جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا


خواستگاری و عروسی با اعمال شاقه


خواستگاری و عروسی با اعمال شاقه
در اتیوپی پدر داماد با نیزه ای در دست راست و شاخه زیتونی در دست چپ به همراه تعدادی از بستگان و دوستان خود به خواستگاری دختر می رود. خانواده دختر بنا بر رسم قبیله حتی اگر با این وصلت موافق نباشند، پدر داماد و همراهان او را به خانه می پذیرند. در بعضی موارد هیبت نیزه کار را به سفره عقد هم می کشاند! در آیین بودا با ربودن عروس، به زور می‏شد ازدواج کرد. نیز می‏شد زنی را خرید یا پس از جلب رضایت دختر با وی ازدواج کرد، ولی ازدواج از روی رضایت طرفین، کمی غیر آبرومندانه(!) تصور می‏شد و زنان ترجیح می‏دادند که خریده شوند. اگر هم که دزیده می‏شدند برایشان جنبه کلاس(!) داشت.
تنوع مراسم و آیین ازدواج در سراسر دنیا غیرقابل انکار است. مراسمی که به عنوان اعلان شروع زندگی رسمی دو نفر برگزار می شود. به خصوص در دوران قدیم که اجرای دقیق و موبه موی این رسوم اهمیت زیادی داشت از آن جهت که ثبت رسمی ازدواج به شکل امروزی صورت نمی گرفت. مثلا در ایران برای اینکه ازدواج دختر و پسری به رسمیت شمرده و مشروع شود، در زمان فراغت از کار، جشنی برای ازدواج برپا می شد و قوم و قبیله دعوت می شدند. این مراسم به این منظور انجام می گرفت که در آینده اگر اتفاقی برای مرد خانواده می افتاد و منجر به فوت او می شد، قبیله شهادت به ازدواج آنها داده و فرزند این ازدواج مشروع شمرده و وارث متوفی محسوب شود. آیین این جشنها در طول تاریخ سینه به سینه به نسل های بعد منتقل شد و به صورت امروزی به ما رسید. البته در آن زمان نه کسی خیابان و محل عبور و مرور مردم را برای ابراز شادی بند می آورد و نه کسی پشت نیم پز بودن پلوی عروسی و بد بودن میوه و شیرینی حرف می زد. همه چیز ساده برگزار می شد. ساده اما صمیمی!
بد نیست درباره مراسم جالب و البته نه چندان جالب بعضی از کشورها در مورد ازدواج اشاره کنیم. باشد که از مراسم ازدواج خود دلشاد شوید و قدر عافیت بدانید! البته بعضی از رسم و رسومها در بعضی از کشورها یکسان است. مثل گریه عروس در شب عروسی! اشک شوق البته؛ اما در بعضی نقاط این گریه اجباری است!
● خواستگاری با نیزه در قبیله شیناشا
شیناشاها، در کشور اتیوپی، پنج نوع ازدواج دارند که به ترتیب: جیوا ، تسیستا، ویدا، بیکا و نانا نامیده می شود که سه مورد اول از اهمیت بیشتری برخوردار است.
۱)جیوا: در این نوع از ازدواج، پدر داماد با نیزه ای در دست راست و شاخه زیتونی در دست چپ به همراه تعدادی از بستگان و دوستان خود به خواستگاری دختر می رود. خانواده دختر بنا بر رسم قبیله حتی اگر با این وصلت موافق نباشند، پدر داماد و همراهان او را به خانه می پذیرند. البته قبل از اینکه پای میهمان نوازی در بین باشد، هیبت نیزه در دست پدر داماد اهل خانه را مهمان نواز می کند! در بعضی موارد هیبت نیزه کار را به سفره عقد هم می کشاند (حتما یک سفره عقدی در بین هست حتی اگر آینه و شمعدان نداشته باشد.)
۲) تسیستا: ازدواجی است که با توافق زوجین بدون دخالت والدین آنها صورت می گیرد. (این ازدواج متعلق به قشر فرهیخته و روشنفکر قبیله است. البته اطلاعی در رابطه با کمیت این افراد نیست.)
۳)ویدا: شایع ترین نوع ازدواج در میان قبیله شیناشاست. در این ازدواج مسئولیت انتخاب همسر را والدین برعهده می گیرند. پدر پسر ابتدا شجره نامه دختر مورد نظر خود را با تفحص از افراد قبیله و خانواده وی بررسی می کند تا هیچ گونه ارتباط نسبی تا هفت نسل بین دو خانواده عروس و داماد وجود نداشته باشد. این خان اول است و احتمالا پدرِ پسر از همان کودکی دنبال این مورد خاص بدون رابطه می گردد. پس از بررسی شجره نامه و اطمینان از عدم هرگونه نسبت فامیلی تا هفت نسل، پدر پسر پیام خواستگاری خود را از طریق یکی از سالخوردگان قبیله به اطلاع پدر دختر می رساند. در این نوع ازدواج، پسر و دختر همدیگر را ندیده و نمی شناسند.
● شیناشاها در پیچ و خم خان ها
در قبیله شیناشاها خانواده دختر، زمانی را برای اعلام جواب تعیین می کنند. در این فرصت برای تصمیم گیری متوسل به فال می شوند که در زبان محلی بدان "میلکی" می گویند. یکی از روشهای فالگیری این است که مادر دختر سه چهار روز قبل از زمان اعلام جواب دانه هایی را خیس می کند. اگر تا روز جوابگویی دانه ها جوانه زدند با ازدواج موافقت و اگر جوانه نزدند با آن مخالفت می کند. به عقیده شیناشاها، جوانه نزدن نشانه بی ثمری ازدواج است.
با اعلام جواب رد، خانواده پسر از خانواده دختر می خواهد یکبار دیگر شانس پسرشان را بیازمایند و مجدداً فال بگیرند. مادر دختر مجدداً دانه هایی را خیس کرده و به همان ترتیب جواب رد یا قبول به خانواده پسر داده می شود! در این قبیله سبز شدن علف زیر پای خواستگار به معنی سرکار گذاشتن نیست. برعکس یعنی بختت باز شده است. شاید آیین پر طرفدار سبزه گره زدن در ایران، نشات گرفته از همین دسته سبزه های خوش یمن است!
روش دیگر فالگیری این است که مادر پسر و دختر مشترکاً شب هنگام، خاکستری روی آتش هیزم می ریزند؛ هنگام صبح اگر آتش خاموش شده باشد با ازدواج مخالفت و اگر روشن مانده باشد با آن موافقت می نمایند. آنها معتقدند در صورت خاموش شدن هیزم، ازدواج نیز به خاموشی مرگ یا بیماری یا تولد فرزندان ناقص الخلقه منجر خواهد شد. خاموش شدن آتش به این معنی است که این زوج، فرزندان آتش پاره ای که از دیوار راست بالا بروند، نخواهند داشت.
روش دیگر فال گرفتن در قضیه خواستگاری این است که مرد سالخورده ای که پیام خواستگاری را می آورد در راه اگر به مردی برخورد کند که ابزار کشاورزی به همراه دارد، این ازدواج خوش یمن تلقی می شود و مرد سالخورده به راه خود تا خانه دختر برای رساندن پیام ادامه می دهد و اگر در راه به میمون های پر سر و صدا برخورد کند، این وصلت نامیمون (!) و بد یمن، تلقی شده، عروسی سر نمی گیرد؛ زیرا معتقدند درصورت ازدواج، زن و شوهر زندگی آرامی نخواهند داشت. بعد از گذراندن خانِ فال، اگر شانس به یاری دختر و پسر آمد، خان سوم آغاز می شود.
به هر حال، درصورت نیک بودن فال، روز عروسی تعیین می شود. سابقاً خانواده پسر، رشته نخی را به نشانه پیوند دو خانواده، به خانواده دختر می دادند؛ ولی امروزه خانواده پسر مبلغی در حدود هزار بیر( واحد پول این منطقه)، معادل یکصد دلار، به خانواده دختر می دهند. پس از توافق دو خانواده، بلافاصله یک جفت گوشواره، یک حلقه گردن بند، شامل سکه های مجارستانی که زمانی پول رایج منطقه بوده، و لوازم آرایش به دختر داده می شود. دختر با استعمال(!) این لوازم، شوهر دار محسوب می گردد و دیگر کسی به خواستگاریش نمی آید. چقدر خوب شد که چنین رسمی در قبایل ایران رسم نیست(!)
قبل از شروع خان چهارم و مراسم عروسی، پسر و دختر یکدیگر را ملاقات نمی کنند که مبادا با اینهمه دردسر برای یافتن همسر با دیدن یکدیگر از این امر خیر منصرف شوند. روز عروسی حسب وسع مالی، غذایی تهیه شده و بستگان و همسایه ها و دوستان دعوت می شوند. طبق رسوم شیناشاها، مرد قبل از بردن عروس به خانه خود، موی پشت سر او را کوتاه می کند و کلوچه ای به او می دهد. کوتاه کردن موی سر، نشانه شوهر داشتن زن است و با این کار، زن آزادانه و بدون نگرانی در جامعه رفت وآمد می کند. در آن قبیله گیس بریده شدن دختر به معنای سرو صاحب دار شدن اوست نه ... .
خان پنجم بعد از عروسی اتفاق می افتد. این خان و خان بازی حتی بعد از ازدواج هم دست از سر زن و شوهر برنمی دارد. چون اگر پس از ازدواج مشخص شود که مرد و زن تا هفت نسل نسبت فامیلی دارند، ازدواج فسخ می شود(!) حتی اگر صاحب اولادِ متعدد هم شده باشند به زن و شوهر تکلیف می شود یا فوراً از هم جدا شوند و یا هر یک به سراغ پدر خود رفته، اعتراف کند که به دلیل بی اطلاعی از قضیه، تن به این ازدواج داده است و از این بابت پشیمان و خواهان عفو و بخشش است. این کار برای مردان تشریفات خاص خود دارد. مرد با دردست داشتن مقداری نمک و یک شاخ گاو نزد پدر می رود. پدر نمک و شاخ را از پسر می گیرد و درحضور بستگان دختر اعلام می کند که این ازدواج درست است. خوب هر آدم عاقلی اگر به دنبال راهی برای فرار از دست زنش نباشد راه دوم را انتخاب می کند!
● دامادهای چینی جهیزیه می خرند
مراسم ازدواج در چین قدیم به شش مرحله تقسیم می شد. به عبارت دیگر، داماد به عروس هدایای نامزدی می داد. سپس پیشنهاد ازدواج می کرد و اسم و روز تولد عروس را می پرسید. البته نگفتند که چه تعداد از این دامادها وقتی متوجه می شدند عروس از آنها بزرگتر است، به اصطلاح پا پس می کشیدند!
بعد از آن، یک روز خجسته را انتخاب و مراسم ساده ای برگزار می گردید و دو طرف نامزد می شدند. در مرحله بعد داماد وسایل مورد استفاده در زندگی را به عروس می داد. یعنی عروس از دغدغه تهیه جهیزیه راحت است. سپس یک تاریخ خجسته تعیین می کردند و آخرین مرحله برگزاری مراسم ازدواج انجام می شد. به همین راحتی فقط می ماند گریه عروس که کار را تمام کند. عروس هنگامی که خانواده خود را ترک می گوید، باید گریه کند تا نشان دهد نمی خواهد خانواده اش را ترک کند. در مراسم ازدواج داماد و عروس به پدران و مادران و اعضای خانواده تعظیم می کنند. مراسم جالب تر این است که پس از برگزاری مراسم عروسی در شب، مهمانان با هیاهو و شادی کنان با عروس و داماد شوخی می کنند. تازه خیابان هم بند می آورند.
● ازدواج اقتصادی بودایی ها
در آیین بودا ازدواج از راه‏های گوناگونی امکان‏پذیر بود. با ربودن عروس، به زور می‏شد ازدواج کرد. نیز می‏شد زنی را خرید یا پس از جلب رضایت دختر با وی ازدواج کرد، ولی ازدواج از روی رضایت طرفین، کمی غیر آبرومندانه(!) تصور می‏شد و زنان ترجیح می‏دادند که خریده شوند. اگر هم که دزیده می‏شدند برایشان جنبه کلاس(!) داشت.
