جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

ورزش در عقد دائم سیاست


ورزش در عقد دائم سیاست
تو گویی عرصه ورزش ما حیاط خلوت سیاست است. هیهات که دلزدگان و وازدگان سیاسی باید مدتی را به بازیگوشی دراین حیاط سپری کنند تا دوباره دری سیاسی بر پاشنه اقبال بر روی مبارک شان باز شود.پنداری آنچه این میان مهم نیست حیاط این ورزش است که به بازیگوشی و شهرت طلبی بر زیر پای این راندگان سیاسی مدام باید پابخورد و در و دیوارش فرسوده شود.
و اسفا در این میهمانی پرسور و سات این خیابان میهمان باشند که توی سر میزبان که ورزش باشد بزنند و برای فردای شان از سرشانه هایش بالا بروند.عرصه ورزش ما همیشه خدا محل گذر بوده، چه قبل از این سی سال انقلاب که امیران وازده ارتشی از بد حادثه و از سر بی منصبی برسرش هوار بودند و چه در عرض این سی سال که کم و بیش دولت زدگان و سیاست زدگان جهت بازسازی مجدد خود و توشه کردن شهرت برای آینده سیاسی و اجتماعی خویش بر بالایش جلوس کردند.به قولی اگر این چاه کندن درچنین فرایند نافرخنده، برای ورزش ما آب نداشت برای اینان که نان داشت.
چنین است که سرنوشت محتوم ورزش ما به وجود ذیوجود فرمانده هان بی پادگان و بی فرمانبر دیروز و روسایی بی میز و بی مرئوس امروز گره خورد تا پاساژ ورزش برای نمایش و خودنمایی آقایان محترم همچنان محل گذر باشد.آقایان مدام بیایند و بروند و یک چندی در مغازه های دونبش این پاساژ به داد و ستد و سوداگری سیاسی بپردازند و ایضا روز نو روزی ز نو، خیل بعدی همچنان در راه باشند و در گذر.و این میان بد از بدتر اینکه شانه های اهل ورزش همچنان باید بر زیر پای نااهلان ورزش استوار باشد تا دیوار شهرت را بگیرند و بالا بروند.
چنین است که شهرت طلبان مدام دور ورزش می گردند و قربان صدقه اش می روند و ورزش ما هم مدام دور خود گشته تو سر خودش می زند تا چنین که می رود زایش منصب پسندان همچنان مستدام باشد. امروزه با توجه به اقبال ورزش درجوامع بشری و عنایت و توجه ویژه مردم از طریق رسانه های نوشتاری، گفتاری و دیداری به این پدیده راستین و به تبع آن جذابیت آن در نزد مردان سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جامعه، بستر ورزش ما هم از این قاعده مستثنی نبوده به طور مثال چه بسیار آقایان گذری با شکل و شمایل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی برای خود از نمد قرمز و آبی کم کلاه نساخته تا به امید فردا روز و به پاس محبوبیتی رنگین شده سر از صندوق های عنایت مردم در آورند. کسانی که امروزه در رقابت برای ایستادن بر سر صف زیاده خواهی های سیاسی مدام دارند به هم تنه می زنند و زیر پای یکدیگر پوست خریزه می اندازند و البته برای خالی نبودن عریضه هم چه بسیار سرنای ورزش مفلوک شده را از سر گشادش می زنند تا حداقل صدایی از آن در آید!نمونه ها کم نبوده و کم نیست، با مروری به گذشته چه در راس ورزش و چه در فدراسیون های ورزشی و چه بسیار در باشگاه های ما -بگو تیم -می توان به وضوح شاهد چنین انتصابات سیاسی بود.و از بد حادثه چه بسیار دیده شد، کسانی هم که روزی روزگاری با توجه به پتانسیل بالایی که داشته و ازمسیر سیاسی و یا غیر سیاسی کمی خدمات به این ورزش با بسته اند تا به مرور در چرخه مدیریتی ورزش تجربه آموخته شوند و به قولی روزی قاتق نان ورزش شوند، ناباورانه از سوی این سیاست زدگان ورزش طلب سخت چوب خورده و از میدان رانده شدند!