سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا

پروزاک علاجی برای چند بیماری؟


پروزاک علاجی برای چند بیماری؟
در این چند دهه‌ی اخیر، از یک دارو به عنوان دارویی انقلابی که درمان روانی را برای همیشه متحول خواهد کرد، استقبال شده که نتیجه‌ی آن مصرف گسترده بوده است. برای مثال، در دهه‌ی ۱۹۶۰، از تورازین به عنوان دارویی که به بستری شدن افراد مبتلا به اختلال‌های روانی خاتمه خواهد داد، استقبال شد. در دهه‌ی ۱۹۷۰، لیتیوم را درمان نهایی برای مانی می‌دانستند. در این زمان از والیوم نیز برای نشانه‌های اضطراب وسیعاً استفاده می‌شد.
گرچه تمامی این داروها تا اندازه‌ای با موفقیت مصرف شده‌اند، اما همه‌ی آنها اشکالاتی نیز دارند. طولی نکشید که این واقعیت که تورازین علاجی برای اسکیزوفرنی نیست، بلکه فقط برخی از نشانه‌های این اختلال را درمان می‌کند، روشن شد لیتیوم در صورتی موثر واقع می‌شود که طبق مقدار توصیه شده مصرف شود، اما افراد منیک معمولاً دارویی را مصرف کنند که خلق بالای آنها را پایین می‌آورد. شاید بدانید که سوء مصرف والیوم رسوایی ملی شده؛ مصرف حساب نشده‌ی این دارو باعث شده است که میلیون‌ها نفر برای حل کردن استرس‌های روزمره به آن وابسته شوند. علاوه بر این، حتی در صورتی که این دارو‌ها درست مصرف شوند، عوارض جانبی دارند که برخی از آنان بسیار جدی هستند و زمانی که این داروها اولین بار معرفی شدند از عوارض آنها کاملاً آگاه نبودند.
پروزاک (فلوکستین) که در اواخر دهه‌ی ۱۹۸۰ معرفی شد، جدیدترین داروی روان گردان است که سر و صدای زیادی کرد. این داروی افسردگی یکی از پر مصرف‌ترین داروهای تجویزی در جهان شده است و میلیون‌ها نفر در سراسر دنیا حاضرند مبالغ گزافی برای آن و داروهای مشابه بپردازند.
در واقع، تاثیر پروزاک با داروهای سه حلقه‌ای ضد افسردگی تفاوت چندانی ندارد؛ با این حال، از این نظر منحصر به فرد است که مانند داروهای سه حلقه‌ای بر طیف وسیعی از انتقال دهنده‌های عصبی تاثیر نمی گذارند، بلکه فقط یکی از کاته‌کولامین‌ها- سروتونین- را تحت تاثیر قرار می‌دهد. پروزاک مانند سایر داروها، معمولاً بعد از چند هفته تاثیر می‌گذارد.
با افزایش محبوبیت پروزاک، کاربردهای آن نیز گسترش یافت. پیترکرامر (۱۹۹۳) روان‌پزشک و روان‌درمانگر در کتاب پر فروش خود با عنوان به پروزاک گوش کنید اعلام می‌دارد که نباید پروزاک را مخصوص افراد مبتلا به اختلال‌های روانی مانند افسردگی دانست. به عقیده‌ی کرامر، پروزاک می‌تواند سریعاً و به راحتی به افرادی که مشکلات عزت نفس پایین دارند یا نسبت به طرد میان فردی حساس هستند، کمک کند. افرادی که پروزاک مصرف می‌کنند اغلب مدعی هستند که خود را در مقایسه با قبل از مصرف دارو بهتر احساس می‌کنند و معتقدند اگر این دارو به آنها کمک می‌کند احساس بهتری داشته باشند، خواه مبتلا به اختلال روانی تشخیص داده شده باشند یا نه، باید مصرف آن را ادامه دهند (کونر، ۱۹۹۴).
ویلیام آپتون روان‌پزشک، در کتاب خود با عنوان پروزاک و داروهای ضد افسردگی جدید (۲۰۰۰)، اظهار می‌دارد که این داروها برای درمان افراد مبتلا به مجموعه‌ی وسیعی از اختلال‌های خوردن و جنسی و اختلال‌های اضطرابی، افسردگی، اسکیزوفرنی، و بیماران مبتلا به اختلال استرس پس از آسیب، بلکه آنان که زیرنشانگان هستند، مانند افراد کم جرات، کسانی که عزت نفس پایین دارند و کم انرژی اند؛ آنهایی که تحریک پذیر، کمال‌گرا، انعطاف‌ناپذیر هستند، یا از بی حوصلگی کلی و ناخشنودی رنج می‌برند؛ و آنهایی که خیلی پرخاشگر یا تهاجمی هستند، موارد مناسبی برای پروزاک می‌باشند. خلاصه اینکه، هر کسی – خواه بیمار باشد یا نباشد – از تاثیرات تربیت کننده‌ی پروزاک بهره‌مند می‌شود (ص ۸۸).
روان‌پزشک دیگری به نام ژوزف گلنمولن، نویسنده‌ی کتاب عکس‌العمل پروزاک (۲۰۰۰)، آنچه را که به نظر وی تجویز بی رویه و گسترده‌ی داروهای شبه پروزاک است زیر سئوال می‌برد و می‌گوید: "تقریباً ۷۵ درصد بیماران، بی‌جهت برای اختلال‌های خفیف، حتی جزئی، این داروها را مصرف می‌کنند" (ص ۱۱). گلنمولن به خصوص در مورد عوارض جانبی گزارش نشده، مانند کژکاری جنسی، تیک‌های بدریخت کننده‌ی صورت و بدن، نشانه‌های ترک، و مواردی که این داروها رفتار متمایل به خودکشی و خشونت‌بار را تشدید می‌کنند، نگران است.
گرچه میلیون‌ها نفر از این داروها بهره‌مند شده‌اند، منافع آنها عمومیت نداشته‌اند. در اوایل دهه‌ی ۱۹۹۰ خوشبینی ساده‌لوحانه‌ای وجود داشت مبنی بر اینکه داروی معجزه‌آسایی ساخته شده است که به افسردگی توانکاه و سایر اختلال‌های مرتبط با سروتونین خاتمه خواهد داد و با کمترین عوارض جانبی با این هدف می‌رسد. اکنون می‌دانیم که این داروها نوشدارو نیستند، و این را نیز می دانیم که هزینه‌های مالی و جانی آنها می‌توانند قابل ملاحظه باشند. بدیهی است که برای ارزیابی منافع و زیان‌های این داروها، تحقیقات باید ادامه یابند. در عین حال، گسترش و تقویت مداخله‌های غیر دارویی، مانند درمان‌های شناختی باید ادامه یابند تا متخصصان بالینی و درمان‌جویان آنها، طیفی از گزینه‌های درمانی موثر را داشته باشند.
منبع : آلاچیق روان


همچنین مشاهده کنید