چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

تناقض ایرانی؛ پرهیز از آشکارسازی مواضع ضد اسرائیلی در ورزش


تناقض ایرانی؛ پرهیز از آشکارسازی مواضع ضد اسرائیلی در ورزش
تلاقی مواضع سیاسی و حضورهای ورزشی ما که در کناره گیری تیم بسکتبال با ویلچر ایران در برابر آمریکا در مسابقات پارالمپیک پکن نمودی چند باره پیدا کرد، از تناقضی ایدئولوژیک حکایت دارد که چاره ای بر آن متصور نیست ولی دیر یا زود به خط آخر خواهد رسید.
تغییر برنامه‌ بازی‌های بسکتبال با ویلچر پارالمپیک از سوی برگزار کنندگان چینی موجب شد تا برنامه ریزی قبلی ایران برای عدم رویارویی با تیم اسرائیل در مرحله بعد بی ثمر باقی بماند و بنابراین با انصراف از مسابقه با آمریکا از جریان رقابت ها و نیز دهکده بازی ها کنار گذاشته شود.
تیم بسکتبال با ویلچر ایران در این دوره سه برد و دو شکست در کارنامه داشت که یکی از شکست‌ها نوعی تاکتیک خارج از زمین بود. آنها مقابل سوئد شکست خوردند تا از تقابل با اسرائیل در مرحله بعد جلوگیری شود. اما برنامه بازی‌ها به ‌طور ناگهانی تغییر کرد و این امر به اعتراض ایران انجامید.
مسئولان کاروان ورزشی ایران بعد از تغییرات اعمال شده در جریان ساعت برگزاری سه نامه را به رئیس فدراسیون جهانی بسکتبال نوشته و خواستار بازگشت زمان آن به ساعت قبلی شدند که با این درخواست موافقت نشد. دبیرکل کمیته پارالمپیک ایران و عضو هیات‌رئیسه پارالمپیک هم جلسه‌ای را با مسئولان کمیته برگزاری مسابقات داشت که به نتیجه نرسید و در نهایت در نامه‌ای به IPC کناره‌گیری ایران را از ادامه مسابقات بسکتبال با ویلچر اعلام کرد.
قرار بود دیدار بعدی این مرحله را کانادا و اسرائیل برگزار کنند که اطلاع پیدا کردن از نتیجه آن برای تعیین نتیجه بازی ایران- آمریکا از طرف مسئولان ایران لازم به نظر می رسید ولی تغییر برنامه، ایران را در مقابل عمل انجام شده قرار داد و این احتمال را ایجاد کرد که در مرحله بعد مقابل اسرائیل قرار گیرند و سپس خودداری از رویارویی با این تیم جرایم و تحریم هایی همراه بیاورد. البته در همین سطح نیز کناره‌گیری از دیدارهای پارالمپیک پیامدهای سنگینی به همراه خواهد داشت.
به وجود آمدن مشکل سیاسی یا گسترانده شدن دامنه برخی تنش های میان دولت ها در رقابت های ورزشی سابقه ای دیرین حتی در رقابت های صلح محور المپیک و پارالمپیک دارد و به نظر می رسد همچنان نیز ادامه خواهد داشت.
در تاریخچه متفاوتی که می توان از مسابقات جهانی المپیک نوشت و آن را با همه شعارها و ایده هایش برای پاسداشت صلح و انسانیت و دخالت ندادن بازی های سیاسی مورد واکاوی قرار داد به فهرست جالبی از اتفاقاتی برمی خوریم که تحت تاثیر مستقیم بحران های سیاسی و مناسبات میان دولت ها بوده اند.
کشورهای هلند، اسپانیا، سوئیس المپیک ملبورن ۱۹۵۶ را به دلیل سرکوبی شورش مجارستانی‌ها توسط پیمان ورشو تحریم کردند. کشورهای کامبوج، مصر، عراق و لبنان نبز به دلیل بحران کانال سوئز همین دوره از بازی ها را تحریم کردند.
