقدان موانع مستحکم دفاعی در این میان ، از آسیب پذیری زیادی رنج می برد.عراقیها از دسترسی ایمن به خلیج محروم بوده و فاقد عمق استراتژیک نیز در برابر دفاع از خود در مقابل ایرانیها بودند.
تا پیش از جنگ جهانی اول نیز ایرانیها و ترکها در مورد این شرایط به کشمکش
می پرداختند و ترکها حاکمیت این رود را تا ساحل ایران در دست داشتند و در سراسر قرن ۱۹میلادی، هیچ توافقی میان دو طرف بدست نیامد.
اما با کشف نفت در ۱۹۰۸، مساله مرزهای دو طرف از اهمیت دو چندانی برخوردار گردید.سرانجام با وساطت روسها و انگلیسی ها ، ایرانی ها به حق کشتی رانی در شط العرب دست یافتند.
این پروتکل تا سالها به عنوان مرجع دو طرف شناخته میشد، اما شرایط همچنان نامتعادل بود.ممانعت عراقیها از حضور کشتی های ایرانی در شط العرب ،شاه را بر آن داشت تا ناوهایش را روانه آنجا نماید.بعدها و در زمان جنگ اول اعراب و اسراییل در ۱۹۶۷،عراقیها تلاش کردند که از صادرات نفت ایران به اسراییل و غرب جلوگیری نمایند. در اوایل دهه ۶۰ میلادی نیز به دنبال معاهده ایران و شوروی نیروهای ایران از مرزهای شمالی روانه مرزهای مشترک ایران و عراق شدند. چندین پایگاه نظامی زمینی و هوایی و دریایی جدید هم در جوار مرز ایران با عراق ساخته شد.
به دنبال خروج انگلیسی ها از خلیج در ۱۹۶۸، شرایط اسراتژیک منطقه دستخوش تغییر گردید.عراقیها نیز در دیدگاههای ملی گرایانه خود تغییراتی دادند.آمریکایی ها به شاه ایران به عنوان حامی سیاست هایشان می نگریستند و او با ایجاد بزرگترین نیروی دریایی منطقه، ساخت پایگاه بزرگ بندرعباس ، ایجاد راههای ریلی و جاده ای به بنادر شاهپور(بندر (امام)خمینی فعلی)،گناوه وبوشهر به تقویت ارتش خود پرداخت. بدین ترتیب وابستگی ایرانیها به شط العرب نیز تا حدود زیادی کاهش یافت.
اما تنشهای میان دوکشور پس از به قدرت رسیدن مجدد حزب بعث در ۱۹۶۹ ، دوباره اوج گرفت. ورود یک کشتی ایرانی به شط العرب با اسکورت نظامی و
عدم پرداخت حقوق دریایی ،به بدتر شدن شرایط سیاسی انجامید وهردو طرف سیاست حمایت از تروریسم در کشور دیگر را در پیش گرفتند.
در ۳۰نوامبر ۱۹۷۱ و یک روز پیش از خروج انگلیسی ها از خلیج، شاه سه جزیره استراتژیک متعلق به امارات متحده عربی- شامل ابوموسی و تنب های بزگ و کوچک- را تصرف نمود. اقدامی که به قطع روابط سیاسی ایران و عراق انجامید.
گزارشهایی در مورد تیراندازی های پراکنده در مرز دو کشور در ۱۹۷۲ وجود دارد .عراقیها با اخراج ۷۴۰۰۰ ایرانی، حمایت های مالی خود از مخالفان رژیم ایران را گسترش دادند. ایرانیها نیز با حمایت سیا کمک به شورشیان کرد شمال عراق را در دستور کار قرار دادند. و این کار، ضربات مالی و نظامی زیادی را به عراقیها بدلیل ضعف اطلاعاتی، وارد نمود. اما به دنبال جنگ ۱۹۷۳ اعراب واسراییل ،عراقیها تصمیم گرفتند که مرزهای شرقی خود را ایمن نمایند و در ۱۵ اکتبر ۱۹۷۳ روابط دو کشور از سر گرفته شد. اما زد و خورد های مرزی همچنان ادامه یافت.حمایتهای شاه از کردها نیز آنان را از یک گروه ناراضی کوچک به تهدیدی بزرگ تبدیل نموده بود و عراقیها از حمایت همه جانبه شاه و پرزیدنت نیکسون و مشاور امنیت ملی وی هنری کیسینجر از کردها، اطلاع داشتند.
کمی بعد مذاکرات مرزی دو کشور در قالب یک کمیسیون مشترک آغاز گردید. شاه در این مذاکرات از اهرم کردها استفاده زیادی نمود تا عراقی ها را مجبور به پذیرش خواسته هایش نماید. در نهایت معاهده الجزایر در پایان یکی از جلسات اوپک در این کشور میان شاه ایران و صدام حسین، به امضا رسید.
کمی بعد نیز موافقت نامه ای میان ایران و عراق به تصویب رسید. تعیین خط حایل مرزی در شط العرب ،دستاورد دیگر دو طرف بویژه برای ایرانیها بود.چراکه خط فرضی ترسیم شده در میانه این رود به عنوان مرز دو طرف برگزیده گردید. این معاهده را باید یک پیروزی برای شاه به حساب آورد. اما در خصوص مسایل مرزی همچنان معاهده مرزی ۱۹۱۳به عنوان دستورالعمل شناخته می شد که مالکیت مهران و ۲۴۰مایل مربع از سرزمینهای تحت تصرف ایران را بدلیل فقدان عمق استراتژیک در اختیار عراق قرار می داد. لذا این بخش را باید یک پیروزی برای صدام به حساب آورد.
اما همچنان اختلاف نظرهایی برای اجرایی نمودن توافقات از سوی دو طرف وجود داشت و هردو طرف بهانه هایی برای تداوم اقدامات مرزی خود در اختیار داشتند.
اندک اندک هردو کشور اتکای خود برشط العرب راکاهش دادند. عراقیها یک خط لوله جدید از مرز مشترک ترکیه و اردن ساختند تا امنیت صادرات نفت خویش را تضمین نمایند. ساخت دو پایگاه دریایی در فاو و ام القصر از دیگر اقدامات عراقیها بود که در کنار ساخت یک خط لوله استراتژیک با توانایی انتقال ۷۰۰۰۰۰ تا۸۵۰۰۰۰بشکه نفت از عراق به سوریه ،به کاهش اتکا و آسیب پذیری آنان در آبهای خلیج انجامید.
از سوی دیگر، در این دوره توانمندی های هوایی وآتشباری وتسلیحاتی دوطرف به صورتی فزاینده گسترش یافت ، بطوری که هریک از طرفین می توانستند نسبت به بستن شط العرب ،اقدام نمایند. اما برای ایرانیها با وجود ساخت اسکله خارک ،بنادر آبادان و خرمشهر از اهمیت ویژه ای برخوردار بود. هرچند این دو شهر در تیررس آتش باری عراقی ها و یا در معرض بسته شدن شط العرب و مین گذاری در آن قرار داشتند.در مقابل پایگاه های دریایی جدید عراقیها وبندر بصره آنان در خطر حمله احتمالی ایرانیها قرار داشت.
اینک با گسترش توان هوایی دو طرف، همه تاسیسات نفتی و پالایشگاهی دوطرف در معرض تهدید قرار گرفته بود.
از سوی دیگر مالکیت یک منطقه ۲۰۰کیلومتر مربعی در حدفاصل مهران و خانقین و بدرا و قصرشیرین همچنان در معرض تنش بود.این منطقه از لحاظ سوق الجیشی از اهمیتی مضاعف برای هر دو طرف برخوردار بود. ایرانیها برای حفاظت از این مناطق بیش از هرچیز به یک نیروی هوایی قدرتمند نیاز داشتند و توسعه سریع تعداد هلی کوپترهای تهاجمی ایران در این راستا صورت گرفت.
بصورت خلاصه ، دیگر کنترل شط العرب و چند منطقه مرزی ،برای دو طرف از اهمیتی برخوردار نبود. هردو کشور قادر بودند که مسیر صادرات نفت خود را از مسیری متفاوت از شط العرب ، به انجام برسانند. فقدان عمق استراتژیک یکی از مشکلات اساسی عراق به شمار می رفت و بدلیل در تیررس بودن همه شهرهای آنان،عراقیها با مشکل بزرگی روبرو بودند.مصالحه با کردها هم به پیچیدگی شرایط افزوده بود. شاه روابط خود با کردها را تحکیم بخشید و می توانست در هر زمانی، زد و خوردهای جدیدی را برافروزد.
۲-۱-۴) تلاش برای گسترش تاثیرات منطقه ای:
تا پیش از سقوط شاه ،مهمترین مساله دو طرف را باید در تلاش برای توسعه تاثیرات منطقه ای شان دانست.البته عراقیها خود را به عنوان قدرت دوم منطقه پذیرفته بودند. با اتکای شاه به ارتش ایالات متحده و تسلیحات غربی، عراقیها بدلیل وابستگی به سلاحهای روسی و فرانسوی، با ضعفهایی روبرو بودند.البته ایرانیها بخش اعظم نیازهایشان را از طریق واردات برطرف می نمودند.