قانون‏نامه «مانو» یکی از قدیمی‏ترین قانون‏نامه‏های هند که نوشته «مانو» هشت نوع ازدواج مختلف را جایز می‏دانست که در بین آنان، ازدواج از راه «ربودن» و ازدواج مبتنی بر «عشق» در پایین‏ترین درجه اخلاقی قرار داشت و ازدواج از راه «خریدن» عملی‏ترین راه برای پیوند زناشویی شمرده می‏شد. قانونگذار هندی فکر می‏کرد که عاقبت امر، فقط ازدواجهایی پایدار می‏مانند که بر مبنای اقتصادی شکل گرفته باشند. حتی در دوره‏ای از تاریخ هند، کلمه «ازدواج» مترادف بود با کلمه «زن خریدن». حالا چه حساب و کتابی پشت اقتصاد کلان بودایی ها خوابیده معلوم نیست.
مراسم غیر عادی و حیرت آور دیگری در این باره، این است که کسانی که به علت فقر نتوانسته‏اند دختران خود را شوهر دهند، آنها را با صدای شیپور و طبل (یعنی عینا همان سازهایی که در جنگ برای اعلان آماده باش به کار می‏رود) به بازار می‏برند و دور خود، افراد را گرد می‏آورند. اگر دختر موافق میل پسری بود و به خریده شدن هم رضا داد، پسر بر حسب شرایط خاصی با او ازدواج می‏کند.
● هندی بازی ژاپنی ها
قدیم ترها قبیله‌های‌ کیوشو و شیکوکو ژاپن، مراسمی‌ را تحت‌ عنوان‌ "دزدیدن‌ عروس‌" به‌ پا می‌داشتند. در ابتدا و قبل‌ از همه‌، زن‌ و مردی‌ بودند که‌ همدیگر را دوست‌ داشتند. زمانی‌ که‌ زن‌ نتوانسته‌ رضایت‌ والدین‌خود را جلب‌ کند، دوستان‌ مرد، آن‌ زن‌ را می‌دزدند. دختر دزدیده ‌شده‌ با این‌ بازی‌ موافق‌ است‌. ضمنا دوستان‌ مرد به‌ والدین‌ دختر اط‌لاع‌ می‌دهند که‌ دخترشان‌ در اختیار آنهاست‌ و بنابراین‌ بهتر است‌ که‌ با ازدواج‌ آن‌ دو موافقت‌ کنند. اگرچه‌ والدین‌ دختر به‌ ظ‌اهر تمایلی نداشتند، قلبا از این‌ امر استقبال‌ می‌کردند. در این‌ مراسم‌ نیازی‌ نبود که‌ والدین‌ خرج‌ زیادی‌ را بابت‌ تدارک‌ عروسی‌ متحمل‌شوند.
در ضمن عروس‌ دزدیده ‌شده‌ نیازی‌ به‌ اجرای‌‌ مراسم سنتی‌ نداشت‌. بنابراین‌ تاثیر مراسم‌ دزدیدن‌ عروس‌، کوچک و محدود کردن‌‌ مراسم سنتی‌ عروسی بود و از نظ‌ر مالی‌ به‌ والدین‌ دختر کمک‌ می‌کرد. حتی‌ برخی‌ پدرها به‌ داماد آینده‌ خود چنین‌ پیشنهادی‌ می‌کردند: "چط‌ور است‌ که‌ دختر من‌ را بدزدی‌؟"
● عروس باید چاق باشد
در فنلاند عروس در شب ازدواج پی در پی گریه می کند و این گریه دلیل آنست که عروس از دوری والدین و سپری شدن دوره جوانی و دختری خود غصه دار است و این گریه و زاری زن، مراسم عروسی را شبیه به مراسم عزاداری می کند(!) احتمالا آنچه برای آنان حائز اهمیت است رویت اشک و ناله عروس است وگرنه برخی دختران هم از شادی اشک می ریزند.
در آفریقای مرکزی مردان قبیله "فان" همسران خود را به اقساط می خرند و این اقساط مادام که زن حیات دارد به طور سالانه به پدر عروس پرداخت می شود. احتمالا کلی خوش به حال دامادانی می شود که زنشان عمری کوتاهی ...
البته آداب و رسوم عجیب و غریب در گوشه و کنار دنیا کم نیست. خصوصا اینکه این آداب متعلق به گذشته و نیاکان این اقوام بوده است. اما اگر می خواهید در عصر تکنولوژی و رشد و پیشرفت بشر آداب عجیب و غریبی را مشاهده کنید ونگاهی به دور برتان بیاندازید؛ جواب می دهد!
لیلا باقری
منبع : برنا نیوز


همچنین مشاهده کنید