پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا


قشون کشی برای خرید و طبق کشی جهیزیه ممنوع!


قشون کشی برای خرید و طبق کشی جهیزیه ممنوع!
مینا که یکسال و نیم از زندگی مشترکش می گذرد، می گوید: از آن جایی که من و همسرم از موقعیت مالی مناسبی برخوردار نبودیم و نمی خواستیم خانواده ها از این موضوع با خبر شوند یک روز دو نفری به بازار رفتیم و لوازم مورد نیازمان را خریدیم. اصولاً از تشریفات و قشون کشی بدم می آید و حتی اگر موقعیت مالی مناسبی نیز داشتیم کسی را برای خرید عروسی همراه نمی بردیم!
دو هفته مانده بود که زندگی مشترک مان را شروع کنیم که طبق قرار قبلی روزی را برای خرید عروسی تعیین کردیم، روز موعود با تعدادی از بزرگترهای فامیل که ماشاءالله تعدادشان از انگشت های یک دست هم بیشتر بود راهی بازار شدیم و جایتان خالی آنقدر خرت و پرت خریدیم که در پایان پول یک بلیط اتوبوس را هم نداشتیم!
پدر و مادر و آشنایان نزدیک از این مغازه به مغازه دیگر می رفتند. بزرگترها سر خرید همه چیز با هم اختلاف داشتند. آینه و شمعدان، لوازم آرایش، سرویس طلا، چمدان، سشوار، حلقه، چادر، پارچه لباس، ساعت، عطر، کیف و کفش و چند تا خرده ریز دیگر که در لیست بلند بالای خانواده عروس درج شده بود به انضمام کت و شلوار، جوراب و ساعت و خیلی چیزهای دیگر که به لطف آشنایان دور و نزدیک از قبل هماهنگ شده است...حالا خریدهای لایی(!) برای خاله داماد و دختر عموی بزرگ عروس و همراه کوچولوی خرید بازار و برخی نفوذی های دیگر بماند...
از زمان های خیلی قدیم، رسم خرید عروسی به عنوان یکی از رسم های رایج و بسیار پسندیده در بین خانواده های ایرانی مطرح می شد و پایه و اساس بر این بود که روزی برای خرید عروسی توسط بزرگتر های خانواده تعیین می شد تا برخی مایحتاج عروس و داماد تهیه شود و در این میان هم هدیه ای توسط خانواده ها به عروس و داماد اعطا می شد.
● خلعتی ها هم به تاریخ سپرده شدند
تا چند سال پیش رسم بر این بود که در خرید عروسی به غیر از عروس و داماد و خانواده ها، عده ای از بزرگان فامیل آن ها را همراهی می کردند و اعتقاد داشتند حضور بزرگترها برای آغاز زندگی مشترک خوش یمن است.
یکی از رسم های این روز، خرید کالایی به عنوان هدیه برای افرادی است که نقش راهنما و همراه را در مراسم خرید ایفا می کنند به طور مثال خرید یک قواره پارچه یا روسری به عنوان هدیه و خلعتی برای همراهان عروس و داماد که بیشتر به جنبه احترام به آن نگاه می کنند.
امروزه اما کمتر کسی به همراه بزرگترهای فامیل برای خرید عروسی می رود و معمولا بزرگترها فقط زحمت شرکت در عروسی را باید بکشند! سنت هایی که از گذشتگان به ما رسیده است در عین حالی که آثار مثبتی را برای جامعه در بردارد دارای تبعات منفی نیز هست. در زمان های گذشته، همراهی خانواده ها با عروس و داماد به این دلیل بود که خود را در قبال این افراد مسئول می دانستند و با تمام وجود آن ها را زیر چتر حمایت خود می بردند تا آن ها کمترین مشکل و تنشی را در شروع زندگی اجتماعی و نهاد خانواده نداشته باشند...اما امروز...
غلامرضا علیزاده، جامعه شناس با اشاره به این که با بوجود آمدن شهر نشینی، به مرور این تفکر در میان افراد جامعه به وجود آمد که آنهایی که در روستاها زندگی می کنند غیر مدنی هستند، می گوید: این افراد برای اینکه برچسب دهاتی(!) به آن ها نخورد تقریبا بیشتر سنت های قدیمی را نادیده می گیرند.
تعاون اجتماعی در جوامع گذشته به خصوص در روستاها باعث شده بود که عروس و داماد به همراه افرادی از میان خانواده و خویشاوندانی که صلاح آن ها را می خواستند تک تک مراحل ازدواج را در کنار آن ها می گذراندند.
قبل تر این خرید بیشتر به عنوان یک رسم دوست داشتنی محسوب می شد در حالی که امروزه در شهرهای بزرگ هر چقدر قیمت اجناس خریداری شده بیشتر باشد معنای میزان علاقه به طرف مقابل(!) است و اگر کوتاهی در این امر ( خرید کالاهای گران قیمت) صورت بگیرد...
در واقع در خریدهای عروسی بیشتر چشم و هم چشمی ها پررنگ است تا توجه به مفهومی که در پشت آن پنهان شده است و در این میان مغازه داران نیز از بی تجربگی جوانان استفاده کرده و اجناسشان را چند برابر قیمت به آن ها می فروشند.
علیزاده معتقد است: "آموزش مهارت های نحوه خرید در صورتی که عروس و داماد تمایلی به همراهی خانواده ها ندارند یکی از اصول مهم فراموش شده در جامعه محسوب می شود."