در دوره ۵ ساله ۱۹۷۵تا ۱۹۸۰میلادی، ایرانیها ۱۵.۵میلیارد دلار و عراقیها ۸.۱ میلیارد دلار تسلیحات وارد نمودند. بسیاری از سلاحهای خریداری شده توسط ایرانی ها جز مدرن ترین سلاحهای آن سالها، به شمار می رفت.اما سلاحهای عراقیها، قدیمی تر و از کیفیت پایین تری برخوردار بود.
رهبران هر دو کشور از توازن تسلیحاتی موجود و همچنین آسیب پذیری های سیاسی و جغرافیایی طرف دیگر مطلع بودند .لذا عراقیها بهبود روابط با دول عرب خلیج را در پیش گرفتند.با پیروزی انقلاب ایران، رهبران این کشور در سودای تشکیل یک انقلاب اسلامی فراگیرتر بودند و رژیم بعث عراق ، مورد مناسبی بود. بدین ترتیب با ظهور ناگهانی آیت الله خمینی در مقایسه با حکومت شاه، صدام با تهدید بسیار بزرگتری روبرو گردید.و هرچند پیروزی وی با استقبال گسترده مردم و شیعیان عراق روبرو نگردید، اما سرنگونی حزب بعث از اهداف دولت جدید ایران به شمار می رفت که چندان با اقدامات سیاسی میانه ای نداشت. آیت الله خمینی خواهان سرنگونی رژیم بعث و ایجاد یک عراق اسلامی با حاکمیت روحانیت شیعه بود.
اما ارتش غربی ایران با پیروزی انقلاب با مشکلات زیادی روبرو شد و تا آستانه فروپاشی و جنگ داخلی پیش رفت. منابع تامین سلاح نیز از بین رفته بود.این وضعیت به صدام اجازه داد که خود را به عنوان ژاندارم منطقه و قدرتمندترین دولت حاکم معرفی نماید.موضوعی که با انزوای مصر پس از معاهده کمپ دیوید و مشکلات اقتصادی دولت سوریه رنگ واقعیت بیشتری گرفت. ودرمجموع آیت الله خمینی و صدام بدلیل پافشاری سرسختانه بر مواضع خود ،ریشه های تنش را گسترش دادند.
۲-۲) زد و خوردهایی که به جنگ انجامید:
این موضوع که کدام طرف را باید بدلیل آغاز جنگ سرزنش کرد، پاسخ دقیقی ندارد.در زمان شروع جنگ، ایران و عراق دارای دو رهبر سازش ناپذیر و سرسخت بودند که به دلایلی متفاوت به ستیزه جویی می پرداختند. آیت الله خمینی دلایلی ایدئولوژیک و مذهبی را برای آغاز جنگ در سر داشت. او و پیروانش از انقلاب اسلامی به عنوان ابزار سرنگونی رژیم صدام حسین و حزب بعث می نگریستند که در مراحل بعدی می توانست بر دنیای اسلام سلطه یابد.
در مقابل صدام حسین آرزو داشت که کشورش را به عنوان مانعی سرسخت در برابر اسراییل ،نشان دهد.برگزاری کنفرانسهای ۱۹۷۸و۱۹۷۹در بغداد هم در راستای رهبری وی بر دنیای عرب، انجام گردید. تضعیف ایران پس از شکل گیری یک انقلاب و تلاش در جهت توسعه بر خلیج فارس، از سایر اهداف وی به شمار می رفت که تلاش می گردید تا از شیوه های نظامی به آنها دست یابد.این دورهبر با برگزیدن مشاورانی همسو با خود ، مجاری اطلاعاتی خویش را به شدت محدود نموده بودند.
در آغاز این جنگ ، هر دو کشور در تخمین قدرت طرف مقابل و عکس العملهای مردمی در اشتباه افتادند. هردورهبر نیز خود را به عنوان رهبر بلامنازع منطقه و در عین حال رهبری مشروع می دیدند که ازقدرت اخلاقی لازم برای آغاز این جنگ برخوردار است.
از سوی دیگر، هردوطرف، جنگ را با اشراف بر محدودیتهای کشورخویش آغاز نمودند. ایران و عراق نیروهای نظامی بسیار سیاسی ای داشتند که با وجود عدم امکان اتکای کامل بر آنها ، نمی توانستند کنترل کامل جنگ را به آنها واگذار نمایند. آنان در میان رهبران عالی رتبه خود فاقد کارشناسان خبره و مجرب نظامی نیز بودند و این موضوع تا پایان جنگ همچنان تداوم یافت.
