جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

بیماری پاخوره گندم


بیماری پاخوره گندم
خسارت بیماری پاخوره گندم در مزارع آبی و بخصوص در سال های پر باران به صورت لکه ای در مناطق معتدل استان گلستان مشاهده می شود. طوری که گاهی خسارت این بیماری در مزارع گندم تا حد قابل توجهی افزایش می یابد. بر این اساس در این نوشتار سعی شده مطالب مفید و کاربردی فصل های دوم ، سوم و چهارم کتاب « بیماری پاخوره غلات »، نوشته دیوید هورن بای ترجمه و تلخیص شده است.
● ریشه دهی غلات
شناخت جنبه های مختلف سیستم ریشه دهی غلات میزبان در ارتباط با بیماری پاخوره ضروری است. سیستم ریشه افشان غلات دو بخش مشخص دارد. ریشه های بذری و ریشه های ثانوی ، طوری که این دو نوع ریشه از نظر زمان ظهور و عمق ریشع دهی با هم تفاوت دارند. (کلپروریک مان ، ۱۹۹۰) معتقد است در ابتدا رشد محورهای این ریشه افقی بوده و سپس رو به پایین رشد می کنند و این طرز رشد، در واقع امکان استفاده هر چه بیشتر از خاک را برای ریشه در طول فصل رویش فراهم می سازد.
انشعاب دوم و سوم محورهای ریشه نیز باریک تر و کوتاهتر از محورهای اصلی ریشه می باشند و در وهله نخست به عنوان ریشه های جذب کننده محسوب می شوند . همچنین دوره ریشه دهی گندم ممکن است به « درجه روز » (degree-day) اندازه گیری شود و این دوره تقریبا برابر با ۲۵۰ درجه – روز ( با دمای پایه صفر درجه سانتی گراد ) است.
● اثرات متقابل عامل بیماری
مثلث بیماری (اثر متقابل عامل بیماری ، میزبان و محیط ) و هرم بیماری ( اثر متقابل عامل بیماری ، میزبان ، محیط و زمان ) شناسایی مجموعه عوامل مربوط به عامل بیماریزا را تسهیل می کنند (بات من ، ۱۹۷۸ ). در این جریان یک فرضیه در تمام روابط داخل هرم بیماری صدق می کند و آن فرضیه ، ماهیت کنش متقابل اجزای میزبان و انگل را به عنوان عوامل تعیین کننده روابط پارازیتی و عامل بیماریزا بیشتر مورد توجه قرار می دهد. با این فرض که میزبان و انگل هر یک عوامل بالقوه مساعد و نامطلوب نسبت به یکدیگر دارند، چهار محیط ( محیط های مساعد و نامساعد میزبان برای عامل بیماری و برعکس ) قابل تشخیص می باشد. به طوری که هر یک از این محیط ها اجزای چند گانه ای دارند. نوع رابطه را نیز مجموع اجزای چهار محیط و اثرات متقابل آنها مشخص می کند.
به طور کلی بر اساس یافته های این تحقیق ، (هابرومک کای بویس ، ۱۹۹۳ ) با ارزیابی اجزای مختلف بیماری پاخوره به رهیافت های متعدد کنترل بیولوژیکی ، غیر از آنتاگونیسم کلاسیک ، دست یافته اند . در انتخاب ارگانیزم های احیا کننده منگنز برای تحریک رشد گیاه و کنترل بیولوژیکی یک امر اتفاقی بوده است. بنابراین امکان دارد که یک مکانیزم کلی در رابطه با منگنز ، به جای کنترل آنتاگونیسمی ، و یا افزایش منگنز برای گیاه ، موجب کنترل بیولوژیکی به وسیله ممانعت از بیماریزایی شود. بنابراین می توان نتیجه گرفت که بیماری پاخوره حاصل اثر متقابل عامل بیماری ، گندم و محیط بوده که در اثر آن مجموعه ، تعادل و اثر متقابل تماما"اجزاء ماهیت اثر متقابل را مشخص می کنند. طوری که هر قسمت از اهرم بیماری می تواند سازگاری نسبی یک جزء از سیستم را در تعیین شدت بیماری تحت تاثیر قرار دهد.
