جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

ویژگی‌های هنری از منظر قرآن


ویژگی‌های هنری از منظر قرآن
۱) تکلیف جانشین:
انسان جانشین خداوند در زمین قرار داده شده و بنابراین وظیفه اوست که شرط امانت و جانشینی را به جا آورد و از جمله هنر خویش را به صفات فعل الهی متصف گرداند. به این ترتیب صفات فعل و خلق الهی که در قرآن مجید ذکر شده ‌اند می‌توانند الگویی را در اختیار هنرمند قرار دهند.
۲) صفات مومن:
قرآن کریم برای مومنین صفاتی را ذکر می‌فرماید که هنرمند مسلمان به عنوان مومن باید آن صفات را دارا بوده و در خلق آثار خویش، آنها را همچون معیار و مبنایی نصب العین خویش قرار دهد.
۳) احکام:
قرآن کریم بایدها و نبایدها را به صورت دستور و حکم و توصیه مطرح نموده است که توجه به آنها و به کار بستن‌شان می‌تواند انسان را به سمت فلاح و رستگاری رهنمون شده و از شقاوت نجات دهد. این احکام می‌توانند در آثار هنری مسلمین نقش بنیادینی ایفا نموده و جلوه نمایند.
۴) الگوی قرآنی:
قرآن کریم به عنوان یکی از عظیم ترین مخلوقات الهی، یکی از بارزترین مصادیق هنر است و به این ترتیب انسان باید ویژگی‌های آن را به عنوان بارزه‌های هنر خویش بشناسد و برگزیند و به کار بندد.
۵) در نهایت و در واقع در راس همه مسائل، ویژگی بارز اسلام قرار دارد که به عنوان زیباترین حقیقت عالم هستی و هدف عالی خلقت باید در آثار هنری هنرمندان مسلمان جلوه نموده و مخاطب را به سمت آن رهنمون گردد و این ویژگی بارز جز «توحید» نیست.
از آنجایی که بنا به تعالیم اسلامی، انسان خلیفه (جانشین) خداوند در زمین است (و اذ قال ربک للملائکه انی جاعل فی الارض خلیفه... ، بقره : ۳۰.) اعمال انسانی بایستی به صفات فعل الهی متصف باشند تا اولا شرط امانتداری در خلافت رعایت گردد و ثانیا نه تنها با فعالیت‌های انسان خدشه‌‌ای به هماهنگی و تعادل موجود در عالم وجود وارد نیاید بلکه امکان تکامل موجودات در اثر فعالیت‌های انسان نیز فراهم گردد.
اساس تعالیم دینی بر معنویت استوار است معنویت که مقوله ‌ای روحانی و غیر مادی است باید به گونه ای به لباس ماده ملبس‌شده و در قالب کلام، صوت، شکل، فضا و یا حجم به انسان معرفی و ارزش و مفهوم معنوی آن به او القا شود. به این ترتیب آثاری که از معنویت سرچشمه گرفته و معرفت به معنویتی را القا نمایند می‌توانند به عنوان هنر معنوی مطرح شوند. یکی از بارزترین وجوه هنر معنوی در ادبیات و بویژه در شعر تجلی یافته است. برای نمونه یکی از دلایل و اسرار محبوبیت شعرایی چون سعدی و مولانا این است که آثار ایشان یادآور و متذکر ارزش های معنوی الهی است. نکته مهم در این است که هنرمند بایستی به گونه ای توانسته باشد با عالم معنا ارتباط برقرار نماید و هر چه که این ارتباط قوی‌ تر باشد تاثیر کلام شخص بر جامعه نیز قوی تر خواهد بود. در واقع برای هر رهبر آسمانی (که هنرمند حقیقی‌ است) و هنرمند اصیل، لحظه یا لحظاتی را می‌ توان قائل شد که او را به ملکوت بار می ‌دهند تا ارتباط او با آیات کبرای الهی برقرار شده و بتواند راهنمایی خلق به ارزش های معنوی و روحانی را برعهده‌گیرد.
من که از این شب صفتی کرده ‌ام
این صفت از معرفتی کرده ‌ام
بس‌ که سرم بر سر زانو نشست
تا سر این رشته بیامد به دست
این سفر از راه یقین رفته ام
راه چنین رو که چنین رفته ‌ام (نظامی)
اوج و حد اعلای این ارتباط و عروج را در معرج پیامبر عظیم‌ الشان اسلام (ص) می‌توان مشاهده کرد که؛ «سبحان الذی اسری بعبده لیلا من المسجد الحرام الی المسجد الاقصی الذی بارکنا حوله لنریه من آیاتنا انه هو السمیع البصیر: پاک و منزه است خدایی که در شبی بنده خود (محمد) را از مسجد الحرام به مسجد الاقصی که پیرامونش را (به قدوم خاصان خود) مبارک و پرنعمت ساخت سیر داد تا آیات (و اسرار غیب) خود را به او بنمایاند که خدا به حقیقت شنوا (و به امور عالم غیب و شهود) بیناست. (بنی اسرائیل: ۱) و همان است که رتبه ای دیگر از آن به ابراهیم (ع) نشان داده شده است؛ «و کذلک نری ابراهیم ملکوت السموات والارض: و همچنین ما به ابراهیم ملکوت و باطن آسمآن ها و زمین را ارائه دادیم. (انعام : ۷۵) تا ایمان و یقین او تقویت شده و به حد اعلا برسد. معنویت (به عنوان اساس دین) عصاره جملگی هنرهایی است که به نحوی با دین رابطه دارند، که نمونه ای از آن ذکر شد. در این مختصر سعی بر آن خواهد بود که ویژگی‌های مخلوقات خداوند با استفاده از نص قرآن کریم معرفی شوند تا به عنوان مبنا و معیار ارزیابی هنر بتوانند مورد استناد قرارگیرد.