رهبران ایران و عراق جنگ خود را بر پایه اطلاعات نیروهای امنیتی ای آغاز کردند که بدلیل وابستگی های سیاسی و ضعفهای خویش، نتوانستند تا پایان نبرد به دستاوردهای قابل توجهی دست یابند.
و سرانجام اینکه هر دو کشور بدون توجه به ریسک و هزینه های احتمالی یک نبرد تمام عیار و با عدم مشورت با رهبران سایر کشورها بویژه رهبران ایالات متحده و شوروی آغاز نمودند. همچنین رهبران عراق در مورد واکنشهای طرفهای غربی پس از بکار گیری سلاحهای شیمیایی که به آتش بس انجامید، به شدت ناکام بودند.
وبا وجود مشابهت های این جنگ با سایر نبردها در زمینه ناکامی در پیش بینی شرایط آتی، این موضوع را باید یکی از درسهای مهم جنگ ایران و عراق در حوزه استراتژی های اساسی نبرد برشمرد. همچنین نیروهای اطلاعاتی و دیپلماتیک دو طرف در درک فرایندهای این جنگ و ویژگی های متفاوت رهبران ایران و عراق ،ناکام ماندند. و این حقیقت یکی از دلایل آغاز و گسترش و اوج گرفتن دامنه زد و خوردها می باشد.و باید هشدارهای استراتژیک و درک پیش گیرانه مفاهیم فرارو را یک استثنا و نه قاعده دانست.و البته غرب همانند اکثر موارد ، نتوانست در مورد این جنگ هم از پیش بینی های صحیحی بهره ببرد.
با روی کار آمدن دولت جدید ایران، صدام دریافت که احیای روابط گذشته اش با شاه ایران ، ممکن نخواهد بود.لذا به عنوان یک راهکار ، تقویت گروههای عرب شورشی خوزستان ایران را در دستور کار قرار داد. اقدامی که در سال ۱۹۷۸ آغاز شده بود.سرکوب کردهای ملی گرای شمال عراق هم با اعدام ۲۱ رهبرکمونیست ،پیگیری شد.
در اوایل سال ۱۹۷۹، دولت عراق سرکوب و تحت فشار قرار دادن روحانیت شیعه در دو شهر نجف و کربلا را در دستور کار قرار داد. با قتل عام گسترده گروههای شیعه حامی ایران نظیر الدعوه، ۹۷ عضو برجسته آنان (که یکی از فرماندهان عالی رتبه ارتش عراق هم جز آنان بود ) در مارس ۱۹۷۹ اعدام گردیدند.
در این میان، ایرانیان با مشکلات امنیتی داخلی ویژه ای روبرو بودند.در آوریل ۱۹۷۹ ، شورشهای داخلی کردها و آذربایجانی ها، آغاز گردیده بود.در ماه می همان سال،عربهای خوزستان برای اعطای استقلال ویا خودمختاری دست به راهپیمایی هایی زدند که زدو خوردهایی در خرمشهر به وقوع پیوست.در همان زمانی که آیت الله خمینی شیعیان عراق را به قیام تشویق می نمود، ایران در تب وتاب جنگ داخلی به سرمی برد.در تابستان و اوایل پاییز آن سال ،جنگهای شدیدی بر سر تصاحب استانهای کردنشین ایران به وقوع پیوست. و در عین حال دولت ایران ،تسلیحات جنگی اهدایی خود را برای کردهای شورشی عراق،ارسال می نمود.
درنتیجه کردها تا پایان جنگ، به عنوان آلت دست دو طرف، درسردرگمی به سر می بردند.علی رغم اینکه کردهای ایران در سرنگونی رژیم شاه نقش آفرینی نموده بودند، اما پس از پیروزی انقلاب به سرعت دریافتند که آیت الله خمینی مخالف هرگونه جدایی و یا خودمختاری مناطق کردنشین است. در نتیجه حزب دموکراتیک کرد ایران(KDPI) که از سوی عبدالرحمان قاسملو که اندیشه های رادیکال چپ گرا داشت، هدایت می گردید، شروع به تقویت قدرت نظامی خود نمود و بخشهای زیادی از مناطق کرد نشین مجاور مرز عراق را به تصرف خویش درآورد. نیروهای وی موسوم به پیشمرگان، توانستند علاوه بر تصرف شهرمهاباد، مناطق دیگری را هم بدست آورند.
در اواخرسال ۱۹۷۹ ، ارتش ایران تنها دو پایگاه در این مناطق کردنشین داشت و پاسداران هم تنها قادر به حضور شهرهای مهم وکنترل جاده ها در ساعات روز بودند. دولت ایران نمی توانست بر مهاباد کنترل کاملی بیابد و دولت عراق نیز منابع مالی و تسلیحات نظامی را برای گروهک قاسملو ارسال می نمود.