مدیرانی خوش فکر و مدبر و پرورش یافته در دل همین انقلاب که هزینه سنگین رشد و باروری آنان از کیسه همین مردم و همین ورزش فلک زده تامین شده است، کسانی چون آقامحمدی ها و عابدینی ها که خود در حیات مجدد استقلال و پرسپولیس نقش به سزایی داشتند و سپس صفایی فراهانی ها و دادکان ها که به حق از کارآمدترین مدیران فوتبال محسوب می شوند، تا بعدها اولیایی ها و فتح الله زاده ها و قریب ها در مجموعه استقلال و سازگار نژادها و شجاعی برهان ها و نیز محمد حسن انصاری فرد ها و... درچرخه پرسپولیس در کنار کسانی چون سردار آجورلو ها در باشگاه پاس صادقانه و مخلصانه در عرصه بی در و پیکر این ورزش منشا خدمات بسیار شوند.
مدیرانی تجربه آموخته در دل همین انقلاب که نه البته به لحاظ عدم مدیریت شان در مقوله ورزش که به خاطر سیاست زمانه وسیاست زدگی درعرصه ورزش به انزوا کشیده شدند تا چنین که رفته و می رود در این مهره سوزی در بازار ورزش اسفا اینان کهنگانی در آزار در برابر نوکیه های به ورزش رسید قلمداد شوند.نوکیسه هایی که امروزه نماد و نمود کارنامه شان در مدیریت ورزشی جز شکست و ناکامی و تباهی حاصلی در بر نداشته. کسانی که دل کندن از میز و اتاق و پست و مقام در سرسرای خوش آب و رنگ این ورزش برای شان سخت است.مدیرانی سیاست زده و چرخشی که هم زمان از پشت چند میز به پشت چند میز دیگر مدام در حرکت اند و به قول خودشان وقت سرخاراندن هم ندارند ولی عجبا که برای سفر در پای پلکان هواپیما و حضور در پای سکوهای افتخار و انداختن عکس های تبلیغاتی و تو چشم و چار مردم رفتن وقت دارند.
تاسف بیشتر اینکه نتایج سحر مدیریت چنین مدیران و البته سیاسی و دلبسته ورزش جز ناکامی نبوده ولی به لحاظ وابستگی به کانون های قدرت و بند و باند و دسته و گروه های سیاسی و حمایت های پشت پرده شان باید همیشه خدا پای رکاب ماشین این ورزش باشند.چنانچه وقتی از یک از این تازه دامادهای فوتبال در پای سفره عقد می پرسند چه برنامه ای برای این وصلت فرخنده داری می فرماید:برنامه؟من هیچ برنامه ای ندارم، کدام مدیر عامل برنامه داشته که من برنامه بدهم.یا هنگامی که از آن دیگر مدیر که دو سمت حساس ورزشی را با خود یدک می کشد سوال می کنند، قربان حداقل یکی ازاین دو پست را رها کن به یکی اش بچسب، با لبخندی عاقل اندرسفیه می فرمایند، تازه دارد از فوتبال خوشم می آید بلی، حتما از این پست و سمت دیگرشان هم به خاطر دلبستگی به حلقه های رنگارنگ المپیک و حضور مدام در مجامع بین المللی هم قبل تر خیلی خوششان آمده که ول کن آن نیستند.بنابراین پنداری دو شغله و چند شغله بودن درچرخه امور ورزش ما امری است موجه و عقدی است دائم در نکاح با ورزش.در خاتمه با نگاهی به اظهارات واقع بینانه حجت الاسلام یحیی نژاد رئیس کمیته ورزش و جوانان مجلس محترم بیشتر متوجه خواهید شد که کار این ورزش مغلوک سیاست زده از کجا و تا به کجا خراب است:
...« همه این عزل و نصب ها سیاسی است... برکناری فتح الله زاده نقطه عطف شلختگی مدیریت ورزش به خصوص فوتبال است... متاسفانه اتفاقات بدی در فوتبال طی چند وقت اخیر رخ داده... به اعتقاد من تغییرات در سطح مدیریت ورزشی اگر سیاسی باشد به نفع ورزش نیست... باقی، تو خود حدیث معضل بخوان از این مجمل، همین و تمام.
شهرام وزیری
منبع : روزنامه ابتکار


همچنین مشاهده کنید