تسبیح: آیاتی از قرآن کریم بر این نکته تاکید می‌فرمایند که هر آنچه در آسما ن ها و زمین است به تسبیح خداوند تبارک و تعالی مشغول است؛ «یسبح له السموات السبع و الارض و من فیهن و ان من شیء علی یسبح بحمد و لکن لا تفقهون تسبیحهم انه کان حلیما غفورا: هفت آسمان و زمین و هر چه در آنهاست همه به ستایش و تسبیح خدا مشغولند و موجودی نیست جز آنکه ذکرش تسبیح و ستایش حضرت اوست ولیکن شما تسبیح او را فهم نمی‌کنید. همانا او بسیار بردبار و آمرزنده است. (بنی اسرائیل : ۴۴) بنابراین است که می‌توان گفت یکی از مهم‌ترین وظیفه های هنرمند در خلق آثار هنری آن است که این تسبیح را به ناظر القا نماید و به بیان دیگر هنر باید بتواند تجلیگاه و نمایشگر تسبیح الهی توسط همه اجزای متشکله‌اش باشد. علاوه بر القای تسبیح جاری در عالم وجود، اثر هنری نیز باید این تسبیح را متجلی ساخته و به نحو مطلوبی آن را به مخاطب منتقل نماید.
زیبایی: زیبایی از آن مفاهیمی است که همه مکاتب فکری به آن توجه جدی مبذول داشته و جملگی در پی ارائه تعریفی از آن بوده و همچنین مدعی شناختن مختصات آن می‌باشند. با استناد به حدیث معروف (الله جمیل و یحب الجمال: خداوند زیباست و زیبایی را دوست دارد.) مسلمین همواره در فرآیند خلق آثارشان سعی در زیبا آفرینی داشته ‌اند. نکته مهم در این است که اولا جنبه‌های مختلف زیبایی (معنوی و مادی) مورد توجه قرار گیرند. دوم اینکه سایر موضوعات و مفاهیم متشابه با زیبایی خلط و اشتباه نشوند و سوم اینکه مفاهیم و درجات مختلف زیبایی و سایر واژه‌های مشابه (مانند قشنگ، خوشگل و ...) جایگزین زیبایی نشوند. نکته مهم این است که باید توجه نمود تا زیبایی (یا زینت) شیطانی، جایگزین زیبایی الهی و معنوی نگردد زیرا احتمال اینکه انسان در این وادی قرارگیرد، وجود دارد چرا که شیطان خود می‌گوید: «قال رب بما اغویتنی لازینن لهم فی الارض و لاغوینهم اجمعین الا عبادک منهم المخلصین: شیطان گفت خدایا چنان که مرا گمراه کردی من نیز در زمین (همه چیز را) در نظر فرزندان آدم جلوه (زینت) می‌دهم و همه آنها را گمراه خواهم کرد به جز بندگان پاک و خالص تو را.» (حجر: ۳۹-۴۰) پس انسان بایستی همواره مترصد باشد تا زیبایی حقیقی و معنوی و روحانی را از زینت و زیبایی شیطانی بازشناسد تا گمراه نشود. آیات متعددی از قرآن مجید زیبایی‌ها را به خدا نسبت می‌دهد و حتی محروم کردن انسان ها از زیبایی را مورد توبیخ قرار می‌دهد. از آن جمله در آیه ۳۱ سوره اعراف می‌فرماید: «قل من حرم زینه الله التی اخرج العباده و الطیبات من الرزق قل هی للذین آمنوا فی الحیوه الدنیا خالصه یوم القیامه کذالک نفصل الایات لقوم یعلمون.» یکی از تعابیر مرتبط با زیبایی، حسن است.
«حسن» نیز همانند «زیبایی» به پدیده‌های ظاهری منحصر و محدود نشده و سایر پدیده‌های غیر مادی را دربر می‌گیرد: «و لله الاسماء الحسنی»، (اعراف: ۱۸۰) و «صور کم فاحسن من الله الصبغه»، (بقره: ۱۳۸) «الله انزل احسن الحدیث»، (زمر: ۲۳) و «قولوا للناس حسنا»، ( بقره: ۸۳) «نحن علیک احسن القصص»، (یوسف: ۳) و «لکم فی رسول الله اسوه حسنا» (احزاب: ۲۱) « انا جعلنا ما علی الارض زینه لها لنبلوهم ایهم احسن عملا»، (کهف: ۷) « خلق السموات و الارض بالحق و صورکم فاحسن صورکم و الیه المصیر»، (تغابن: ۳) «الذی خلق الموت و الحیوه لیبلوکم ایکم احسن عملا و هو العزیز الغفور»، (ملک: ۲) «لقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم»، (تین: ۴.) ملاحظه می‌شود که واژه حسن برای اسم و صورتگری و رنگ و روایت و سخن و حکایت و الگو و بسیاری از موضوعات دیگر از جمله خالق و موعظه و عمل و قلم به کارگرفته شده است.
عبدالحمید ریاحی
منبع : روزنامه رسالت


همچنین مشاهده کنید