شرایط درعراق هم به همین اندازه پیچیده بود.هنگامیکه شاه حمایت ازکردها را در ۱۹۷۵ خاتمه داد، حزب دمکراتیک کردستان(KDP) ازهم فروپاشید.این نیروها که با رهبری مصطفی بارزانی و پسرانش مسعود و ادریس، به فعالیت می پرداختند،عمدتا به ایران فرار کردند. همچنین سوریها با حمایت از یکی از بخشی ازحزب دمکراتیک کردستان به نام اتحادیه میهنی کردستان (PUK)که با ریاست جلال طالبانی اداره می شد، به دنبال منافع خود بودند.
اما ایرانیها برای فشار آوردن به رژیم صدام از حزب دمکراتیک کردستان حمایت مالی و تسلیحاتی می نمودند.در مقابل هرچندرهبران اتحادیه میهنی کردستان وحزب دموکراتیک کرد ایران با آیت الله خمینی مخالف بودند،اما بارزانی نتوانست ضرباتی به آنان وارد کند. ولی راه در جهت تشکیل یک نیروی نظامی مخالف صدام در کردستان عراق مهیا گردید.
اولین زدو خوردهای ایران و عراق در ژوئن ۱۹۷۹ و به دنبال بمباران چند روستای ایرانی مظنون به حضورکردها روی داد. دولت ایران در مقابل در صدد ایجادآشوب داخلی در شهربغداد و جنوب عراق با استفاده از نیروهای حامی ایران و توسط آیت الله صدر بر آمد.درنتیجه با دخالت ارتش عراق ۳۰۰۰نفر دستگیر و زندانی شدند.
دولت عراق آیت الله صدر را تا۱۱ ژوئن زندانی کرد و دریافت که اوقصد دیدار با آیت الله خمینی در ایران را داشته است. در آن زمان ،رادیو تهران در برنامه های خود از شیعیان شورشی می خواست که مکان خود را از بغداد تغییر دهند.با گسترش اعتراضات به نجف و کربلا ،دولت عراق مجبور شد که زندان وی را به حصر در منزل تغییر دهد. و به نظر می رسید که دیگر نباید آیت الله صدر زنده بماند. همچنین عبدالحسین المشهدانی دبیر کل شیعه شورای فرماندهی انقلاب اسلامی عراق و ۵۰نفر دیگر از همراهانش ، با محدودیتهای بیشتری روبرو گردیدند.
در همین زمان صدام حسین با کنار گذاشتن احمد حسن البکر از ریاست جمهوری و ریاست حزب بعث، خود را به عنوان رییس جمهور عراق معرفی نمود. و حسن البکر به بهانه درمان از عراق ،بیرون رفت .چند روز بعد ،صدام حسین که از ضعف البکر در مقابله با تهدیدات ناراحت بود،از افشای طرح آیت الله صدر برای شوراندن رهبران شیعه در جهت ایجاد انقلابی مشابه ا نقلاب ایران خبر داد. کمی بعد دهها نفر از فرماندهان ارتش نیز در چهارچوب مقابله با "عملیات ژوئن" دستگیر شدند.در حالیکه تعداد دستگیرشدگان بیش از ۱۰۰نفر بود،صدام ۲۲ نفر از آنان را در ۸آگوست ۱۹۷۹ و در
ملاعام، اعدام نمود.
روند این دستگیریها ادامه یافت و بسیاری از رهبران شیعه نیز دستگیر ویا اعدام شدند.همزمان بسیاری از رهبران حزب کمونیست هم قلع و قمع گردیدند.و با وجود تلاش مقامات شوروی برای آزاد کردن آنان ،یکی از رهبران این حزب اعدام گردید.
در این میان ،ایران تحت رهبری آیت الله خمینی، دیدگاههای رادیکال تری اتخاذ کرد.ارتش ایران با پاکسازی و تصفیه گسترده ای روبرو گردید.سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با استفاده از اعضای چند گروه شبه نظامی ،تشکیل گردید و به مبارزه در جهت سرکوب شورشهای اقلیتهای قومی و مذهبی و آماده سازی نیرو برای صدور انقلاب پرداخت.همزمان دانشجویان خط امام سفارت ایالات متحده در تهران را به تصرف خویش در آوردندو آیت الله خمینی از نیروهای نظامی ایران خواست که برای حفظ اسلام ،تجدید ساختار خود را در دستورکار قرار دهند.
