جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

وقتی از طلا بودن پشیمان می شویم...


وقتی از طلا بودن پشیمان می شویم...
اتفاق جدیدی در مجلس شورای اسلامی یا به عبارتی خانه مردم ایران زمین می افتد. این بار نمایندگان مجلس، در کنار تمامی بحثها، تبادل نظرها و بررسیهای نیمه کاره ای که برای شکستهای ورزش ایران در المپیک داشتند، به نتیجه ای تاریخی می رسند.
کمیسیون ورزش مجلس در طرحی شفاهی که احتمالاً به زودی نیز کتبی خواهد شد، اعلام کرده که سازمان تربیت بدنی منحل شده و به زیر مجموعه ای از وزارت رفاه و امور اجتماعی تبدیل شود. آیا باور می کنید چنین نظریه ای از زبان تعدادی متخصص و کارکشته ورزشی و اجتماعی بیرون آمده باشد؟
طرح چنین صورت مسأله ای چنان غیر معقول و باورنکردنی به نظر می رسد که دیگر نیازی به زیاده گویی نداشته باشیم و حتی تصور کنیم عامه مردم متوجه عمق فاجعه بار بودن این طرح می شوند، ولی برای همین مسؤولان و نمایندگان می نویسیم تا شاید متوجه چاهی که پیش پای ورزش ایران می کنند بشوند.
در اولین قدم باید به یاد داشته باشیم سال گذشته زمانی که دکتر محمود احمدی نژاد خواستار تخصیص بودجه ای مناسب برای ورزش کشور و اعطای آن به سازمان تربیت بدنی شد، نمایندگان مجلس به قوت برابر خواسته محمود احمدی نژاد ایستادگی کردند و بودجه ورزش کشور را به کمتر از نصف رقم درخواستی و به مراتب پایین تر از فصول و سالهای پیشین تنزل دادند.
حالا سؤال این جاست که وقتی در گرو همین کسر شدن بودجه ها، سازمان تربیت بدنی، تمامی قدرت خود را برای کمک به فدراسیونها از دست می دهد، چرا باید امروز همان نمایندگان مدعی نتیجه گیری یا عدم نتیجه گیری تیمهای ورزشی ایران در المپیک پکن شوند؟ چگونه است که نماینده ای که با فوریت پرداختیهای ورزش مخالفت می کند، حال خودش را در زیر فشار گذاشتن دولت و سازمان محق می داند؟ همین نمایندگان محترم و اعضای فراکسیون ورزش، به جز گاهی سر زدن به اردوهای تیمهای ملی، چه نگاهی به ورزشکاران داشتند یا چه آستینی بالا زدند؟
در دومین قدم باید به یک خاطره تاریخی بازگشت. یعنی زمانی که رئیس جمهور در پی درخواست رئیس سازمان تربیت بدنی، با واگذاری باشگاه استقلال به وزارت رفاه موافقت کرد. آیا نمایندگان محترم مجلس از یاد برده اند که در همان طول مدت ۸ ماه ریاست وزارت رفاه بر یک باشگاه مردمی (که فقط در رشته فوتبال فعالیت می کند و بس) چه روزگار اسفباری بر این تیم گذشت.
سرانجام استقلال مانند یک طفل سرراهی برگشت خورد و حالا می بینیم که همین مجموعه وزارت رفاه قرار است متولی کل ورزش کشور شود. آیا تصور می کنید برای این وزارتخانه با تمامی دغدغه های ریز و درشت و باور نکردنی اش، با تمام مشغله هایی که برای رفاه و درمان و پرداختهای مردم ایران زمین در سراسر کشور دارد، اهمیتی دارد که کشتی گیر مازندرانی ما در ساری تشک خواهد داشت یا خیر... آیا اهمیت زیر ساختها لمس می شود؟... آیا کلنگی به زمین می خورد؟ مطمئناً پاسخ تمامی این سؤالات با ابهامات فراوان روبرو خواهد بود.
سومین قدم یک سؤال ساده است. آیا نمایندگان محترم مجلس در طول مدت فعالیت خود، حتی یک بار از وزیران آموزش و پرورش و یا آموزش عالی در مورد ورزش مدرسه ای و دانشگاهی سؤالی پرسیده اند؟ آیا می دانیم تمامی بسکتبالیستهای آمریکا و فوتبالیستهای کره جنوبی در دانشگاهها از امکانات عالیه تحصیل و ورزش توأمان برخوردار می شوند؟
آیا مجلس پیگیر وضعیت زنگ ورزش مدارس شده است؟ کدام کلاس ریاضی یا فیزیک و هندسه در مدارس تهران به صورت هم زمان میان دو کلاس برگزار می شود؟ محصلان تهرانی (پایتخت ایران) اکثراً در زنگ ورزش خود باید دانش آموزان دو کلاس دیگر را در حیاط کوچک خود تحمل کنند. معلمان ورزش بی برنامه اند... در دانشگاه هیچ واحد جدی و محکمی برای ورزش نیست... نمایندگان ما حالا چگونه به این نتایج غریب می رسند؟
سالها پیش هم طرح تأسیس وزارت ورزش و جوانان در این کشور مطرح شد و نمایندگان بلافاصله طرح را در نطفه خفه کردند. نمایندگانی که امروز نیستند و گروهی دیگر با تفکراتی متفاوت از آنان، اما پیرویشان می کنند. نه تنها وزارت ورزشی تأسیس نشد (همان طور که بسیاری از کشورهای دنیا مانند همین عربستان، برزیل، آمریکا، کره جنوبی، فرانسه، ایتالیا، هلند و... از آن برخوردار هستند) که حالا همان سازمان کوچکی مانند سازمان تربیت بدنی هم در آستانه انحلال قرار گرفته است. فقط تجسم کنید فردا بر سر باشگاههایی مانند استقلال و پرسپولیس که خود را از همین سازمان زنده می بینند چه بلایی نازل خواهد شد. احتمالاً این دو نیز باید منحل شوند!
هر زمان کار ورزش در جایی گیر می افتاد، دست به دامن نمایندگان خود در مجلس می شدیم. امروز با چنین طرحی باید بگوییم از طلا بودن پشیمان گشته ایم، مرحمت فرموده ما را مس کنید.
پیام یونسی پور
منبع : روزنامه قدس


همچنین مشاهده کنید