سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا

اشتباه خطرناک غرب در قفقاز


اشتباه خطرناک غرب در قفقاز
گرهارد شرویدر، صدراعظم سابق آلمان، درباره جنگ در قفقاز و امکان میانجیگری آلمان در این درگیری و نظراتش در مورد نقش موثر روسیه صحبت می کند.
▪ آقای شرویدر، چه کسی در جنگ قفقاز مقصر است؟
ـ یقینا مناقشات دلایل تاریخی خود را دارند، حتی این جنگ هم زمینه و پیش درآمدهای مختص خود را داشته است. اما زمانی ماشه مناقشه مسلحانه کنونی کشیده شد، که گرجستان اوستیای جنوبی را تسخیر کرد. بر این مسئله نباید چشم پوشی کرد.
▪ شما هیچ تقصیری را متوجه مسکو نمی بینید، حتی بطور نسبی در عملیات ارتش روسیه ؟
ـ این چیزیست که من نه قادرم و نه مایلم که در موردش قضاوت کنم. گرچه معتقدیم که مناقشات نظامی محرکه های خود را داراست. اما موضوع تعیین کننده در حال حاضر اینست که تمامی طرفین درگیر طرح شش ماده ای رئیس جمهور فرانسه را مغتنم شمرند.
▪ آیا شما بر این باورید که مستشاران نظامی آمریکائی که در تفلیس مستقرند، گرجستان را به چنین حمله ای تشویق کرده اند؟
ـ من تا آن حد نمی روم. اما همه می دانند که این مستشاران نظامی آمریکائی در گرجستان وجود دارند—یک آرایش و صف آرائی که من علی الخصوص هرگز آنرا هوشمندانه و ذی شعور نمی دانم. و بسیار عجیب است اگر این کارشناسان هیچگونه اطلاعی ]از حمله گرجستان[ نداشته اند. یا اینها قویا غیرحرفه ای و بی تجربه بوده اند یا در غیر این صورت می بایستی حقیقتا احمق بوده اند، چیزی که تصورش دشوار است.
▪ دولت آمریکا ادعا می کند که به میخائیل ساکاشویلی ، رئیس جمهور گرجستان، علیه عملیات نظامی هشدار داده است. به این ترتیب، آیا همه ماجرا برای نخست وزیر روسیه، ولادیمیر پوتین، خیلی بی دردسر نبود؟
ـ اینها مسائل عمیقی هستند که من مایل نیستم به آنها وارد شوم. اما تلقی من اینست که هیچ رهبری در مسکو به مناقشات نظامی تمایلی ندارد. به اندازه کافی مشکلات داخلی در روسیه هست که محتاج گره گشایی باشند. برای مثال، می شود از رشوه خواری و سوء استفاده ها در سطوح دولتی نام برد. روسیه مقادیری کسری موازنه دارد، موضوعی که من بارها به آن اشاره کرده ام. پرزیدنت دیمتری میدویدیوف و ولادیمیر پوتین، نخست وزیر هر دو بارها به این مشکلات، نیز اشاره داشته اند، ضمنا، آنها در یک محیط دوستانه و بدور از رقابت به حل این مشکلات می پردازند.
▪ ممکن است اینطور باشد، اما هم اکنون چیز دیگری در معرض خطر است: روسیه هرگز بر از دست دادن موقعیت ابرقدرتی خود فائق نیامده است و در سالهای اخیر این احساس را دارد که توسط ناتو در حاشیه قرار گرفته و تحقیر می شود. در طول جنگ بالکان، اشغال عراق توسط ائتلافِ مشتاق و علاقمندِ تحت رهبری واشنگتن، اعلام استقلال کوزوو.....
ـ ..... در ضمن موضوع گسترش سیستم موشکی آمریکا در لهستان و جمهوری چک را هم فراموش نکنید....
▪ .....کرملین وادار شده بود که نظاره گر باشد. آیا ممکن است که موقعیت قوی اقتصادی و نظامی مسکو اینک آنان را قادر ساخته تا ببینند که ساکاشویلی، دوست آمریکا ، بهترین فرصت ممکن برای انتقام جویی از غرب است؟ وآیا پوتین می خواهد بر مطالبات بیشتری پافشاری کند؟
ـ به نظر من، در سیاست های غرب در مورد روسیه اشتباهات بسیار جدی و خطرناک وجود داشته است. پس آیا نمی شود نتیجه گرفت که برخی روابط تا وقایع اخیر در قفقاز، هنگامیکه روسیه به عمل تحریک آمیز گرجستان عکس العمل نشان داد، همگی نتیجه آن سیاست ها هستند؟ من فکر می کنم این اشتباه است اگر ما این دو مفهوم ]رابطه میان توان نظامی- اقتصادی روسیه و فرصت برای انتقام جویی از غرب [را با یکدیگر مخلوط نمائیم.
▪ شما از این هراسی که اخیرا در میان بسیاری در غرب بعنوان " تهدید روسی" شایع شده است، صحبت نمی کنید؟
ـ نه بهیچوجه. در غرب یک درکی از روسیه وجود دارد که با واقعیت چندان ربطی ندارد.
▪ آیا رهبری نوین و دو نفرهِ متکی بنفسی که اینک در مسکو وجود دارد اینطور احساس می کند که غرب به آنها بیش از آنکه آنها به غرب نیاز داشته باشند، نیاز دارد؟
ـ این یک نیازمندی دو طرفه است. در دنیای سیاست و یا در اقتصاد جهانی، هیچ معضل و مشکل جدی بدون روسیه قابل حل نیست : چه در مسئله هسته ای با ایران، یا مشکل کره شمالی و مطمئنا مسئله صلح در خاورمیانه. همچنین مشکلات مربوط به گرمایش کره زمین نیز تنها می تواند در ابعاد جهانی به رفع آن اقدام شود که اتفاقا در حالیکه مسکو پروتکل کیوتو جهت مقابله با گرمایش کره زمین را امضا کرده است، درهمان حال، اما ما همچنان منتظریم که واشنگتن نیز همین عمل را انجام دهد. و زمانیکه به مسئله سیاست های انرژی می رسیم، تنها انسانهای رویایی این فکر را دنبال می کنند که اروپای غربی می تواند به نفت و گاز روسیه وابستگی نداشته باشد. از سوی دیگر ، روس ها نیز برای فروش نفت و گاز خود به خریداران قابل اطمینانی نیازمند هستند.
▪ با چنین عملیات سنگینی در قفقاز، شما هیچ دلیلی نمی بینید که همکاری و مشارکت ویژه استراتژیک آلمان – روسیه متوقف، یا حداقل منجمد شود؟
ـ خیر. من متوجه نیستم چرا به خاطر گرجستان، می بایستی این روابط به خطر بیفتد. احتیاج دوجانبه، امنیت دو جانبه نیز ایجاد می کند. من همچنین مخالف انتقادها به سرمایه گذاری های روس ها در آلمان هستم. چه کسی باید با سرمایه گذاری آلکسی مورداشوف در TUI ( کمپانی توریستی)، اولگ دریپاسکا ، صاحب ۱۰ درصد از کمپانی ساختمانی Hochtief یا سرمایه گذاری دیگر در صنعت مد Escada مسئله داشته باشد؟ من مایلم که بیشتر از این سرمایه گذاری در اقتصاد آلمان ببینم. از نقطه نظر تاریخی، چنین تلفیق اقتصادی نشان داده است که فواید سیاسی ببار می آورد.
▪ نظرات شما اینک همانند هنری کیسینجر ( وزیر امور خارجه سابق آمریکا) است. آیا همیشه اینگونه فکر می کردید؟
ـ مطمئنا نه در دوران جوانی وسوسیالیستی ام. اما از زمانیکه به شکل حرفه ای بعنوان صدراعظم در سیاست خارجی درگیر شدم ، این رویکرد جدی همیشه اولویت من بوده است—و مطمئنا عاقلانه و منطقی ترین دلیل است.
▪ با توجه به سیاست زور در آرامش : آیا اینک ما نمی بایستی که خط قرمزی را با مسکو ترسیم نمائیم، خطی که در صورتیکه مسکو از آن عبور کند، دیگر نمی تواند به نقش خود در نهادهای بین المللی و یا بعنوان شریک غرب، ادامه دهد؟ برای مثال، خروج فوری همه نیروها از گرجستان، و شناسائی تمامیت و یکپارچگی این کشور، آنگونه که رایس وزیر امورخارجه آمریکا با قاطعیت از آن صحبت کرده است؟
ـ من باور ندارم که روسیه یک سیاست «ضمیمه سازی» را دنبال می کند. و من همچنین باور ندارم که وضعیت در اوستیای جنوبی یا آبخازیا بتواند به شرایط قبل از جنگ بازگشت نماید. اصلا جای سوال نیست. بعقیده من، این خیلی بیشتر به تمایلات مردم آن مناطق بستگی دارد تا به منافعِ فرضی توسعه طلبانه روس ها.
▪ آیا نباید آلمان در یک ماموریت نظامی بعنوان نیروی پاسدار صلح در قفقاز مشارکت نماید؟
ـ وزیر امور خارجه آلمان از مدتها پیش در جستجوی راه حل های سیاسی از طریق روش های دیپلماتیک بوده است و او زیرکانه گفته است که اگر سازمان "امنیت و همکاری اروپا" (OSCE) مجبور به ایفای نقشی در ارتباط با همه طرف های درگیر]درقفقاز[ باشد، آلمان نمی تواند از این قضییه برکنار بماند. بهر صورت، اگر در آنجاماموریتی برای نیروهای آلمانی باشد، این بدون رضایت صریح روس ها نمی تواند باشد، من نمی خواهم شاهد باشم که حتی یک سرباز آلمانی در آنجا مستقر باشد. خیلی ساده ، این صرفا بدلیل گذشته و تاریخ مشترک ماست.
▪ آیا گرجستان بخشی از ناتو می باشد؟
ـ من فکر می کردم که دولت آلمان -- و من ، مطمئنا مایلیم که با توجه به این جنبه ، به خانم مرکل و آقای اشتاین مایر تبریک بگوئیم – که همراه با دولت فرانسه، در نشست ناتو در ماه آپریل در بوخارست قدم هوشمندانه ای برداشتند ....
▪ .....براینکه آنها با حرص و ولع آمریکائی ها و دولت های اروپای شرقی برای سریع به عضویت درآمدن گرجستان واکرائین به ناتو مخالفت کردند، و در عوض با به تاخیر انداختن این موضوع وعده های مبهم داده شد.
ـ تصور کنید که به ما فشار وارد می شد که در پشتیبانی از گرجستان بعنوان یک عضو ناتو، و در پشتیبانی از یک «قمارباز»، که بی گمان بهترین توصیف از شخصیت ساکاشویلی است، دخالت نظامی می کردیم. گرجستان و اکرائین در وهله اول می بایستی مشکلات سیاسی داخلی خود را حل نمایند ، که تا آن مرحله راه طولانی در پیش دارند. من با توجه به وقایع اخیر در قفقاز معتقدم که شانس الحاق گرجستان ]به ناتو[ حتی کمتر و کمتر می شود و در این رابطه من با وعده های مبالغه آمیزی که دبیرکل ناتو چند روز پیش داد، بشدت مشکل دارم.
▪ کاندیدای جمهوری خواه ریاست جمهوری آمریکا، جان مک کین در دنباله آن وعده ها اعلام کرد که : امروز همه ما گرجی هستیم"
ـ نه! من نیستم.
برگردان: المیرا مرادی
منبع : پایگاه اطلاع‌رسانی فرهنگ توسعه


همچنین مشاهده کنید