شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

عقاید بحران ساز


عقاید بحران ساز
با آن که عنوان شده که یوسف قرضاوی، رئیس اتحادیه علمای مسلمان اظهارات وهن آمیز خویش علیه تشیع را تعدیل کرده است، اما موج انتقاد شخصیت ها و محافل اسلامی از مواضع او ادامه دارد. این انتقادهای فزاینده خود دلیل بر این است که دست کم در محافل عالمان دینی کسی ادعای این مفتی که گفته است روزنامه مصری الیوم سخن را دقیق و کامل نقل نکرده و در آن دخل و تصرف نموده، نپذیرفته است.
اظهارات بحران ساز این چهره عربی با آن که تازگی ندارد، اما از این جهت شگفت انگیز بود که وی تاکنون خویش را مدافع اعتدال و حامی گفت وگو ادیان معرفی می کرد. قرضاوی بارها گفته بود مبلغ وحدت و الفت هست و در نوشته ها، خطبه ها و سخنرانی هایش به اعتدال و میانه روی فرا می خواند.
قرضاوی اکنون همه اتهام های واهی را علیه جریان شیعه وارد کرده که پیش از این چهره های متعصب مطرح کرده بودند چنان که اول بار عبدالله اردنی در پوشش نظریه فریبنده ای به نام هلال شیعه مدعی شد که شیعه چتر سلطه خویش را از مدیترانه تا خلیج فارس گسترانده است تا حدی که به قدرت رسیدن اولین حکومت شیعه در عراق موجب شد اعراب به مدت ۵ سال بغداد را در تحریم و قهر سیاسی نگه دارند. احمد ابوالغیظ وزیر خارجه مصر نیز با عنوان این که ایران همه کارت های برنده خاورمیانه را فقط برای خود می خواهد و منافع اعراب برایش مهم نیست، همقطاران خویش را به تشکیل جبهه واحد علیه ایران ترغیب کرد و بالاخره مقام های سعودی بویژه سعود الفیصل، وزیر خارجه آن در پی شکست نیروهای این کشور در بیروت بحث تسلط شیعه و کودتای حزب الله بر لبنان را پیش کشید.حال با این اظهارات قرضاوی در واقع پیوندی نو میان جریان های سیاسی عرب با کانون های تندرو دینی این کشورها برقرار شده است.
سؤال اصلی این است که چه عواملی باعث شده که یک چهره مدعی میانه روی این گونه با افراطی ترین جریان های فرقه گرا همنوا شده تا تشیع را به توسعه طلبی متهم سازد
۱) برخی از ناظران این اتفاق را ناشی از نفوذ طیف های تندرو در این مقام مذهبی می دانند. آنها معتقدند ارتباطاتی که در ماه های اخیر بویژه شبکه های تندرو رسانه ای و سیاسی عرب با قرضاوی برقرار کردند، منشأ این اتفاق است. این تردید از زمانی شروع شد که قرضاوی به چهره اول کنفرانس های خاورمیانه و ابررسانه های عرب تبدیل شد و رسانه هایی که در خط اول حامیان افراط گرایی هستند، بنا به منافع سیاسی خویش قرضاوی را در جایگاه مفتیان اصلی شان نشاندند.
گویا زمینه های این نوع رابطه محافل متعصب عرب با ریاست اتحادیه علمای مسلمان از مدتی پیش فراهم شده بود اما اکنون به یک باره علنی شده است چنان که صاحبنظران جهان عرب گفته اند، شیخ قرضاوی مدت ها است که سخن خویش را حول این محور پیش می برد که شیعیان در جوامع سنی نفوذ می کنند تا به گرویدن آنها به مذهب شیعه اقدام کنند. ردپای این چرخش در نگاه قرضاوی را می توان در کنفرانس هایی که اغلب جهت گیری ضدشیعه داشته اند، جست وجو کرد. کنفرانس هایی که متأسفانه به نام تقریب در رباط، بحرین و دوحه برگزار شده اما از تریبون آن علمای تندرو سلفی و اخوانی برای کوبیدن شیعه بهره گرفتند.