در آنسوی مرزهای ایران، عراقی ها بخشهای اطلاعاتی و امنیتی خود را تقویت نمودند.صدام قرارداد الجزایر را فاقد اعتبار اعلام کرد و گفت ما شاید اقدامات بیشتری انجام دهیم. در ۲۰ژوئن ۱۹۷۹ ،دولت صدام با برپایی انتخابات مجمع ملی عراق که به ابتخاب ۲۵۰نماینده گزینش شده بویژه از میان شیعیان انجامید،مشروعیت خود را افزایش داد.
رییس جمهور وقت ایران اعلام نمود که صدام از بختیار حمایت می کند و ۲۰کمپ آموزشی را در اختیار ژنرال اویسی و ۴۵۰۰۰ نیروی حامی شاه قرار داده است.همچنین وی اعلام کرد که در دو کمپ مخالفان آیت الله خمینی در عمان و بحرین، ۲۵۰۰۰نفر در حال آموزش دیدن هستند.به هرحال در درست بودن این ارقام ، تردیدهای زیادی وجود دارد.
در اوایل ۱۹۸۰ میلادی هردو کشور تسلیحاتی را برای نیروهای شورشی کشور دیگر
می فرستادند و آموزشهای محدود چریکی را نیز برای آنان مهیا می نمودند.کمی بعد و به دنبال اعدام اعضای حزب الدعوه، امام خمینی بصورت عمومی از نظامیان عراقی خواست تا صدام را سرنگون کنند.
در پاسخ به این جملات،عراقی ها قصر شیرین را در ۹ آوریل بمباران کردند. اخراج شهروندان عراقی متولد شده درایران هم در دستور کار دولت این کشورقرار گرفت. همزمان آیت ا... صدر و خواهرش بنت الهدی اعدام گردید ،چراکه او این دولت را غیر اسلامی و رابطه با آن را حرام دانسته بود.در پاسخ آیت الله خمینی، ۳روز عزای عمومی اعلام نمود وحمایتها و آموزشهای ایران از مجاهدین عراقی را گسترش داد.
روابط دیپلماتیک دوکشور در ژوئن ۱۹۸۰ قطع شد. رادیو ایران تبلیغات خود را برای سرنگونی رژیم حزب بعث افزایش داد و در مقابل رادیوی عراق به مخالفان دولت ایران فضای مناسبی را اعطا نمود. حمایت از کودتای نوژه و عملیاتهای دیگر در خاک ایران بخش دیگری از اقدامات صدام بود. در این کودتا ۵۰۰ نفر دستگیر ،۲۰نفر به حبسهای طولانی مدت و ۵۰نفر اعدام شدند. و این شکستها را باید یکی از دلایل آغاز جنگ دانست.
تنشهای میان دو کشور اندک اندک رو به گسترش بود.صدام از ایران خواست که شط العرب را به عراق واگذار نموده و با بمباران قصرشیرین و انتخاب ۵۰کرد در مجلس قانونگذاری ، زمینه روانی جنگ را مهیا کرد.هردو طرف، یکدیگر را بدلیل آغاز جنگ مورد سرزنش قرار می دادند.
آنچه روشن است اینکه، صدام در ۶ سپتامبر ایران را تهدید به تصرف۳۵۰کیلومتر مربع از خاکش در قصرشیرین وموسیان نموده بود.
در سپتامبر همان سال رادیو عراق از بازپس گیری مناطقی در صیف سعید و زین القوس و موسیان و دیاله و هیلا خدیر به مساحت ۲۲۰کیلومتر مربع خبر داده بود.
همزمان تبادل آتش میان دو طرف بویژه در حوالی شط العرب آغاز گردیده بود.در ۱۷ سپتامبر دولت عراق از بی اعتبار بودن قرارداد الجزایر بدلیل عدم انجام شدن وظایف ایران خبر داد و اعلام کرد شط العرب باید کاملا عربی و عراقی باشد.با سرپیچی ایران از پذیرش چنین خواسته هایی ،نبرد در این منطقه بالا گرفت. دو جنگنده اف-۴ایران در این نبردها سرنگون شد و بنی صدر در ۲۰ سپتامبر اعلام آماده باش عمومی داد.
۲-۳) دلایل تصمیم عراق به اشغالگری:
باید دانست که تا این زمان هم باوجود تلاشهای دوکشور در جهت نابودی طرف دیگر، جلوگیری از بروز یک جنگ دامنه دار، ممکن بود.
اما اندک اندک مشخص شد که صدام در صدد حمله به مرزهای ایران است.تحرکات نیروهای عراقی هم نشانگر آمادگی برای جنگی بزرگ و چند ماهه بود و سرانجام آتش نبردی برافروخته شد که تا یک دهه ادامه یافت و بر زندگی میلیونها انسان،سایه افکند.