● چرخه بیماری
هیف های رونده سیاه قارچ در طول ریشه غلات گسترش می یابند. رشته های شفاف حاصل از آنها به سلول های اپیدمی و پوست ریشه حمله کرده و در نهایت وارد مغز ریشه می شوندو پس از استقرار سریع در مغز ریشه ها ، در آوندهای آبکشی ، انتقال مواد فتوسنتزی را به ریشه های تحتانی قطع می کنند. استقرار بعدی آن در آوندهای چوبی ، جذب آب و کلسیم را کاهش داده و بر روی ریشه لکه ای تیره ظاهر می شود. معمولا از این علائم برای تشخیص بوته های آلوده استفاده می کنند . در خاک یا محیط کشت نیز ممکن است فیالوسپورهایی ]۵[ که فاقد خاصیت جوانه زنی بوده ، ولی جنس پرتیسوم ها تولید شوند در زمان برداشت محصول در پایه ساقه ها ظاهر می شود که تولید آسک پو آسکسپور می کنند.
مطالعات به عمل آمده نیز نشان می دهد که آسکسپورها می توانند ریشه های بذری گیاهچه های سبز شده نزدیک به سطح خاک را آلوده کنند. با این مشاهده ها می توان نتیجه گیری کرد که بیشتر گیاهچه های حاصل از بذور ریزش یافته در زمان برداشت در معرض خطر آلودگی به آسکسپورها هستند . اما نقش آسکسپورها به عنوان آغاز گران اپیدمی بیماری پاخوره در انگلستان هنوز کاملا ثابت نشده است ( هورن بای ، ۱۹۸۱ ) و به نظر می رسد فیالوسپورها و فیالیدهای تولید کننده کنیدی در اپیدرمی بیماری نقش نداشته باشند.
● اثرات متقابل محیط – بیماری
بیماری پاخوره در خاکی می تواند گسترش یابد که PH آن بین ۵/۵ تا ۵/۸ باشد و دما نیز بین ۵ تا ۳۰ درجه سانتی گراد و رطوبتی نزدیک به ظرفیت مزرعه داشته و ساختمان خاک نیز از نظر تهویه مناسب باشد ، هر چند آلودگی شدید دامنه محدود تری دارد.
این شرایط در بسیاری از مناطق به طور طبیعی وجود دارد و یا بطور مصنوعی با دادن آهک ، آبیاری و عملیات خاک ورزی به نفع گیاه زراعی ، این شرایط ایجاد می شود (کوک ۱۹۸۱ ) .با توجه به این شرایط بیماری پاخوره به طور گسترده در مزارع گندم مناطق معتدل ، ارتفاع های بالا و نیمه گرمسیری وحتی گرمسیری نیز مشاهده می شود(گارت،۱۹۸۱).
اثر بیماری پاخوره روی عملکرد محصول نیز به تعادل میان گسترش بیماری و رشد میزبان بستگی دارد. الگوهای آب و هوا ، اثرخود را با تحریک رشد عامل بیماری و یا با تضعیف میزبان نشان می دهند.
● خاک های مقاوم و حساس
خاک های مقاوم یا سرکوبگر ، خاکهایی هستند که بیماری گیاهی یا قارچ های بیماریزای داخل خاک را کنترل می کنند. کنترل طبیعی و بیولوژیکی بیماری پاخوره با این نوع خاک ها صورت می گیرد. خاک های حساس نیز شرایط را برای گسترش عامل بیماری مستعد می کنند . خاک سرکوبگر می تواند در اپیدمی شناسی بیماری پاخوره نیز عامل مهمی محسوب شود و این نوع کنترل در اثر کشت مکرر میزبان به صورت « پدیده زوال پاخوره » و یا به صورت خاصیت طبیعی خاک انجام می گیرد.
همچنین خاک های مقاوم به عنوان منبع بالقوه کنترل بیولوژیکی مورد توجه بسیاری از محققان نیز قرار گرفته است; طوری که آنان درصدد آن بر آمدند تا با وارد کردن مجدد این ارگانیزم ها به همان خاک و یا خاک های دیگر ، عامل بیماری پاخوره را کنترل کنند.
