جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

اگر به مک کین رأی ندهید لولوخورخوره‌های مسلمان می‌خورندتان!


اگر به مک کین رأی ندهید لولوخورخوره‌های مسلمان می‌خورندتان!
هر چه به انتخابات چهارم نوامبر ریاست جمهوری آمریکا نزدیک‌تر می‌شویم، دولت اسراییل و لابی های آن در آمریکا بر تلاش خود در به شکست کشانیدن اوباما و به پیروزی رسانیدن مک‌کین می افزایند.
شبکه‌ی جهانی ولتر برای آزادی بیان ـ شبکه ی معتبر ی که ده ها نشریه و صدها کارشناس سیاسی در سراسر جهان را با خود دارد، و تری میسان تحلیل گر برجسته ی فرانسوی بنیانگذار و مسئول آن است ـ در روز ۲۲ سپتامبر اطلاع داد که در فاصله ی فقط دو هفته، بیست و هشت میلیون خانواده ی آمریکایی، به صورت مجانی دی وی دی فیلم «دغدغه‌ی بی‌پایان: اسلام رادیکال در نبرد با غرب» را در خانه‌هایشان دریافت کرده‌اند.
این بیست و هشت میلیون خانواده، در ایالاتی از آمریکا زندگی می کنند که در آن ها نتایج انتخابات ریاست جمهوری، از بقیه ی ایالات، نامشخص تر و غیر مطمئن تر است. مخصوصاً اوهایو، میشیگان، فلوریدا، کلورادو، کارولینای شمالی، پنسیلوانیا، و میسوری.
هدف، این است که مردم این ایالات را قانع کنند که به مک کین رأی دهند. چرا که پیروزی اوباما برای اسراییل خطرناک است؛ در حالی که مک کین می تواند با ادامه ی سیاست بوش، فرصت های بیشتری را برای آتش افروزی اسراییل در منطقه فراهم آورد.
مخارج این «عملیات» تبلیغاتی، بیش از پنجاه میلیون دلار ارزیابی می شود که خاخام بزرگ، «افرایم شُر» آن را تأمین کرده است.
این فیلم در سال ۲۰۰۶ به وسیله ی یک مدرسه ی آموزش بنیادگرایی یهودی به نام Aish HaTorah تهیه شده است. این مرکز ارتجاع مذهبی و نژادی، به صورتی کلان توسط دولت اسراییل تغذیه ی مالی می شود؛ و یک مؤسسه ی تبلیغات و روابط عمومی هم به صورت جداگانه تأسیس کرده است که یکی از تازه ترین شاهکارهایش برپا کردن تظاهرات علیه جیمی کارتر است به «جرم» آن که با فلسطینیان ابراز همدردی کرده است و گفته است سیاست اسراییل در برابر مردم فلسطین، سیاست آپارتاید است.
بر خلاف آنچه سالوسان حاکم بر ایران ادعا می کنند، بخش مهمی از مردم اسراییل را صلح طلبانی شرافتمند تشکیل می دهند که طنین صدایشان را می توان در سکوت «مادران سیاه پوش» (۱) و در فریاد فرهیختگانی چون «اَهارون شابُتِی» ها (۲) و میشل وارشاوسکی ها (۳) شنید. هرچند که دولت اسراییل بر مبنای اصالت نژاد و مذهب، و با تکیه بر ارتجاعی ترین دگم های مذهبی حرکت می کند.
بن و بنیان کولونی سازی و کولونی نشینی هم بر همین دگم ها استوار است؛ و ساکنان کولونی ها یعنی کولون ها یهودیانی اکثراً به شدّت نژاد پرست، و به لحاظ «مذهبی» بنیادگرا هستند که از اینطرف و آنطرف دنیا به سرزمین های اشغالی فلسطینی هجوم آورده اند و در دل این سرزمین ها آبادی های کوچک و بزرگی را بنا کرده اند و با بهره گیری از بهترین امکانات، سرخوش و سیر و مرفّه، در پناه حفاظت نیروهای نظامی اسراییل، به فلسطینیان گرسنه یی پوزخند می زنند که غالباً یک یا چند تن از اعضای خانواده شان به دست سربازان و یا خود اینان ـ که «برای دفاع از خود » مسلّحند ـ کشته شده اند، و حالا برای به کف آوردن یک لقمه نان به خون دل آلوده، یا از نیمه شب تا صبح در صف های طولانی پست های بازرسی اسراییل، انتظار اجازه ی ورود به شهر ها و شهرک های دور و نزدیک را برای کار های پرمشقّت می کشند، و یا کشت و زرع می کنند تا به هنگام برداشت محصول، سر و کلّه ی کولون های انگل پیدا شود که مانع زیتون چینی آن ها شوند و بگویند که محصول «خاک مقدّس» از آنِ ما وارثان خاک مقدّس است نه شما.
