جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

باراک اوباما


باراک اوباما
آقای باراک اوباما آدم خوش شانسی است. او می خواهد جانشین یکی از نامحبوب ترین رئیس جمهوران تاریخ کشورش شود، جوان است، دورگه است و به نظر می رسد که تمام دنیا منتظر ورود ایشان به کاخ سفید می باشد. درنتیجه او ظاهرا از هر کس دیگری برای « تجدید سرکردگی آمریکا در جهان » مجهزتر است (١). یعنی برای خریدن آبروی آمریکا، و برای آنکه دخالت های آمریکا در خارج از مرزهایش به شکل کامل تری انجام پذیرد چرا که قابل قبول تر و با یاران بیشتر همراه خواهد بود.
از جمله دخالت های نظامی، به خصوص در افغانستان، او چنین وعده می دهد : « برای آنکه بتوانیم در همه جا، از جیبوتی تا قندهار، آماده حمله باشیم، من ارتش قرن بیست و یکم را تشکیل خواهم داد با متحدینی به نیرومندی اتحاد ضدکمونیستی ای که باعث پیروزی جنگ سرد شد (٢).» به تمام کسانی که هنوز امیدوارند که یک رئیس جمهور « چند فرهنگی »، با یک پدر کنیایی، طبیعتا ورود آمریکا را به یک عصر جدید مهیا خواهد کرد و با سرور و شادمانی حلقه ای دورتادور دنیا خواهد زد که در آن تمام مردم دست در دست هم خواهند داد، این کاندیدای حزب دموکرات جواب داده است که او بیش از آنکه از پینک فلوید و آقای جرج مک گاورن الهام بگیرد، سیاست خارجی « واقع بینانه پدر جرج بوش، جان کندی و از بعضی نقطه نظرها، رونالد ریگان را که دیدگاههای هردو حزب [جمهوری خواه و دموکرات. م] را درنظر می گرفت » ترجیح می دهد (٣). درنتیجه سیاست احترام متقابل، با انتخاب او نیز به دست نخواهد آمد، اما شاید امپریالیسم نرم تر، ماهرتر و بازترشود و حتی چه می دانیم، شاید کمترکشتار کند. لیکن فراموش نکنیم که درهشت سال تحریم دوران ریاست جمهوری کلینتون تعداد بی شماری از عراقی ها کشته شدند...
آقای باراک اوباما آدم بااستعدادی است. کتابش به نام « جرات امید داشتن » که برنامه انتخاباتی او هم هست، آمیخته ای است از استعدادی بی سابقه، حیله گری، طنز، جملاتی که با آگاهی تمام تعادل سیاسی را برقرار می کنند و بدون آنکه مسئله ای را حل نمایند (تقریبا) همه را راضی نگه می دارند، « دلسوزی » سیاسی برای رقیبانش که به قول او « انگیزه شان را در ک می کند و قادر است که ارزش هایی که خود نیز آنها را قبول دارد را نزد آنان تشخیص دهد». این کتاب شامل عتقادات شخصی او نیز هست، اعتقاداتی متعادل شده که با یک بزرگداشت نگران کننده از رئیس جمهور سابق، ویلیام کلینتون، بیان شده است. به قول اوباما، ویلیام کلینتون « تمام زیاده روی هائی که مانع انتخاب شدن وی می شد را از برنامه دموکرات ها حذف کرد (٤).» اما کدام زیاده روی ها ؟ رد حکم اعدام ؟ کمک های اجتماعی به فقرا ؟ دفاع از آزادی های عمومی ؟ نوعی تقسیم ثروت ؟
آقای باراک اوباما بلندپرواز است. اما این بلندپروازی مشروع برای « بردن انتخابات » او را به کدام سو هدایت خواهد کرد ؟ اگر به ماه های اخیرنگاه کنیم خواهیم گفت به جناج راست. البته نه به آن اندازه که به خود اجازه دهیم تا آقای اوباما را با کاندیدای حزب جمهوری خواه، جان مک کین مقایسه کرده و ساده نگرانه بگوئیم « چه علی خواجه، چه خواجه علی » . لیکن بسیار راست تر از نطق های مترقی شروع کارزارش، و بازهم بسیار راست تر از آن چیزی که هوادارن ایده آلیست اش انتظار شنیدن آن را دشته اند. چرا که شعار « آری، ما می توانیم »، درواقع تبدیل شده است به آری، ما می توانیم به ماده بسیار محافظه کارانه دادگاه عالی قضائیه مبنی بر لغو حکم اعدام تجاوزکنندگانی که مرتکب قتل نشده اند ایراد گرفته و آنرا قانونی « تندرو» تعبیر کنیم، آری ما می توانیم جلوی لابی هوادار اسرائیل، مواضعی بگیریم که در راستای ارتجاعی ترین نظرگاه های دولت آقای اهود المرت باشد، آری ما می توانیم خلاقیت را الزاما مربوط به بخش خصوصی بدانیم، می توانیم وظیفه ناتمام آقایان کلینتون و آنتونی بلرمبنی بر تعریف دوباره مترقی بودن را به انجام برسانیم و اتحاد طبقاتی ای را درنظر بگیریم که در آن مدیران و کارمندان عالی رتبه عاملین اصلی خواهند بود.
اما نگران کننده تر از اینها این است که آقای اوباما، به خاطر کمک های مالی همه جانبه ای که صندوق های کارزار انتخابی اش را پرکرده اند، جسارت این را پیدا کرده است که به سیستم دولتی کمک مالی به کاندیداهای ریاست جمهوری ضربه بسیار جدی و حتی مهلکی وارد آورد. طبق این سیستم، دولت به هرکدام از کاندیداها مبلغی معادل ١.٨٤ میلیون دلار(برای انتخابات ٢٠٠٨) کمک خواهد کرد به شرطی که کاندیداها قبول کنند که هیچکدام بیشتر از این مبلغ برای کارزارشان خرج نخواهند کرد [درنتیجه، برابری امکانات برای هردو کاندیدا رعایت خواهد شد. م]. آقای اوباما اعلام کرده است که بعد از ماجرای واترگیت، او اولین کاندیدای ریاست جمهوری خواهد بود که از خیر این پول خواهد گذشت. باید درنظر داشت که در آمریکا، پول نقش بسیار مهمی در سیاست بازی می کند. آقای اوباما اعلام کرده است که این مشکل را حل نخواهد کرد. با وجود این، هنوز مسائل دیگری وجود دارند که به او فرصت دلگرم کردن بدهد. امری که به دوستان واقعی خلق آمریکا جرات امید داشتن می دهد.
نویسنده
Serge HALIMI
دبیر هیئت تحریریه لوموند دیپلوما تیک
برگردان: آسیا تهرانی
پاورقی ها
١) باراک اوباما، « بازسازی رهبری آمریکا»، سیاست خارجی، نیویورک، ژوئیه ٢٠٠٧.
٢) همان مرجع. چنین هدفی در واقع نیاز به بالابردن بودجه پنتاگون و اضافه کردن « ٦٥ هزار سرباز و ٢٧ هزار تفنگدار دریائی » به نیروی نظامی آمریکا خواهد داشت.
٣) نطق او در گرینبورک (ایالت پنسیلوانیا)، ٢٨ مارس ٢٠٠٨.
٤) باراک اوباما، « جرات امید داشتن »، انتشارات کراون، نیویورک، ٢٠٠٦، ص ٣٥.


همچنین مشاهده کنید