۲-۳-۱) پرسش در مورد اهداف عراق:
تعیین اهداف دقیق عراق ازآغاز این جنگ ، ممکن نیست،اما دستیابی به این ۸هدف را می توان مشخص کرد:
- حفظ حزب بعث در برابر تهدیدات آیت الله خمینی پیرامون نابودی آن.
- حفظ مرزهای عراق از حملات نظامی و بدست آوردن مواضع دفاعی وعده داده شده از سوی شاه در قرارداد الجزایر بویژه در مهران و قصرشیرین.
- بی اعتبار ساختن قرارداد الجزایر و کنترل مجدد شط العرب.
- نابودی قدرت نظامی باقیمانده ارتش وازبین بردن نیروهای انقلابی ایران که بدلیل تحریم غربیها در موضع ضعف به سر می بردند. همچنین نیروی انسانی و لجستیک و سیستمهای تعمیر و نگهداری تجهیزات باقیمانده در معرض نابودی کامل قرار داشت.
- ایجاد زمینه مناسب برای سرنگونی دولت آیت الله خمینی وایجاد رژیمی سکولارتر و دوستانه تر باعراق در این کشور.
- تصرف چاههای نفت ایران در خوزستان و کرمانشاه و تضمین دسترسی عراق به خلیج برای تبدیل عراق به قدرت اول دنیای عرب.
- اعمال فشار بر دول عربی جنوب خلیج و حزب بعث سوریه برای پذیرش حاکمیت عراق.
- بهره گیری از منافع پیروزی در این جنگ بویژه پس از انزوای سیاسی مصر بدلیل انعقاد معاهده صلح با اسراییل.
این شرایط در زمانی روی داد که ایران در انزوای جهانی قرار داشت و علاوه بر بختیار ، عده زیادی از نیروهای ارتش ایران هم از صدام حمایت می نمودند.جدایی طلبان خوزستانی اقدامات گسترده ای را انجام می دادند و علاوه بر معضل تسخیر سفارت آمریکا ،شورشهای قومی داخلی و مبارزه با مارکسیستها ،ایرانی نا آرام بوجود آورده بود.و یکی از درسهای جنگ اینست که ملتها، جنگ را در قالب بازیگران منطقی آن می بینند وچانه زنی و تفاهم طلبی قادر به پیش بینی نتایج جنگ و درک آن نیست.
۲-۳-۲) پرسش در مورد اهداف ایران:
به همین ترتیب ،تعیین اهداف دقیق ایران نیز در این جنگ ، به سادگی ممکن نیست. همانند بسیاری از اقدامات رهبران روسیه و فرانسه پس از پیروزی انقلاب های آنان و یا پس از اعلام اعلامیه جنگ آمریکا در ۱۸۱۲، رهبران ایران تلاش های زیادی برای برپایی یک جنگ می نمودند.گویی آنان درانتظار یک قیام سراسری در عراق بودند و همه اقدامات لازم را برای چنین کاری انجام دادند.
البته در آن زمان ایران به هیچ وجه آماده آغازجنگی گسترده نبود. چراکه با وجودتضعیف نیروهای دریایی ،هوایی و زمینی ارتش ایران و اخراج و اعدام ۵۵۰ نفر از فرماندهان عالی رتبه آن وآغاز تحریمهای خارجی، این امر کاملا روشن بود.
با آغاز حملات نیروهای ارتش به کردهای مبارز و اعراب خواهان جدایی و استفاده از سلاحهای مرسوم جنگی،نارضایتی ها ی زیادی در میان نیروهای ارتش پدیدار شده بود و خیلی زود ارتشی موازی با نام سپاه پاسداران با ۶۰۰۰نیروی اولیه تشکیل گردید تا در این ماموریتها به کار گرفته شوند.کمی بعد هم حزب خدا و یا حزب ا... تشکیل گردید.
در سال ۱۹۷۹ ،اختلاف نظرها در موردچگونگی سرکوب کردها و اعراب توسط نیروهای سپاه و ارتش ایران ،تامین امنیت وبقای انقلاب به تغییراتی گسترده در سطوح فرماندهی این نیروها منجر گردید.با تصفیه و اخراج و بازخرید ویا انتقال به سپاه نیمی از پرسنل ارتش، این نیرو با آسیبهای زیادی روبرو گردید. آیت الله خمینی با لغو بسیاری از قراردادهای نظامی ایران ، تلاش کرد که ۸۰هواپیمای اف-۱۴ و مجموعه ای از موشکهای فونیکس ایران را دوباره به آمریکاییها بفروشد.
با تسخیر سفارت آمریکا در ایران و گروگان گیری ، شرایط بدتر هم گردید.ایرانیها مجموعه ای از سلاحهای خریداری شده در دوره شاه را نپذیرفتند و آمریکا با قطع روابط نظامی خود،ایران را تحریم کرد.