این ها برای خود در وسط سرزمین های فقیر فلسطینی، از اموال و منابع به غارت گرفته شده ی فلسطینیان، زندگانی شاهانه ای فراهم آورده اند که آن را به رخ ساکنان محروم این سرزمین ها می کشند، و اگر هم فی المثل یک کودک گرسنه ی فلسطینی، به عنوان دهن کجی، سنگی به اتوموبیل یکی از این ها پرتاب کند یا خودشان با سلاحی که دولت در اختیارشان قرار داده است خدمت او می رسند، و یا بر او آن می رود که بر سلطان مهدی و سلطان مهدی ها رفت. (۴)
و حالا با کمک مالی بی دریغ دولت اسراییل، چند آخوند مرتجع «یهودی» که قوانین عهد عتیق را ـ و لابد چگونگی و کم و کیف و «قواعد شرعی» سنگسار «زنا کاران» را نیز ـ در کلاس درسشان آموزش می دهند، با ساختن یک فیلم به جنگ بنیادگرایی اسلامی آمده اند!
و این فیلم ۷۸ دقیقه یی را در هرجا که دستشان رسیده است، و مخصوصاً در کنگره ی آمریکا به نمایش درآورده اند.
تلویزیون شبکه ی آمریکایی معرف فاکس نیوز ـ کارگزار جنگ افروزان اسراییلی و آمریکایی، و کارفرمای جنگ افروزان ایرانی ـ هم برای این فیلم سنگ تمام گذاشته است.
تری میسان طی مقاله ی مفصلی که در مجال این چند سطر نمی گنجد، این فیلم را سکانس به سکانس تجزیه و تحلیل کرده است و نشان داده است که سازندگان آن چگونه با استفاده از تمامی شیوه های دروغ پراکنی، و با بهره گیری از دوز و کلک های تکنیک فیلم سازی، و مونتاژ صحنه های نامربوط با همدیگر، همه ی توانشان را به کار برده اند تا ایده‌هایی نادرست را در قالب یک فیلم به اصطلاح مستند به مردم کشور های غرب القاء کنند:
ـ جهان اسلامی معاصر، خطرناک تر از آلمان نازی است.
ـ آنچه شما به عنوان عملیات «جهادیست» ها و بمب گذاران می بینید، فقط نوک نیزه است.
و گرنه مسلمانان، بالقوّه تمامشان مثل جهادیست ها هستند و اینطور پرورش می یابند.
ـ جهان اسلام و جهان غرب، رو در روی همدیگر قرار دارند و آنچه مردم فلسطین و دیگر نقاط خاورمیانه در مقابله با اشغال سرزمین هایشان انجام می دهند هیچ ربطی به دفاع از حق و حقوق خود ندارد، بلکه به منظور انهدام غرب انجام می پذیرد. (۵)
به نوشته ی تری میسان، جنگ طلبان آمریکایی و اسراییلی برای موجه جلوه دادن جنایات مکرر خود در خاورمیانه به نزد افکار عمومی جهان، نیازمند به آنند که چهره یی غیر انسانی از مردم خاورمیانه ترسیم کنند، و رفتار تعداد قلیلی افراطی در خاورمیانه را انعکاس عملی خلق و خو و ذات تمام مردم خاورمیانه معرفی نمایند. او تهیه ی این فیلم را فقط یک نمونه از این نیرنگِ بهره مند از تکنولوژی جدید و رسانه های جمعی می داند.
تری میسان با تکیه بر جزء به جزء فیلم، دروغ های نهفته در آن را، و سوابق «کارشناسانان» و مفسّرانی را که در فیلم از آن ها استفاده شده است بر ملا می سازد.
مثلاً در این فیلم، یک کارمند روزنامه ی دست راستی اسراییلی ژروزالم پست را به عنوان یک «ژورنالیست فلسطینی» به تماشاگر معرفی می کنند؛ و مشاور عملیات روانی ارتش اسراییل در زمان نخست وزیری نتان یاهو را بدون اشاره به سوابق او، به عنوان یک تحلیل گر بی طرف غربی به صحنه می آورند.
یا یکی از لبنانی های همکار ارتش اسراییل در لبنان را که بعد از فرار اسراییل از این کشور ناچار شد که خود نیز از لبنان بگریزد ـ باز بدون اشاره به سوابقش ـ تحت عنوان کارشناس وارد میدان می سازند تا ادّعا کند که حماس، در تمام آمریکا و اروپا سازمان های تروریستی مخفی برپا کرده است.
و موارد فراوان دیگری از این نوع «زرنگی» ها...
در این فیلم، ضمن تظاهر به این که قصد «اهریمن سازی» از مسلمانان در کار نیست، با جعل اعداد و ارقام، چنین وانمود می شود که تعداد مسلمانانی که انهدام آمریکا را هدف اصلی خود قرار داده اند معادل تعداد تمام جمعیت آمریکاست؛ و سپس با استدلالی صوری و عوامفریبانه چنین نتیجه گیری می شود که مسأله ی آمریکا چند گروه کوچک «جهادی» نیست. بلکه آمریکاییان باید با نفراتی به تعداد خودشان دست و پنجه نرم کنند.
حاخام های بنیادگرای یهودی و گردانندگان یک مرکز آموزش ارتجاع و نژاد پرستی که این فیلم به سفارش آن ها و با خرج آن ها ساخته شده است، فضا را برای تماشاگر غربی چنین ترسیم می نمایند:
همه ی مسلمان ها باید مورد سوء ظن قرار بگیرند، مگر آن که ثابت شود که توانسته اند خودشان را با ارزش های غربی منطبق سازند.
تری میسان، به طور خاص بر این نکته تأکید می کند که تهیه کنندگان این فیلم، در جا به جای فیلمشان در پی آنند که بگویند که استفاده از سیاست «اپیزمنت» و «مماشات»، نتیجه یی مشابه استفاده از همین سیاست در برابر آلمان نازی به بار خواهد آورد، و بنابراین لازم است که «جامعه ی جهانی» دست از مماشات بردارد و قبل از آن که دیگر دیر شود قاطعیت نشان دهد!
محمد علی اصفهانی
پانویس ها
۱ ـ جنبش «زنان سیاهپوش» را هفت بانوی صلح طلب اسراییلی، در ژانویه ی ۱۹۸۸ در بیت المقدس غربی، به عنوان اعتراض به اشغال سرزمین های اعراب، پایه ریزی کردند.
جنبشی که خود از جنبش های زنان دیگر در آن سوی جهان الهام گرفته بود: زنان آفریقای جنوبی عصر آپارتاید؛ و مادران و مادربزرگان میدان «ماه مه» آرژانتین، که هر هفته برای دادخواهی فرزندان و نوه های گمشده شان، گرد هم می آیند.
جنبش «زنان سیاه پوش» اسراییل، با گردهمایی های ساکت در لباس سیاه، همراه با پلاکارد ها، و نشانه هایی به هیأت یک «دست» با این شعار همیشگی در سکوت که: «به اشغالگری پایان دهید!»، اینک در سراسر اسراییل، و در سراسر جهان، ریشه دوانیده است.
۲ ـ اَهارون شابُتِی (شابتای) یکی از بزرگترین و نام آورترین شاعران معاصر زبان عبری است. با در حدود ۲۰ مجموعه ی شعر، و چندین ترجمه ی درخشان از هنر و نمایشنامه ی یونانی به زبان عبری. و چند دکترا از دانشگاه هایی چون کمبریج و سوربن. او نیز همچون همسر خود Tanya Reinhardt استاد دانشگاه ها ی تل آویو است
اَهارون شابُتی، لحظه یی درنگ نمی کند در این که ژنرال های آدمکش اسراییلی را، که به نظر می رسد علاقه ی خاصی به قتل زنان و کودکان فلسطینی و برانداختن نسل فلسطینیان از جهان، و نسل کشی جمعی آن ها دارند، با نازی ها مقایسه کند.
تانیا، همسر او، علاوه بر مقام علمی برجسته اش، بیشتر به مواضع قاطعانه اش در مقام یک استاد دانشگاه های اسراییل، در حمایت فعال از تحریم کادرهای دانشگاهی اسراییل در تمامی محافل دانشگاهی و کنفرانس های علمی سراسر جهان، شناخته شده است.
موضعی که موضع مشرک بسیاری از یهودیان آزاده در سراسر جهان و خود اسراییل است. از جمله سازمان های «یهودیان اروپا برای یک صلح عادلانه»، و «سازمان وحدت یهودی فرانسه برای صلح» که به تحریم همه جانبه ی فرهنگی، اقتصادی، و سیاسی اسراییل تا پایان کامل اشغال سرزمین های عربی فراخوان داده اند.
برای شناخت بیشتر اَهارون شابتی، از جمله مقاله یی به همین قلم با عنوان «نگاهی به نامه ی اَهارون شابُتِی، همراه با ترجمه ی دو شعر از او»
http://www.ghoghnoos.org/khabar/khabar۰۶/shabatai-fr.html
۳ ـ Michel Warschawski فرزند ماکس، حاخام بزرگ، در شانزده سالگی، از فرانسه برای تحصیل علوم دینی یهود به اورشلیم رفت؛ و در آنجا، به زودی به صفوف مبارزه با ایده ی صهیونیسم پیوست.
در سال ۱۹۸۴ AIC مرکز اطّلاعات آلترناتیو را در اسراییل بنا نهاد که چند حرکت صلح طلب اسراییلی و چند سازمان فلسطینی را در بر می گیرد.
حکومت اسراییل، پنج سال بعد، او را به دلیل کمک به جبهه ی مردمی آزادی فلسطین، به رهبری جرج حبش، به بیست ماه زندان محکوم کرد.
او در فاصله ی سال های ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۵ همراه با دومینیک ویدال از لوموند دیپلماتیک، و لیلا شهید ـ نماینده ی فلسطین در اتّحادیه ی اروپا ـ مجموعه کنفرانس هایی در شهر های مختلف فرانسه برگزار کرد که به خصوص با هیاهوی روزنامه ی دست راستی فیگارو و سازمان موسوم به «فرانسه ـ اسراییل» روبرو شد و کار به آنجا رسید که او را از سخنرانی در محافل دانشگاهی فرانسه محروم کردند.
میشل وارشاوسکی از تز تأسیس یک کشور و دولت واحد دو ملیتی متشکّل از اعراب و یهودیان، در منطقه ی فلسطین بزرگ، دفاع می کند.
از میشل وارشاوسکی: «در فلسطین چه کسی علیه چه کسی کودتا کرد؟» به ترجمه ی همین قلم:
http://www.ghoghnoos.org/khabar/khabar۰۳/warschawski-l.html
۴ ـ سلطان مهدی، پانزده ساله، اینطور حکایت می کند: سربازان، مرا به اتاقی بردند و روی یک صندلی نشاندند. دستبندم را برداشتند و مرا از دست ها و پاهایم به صندلی بستند. از من پرسیدند: تو در یک جادّه ی اصلی به سمت یک ماشین ارتشی، سنگ انداخته ای؟ من انکار کردم. امّا دو یا سه نفر آن ها شروع به کوبیدن بر سر و صورت من کردند.
بازجویی، نزدیک به پنج ساعت طول کشید. بعد، مرا به یک حمّام در کنار سالن بازجویی بردند. یکی از آن ها موهایم را گرفت و سرم را در چاهک مستراح فروبرد. وقتی که مرا دوباره به سالن بازجویی برگرداندند گفتم : پنج سنگ به طرف ماشین یک کولون پرتاب کرده ام...
...طبق نظر سازمان غیر دولتی اسراییلی B’ Tselem سرویس امنیّت ملّی اسراییل سالیانه هشتصدو پنجاه زندانی را شکنجه کرده است.
این سازمان غیر دولتی اسراییلی، که به تفصیل از شکنجه های اِعمال شده بر کودکان نیز می نویسد، گزارش هایش را روی سایت اینترنتی خود به نشانی زیر منتشر می کند :
www.betselem.org
از مقاله ی اومانیته با عنوان «درپس پشت حصار های اشغال» به ترجمه ی همین قلم:
http://www.ghoghnoos.org/khabar/khabar۱۵/hessar.html
۵ ـ منطق اسراییل منطق «تصادم تمدّن ها»ست: اسراییل، بهانه می آورد که دارد از ارزش های جهان غرب، جهان خود متمدّن خوانده، در دل خاور نزدیک و خاورمیانه ی «مرتجع»، پاسداری می کند. و آن وقت: دولت های غربی، از جمله دولت فرانسه، می گویند که اسراییل، حق دفاع از خود دارد...
از فراخوان «وحدت یهودی فرانسه برای صلح» به تحریم همه جانبه ی اسراییل، به ترجمه ی همین قلم:
http://www.ghoghnoos.org/khabar/khabar۰۲/ujfp.html
منبع : پایگاه اطلاع‌رسانی فرهنگ توسعه


همچنین مشاهده کنید