جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا


توفان روح در چاردیواری


توفان روح در چاردیواری
● خانواده سالم، فضای سلامت
خانواده به عنوان اولین نهاد جامعه که یک فرد در آن متولد شده و زندگی می کند، فضایی است که کودک در آن تجربه های اولیه برای زندگی آینده اش را کسب می کند و این خانواده است که در قالب تربیتی خود، چگونگی رفتارهای عاطفی و اجتماعی فرزندان را شکل می دهد.
والدینی که دارای ساختار شخصیتی سالم هستند و می توانند به عنوان الگوهای تأثیرگذار در روند رشد سلامت کودکان ایفای نقش کنند، فضایی را برای کودکان فراهم می آورند که نه تنها به نیازهای معیشتی او، بلکه مطمئناً به مطالبات روحی و درونی او پاسخ دهند. در یک خانواده سالم، نیازهای کودکان در ابعاد روانی، عاطفی، هویتی و جسمانی از سوی والدین شناخته و درک شده و به تناسب هر یک، آن واکنش و اقدامی که لازم است، انجام می شود. در نتیجه ارضای خواسته های مادی و معنوی یک کودک است که سلامت او چه از بعد جسمی و چه روانی تضمین می شود.خانواده ای را می توان سالم خواند که والدین در آن خود از معیارهای استاندارد تندرستی برخوردار بوده و راجع به مسائل تربیتی و آموزشی و نحوه رشد سالم فرزندان و شیوه های بهداشت جسمی و ذهنی کودکان، اطلاعات به روز وکافی داشته باشند. در این شرایط پیش از آن که فرزندان دچار مشکل شوند، نهاد خانواده زمینه رشد سالم و بی نقصی را برای آنها فراهم می کند. بطور طبیعی در خانواده های سالم، کودکان حق بیان خواسته های خود را دارند و نگرانی ها و مسائل خود را نزد والدین شان ارائه می کنند و متقابلاً پاسخ لازم به آن خواسته ها داده شده و برای مشکلات، چاره جویی می شود. بالعکس، در خانواده های ناسالم، کودکان نه تنها مجال بروز دغدغه ها و مسائل ذهنی و جسمی خود را ندارند، بلکه فضای مطالبه خواسته های طبیعی نیز در اختیار آنها نیست و در نتیجه مسیر رشد این فرزندان در شرایط نامناسبی قرار می گیرد. والدینی که خود دارای مشکلات عاطفی، شخصیتی و هویتی هستند، برای کودکان در تمام ابعاد وجودی، خبر ناخوشی و کسالت به ارمغان نیاورده و در نتیجه به سلامت روانی جامعه نیز لطمه می زنند. به این نکته نیز باید توجه داشت که سلامت جسم و سلامت روان، لازم و ملزوم یکدیگر هستند. زمانی که شخصی از لحاظ جسمی در سلامت نباشد، از بعد روانی هم در فشار خواهد بود و در مقابل، اضطراب و افسردگی و عدم آرامش، خصوصاً در طولانی مدت، به صورت ناراحتی های جسمی خود را بروز می دهد. نبود شرایط مناسب تربیتی و معیشتی در خانواده هم بر ذهن و روح افراد و هم بر جسم آنها تأثیرگذار است، بنابراین کنترل و بهبود شرایط هر یک از این ابعاد تا حد بسیاری وابسته به دیگری است.
درخصوص بسیاری بیماری ها و مشکلات جسمی توصیه کادر درمانی همواره بر این بوده که خانواده تا حد توان با حمایت روانی و عاطفی عضو بیمار خانواده، او را در مسیر بهبود و درمان یاری کنند تا هر چه زودتر سلامت خود را باز یابد و هم از تأثیرات روانی متعاقب بیماری جسمی جلوگیری شود. در موارد متعدد دیگر نیز پیش از رسیدن به دوره ابتلا و سپس درمان، این شرایط مطلوب زندگی خانواده بوده که به فرد کمک کرده حتی در شرایطی که ریسک بالای درگیر شدن با بیماری او را تهدید می کرده، خطر را از سر بگذراند و با حفظ روحیه و البته تثبیت نحوه صحیح زندگی، از احتمال بروز دوباره مشکل پیشگیری کند. به یاد داشته باشیم آن چه به عنوان «کانون گرم خانواده» یاد می شود، نه یک فرضیه و نه یک رؤیا، بلکه حاصل تجربه ای ارزشمند است که با تحقق آن به کمک خصایص پسندیده اخلاقی همچون گذشت، مسئولیت پذیری، همکاری و مشورت، می توانیم زندگی خانواده ای مان را چه از حیث روحی و چه از حیث جسمی به شرایط نسبتاً ایده آلی برسانیم. بدیهی است که در چنین موقعیتی، وضعیت کاری و روابط اجتماعی شخص، به سمت و سوی بهتری سوق پیدا می کند و مجموعه فعالیت های او به عنوان یک انسان در شرایط امروزی می تواند الگوی دیگران باشد.
دکتر ناصر قاسم زاد- روانشناس و دبیر انجمن حمایت از سلامت و بهداشت روان جامعه
بسیاری از مشکلات ما در زندگی (از قبیل بیماری ها، ناهنجاری های ارتباطی با اطرافیان، معضلات مالی و ‎.‎.‎.) با خانواده ای که در آن زندگی می کنیم مرتبط است.
