پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


نبود نظام نامه تحریریه


نبود نظام نامه تحریریه
آرمان هر رسانه یی عمق دادن به کار خود است. آنچه از آن می توان به بینش یاد کرد. اینکه روزنامه نگاران بتوانند دانش و داشته های خود را به بینش تبدیل کرده و به آن آگاهی ها عمق و غنای موردنظر را ببخشند و مخاطبان و خریداران خود را به لحاظ منطقی مجاب کنند که مورد اعتماد ترین رسانه موجودند؛ آرمانی که تمامی رسانه ها در پی دستیابی به آنند.
هر روزنامه یی، از جمله روزنامه اعتماد چنین مطلوبی را پیش چشم خود دارد و سعی می کند با تکنیک های روزنامه نگاری و استفاده از ظرفیت های کاری این حرفه، خود را ارتقا دهد و برکشاند.
برای دستیابی به چنین موقعیتی البته میزان استفاده از منابع و چگونگی این بهره گیری امری مهم و قابل اعتنا است. روزنامه اعتماد به جز در گفت وگوهای طولانی حوزه سیاسی که به وجه ممیزه این رسانه تبدیل شده است، بقیه مطالب و گزارش های حوزه سیاسی اش، با بهره گیری از منابع خبرگزاری ها و سایت ها تامین می شود و همین امر این رسانه را از منبع دست اول به منبعی دست دوم و چندم تبدیل می کند. بر همین بنیاد برخلاف کار یک رسانه که نقطه قوتش را در خبرهای تولیدی تعریف می کند، روزنامه اعتماد نقطه قوتش را در فیچر نویسی یا مطالب لایی و ستون ها تعریف کرده است. این تغییر مسیر ظریف البته در فضای بسته خبری ایران امری اجتناب ناپذیر است، چرا که میزان دسترسی به اطلاعات بسیار سخت و دشوار و تنها از منابعی محدود امکان پذیر است و از دیگر سو، وضعیت معیشتی روزنامه نگاران و بحران مالی که گریبانگیر رسانه های گروهی نسبتاً مستقل از دولت شده است، به آنها اجازه نمی دهد بر تعداد روزنامه نگاران در هر گروه خبری اضافه کرده و تازه به متخصص ترین آنها تکیه کنند. نبود چنین بستری خود به خود، به کمبود بینش در کار روزنامه نگاری می انجامد و در برخی از اخبار و رخدادها و گزارش ها خود را بر روزنامه تحمیل می کند.
می توان در این باره مثال ها زد و از زوایای مختلف به نقد آن با استانداردها و تعاریف رسانه یی پرداخت اما با توجه به ضیق مکان و فضا تنها یکی، دو نمونه را که خود پیگیر بوده، یاد آور می شوم. اگر دقیق و صحیح بودن یک منبع خبری را از جمله ارکان کار یک رسانه بدانیم، برخی گزارش های روزنامه اعتماد در حوزه سیاسی از چنین فاکتوری پیروی نمی کند و گاه استفاده از منابعی را در دستور کار خود قرار می دهد که همان منابع به پاشنه آشیل آن خبر یا گزارش خبری تبدیل می شود و انتشار برخی اخبار مجعول و حتی غیرمنطبق با آنچه در واقع وجود دارد، رخ می دهد. از نمونه های شاخص چنین گزارش خبری، گزارشی بود که یکی، دو روز بعد از رای اعتماد آقای کردان از مجلس در روزنامه اعتماد منتشر شد. نگارنده به کل گزارش کاری ندارد، اما در بخش هایی از گزارش به دلیل آنکه خود در نشستی بوده است که گزارشی مجعول، غیردقیق و حتی برعکس آنچه در آن نشست رخ داد و از همه مهم تر بدون منبع از ماهیت و محتوای آن نشست داده شد، به این جمع بندی رسید که آن گزارش بی طرفانه نوشته نشده است، در حالی که از جمله مهم ترین فاکتورهای کار روزنامه نگاری بی طرفی است و مخاطب انتظار دارد در نقل خبر و گزارش ( و نه یادداشت) بی طرفی را حس کند.
آن گزارش نشان می داد گزارشگر به جای تکیه بر منبعی درست و قابل اعتماد، به برخی شنیده ها اکتفا کرده و خبر خود را بر همان اساس تنظیم و ارائه کرده بود. نکته جالب این ماجرا آنجاست که بعدها هم هیچ گونه تصحیحی از این خبر نادرست درج نشد، در حالی که از وظایف یک رسانه تصحیح اشتباهات است تا بتواند اعتماد مخاطبان را از کف ندهد.
اصل ماجرا این بود که نشستی از سوی ساروی های مقیم تهران در یکی از سالن های صدا و سیما ترتیب داده شده بود و روزنامه اعتماد فلسفه وجودی این نشست را به رای اعتماد آقای کردان از مجلس منتسب کرده و با چسب و قیچی و داستانسرایی خواسته بود این نکته را اثبات کند، در حالی که این نشست از ۱۵ روز قبل برنامه ریزی شده بود و تنها یک تصادف آن را با روز رای اعتماد آقای کردان همزمان کرده بود و علاوه بر آن اخباری که در همین گزارش از آقای ناطق نوری نقل شده بود، دقیقاً متضاد با آن چیزی بود که در آن همایش رخ داده بود. پرسش این است که چرا چنین چیزی رخ می دهد؟ به گمان نگارنده مهم ترین دلیل آن را باید در نهادینه نشدن برخی اصول روزنامه نگاری در میان روزنامه های ما دانست و البته نبود نظام نامه تحریریه که در آن نقشه راه یک رسانه مشخص شده باشد و هر خبرنگار بداند که در نگارش یک خبر یا گزارش باید چه نکاتی را رعایت کند.
برای نمونه در نظام نامه خبری برخی رسانه های معتبر دنیا مثل روزنامه گاردین یا بی بی سی جهانی، وجود دو منبع برای یک خبر اصلی ضروری است، به این معنا که اگر خبرنگاری از یک منبعی خبری را دریافت کرد، طبق نظام نامه آن رسانه، باید صحت آن خبر را با منبعی دیگر چک کند و پس از اطمینان از دقیق بودن این منبع و صحیح بودن خبر با ذکر منبع به نقل آن خبر روی بیاورد. چنین موردی را در نقل یک یادداشت یا خبری درباره میزان بینندگان سریال «بزنگاه» نیز مشاهده کردم که نویسنده با کنار هم قرار دادن چند نوشته و خبر در قبل و بعد از ماجرای درگیری میان شورای نظارت با صدا و سیما به این جمع بندی رسید که روزنامه اعتماد و بخش هنری آن کلاً طرفدار(از منظر علم روزنامه نگاری بی طرف نیستید و بنابراین یکی از فاکتور های اصلی تاثیرگذاری بر مخاطب را از دست داده اید) گروه کارگردانی و نویسندگان سریال بزنگاه هستند و بنابراین ناگهان در یک نوشته می بینید که از این سریال، سریالی کیفی و با عنوان پربیننده ترین سریال یاد شده. ( بدون آنکه منبع این خبر ذکر شود.)
اینها همه از نبود نظام نامه تحریریه حکایت می کند و البته ندیدن آموزش های حین کار و از آن مهم تر، به خصوص در بخش فرهنگی و هنری، از حضور برخی نویسندگان که بدون طی کردن دوره های آموزش روزنامه نگاری و درونی کردن (یا همان داشتن بینش نسبت به مفاهیمی چون منبع درست، بی طرفی ، انصاف و دقت و صحت یک نوشته) قاف قلم را بی محابا به هرجا می رانند و اسباب بی اعتمادی به رسانه را فراهم می سازند. همچنان که اشاره کردم می توان به شخصی شدن بسیاری از یادداشت ها به خصوص در بخش هنری و علی الخصوص سینمایی نویس ها تکیه کرد که مجال آن را به فرصتی دیگر می نهیم.
سیدابوالحسن مختاباد
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید