جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

آیا قرآن بر ما نازل شده است؟!


آیا قرآن بر ما نازل شده است؟!
شب قدر است و زمانی که آن را به نزول قرآن تعبیر می‌کنند، با تمام اهمیتی که قرآن برای آن شب ذکر می‌کند، اما تاریخِ آن را عیان نمی‌سازد؟ راز بسیاری پرمعنایی در آن نهفته است و انگار آن، آن قدر برای خداوند و پیامبرش با اهمیت است که بر آن اصرار می‌ورزند!
در گذشته بسیار پیش آمده است که پیروان دینی به جای درک نفس یک موضوع به تقلید ظاهری از آن و اختصاص تاریخی برای آن اکتفا کردند، به طوری که مناسکی را به شکلی ادواری برایش به انجام می‌رساندند و به خیال خود از این طریق رفع تکلیف می‌کردند. قرآن و پیامبر اسلام برای این که چنین مسخی درباره شب قدر تکرار نشود، تاریخ آن را عیان نساختند تا نشان دهند که اهمیت آن شب در توجه به تاریخ آن نیست، بلکه نفس قدر است که مهم است.
نفس شب قدر بر نزول معنای برخاسته از خداوند بر قلب انسانِ برخاسته از خاک نظر دارد؛ آن همان راز مستتر در درخواست خداوند برای سجده تمامی مخلوقات بر انسان است؛ معنا، گوهری است که بر وجدان‌مان که همان ودیعه الهی است که انسان را خلیفه خداوند در عالم ساخته است، می‌نشیند تا مهمتر از وجد، معرفتی را برانگیزد که نشان می‌دهد چگونه مخلوقی پست در جهان به اشرف مخلوقات بدل می‌شود؛ و حتی فراتر از آن با پیوستن به خداوند، جزیی از او می‌شود. این همان وجدی است که بسیاری از عرفایی را که به راز آن پی بردند از خود بیخود ساخت و پیامبران بودند که توانستند پس از کشف آن راز، بر خود مسلط شوند و دریابند که پیش از آن پیوستن، وظایفی نسبت به دیگران دارند که می‌بایست به انجام رسانند.
مطالعه و شناخت ادیان مختلف، چه ادیان آسمانی و چه زمینی و چه ادیان توحیدی و چه حتی ادیان بدوی، موجب کشف رازهای ادیان مختلف می‌شود و بر غنای اندیشه و نگاهمان می‌افزاید. آنگاه در آیاتی که به کراّت می‌خواندیم و مدام جلوی دیدگانمان بود، چیزیی کشف می‌کنیم که انگار تاکنون از ما پنهان بود. با خود می‌اندیشیم، چطور است که تاکنون متوجه این معنا و بُعد از آن آیه نشده بودیم، در حالی که آن مدام آنجا در دسترس ما بود! آری، اینک تازه آن آیه بر ما نازل شده است. قرآن ۱۴۰۰ سال پیش بر پیامبر اسلام نازل شد، اما معلوم نیست برای ما نیز نازل شده باشد؛ آنگاه بر ما نازل می‌شود که همچون همان یافته و گمشده‌ای، به ناگاه معنایی نو از آن استنباط می‌کنیم، اینک تازه آن بر ما نیز نازل شده است.
انگار که پیش از این نابینا بودیم! غربی‌ها اصطلاح جالبی برای آن دارد، آنها در چنین شرایطی می‌گویند او” دارای چشمانی باز بسته است”. دیدگان بازند، اما چیزی نمی‌بینند. گاه پدیده‌ها و معرفت‌های گهربار را آنقدر دیده‌ایم که دیدگانمان نسبت به آنان نابینا شده است و آن میزان بدیهی بوده‌اند که انگار اصلاً نبوده‌اند! با چنان کشف معنوی است که آیات قرآن را می‌یابیم و معانی متکثرشان را در می‌یابیم تا آن آیات، نه ذکری بر لبمان که معرفتی در وجودمان شوند تا کنه وجودمان را شخم زنند، باشد که چنان تغییری در ما پدید آورند که انگار دوباره متولد شده‌ایم.پس از آن مسئولیم تا آن را به دیگران نیز انتقال دهیم و این زکات معرفت جدید ماست.
دکتر کاوه احمدی علی‌آبادی
دکترای فلسفه و ادیان از تگزاس آمریکا


همچنین مشاهده کنید