در این دوره تقریبا همه فعالیتهای مربوط به تعمیر و نگهداری تجهیزات ،آموزش نیروها و مانورهای مشترک نیروهای ارتش تعلیق گردید و در آغاز جنگ ایران و عراق ،۳۰درصد تجهیزات نیروی زمینی، ۵۰تا۶۰درصد هواپیماها و ۶۰درصد هلی کوپترهای ایران،عملیاتی نبود.در یک دوره کوتاه ، ۲۵ تا۵۰درصد فرماندهان ارشد نیروهای زمینی و هوایی و هزاران تکنیسین این نیروها ،اخراج شده و یا با استعفا ،ازخدمت خارج گردیدند.
با انتخاب بنی صدر به عنوان رییس جمهور ،تنش میان نیروهای رادیکال طرفدار امام خمینی وحامیان لیبرال بنی صدر اوج گرفت.همچنین گروههای مختلف سیاسی نظراتی متفاوت نظیر عدم نیاز به ارتش منظم، سرمایه گذاری برای توسعه نیروهای مردمی و یا ایجاد واحدهای جنگ های نامنظم و چریکی داشتند.طرحهای مطرح شده برای بازسازی ارتش ،غیر عملیاتی و ناکارا بود و توان جابجایی نیروهای ارتش ایران که هیچ گاه نیز قابل اتکا نبود، تقریبا نابود گردید.سپاه پاسدران با ۳۰۰۰۰نیروی خود تنها دارای سلاح هایی سبک بود و بیش از هرچیز ، تامین امنیت داخلی را در دستور کار داشتند.نیروهای آموزش ندیده مردمی ویا بسیج به عنوان ارتش ۲۰۰۰۰۰۰۰نفری در سخنرانی ها مطرح می گردید، اما درزمان آغاز جنگ از آنان خبری نبود.
با وجود انتصاب بنی صدر به عنوان جانشین فرمانده کل قوا، در میان سایر نیروهای انقلاب ، همکاری و همراهی قابل توجهی با وی انجام نمی گردید.بنی صدر و رجایی، رییس جمهورو نخست وزیر وقت بر سر مسایلی نظیر چگونگی تامین قطعات یدکی،هماهنگی نیروها ولزوم بهره گیری از افراد متخصص به توافقی دست نمی یافتند وهاشمی رفسنجانی وسایر رهبران وقت شورای انقلاب و حزب جمهوری اسلامی هم اعلام می کردند که حاضرند بخشهایی از ایران از آن جدا شود، ولی یک ارتش و دولت سکولار با فرماندهی بنی صدر در ایران وجود نداشته باشد.و در واقع رهبران حزب جمهوری اسلامی حتی توانستند با اخلال و متوقف نمودن قرارداد تسلیحاتی ایران و آمریکا که به دنبال آزادی گروگانها در جریان اجرا بود،به ایفای نقش بپردازند.
عدم آمادگی ایران برای جنگ تا حدی بود که در زمان آغاز جنگ حتی یک فرمانده ارتش ایران در مناطق مرزی وجود نداشت. در سراسر مرزهای مشترک ۴۵۰مایلی ایران و عراق در زمان آغاز جنگ ،حتی یک واحد از نیروهای رزمی ارتش ایران و یا یگانهای پشتیبانی توپخانه ، وجود نداشت. نزدیک ترین لشگر رزمی جنوب ،در اهواز وجود داشت و گزارشهای نیروهای عراقی هم نشان می دهد که در دو روز ابتدایی پیشروی، آنان با هیچ واحد رزمی سازمان یافته ای روبرو نگردیدند.بدین ترتیب می توان دریافت که با وجود تلاش های عراق برای تجاوز،ایرانیها حتی توانایی یک دفاع کارا هم نداشتند.
بزرگ ترین عشیره عرب این منطقه بنی کعب بود.آنان از دیرباز در دوسوی شط العرب زندگی می نمودند و تشکیل یک شیخ نشین مستقل از سالها پیش جز آرزوهای آنان بوده است.ولی با قتل عام۳۰۰تا ۵۰۰ نفر،زخمی شدن ۲۰۰ تا۳۰۰نفر و اسیر شدن ۵۰۰ تا۷۰۰نفر از این اعراب بدست ژنرال مدنی از فرماندهان نیروی دریایی در آوریل ۱۹۸۰، همراه با ارسال سلاح های مختلف توسط دولت عراق به این افراد، اوضاع در آستانه آغاز جنگ دو طرف پیچیده تر از همیشه گردیده بود.
محسن داوری


همچنین مشاهده کنید