در سال ۱۹۷۶ به دلیل فشارهایی که از سوی جمهوری خلق چین اعمال شد، کانادا به تیم اعزامی از جمهوری خلق چین اعلام کرد که این تیم نمی‌تواند تحت نام «جمهوری چین» در المپیک تابستانی مونترال حضور یابد. با این حال توافق شد که تایوان از پرچم جمهوری چین و سرود ملی جمهوری چین استفاده کند. تایوان مخالفت کرد و تا سال ۱۹۸۴ در این بازی ها حضور نیافت تا اینکه بار دیگر با نام « چین تایپه» و با پرچم خود بازگشت.
در سال ۱۹۸۰ و ۱۹۸۴ طرفین درگیر در جنگ سرد بازی های یکدیگر را تحریم کردند. ایالات متحده به همراه ۶۴ کشور غربی دیگر المپیک مسکو در سال ۱۹۸۰ را به دلیل حمله شوروی به افغانستان تحریم کردند و این امر باعث شد تا تنها ۸۰ کشور در این المپیک حضور یایبد. از سال ۱۹۵۶ تا کنون این کمترین تعداد کشورهای حاضر در المپیک بوده‌است. از سوی دیگر اتحاد جماهیر شوروی و ۱۴ عضو بلوک شرق (بجز رومانی) با این بهانه که امنیت ورزشکارانشان تامین نیست در المپیک ۱۹۸۴ لس آنجلس حاضر نشدند.
به این فهرست موارد ریز و درشت متعددی را چه در المپیک و پارالمپیک و چه رقابت های بین المللی دیگر می توان افزود.
آنچه مدنظر این مقال است بررسی نحوه حضور ایران در مسابقات جهانی و رودررو شدن با معضلی چند ساله به نام اسرائیل است؛ معضلی که در سال های گذشته بارها سد راه موفقیت ورزشکاران ایرانی شده اما از سوی دیگر بر سیاست‌های بین المللی و ارزشی ایران مبنی بر به رسمیت نشناختن رژیم اشغالگر قدس جامه عمل پوشانده است. بدون تردید به رسمیت نشناختن دولتی چون اسرائیل از سوی مسلمانان و نظام اسلامی ایران یکی از ایدئولوژی های کلان کشور و مقبول نظر مردم بوده و هیچ رویداد، منفعت یا موفقیتی بالاتر از آن تصور نشده است.
مردم ایران در دهه های متمادی به‌ویژه بعد از پیروزی انقلاب بر سر این آرمان و دفاع از حق مردم مظلوم فلسطین ایستاده اند و آن را ارزشی ملی و دینی تلقی می کنند.
این دفاع و همراهی در ورزش ایران به شکلی تبلور می یابد که تیم های ورزشی و ورزشکاران ما در رقابت های حذفی مقابل نمایندگان اسرائیلی حاضر نمی شوند و بازندگی را به رسمیت دادن به ملیت اسرائیلی ترجیح می دهند. اما این امر در حدود یک دهه اخیر با کمی پوشیدگی و محافظه کاری صورت می گیرد؛ به این ترتیب که معمولا سعی می شود دلیلی فنی و ورزشی برای آن تراشیده و دیگر به‌طور رسمی و علنی موضع سیاسی و ایدئولوژیک آن اقدام بروز نیابد.
مصدومیت، بیماری، افزایش یا کاهش وزن و... از جمله راهکارهایی بوده که برای کتمان این حقیقت مورد استفاده قرار گرفته است. به عنوان مثال در مسابقات المپیک ۲۰۰۴ آتن، آرش میر اسماعیلی جودوکار کشورمان با حرکتی عمدی و افزایش وزن بیش از حد مجاز از مسابقه با حریف اسرائیلی خود "ایهود واکس" سرباز زد. این اقدام او البته در ایران و از سوی مقامات دولتی مورد تحسین واقع شد و در مراسم های مختلفی از او تقدیر به عمل آمد. در المپیک امسال نیز شناگر ایرانی که ماه ها در خارج از کشور تمرین های اختصاصی انجام داده بود تا اولین شناگر تاریخ ایران در رقابت ها باشد به دلیل قرار گرفتن در خطی که شناگری از رژیم صهیونیستی نیز حضور داشت با دلیل بیماری از انجام مسابقه کناره گیری کرد.
نکته اینجاست که اطلاع یافتن برگزارکنندگان مسابقات بین المللی از عمدی بودن چنین حرکت هایی نه تنها موجب محرومیت هایی برای ورزشکار و تیم ورزشی او پدید می آورد بلکه آن کشور را نیز به اتهام نقض اصول انسانی، ترویج رفتار نژاد پرستانه و بهره برداری سیاسی از ورزش بی اعتبار می سازد.
آنچه المپیک و پارالمپیک در دوره های متاخرتر بر آن پای فشرده، رسیدن به روح انسانی ورزش و زدودن سیاست از دامان آن است ولی به هر شکل صف‌بندی های سیاسی کشورهای مختلف و نمونه ای مثل ایران و اسرائیل همچنان وجود دارد و ظاهرا گزیری هم بر آن نیست.
اینکه در چند سال گذشته تلاش داشته ایم راه حل هایی فنی و پیش بینی‌هایی ورزشی برای برخورد نکردن با حریفان اسرائیلی اتخاذ کنیم تا از جرایم و پیامدهای تبلیغاتی آن مصون بمانیم و در عین حال همچنان بر مواضع دینی و سیاست ایدئولوژیک نظام اصرار ورزیم ما را گرفتار دوگانه و تناقضی عجیب کرده است؛ تناقضی به ظاهر حل نشدنی چرا که نه اسرائیل باید به رسمیت شناخته شود و نه طوری وانمود کرد که کناره گیری‌مان از رقابت با طرف اسرائیلی جنبه غیر ورزشی داشته است.
معلوم نیست حکم سیاسی حاضر شدن تیم های ورزشی ما در مسابقاتی که اسرائیل در آنها به رسمیت شناخته می شود چیست و چه موضع شفافی را می بایست اختیار کرد. از یکسو رژیم غاصب اسرائیل را نمی توان به دلیل نقض اصول انسانی و زیرپا گذاردن حقوق مسلمانان واجد دولت – ملت دانست و از سوی دیگر کنار کشیدن کامل از بازی های المپیک و رقابت های بین المللی ارتباط ورزش ما را با دنیا به کلی قطع خواهد کرد.
آنچه روشن است و البته بازهم متناقض می نماید، المپیک و پارالمپیکی که منادی صلح و انسانیت و حقوق بشر است، نه تنها ورزشکاران تیم های اسرائیل را پذیرا می شود بلکه ایرانیان را به دلیل حاضر نشدن در برابر آنان مروج رفتار نژاد پرستانه معرفی می کند. از این رو تناقضی که ما در برخورد جهانیان با اسرائیلی ها می بینیم با تناقض دیگری جمع می آید و حاصل آن گره ای کور می شود که چاره سیاسی، ایدئولوژیکی و حتی ورزشی خاصی در آن یافت شدنی نیست.
اما مشکل بزرگتر این است که تا چه زمان می بایست باور سیاسی و ارزشی – اسلامی خود را که همانا به رسمیت نشناختن یک دولت غاصب است پوشیده نگه داریم و دلیل عدم رویارویی با آنها را چیزی غیر از آنچه واقعا هست بنامیم و خودمان نباشیم یا سعی کنیم طور دیگری بنماییم؟ اگر قرار است در چنین موقعیت هایی حساب هزینه و فایده کرده و از پیامدهای منفی موضع خود – که آن را حق می پنداریم – فرار کنیم، پس شعاری که ریشه هویتی دارد و بر آن بالیده ایم و بطور طبیعی باید آن را در میان ملل دیگر اشاعه دهیم و پاسدار حقوق فلسطینیان باشیم چه سرنوشتی پیدا می کند؟
این پارادوکس عمیق که در ورزش ما جنبه عینی پیدا کرده و در حوزه های دیگر نیز تبعاتی مشابه دارد اما علنی نمی شود، از خاستگاهی ایدئولوژیک برخوردار است؛ ایدئولوژی که خاصیت پویایی و تغییرپذیری ندارد و کنار گذاشتن آن نیز به معنی از دست رفتن مجموعه ای از آرمان ها و عقاید خواهد بود. باید منتظر روزی بمانیم که اسرائیل به عنوان میزبان یکی از دوره های المپیک، پارالمپیک، جام جهانی و... معرفی شود و تناقضات ما به خط آخر برسد.
منبع : دیپلماسی ایران


همچنین مشاهده کنید