واقعیت اینجاست که ما از پیشینیان و نیاکان مان تنها رنگ مو و رنگ پوست را به ارث نمی گیریم، بلکه شماری از استرس های روانی و عادات سالم و مخرب را نیز کسب می کنیم.
بر همین اساس انکار نقش مؤثر خانواده در شکل گیری عادات روزمره ما ممکن نیست.
برای مثال خانواده ای که اعضای آن مبتلا به مشکلات حاد احساسی و درگیری های بین فردی هستند، احساساتی را مانند «ترس» و «احساس گناه» در وجود کودکان خود نهادینه کرده و این احساسات مخرب را به ناخود آگاه آنها می سپارند و کودک که از وجود چنین احساساتی آگاه نیست، بدون تلاش در رفع آنها، بزرگ شده و دائماً با شماری از اختلالات روانی دست و پنجه نرم می کند بدون آن که نقشی در اکتساب شان داشته باشد.
به اعتقاد دکتر «هاوارد کریان» روانپزشک اکثر اختلالات حاد و جدی سلامت در افراد، از درگیری های بین فردی و ارتباطات نادرست درون خانواده منشأ می گیرد اما برای اکثر افراد پرداختن به چنین مشکلاتی کار آسانی نیست.
ازدواج با فرد نامناسب، طلاق، عدم توانایی در برقراری ارتباط با کودکان و.‎.‎. مشکلاتی نیستند که برطرف ساختن آنها از کارنامه زندگی کار آسانی باشد اما متأسفانه، افرادی که بیشترین نیاز به تغییر وضعیت را دارند، آنقدر درگیر چنین مشکلاتی شده اند که انتظار پیگیری و تلاش برای بهبود اوضاع از آنها تا حدودی غیر ممکن نیست.
سلامت روحی
امروزه کاملاً به اثبات رسیده است که «خانواده» و «ضمیر ناخود آگاه» تأثیر بسیار مهمی بر سلامت هر فرد دارند.
شایان ذکر است که منظور از ضمیر ناخود آگاه، همان گذشته افراد است.
امروزه کاملاً ثابت شده که هر نوع آسیب عاطفی که در گذشته افراد (و یا والدین آنها) رخ داده است، تأثیر قابل توجهی به سلامت فرد می گذارد.
بسیاری از این مشکلات عاطفی، در حقیقت مسائلی هستند که «ناتمام» رها شده اند.
به این معنا که شخص در مواجهه با فرد یا موقعیت خاصی، با تجربه رنج عاطفی، مسئله را حل نشده رها کرده است، ولی متأسفانه تأثیر ناخوشایند آن واقعه هرگز از ضمیر ناخودآگاه او پاک نشده است.
● پایان خاطرات
بر همین اساس روان شناسان و روانکاوان معتقدند «به پایان رساندن» و به اصطلاح عامیانه «مشخص کردن تکلیف» وقایع ناخوشایند، یکبار برای همیشه، باعث آزاد شدن مقادیر زیادی از انرژی حیاتی فرد می شود که دائماً به سوی مشکل فرستاده می شد.
دکتر کریان، در این باره می گوید: «شناسایی راز و رمز هایی که در گذشته هر خانواده ای وجود دارد، اهمیت فراوانی دارد زیرا اندیشه ها و احساسات پنهان شده و بروز داده نشده هستند که سلامت عاطفی افراد را به خطر می اندازند، زیرا فرد انرژی فراوانی صرف می کند تا مسئله ای را از دیگران پنهان کند و یا حرف هایی را که باید ابراز کند، ناگفته نگاه دارد.»
● جزء جدایی ناپذیر
دقیقاً به همین علت است که روان شناسی مدرن ، هرگز فرد را از خانواده جدا نمی کند زیرا شناسایی مشکلات درون خانواده و برطرف ساختن آنها، همواره نقش قابل توجهی در بهبود روانی و حتی جسمی شخص دارد.
در ضمن باید به خانواده ها آموزش داد که در برخورد با مشکلات و ناهنجاری ها هرگز سعی در پنهان ساختن و یا نادیده گرفتن مسائل نکنند.
کودکانی که با «انکار» بزرگ می شوند، قادر نخواهند بود برخورد شایسته ای با مشکلات شخصی خود داشته باشند و در پی حل و برطرف ساختن آنها به شیوه یک بزرگسال بالغ برآیند.
متخصصان به خانواده ها توصیه می کنند: اگر کودکتان در مسائل و مشکلات پیش آمده دخیل هستند، در حل مشکلات از آنها یاری بگیرید تا برطرف شدن مسئله را لمس کنند.
با آنها به عنوان بزرگسالانی کوچک، ولی دارای شعور و احساس رفتار کنید، همواره آنها را تحت حمایت خود بگیرید، ولی به جای آنها عمل نکنید.
فراموش نکنید بهترین کاری که هر پدر و مادری می تواند برای فرزندانشان انجام دهند، سرشار ساختن آنها از محبت است.
کمبود محبت همواره باعث بروز ناهماهنگی و برهم خوردن تعادل روحی است؛ مشکلی بزرگ که تا نسل های آتی نیز ادامه می یابد.
مونا کربلایی
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید