سه شنبه, ۲۸ فروردین, ۱۴۰۳ / 16 April, 2024
مجله ویستا


ارزش‌های اخلاقی رو به زوال ما


ارزش‌های اخلاقی رو به زوال ما
● پیشگفتار
در سال ۱۳۸۶ ترجمه دو کتاب از آقای جیمی کارتر، رئیس‌جمهور اسبق امریکا که در سال‌های ۱۹۸۰ـ۱۹۷۷ ریاست‌جمهوری این کشور را به عهده داشته، در ایران منتشر شده‌اند، نظرات ارائه شده در این دو کتاب‌، بسیار متفاوت با نظرات وی به‌هنگام ریاست‌جمهوری است. آنچه کارتر در این دو کتاب ارائه داده، از موضع یک رئیس‌‌جمهور، عضو برجسته حزب دموکرات و یک دولتمرد معروف امریکا بعید می‌باشد. معمولاً‌ دولتمردان امریکا، در دوران بازنشستگی و اواخر عمر واقع‌گرا می‌شوند و به نقد عملکرد دولت امریکا در رابطه با کشورهای جهان سوم می‌پردازند. (کتاب «شیر و عقاب» نوشته جیمزبیل و «یادداشت‌های یک جنایتکار اقتصادی» نوشته جان پرکینز از آن جمله‌اند)، ولی نقد واقع‌گرایانه یک رئیس‌جمهور اسبق در مواردی بسیار به واقعیت نزدیک می‌شود و رفتار و کردار امریکا را زیر سؤال و حتی نقد بی‌رحمانه می‌برد. کتاب «فلسطین، صلح به‌جای تبعیض نژادی» به‌دلیل نقد عملکرد اسراییل، در امریکا ازسوی لابی‌های قدرتمند یهودی و رسانه‌ای تحریم هم می‌شود. آنچه بیش از نقدهای آقای کارتر به نظام و عملکردهای امریکا اهمیت دارد؛ این پرسش است که چه تحولی در شخص آقای کارتر ایجاد شده که بیست‌وچند سال پس از ریاست‌جمهوری که در چارچوب نظام و سیاست‌ها و استراتژی‌های امریکا عمل می‌کرده، چنین منتقد و واقع‌گرا شده است؟ حمایت کارتر از شاه، ملاقات او با شاه در تهران در دوران انقلاب، ده‌ها توطئه علیه انقلاب در دوران ریاست‌جمهوری وی و بیان «دکترین کارتر» در مورد خلیج‌فارس که «خلیج‌فارس منطقه منافع ملی امریکاست که برای آن خواهیم جنگید» و حتی تشکیل القاعده و طالبان در زمان وی کلید خورده است، با مواضع کنونی وی چگونه قابل تحلیل هستند؟ برای این تحول می‌توان چند دلیل آورد:
۱) بالارفتن سن و سال و بخصوص اگر کسی مانند آقای کارتر زمینه مذهبی قوی داشته باشد، او را به ارزش‌های واقعی مذهبی نزدیک می‌کند. ترس از خدا و روز قیامت او را وامی‌دارد که بخشی از عملکرد دوران مدیریت خود را جبران کند. تأسیس مؤسسه خیریه توسط آقای کارتر و همسرش که به کشورهای عقب‌مانده کمک می‌کند و مواضع وی در این دو کتاب می‌تواند دلیلی بر این تحول باشد.
۲) فاصله‌گرفتن از سیستم به‌شدت بوروکراتیک امریکا در دوران بازنشستگی این افراد را به آزادی و استقلال در اندیشه و عمل وامی‌دارد. سیستم به هم تنیده بوروکراتیک مدیریت امریکا ـ در قوه مقننه، مجریه و قضاییه ـ‌ استقلال عملی برای یک فرد مستقل باقی نمی‌گذارد و او به‌ناچار، محصور در این سیستم عمل می‌کند. صدها مورد می‌توان برشمرد که رؤسای جمهوری امریکا برخلاف وعده‌های دوران کاندیداتوری و مبارزات انتخاباتی خود عمل کرده‌اند.
این‌که کارتر کدام‌یک از این دو مورد را داشته و یا هر دو، عامل این تغییر بوده‌اند مهم نیست، آنچه اهمیت فوق‌العاده‌ای دارد اعتراف یک دولتمرد کار کشته امریکایی به عملکرد امپراتوری است که به گفته چامسکی، این اَبَر فرهیخته زمان، امریکا در تمام ۲۳۰ سال تأسیس خود بر پایه «زور، ظلم و تجاوز» عمل کرده است. کارتر دولتمردی است که ده‌ها سال فرماندار ایالت جورجیا، عضو قوه‌مقننه و یک دوره رئیس‌جمهور بوده است. زمانی‌که او امریکا را نقد می‌کند،‌ بسیار متفاوت است با نقد اپوزیسیون داخلی و خارجی امریکا. حرف‌های کارتر، اعتراف فردی است که به‌هنگام استقلال یا گرایش به مذهب، لب به سخن می‌گشاید و واقعیت‌ها را بیان می‌کند. اهمیت گفته‌های کارتر زمانی دوچندان می‌شود که پیشینه تاریخی و عملکردهای او در دوران قدرت را مطالعه کنیم. به نظر نویسنده، مذهبی‌بودن کارتر به او این شهامت را داده که در پایان عمر به اشتباهات، تجاوزات و سوءرفتار امریکا انتقاد کند. اقرار این دولتمرد سابق امریکا را باید به فال نیک گرفت، چرا که هنوز می‌تواند علائمی از مشکلات جدی امپراتوری امریکا باشد که احتمالاً‌ تا سال ۲۰۵۰ این امپراتوری تا مرزهای ملی خود عقب‌نشینی خواهد کرد.
کتاب «ارزش‌های اخلاقی رو به زوال ما» دارای یک پیشگفتار و ۱۷ فصل می‌باشد. کارتر در پیشگفتار این کتاب می‌گوید: «عده زیادی تحولاتی را که هم‌اکنون در اصول ارزش‌های اخلاقی ملت ما، بحث و مجادله‌های مردمی، نیروی استدلال و نیز فلسفه سیاسی آنان در حال روی دادن است، درک نمی‌کنند.»
او مهمترین عامل در این رابطه را «نفوذ روزافزون بنیادگرایان، هم در قلمرو دولت و هم در زمینه سیاست» می‌داند که موفق شده‌اند اختلاف جزئی و گاهی ظرایف تاریخی را به تحجر فکری و تفکر تعصب‌آمیز «سیاه و سفید» و «یا این یا آن» و «یا این یا هیچ» تبدیل کنند.»
به تصریح کارتر؛ عقاید مذهبی تنگ‌نظرانه و متحجر در دستور کار احزاب سیاسی، کار چاق‌کن‌ها و واسطه‌های متنفذ هم در درون حکومت و هم بیرون از آن جای باز کرده و مرام سنتی قابل احترام امریکا مبنی بر سرمایه‌گذاری آزاد را از مسیر خود منحرف کرده و به‌سوی محق‌شناختن شهروندان ثروتمند به جمع‌آوری ثروت بیشتر و تکاثر سرمایه و حفظ و انتقال آن به وارثان خود سوق داده است.
کارتر در ۱۷ فصل کتاب عنوان‌های زیر را مورد بحث قرار داده است:
۱) اعتقادات مشترک و اختلافات بزرگ در امریکا
۲) ایمان سنتی من به مسیحیت
۳) ظهور بنیادگرایی دینی
۴) برخورد روزافزون بین افراد مذهبی
۵) هیچ تضاد و تناقضی بین دین و علم وجود ندارد.
۶) در هم آمیختن کلیسا و دولت
۷) گناه طلاق و همجنس‌بازی
۸) آیا حضرت مسیح سقط‌جنین و مجازات اعدام را تأیید می‌کند؟
۹) آیا زنان باید همچنان زیردست و تحت انقیاد باشند؟
۱۰) بنیادگرایان در دولت امریکا
۱۱) انحرافات سیاست خارجی ما
۱۲) لبه تیز حملات ما باید به‌سوی تروریسم باشد و نه حقوق‌بشر
۱۳) حفاظت از انبار اسلحه و مهمات اما جلوگیری از گسترش آن
۱۴) پرستش فرشته صلح یا پیشدستی در جنگ؟
۱۵) خطرات عمده به محیط زیست از کجاست؟
۱۶) بزرگترین چالش در آستانه هزاره سوم میلادی چیست؟
۱۷) نتیجه‌گیری: منظور از یک ابرقدرت چیست؟
در هر کدام از این فصل‌ها مطالبی مستند و آمار و ارقامی رسمی از زبان کسی خوانده می‌شود که زمانی خود در چارچوب منافع امپراتوری امریکا عمل می‌کرده و امروزه نه‌تنها از امریکا، که از خود هم انتقاد می‌کند.
در فصل‌های ۱۷ گانه، کارتر، باشهامتی تحسین‌برانگیز از عملکرد امریکا انتقاد می‌کند و اطلاعاتی را فاش می‌سازد که چون از قلم او بیان می‌شود، ارزش پیدا می‌کند. در فصل آخر کتاب باعنوان نتیجه‌گیری، لُب مطلب را چنین بیان می‌کند: «اما اکنون امریکا بیش از هر زمان دیگر در طول تاریخ تبدیل به یک نیروی نظامی سرآمد و برتر در روی زمین گردیده است، درحالی‌که در بیست سال اخیر یک روند کاهنده بسیار شدید به اسلحه‌سازی در سراسر جهان وجود داشته، اما ممالک متحده امریکا هر ساله بر بودجه نظامی خود افزوده است و این بودجه در حال حاضر سالانه از ۴۰۰ بیلیون دلار در سال تجاوز می‌کند [بودجه نظامی امریکا برای سال ۲۰۰۹، ۱۱۰۰ بیلیون دلار است] که به‌تنهایی از مجموع بودجه‌های نظامی همه کشورهای جهان بیشتر است... تنها مسابقه تسلیحاتی، مسابقه‌ای است که با خودمان داریم. یک دلیل برای این سرمایه‌گذاری گزاف، وجود بیست‌هزار ملوان و تفنگدار دریایی است که سوار بر کشتی‌های جنگی در حال گشت و نیز ۳۰۰ هزار سرباز اضافی دیگر ما که در ۱۲۰ کشور جهان در حال خدمت نظام هستند و در ۶۳ کشور از آنها، ما دارای پایگاه‌های نظامی هستیم. از زمانی که من کاخ‌سفید را ترک کرده‌ام رؤسای جمهور امریکا پنجاه‌بار در امور کشورهای خارجی دخالت کرده‌اند... ما باید از پیشکسوتان یاری‌دادن به مردمان نیازمند باشیم و دیگر کشورهای صنعتی جهان را در این راستا رهبری کنیم تا بخشی از ثروت خود را به مردمان نیازمند و درمانده بدهند و خود ما در این راه سرمشق و پیشگام و در خط مقدم باشیم.» این آرزوی انسانی آقای کارتر چیزی است که در شرایط کنونی امریکا، تحقق‌پذیر نیست.
کتاب از ترجمه روانی برخوردار است و برای درک مطالب آن، خواننده مشکلی نخواهد داشت.
نویسنده : جیمی کارتر، رئیس‌‌جمهور اسبق امریکا
مترجم :‌ جمال هاشمی
ناشر : شرکت سهامی انتشار، چاپ اول : ۱۳۸۶
«فلسطین، صلح به‌جای تبعیض ‌نژادی»، توسط علی عراقی ترجمه و سال ۱۳۸۶ توسط نشرصمدیه منتشر شده است.
منبع : ماهنامه چشم انداز ایران


همچنین مشاهده کنید