● عوامل موثر بر بیماری پاخوره
هابر و مک کای بویس (۱۹۹۳) عوامل موثر بر بیماری پاخوره را در جداولی گرد آوری کردند. در این جداول این عوامل موثر به صورت کلی بیان می شوند . در برخی از مناطق بعضی از این عوامل از اهمیت بیشتری برخوردارند. لازم به ذکر است که در رابطه با شناسایی عوامل موثر بر پاخوره تحقیقات زیادی صورت گرفته است.
▪ مقاومت گیاه میزبان
محدودیت های کاشت از نظر انعطاف پذیری، تا حدی به وسیله حساسیت غلات به پاخوره تعیین می شود. روش معمول برای اجتناب از پاخوره یا جلوگیری از افزایش بیماری، عدم کشت گیاهان میزبان غلات است. در ایالات متحده آمریکا محرز گردید که در شرایط لکه های نکروز یکسان روی ریشه ها ، ارقام قدیمی گندم پاییزه سخت قرمز، کاهش عملکرد کمتری نسبت به ارقام پر محصول گندم پاییزه نرم سفید دارند (هابر و مک کای بولیس ، ۱۹۹۳).
▪ برنامه های جدید به نژادی
لازمه بهره برداری از مقاومت شناخته شده در سایر گونه ها همکاری میان به نژاد گران و زیست شناسان مولکولی می باشد. یک مورد از این توع تحقیق ، انتقال صفت تولید آوناسین ۱۴ از یولاف به گندم یا به سایر میکروارگانیزم ریشه می باشد و تصور می شود که آوناسین، عامل مقاومت یولاف در برابر بیماری پاخوره باشد. بر طبق یافته های این تحقیق، حساسیت گونه های Hordeum bulbosum وH.brevisubutatumو H.bogani و جو به بیماری پاخوره خیلی کم بوده ، طوری که میلکه(۱۹۹۲) این گونه ها را به عنوان منابع مقاومت در برابر بیماری پاخوره پیشنهاد کرد .
طبق تحقیقات به عمل آمده فرنج، میان ارقام از نظر ایجاد مصونیت یا مقاومت القایی به وسیله انگل های غیر بیماریزایی ریشه ، اختلاف آشکاری وجود دارد (لایمرو همکاران ، ۱۹۸۲ ) .
نژادی از Fluorescens Pseudomonas که بیماری پاخوره را کنترل می کند در میان ارقام ، روی ریشه ها ، استقرار متفاوتی دارد. ایجاد مصونیت به وسیله قارچ های غیر بیماریزا ،اساسا"یک پدیده مبارزه بیولوژیکی است و در انگلستان و فرانسه مورد تحقیق قرار گرفت.
▪ تناوب ها
در انگلستان ، بیماری پاخوره بیشتر در مزارعی که غلات به صورت مکرر کشت می گردد، دیده می شود. با تغییر روش کشت می توان کاملا" از این بیماری اجتناب کرد. یک دیدگاه برای مقابله با این بیماری آن است که اگر سطح زیر کشت غلات از ۴۰ درصد سطح کل تناوب کمتر باشد می توان از خسارت پاخوره، لکه چشمی و نماتد کیست غلات جلوگیری کرد ( اسلوپ، ۱۹۹۶).در آلمان،میلکه(۱۹۹۸)توصیه کرد که اگر قرار است با تناوب بیماری پاخوره کنترل شود سطح کشت غلات حساس نباید از ۶۰ درصد سطح کل تناوب تجاوز کند. بررسی های به عمل آمده در آلمان شرقی نیز نشان می دهد، به طور کلی ۱۰۰ تا ۸۰ درصد سطح کل تناوب را سطح زیر کشت غلات تشکیل می دهند و در واقع این امر موجب افزایش شیوع بیماری های پاخوره، لکه چشمی و نماتد کیست غلات و کاهش عملکرد می شود.
▪ تغذیه گیاه زراعی
هابر و هورن بای (۱۹۸۵) تاثیر تغذیه گیاهی روی بیماری پاخوره را مورد بررسی قرار داده اند. آنان بر این باورند که عناصر مشخص و اساسی برای رشد تمام گیاهان عالی ممکن است بر اساس مقدار نسبی مورد نیاز به عنوان عناصر پر مصرف مثل کربن ، هیدروژن ، اکسیژن، ازت ، فسفر ، گوگرد، پتاسیم ، کلسیم ، و منیزیم و یا به صورت عناصر کم مصرفی همچون آهن منگنز ، مس ، روی ، مولیبدون ، بر و کلر طبقه بندی شوند.
در حقیقت کمبود عناصر اصلی و فرعی ، ضمن افزایش عفونت بیماری ها می توانند موجب کاهش عملکرد گیاه نیز شوند. همچنین مطالعات به عمل آمده نشان داد که کمبود سه عنصر اصلی ازت ، فسفر و پتاسیم ، عملکرد بوته های آلوده به بیماری را در مقایسه با بوته های سالم کاهش می دهد.
یون ازت آمونیوم نیز بر خلاف یون ازت نیترات ، اثر مساعد خود را از طریق کاهش PH خاک اطراف ریشه، افزایش تعداد موجودات محیط ریشه و تنفس ریشه نشان می دهد.
اثر دو گانه مقادیر زیاد یون ازت نیترات هم باعث افزایش شدت بیماری و همچنین از طریق تولید ریشه های بیشتر در گیاه موجب فاصله گرفتن از بیماری می شود.
در این تحقیق علل اثرات مساعد فسفر و پتاسیم کاملا درک نشده است، اما اثرات مساعد پتاسیم در سطوح متوسط بیماری بسیار بدیهی و واضح است. اثر مساعد پتاسیم به شکل کلرورپتاسیم نیز شاید از طریق قدرت هر دو یون در کاهش پتانسیل آب گیاه باشد.
▪ عنصر منگنز
از زمان مشاهدات (هابر B ۱۸۹۱ ) به بعد ، بخصوص در ایالات متحده آمریکا و استرالیا اثرات منگنز روی بیماری پاخوره مورد توجه زیادی قرار گرفت(ویلهم و همکاران ، ۱۹۸۸) و همچنین هابر و مک کای بویس (۱۹۹۳) معتقدند که این عنصر در گسترش و شدت بیماری پاخوره نقش اساسی دارد. به عبارتی این عنصر گسترش بیماری را به تاخیر می اندازد و از بزرگ شدن اندازه زخم ولکه جلوگیری می کند و همچنین موجب افزایش رشد ریشه گیاه میزبان شده و متابولیسم آمونیوم را تحت تاثیر قرار می دهد. کنش متقابل عامل بیماریزا، محیط و میکروب ها نیز موجب کمبود منگنز در گیاه می شود. درواقع همین کمبود برای کاهش مقاومت گیاه در برابر بیماری پاخوره کافی است. شدت بیماری نیز بازتابی از دامنه تاثیر عوامل مختلف روی فراهمی منگنز و اثر متقابل آن با فیزیولوژی و مقاومت گیاه میزبان است. بیماری پاخوره همواره در خاک های قلیایی با حاصلخیزی کم مشاهده می شود و این امر حاکی از تثبیت منگنز و کمبود آن در این نوع خاک ها است. افزایش نیترات زدایی نیز موجب کاهش فراهمی منگنز می شود. منگنز نه تنها جزیی از ترکیب آنزیم ها می باشد، بلکه بسیاری از واکنش های کاتالیزوری آنزیم ها را هم فعال می سازد. در این نقش منگنز با متابولیسم ، کنش متقابل دارد و در فرآیندهای تنفس،فتوسنتز ، متابولیسم ، هورمون و سنتز متالولیت های ثانویه مربوط به سیستم دفاعی گیاه در برابر عوامل بیماری نیز دخالت می کند.
کشت بذور ارقام گندم پاییزه نرم قرمز محتوی منگنز زیاد در خاک آلوده به پاخوره نیز در مقایسه با همان بذور، ولی دارای منگنز کم و گیاهچه قوی ، سیستم ریشه گسترده تری تولید می کند و خوشه های سفید آنها از ۱۱ درصد کمتر است ( مک کای بویس و همکاران ،۱۹۹۵). بذور آغشته به منگنز نیز موجب کاهش پاخوره و افزایش عملکرد می شوند، اما به اندازه بذور حاوی منگنز زیاد مؤثر نمی باشند. کاربرد مستقیم منگنز در خاک از طریق آغشته کردن آن با بذر ، اثرات متفاوتی در کنترل بیماری پاخوره دارند. محلول پاشی منگنز روی برگ ها در کنترل بیماری غیر مؤثر می باشد، چون منگنز در آوندهای آبکشی تثبیت و غیر متحرک می شود.
یون MN+۴ به وسیله میکرو ارگانیزم های هوازی و غیر هوازی و همچنین به وسیله ریشه گیاهانی که منگنز را بیشتر به شکل MN+۲ جذب می کنند، احیا می شود.
▪ PH خاک
عملیات مدیریت خاک شامل نگه داشتن PH خاک در حد مناسب و عملیات خاک ورزی است. حمله های شدید بیماری پاخوره ، گاهی در لکه های اسیدی مزارع نیز دیده می شود. از آن جا که بیماری پاخوره معمولا، بیماری خاک های قلیایی محسوب می شود، محققان معتقدند که میان نژادهای G.graminis از نظر تحمل دامنه های مختلف PH اختلاف زیادی وجود دارد.
▪ علف کش ها
آلتمن(۱۹۸۵ اثرات علف کش ها را روی بیماری پاخوره مورد بررسی قرار داد و به این نتیجه رسید که علف های هرز باریک برگ دائمی نظیر بید گیاه (Elytrigia repens ) در انتقال آلودگی از گیاهان بینابین و مقاوم نقش مهمی دارند. این علف های هرز از طریق رقابت در جذب ازت و سایر عناصر غذایی می توانند موجب افزایش حساسیت گیاه نسبت به بیماری شوند و کاربرد برخی علف کش ها ( از قبیل مکوپروپ ۲۱ و مشتقات اسید بنزوئیک) گاهی موجب شدید تر شدن اثرات بیماری می شوند ( نیلسون ، ۱۹۳۷)، (توتمان و تامپسون، ۱۹۷۸) در خاک استریل نشده بیشتر علف کش ها مانند تریفلورالین، دیکوات+پاراکوات ، و بخصوص بیشتر گلیفوزیت،موجب افزایش بیماری پاخوره می شوند . زیرا احتمال دارد این علف کش ها موجب کاهش جمعیت میکروب های دشمن پاخوره شوند. برخی قارچ های خاکزی به عنوان تشدید کنندگان گلیفوزیت عمل می کنند. از این نوع قارچ ها می توان بهFusariumCulmorum,RhizoctoniaSsp,Gaeumannomyces -graminis,pythium spp اشاره کرد.
‌● خط مشی های مدیریت بیماری پاخوره
▪ عملیات زراعی
در حال حاضر، بهترین خط مشی کنترل بیماری پاخوره ، محدود کردن خسارت آن می باشد. یعنی به منظور کاهش اثرات بیماری پاخوره روی رشد گیاه میزبان ، عملیات زراعی را باید طوری تغییر داد که آب و هوا ، بیشتر برای رشد گیاه میزبان مساعد شود، نه برای عامل بیماری . محدودیت این خط مشی ممکن است سود آوری تولید گندم و الگوهای کشت معقول را نیز تا حد زیادی محدود کند.
▪ تغذیه گیاه میزبان
بررسی تغذیه گیاه میزبان به مدت چند سال نشان داد که معمولا کمبود عناصر غذایی موجب تشدید بیماری می شود. در شرایط مناسب ازت آمونیوم ، کلرورپتاسیم ویا سایر کودهای معدنی موجب کاهش شدت بیماری پاخوره یا کاهش اثرات آن روی گیاه میزبان می شوند. خوشبختانه مصرف کودهای شیمیایی به منظور افزایش تولید گیاه زراعی نیز معمولا در مقایسه با گیاهان ضعیف تر از نظر کود دهی موجب کاهش شدت بیماری پاخوره می شود. در صورت مشاهده بیماری پاخوره در مزرعه گندم ، مصرف ازت را می توان طوری تنظیم کرد که تا اثرات مخرب بیماری روی گیاه میزبان جبران شود. به عنوان مثال ، مصرف سرک کود ازت در مزراع گندم رتا مستد یک بار در اوایل یا اواسط اسفند ماه به میزان ۴۰ کیلوگرم ازت در هکتار و بار دوم در فروردین ماه به میزان ۱۶۰ کیلوگرم ازت در هکتار ، بخصوص بعد از زمستان پر باران و برف، موجب کاهش شدت بیماری پاخوره شد پریو و همکاران، (۱۹۸۶)، اما اثرات آن ممکن است متغیر باشد (هورن بای و همکاران (۱۹۹۰).
ورکروگیلیگان(۱۹۹۰) دریافتند که اثر زمان و مقدار مصرف ازت در بهار روی این بیماری نامنظم و زودگذر می باشد و نتیجه گرفتند که تصمیم گیری در این مورد برای کنترل بیماری، یک راهبرد خنثی است.
▪ کنترل شیمیایی
برای کنترل شیمیایی بیماری پاخوره ، آزمایش هایی با روش های ضد عفونی خاک از جمله مواد دود زا ، سمپاشی و ضد عفونی بذر صورت گرفته است.
ـ مواد دود زا : مواد تدخینی سطح جمعیت بیماری پاخوره را تا حد بسیار کمی پایین می آورند. اما در میان سایر معایب ، مانع عمده در کاربرد تجارتی آنها ، هزینه زیاد است. این مواد عمده به صورت غیر انتخابی عمل می کنند و سال بعد از تیمار احتمالا به دلیل کاهش ریز گیاهان دشمن بیماری در خاک، جمعیت عامل بیماری به طور سریع افزایش می یابد و در صورت کشت غلات دیگر ، بدون استفاده مجدد از این سموم ، متعاقبا شدت آلودگی افزایش می یابد . ضد عفونی خاک با حجم و غلظت زیاد و خطر آلودگی آب های زیر زمینی به این سموم نیز استفاده عملی از این مواد را منع می کند.
ـ قارچکش ها : بیماری پاخوره قارچ خاکزی و عامل بیماری ریشه ، به سختی قابل کنترل با قارچ کش ها است، زیرا با روش های متداوال ، بسیاری از قارچ کش ها به هدف خود ، یعنی عامل بیماری پاخوره نمی رسند.
- ضد عفونی خاک با قارچ کش ها : تحقیقات به عمل آمده نشان می دهد که قارچ کش های متعارف نسبت به مواد تدخینی آزمایش شده انتخابی تر عمل می کنند . هدف عمده در انتخاب قارچ کش ها آن است که چگونه می توان قارچ کش از محل مصرف دوباره به محل مایه تلقیح یا منطقه آلودگی منتقل شود. این امر نیاز به سم را به حداقل می رساند و موجب بیشترین تاثیر سم می شود. نیاز یه قارچ کش ها با تحرک کم در خاک نیز توسط یکی از محققان با قرار گرفتن نزدیک به محل بذر برای حفظ ریشه های بذری از آلودگی اولیه یا در منطقه طوقه برای حفظ ریشه های ثانوی در حال رشد، نشان داده شده است ( بیت من ، ۱۹۸۵)..
ـ تیمار برگی : در صورت دسترسی به قارچ کش های قابل انتقال از طریق آوند آبکشی با کاربرد برگی ، نیاز به پیش بینی اولیه کاهش می یابد.و از ضایعات مربوط به کاربرد آفت کش ها در خاک اجتناب می شود. قارچ کش های موجود قابل انتقال از طریق آوند آبکشی بر علیه عوامل بیماری قارچ های اوما سیت مؤثر بوده و هیچ یک از آنها در مبارزه با بیماری پاخوره مؤثر نمی باشند. اما در مورد خواص فیزیکی و شیمیایی این نوع قارچ کش ها ، شناخت فزاینده ای وجود دارد و امکان این که می توان قارچ کش هایی با طیف فعالیت گسترده تری تولید کرد، در حال افزایش است.
ـ ضد عفونی بذور : نخستین قارچ کشی که نشان داد با ضد عفونی بذر ، بیماری پاخوره را به نحو مؤثری کنترل می کنند ترکیب SBI تری دی منول است. آزمایش های به عمل آمده نشان می دهد که این قارچ کش در گندم پاییزه زود کاشت برای حفظ اولیه سیستم ریشه بذری ، سم مفیدی است؛ طوری که این قارچ کش در مونتانا به طور موثری موجب تاخیر در گسترش بیماری پاخوره در گندم آبی شده است.
▪ علف کش ها
علف کش ها ممکن است بیماری پاخوره را به طور غیر مستقیم تحت تاثیر قرار دهند. علف کش ها اغلب به جای کنترل بیماری ، از طریق گیاه سوزی شرایط را برای حمله و گسترش بیماری مستعد می کنند. (هابر ، ۱۹۸۱)و (یارهام ، ۱۹۸۱) علفکش ها ممکن است از طریق کاهش رقابت برای جذب عناصر غذایی و یا با از بین بردن علف های هرز باریک برگ چند ساله ناقل پاخوره، بیماری را کنترل کنند.
▪ موارد ذیل برای کنترل پاخوره توصیه می شوند:
۱) دانش محلی : شناخت خاک مزرعه برای کشاورز حایز اهمیت می باشد، زیرا کشاورز را قادر به ارزیابی خطرات بیماری پاخوره در خاک می کند.
۲) جلوگیری از خسارت زیاد بیماری : در خاک هایی که خطر خسارت بیماری پاخوره بسیار زیاد است، هرگز گندم را نباید در تناوب غلات به عنوان محصول دوم یا سوم کشت کرد.
۳) تناوب : تناوب های کوتاه مدت برای جلوگیری از گسترش پاخوره شدید یا کشت مستمر یک نوع از غلات به منظور بهره برداری از « پدیده زوال پاخوره »، بر تناوب های میان مدت ارجحیت دارد.
۴) مدیریت خاک: مشکلات زهکشی یا ساختمانی خاک که ممکن است ریشه دهی را محدود کند، باید بر طرف شود.
۵) کنترل علف های هرز : علف های هرز باریک برگ چند ساله را باید قبل از کشت محصول بینابین کنترل کرد، زیرا کنترل آنها قبل از کشت غلات در واقع ممکن است خطر عفونت را افزایش دهد.
۶) تاریخ کشت: تاریخ زود کاشت برای گندم کشت سال اول و تاریخ دیر کاشت برای گندم های در معرض خطر زیاد بیماری و کشت های بعدی توصیه می شود.
۷) میزان بذر : میزان زیاد بذر از طریق رقابت میان بوته ای موجب کاهش رشد ریشه می شود و بنابراین باید از ایجاد شرایط مساعد برای بیماری جلوگیری کرد.
۸) تغذیه گیاه زراعی : بوته های مزراع نباید دچار کمبود عناصر اصلی بخصوص فسفات شوند. زیرا در شرایط خطر زیاد بیماری ، به احتمال زیاد سولفات آمونیوم بیشتر از سایر منابع ازت موجب کاهش بیماری پاخوره می شود.
۹) کنترل PH : برای جلوگیری از گسترش لکه های اسیدی ، آهک دهی عمل مهمی است، اما از آهک دهی بیش از حد باید اجتناب کرد؛
۱۰) مبارزه شیمیایی : هر چند در حال حاضر در مبارزه با این بیماری ، قارچ کش قابل اطمینانی در دسترس نیست، گاهی ضد عفونی بذر با قارچ کش تری دی منول موجب کاهش آلودگی و افزایش عملکرد در حضور میزبان بیماری می شود.
فرزین نجفی پور
منبع : شرکت آب و طراحی فرزین


همچنین مشاهده کنید