الهام، دانشجوی سال آخر حقوق که یکماه از زندگی مشترکش می گذرد درباره خرید عروسی اش می گوید: بزرگترها یک روز را برای خرید عروسی تعیین کردند و روز موعود به همراه پدر و مادرها و خواهر شوهرم به بازار بزرگ تهران رفتیم و تا حوالی ظهر در بازار می گشتیم اما چون ذاتاً آدم خیلی سخت پسندی هستم هیچ کالایی نتوانستیم بخریم. اما بعد از صرف ناهار در یکی از رستوران های بازار به اجبار خانواده تنها سرویس و حلقه عروسی را خریدیم.
الهام درباره خلعتی می گوید: یکی از رسم های ما خرید خلعتی برای همراهان است اما موقع خرید این رسم نادیده گرفته شد برای بقیه خریدهایی هم که مانده بود هر چند وقت یکبار دونفری به بازار می رفتیم...
در گذشته عروس و داماد اجازه اظهار نظر در مورد خرید عروسی را نداشتند و حضورشان صرفاً بیشتر جنبه تشریفاتی داشت.
مینا که یکسال و نیم از زندگی مشترکش می گذرد درباره خرید عروسی می گوید: از آن جایی که من و همسرم از موقعیت مالی مناسبی برخوردار نبودیم و نمی خواستیم خانواده ها از این موضوع با خبر شوند یک روز دو نفری به بازار رفتیم و لوازم مورد نیازمان را خریدیم. وی در ادامه می گوید که اصولاً از تشریفات و قشون کشی بدم می آید و حتی اگر موقعیت مالی مناسبی نیز داشتیم کسی را برای خرید عروسی همراه نمی بردیم!
● دیگه کسی دنبال سرویس نمیاد!
مقدادی، مغازه دار جوانی که در بازار صاحب مغازه ای دو دهنه است، می گوید: "مردم مثل قدیم قدرت خرید ندارند، دیگه کسی سرویس کامل نمی خرد، به ندرت عروس و داماد کسی را برای خرید به همراه خود می آورند، این جوان ها پول خرید سرویس کامل را ندارند و فقط برای خالی نبودن عریضه از هر کدام از اجناس یک تکه ای بر می دارند."
پیرمرد مغازه داری که سفیدی موی سرش نشان می دهد سال ها در این صنف به اصطلاح خودشان استخوان خورد کرده، نه تنها از کسادی بازار و شرایط بد مالی می نالد بلکه معتقد است: قبلا و زمانی که مردم قدرت خرید چندانی نداشتند این مغازه پر از عروس و دامادهایی بود که برای خرید عروسی می آمدند و یک سرویس کامل می خریدند و به این صورت ۱۶ و ۱۷ هزار تومانی توی جیب ما می رفت ولی الان فقط به دنبال اجناس ارزان قیمت هستند که سودی هم برای ما ندارد.
بهرامی که جزء اصناف پارچه فروش بازار است مثل یک کارشناس خبره، خرید عروسی را اینطوری تحلیل می کند، خرید عروسی دو گونه است، یکی خرید چادر برای عروس و دیگری خرید مابقی اجناس مورد نیاز عروس و داماد. تا چند سال پیش اینطوری بود که عروس و داماد به همراه خانواده ها برای خرید عروسی رهسپار بازار می شدند ولی الان به ندرت آنها را با یک بزرگتر می بینیم.
وی همچنین ادامه می دهد: قبلاً رسم بود که در کنار پارچه سفید عروسی یک قواره پارچه چادر مشکی نیز می خریدند اما چند سالی است که این رسم گویا به کل حذف شده است. تازه دیگر کسی خلعتی هم نمی خرد.
● واقعا اشکا کار کجاست؟
با رشد سریع شهر نشینی، سنت ها به جای پر رنگ شدن رنگ می بازند، دیگر کسی امروز طبق کشی نمی کند، دیگر کسی از خرید عروسی سیاهه تهیه نمی کند و دیگر کسی گویا نمی خواهد که از سنت ها پیروی کند.
خرید عروسی مانند هر مسئله دیگری نیازمند آموزش و مدیریت مناسب فرهنگی است که باید توسط بزرگترهای خانواده و فامیل به جوانان در آستانه ازدواج ارائه شود تا افراد با علم به اینکه چه بخرند و چگونه بخرند راهی بازار شوند. البته حفظ برخی رسوم و سنن نیز در این میان تا حدودی ضروری است و نیاز است با توجه به حذف برخی آداب و رسوم دست و پا گیر، زمینه اجرای سنت هایی که می توانند شرایط تشکیل زندگی آرام و بی دغدغه را فراهم کنند، ایجاد شود.
در هر صورت خرید عروسی از جمله رسومی نیست که حذف آن "فاجعه بار" باشد ولیکن انجام نشدن آن می تواند نوید یک ساختارشکنی و فرهنگ زدگی در میان زوج های جوان باشد. به هر ترتیب اگر حرکت جامعه جوان ما به سمت فرار از فرهنگ اصیل ایرانی باشد، به هیچوجه نمی توان آینده روشنی برای زندگی هایی که امروز شکل می گیرند، ترسیم کرد؛ حال آنکه پایبندی معقول به رسوم نوعی آرامش فکری و فرهنگی و صدالبته حمایت خانوادگی را به همراه می آورد که به عکس نقض آنها، مشکلاتی را در روند زندگی زناشویی آشکار خواهد ساخت...
اگرچه سردشدن روابط خانوادگی و نقش کم بزرگترها در بحث ازدواج هم می تواند نوعی زنگ خطر برای رسم و رسومی باشد که در حال کمرنگ شدن در زندگی شهری است...
فاطمه اروجلو
منبع : برنا نیوز


همچنین مشاهده کنید