۲) از نگاهی دیگر می توان گفت که این نخستین چرخش قرضاوی نیست و حیات ۷۴ ساله وی سرشار از این نوسان سیاسی است به گونه ای که او رنگ تعلق چندین مشرب عقیدتی در جهان اسلام را به خود گرفته است. قرضاوی با آن که در بسیاری از مکاتب تلمذ کرده، اما هنوز دست به انتخاب مشخصی نزده است. امروز نیز بسیاری وقتی حضور ثابت و همیشه قرضاوی را بر صفحه تلویزیون های حامی اخوان المسلمین یعنی الجزیره می بینند، به او پدر فکری جنبش اخوان نام می دهند یا حتی پس از آن که در سال ۲۰۰۱ او چهره ثابت برنامه «شریعت و زندگی» الجزیره قطر شد، برخی محافل عرب سخن از ظهور «شبکه قرضاوی» به میان آوردند اما واقعیت این است که قرضاوی هنوز ملغمه ای از افکار گوناگون است و هنوز در نطق ها و نوشته هایش همزمان از سید قطب، حسن البنا، ابو الاعلا مودودی و رشید رضا توصیف می کند اما پدران وهابیت و سلفی گری بویژه ابن عبدالوهاب را نیز می ستاید.
او خاستگاه مصری دارد، در این کشور زاده شده و در دامن مکتب فکری الازهر تعلیم و تربیت یافته اما مدتی است که در حاشیه خلیج فارس رحل اقامت گزیده و از مقام ناظر امور دینی اداره اوقاف و فرهنگ اسلامی الازهر به جایگاه مدیریت دفتر امور دینی قطر نقل مکان کرده است و اکنون نیز خود را یک سلفی متجدد معرفی می کند و در چند اثرش که به صورت مقاله، شعر و سخنرانی منتشر شده، مدعی است که تلاش وی در این آثار، جمع بین محکمات شرعی با مقتضیات زمانه است.
این تضادها در مواضعی که سال های اخیر قرضاوی در قبال مناقشات جهان اسلام گرفت، بیشتر هویدا شد. قرضاوی در حالی که خود را مخالف تندروی و اندیشه تکفیر خوانده و در سیمای یک رهبر میانه رو ظاهر شده است، اما آرا و عقاید او در بحران های جهان اسلام همگی با اندیشه جریان های افراطی و تکفیری همپوشانی داشته است. به طور مثال او در کتاب «فرهنگ غلو در تکفیر»، اقدامات تروریستی برخی از سلفی های تندرو را تبرئه کرده و توجیهاتی را برای اثبات نظرش به کار بسته که پدران مکتب القاعده و طالبان استفاده می کنند یعنی قرضاوی نیز مدعی شده که این جوانان، مخلص و غیرتمند هستند که اقدام به تکفیر مسلمانان مخالف خود می کنند و خون و اموال آنها را حلال می دانند. عجیب ترین موضع گیری او رودررویی با کشورهای اسلامی از جمله ایران در قضیه دو حکومت فرقه ای و سرکوبگر یعنی طالبان و سرکرده نظام بعث بود. در این راستا او با مشارکت ایران در پروژه براندازی حکومت طالبان و نیز موافقت ایران با اعدام صدام، مخالفت کرد.
البته این موضوعات هر کدام سوژه ثابت شبکه های خبری مثل الجزیره و العربیه بود که تلاش کردند قضیه اعدام صدام را محور بسیج اعراب علیه ایران قرار دهند.
این چرخش را در شیوه رفتار سیاسی قرضاوی با حاکمان عرب نیز می توان دید. او در حالی که در ایام جوانی به عنوان فعال ثابت جنبش های اسلامی راه مبارزه با حاکمیت های موروثی عرب را پیش گرفت حتی بارها چه در دوره حکومت پادشاهی و چه در دوره حکومت جمهوری مصر به زندان افتاد اما اکنون همنشین این حکومت ها است و از همه امتیازات اعطایی این حکومت ها از امکانات نشر و چاپ آثارش گرفته تا بودجه مدارس و مراکز تحقیقی و ابزارهای رسانه ای اعراب و سفرهای خارجی و برگزاری سمینارهای منطقه بهره وافر می برد. شاید فهرست پست ها و جوایزی که در سال های اخیر نصیب او شده، گویای همه واقعیت باشد. او همزمان چندین عنوان از سوی حکام عرب دارد از جمله رئیس و عضو مجامع و مؤسسات مختلفی چون اتحادیه علمای مسلمان، مجمع فقهی انجمن اسلامی العالم در مکه، مجمع سلطنتی تحقیقات اسلامی اردن، مرکز مطالعات اسلامی آکسفورد، سازمان دعوت اسلامی خارطوم و هیأت نظارت شرعی بر تعدادی از بانک های اسلامی است و کمترین روحانی عرب را می توان سراغ داشت که به اندازه او مشمول اعطای جایزه و پاداش محافل عربی شده باشد. از جمله این جوایز می توان به جایزه بانک توسعه اسلامی، جایزه ملک فیصل و جایزه فقه از سوی سلطان برونئی اشاره کرد.
۳) در میان این فرضیه ها، این احتمال بیش از همه نگاه ها را جلب کرده که سخنان مفتی اخوانی از نیات و نگرانی هایی سرچشمه می گیرد که قرضاوی و مدعیان جایگاه مرجعیت در جهان تسنن بابت از دست رفتن موقعیت خویش دارند.
در واقع از نگاهی روانشناختی قرضاوی همان تصورات و همان نگرانی های حاکمان عرب را در باره موج تحولات نوین خاورمیانه دارد، به همان میزان که حکام عرب در قدرت یابی ایران و جبهه مقاومت، علایم افول قدرت خویش را حس می کنند، قرضاوی و دوستانش نیز در ظهور چهره های نوین جهان تشیع ازسید حسن نصرالله تا آیت الله سیستانی، رؤیای زعامت بر جهان عرب را از دست رفته می بینند. او این احساس آمیخته به حقد و حسادت را کتمان نمی کند و می گوید: یکی از دغدغه های من جلوگیری از نشر مذهب شیعه در کشورهایی است که جمعیت آنها فقط سنی هستند.با این حال مسئله همه نتایج و برآیند چرخش های سیاسی قرضاوی خطراتی است که این دست فتاوا در قالب موج تازه فتنه مذهبی برمی انگیزد. برای جریان های متعصب و سودجو که در تاریکخانه های عراق، لبنان، پاکستان و.‎/‎/ در پی فرصتی برای انتقامجویی هستند، چه مستمسکی از این بهتر که فردی چون قرضاوی که آنتن شبکه های قدرتمند عربی مثل الجزیره را در انحصار دارد، لوازم و مبانی یک نزاع عقیدتی را تئوریزه کند. به همین دلیل قاطبه علما و اندیشمندان جهان اسلام و حتی همکیشان قرضاوی در مصر، از سخنان او تبری جستند و از این که این تجویزها زمینه ساز فتنه میان شیعیان و سنی ها شود آه و اسف سردادند.
حتی اگر قرائنی دال بر همپوشانی مانیفست جنگ عقیدتی قرضاوی با منافع طرف های خارجی ارائه نشود، فتاوای او از این جهت که به ایجاد شکاف تازه مذهبی می انجامد بزرگ ترین خدمت به سیاست های امریکا و اسرائیل خواهد بود. تصور کنید زخم های دردناک فرقه گرایی در عراق، لبنان و یا پاکستان که آن همه فاجعه های خونین به بار آورد و با مشقت و مرارت زیاد مردم و مشفقان جهان اسلام فروکش کرد یک باره با این خطابه های احساسی بار دیگر شعله ور شود، آن وقت نه از تاک اثر می ماند و نه از تاک نشان.
محمد نوری
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید