جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

مدیر فنی، سمتی فراموش شده


مدیر فنی، سمتی فراموش شده
وقایع اتفاق افتاده اخیر در باشگاه های وستهام و نیوکاسل از سوژه هایی بود که توجه تمامی رسانه ها و مطبوعات انگلیس را به خود جلب کرده است. اخراج آلن کربیشلی و کوین کیگان از مربیگری وستهام و نیوکاسل موضوعی است که برخی از کارشناسان فوتبال آن را به عدم وجود یک مدیر فنی کارآمد در این ۲ باشگاه نسبت می دهند. سمتی که تقریبا در هر ورزش و هر کشوری دیده می شود.
● لزوم وجود
در دنیای مدرن فوتبال امروز تقریبا غیرممکن است که یک فرد مسؤولیت همه چیز یک باشگاه را برعهده گیرد و علاوه بر تخصص خود در حوزه دیگری نیز فعالیت داشته باشد. مدیر فنی، شخصی است که وظیفه جذب یا فروش بازیکنان، عقد قراردادها، انجام مذاکرات و همانگی های لازم با بخش استعدادیابی باشگاه برای ارزیابی و تخمین قیمت یک بازیکن و توجه کردن به خواسته های مربی تیم در صورت انتقال یک بازیکن را برعهده می گیرد.
وی همچنین وظیفه دارد با توجه به بودجه باشگاه همانند واسطه ای عمل کند که میان فروشندگان یک بازیکن یا خریدار آن و مالکان باشگاه خود ارتباط برقرار کند. البته گاهی اوقات شناسایی استعدادهای جوان جدید و نظارت بر پیشرفت آنها نیز در حیطه وظایف مدیران فنی قرار می گیرد. با وجود به دوش کشیدن شدن چنین مسوولیت های سنگین در فوتبال انگلیس طبق سنت قدیم این کشور سرمربی هنوز همه کاره و باعث و بانی تمام اتفاقاتی است که در یک باشگاه روی می دهد و مدیر فنی و سمت های امثال آن هنوز جایگاه واقعی خود را به دست نیاورده اند و آنها را به عنوان اعضای نه چندان تاثیرگذار می شناسند. نمونه بارز این ادعا باشگاه های نیوکاسل و وستهام هستند که پس از اخراج سرمربیان خود کیگان و کربیشلی تصمیم به انتصاب مدیر فنی گرفته اند.
مشکلات اخیری که در این ۲ باشگاه به وجود آمد این سوال را در ذهن هواداران به وجود آورد که آیا ممکن است ضعیف عملکرد تیم محبوبشان حاصل عملکرد ضیعف مسوولان آن در بخش روابط عمومی، برنامه ریزی و تکیه بیش از حد آنها به خود و افتخارات گذشته شان باشد پی بردن به فواید حضور مسؤولی همچون مدیر فنی در یک باشگاه بر کسی پوشیده نیست. یک مربی هر چند هم در کار خود خبره و موفق باشد باز هم هدف اصلی خود را بر تمرین دادن اعضای تیم، گسترش طرح های تاکتیکی برای بازی های بعدی، ترغیب بازیکان برای ارائه عملکردی بهتر، تعهد به وعده ها و اتخاذ تصمیمات حیاتی در زمان بروز بحران در تیم قرار می دهد. قاعدتا یک مربی جدی و حرفه ای تقریبا زمانی معادل ۶۰ ساعت در هفته را با بازیکنان خود باید سپری کند که این مدت به وی اجازه دخل و تصرف در سایر امور باشگاه را نمی دهد. اصولا هرمربی باید این چنین باشد زیرا در غیر این صورت نبود وی بر عملکرد بازیکنان تیم تاثیر می گذارد. لذا وقف شدن بیشتر وقت مربیان به تمرینات تیم او را از شناسایی بازیکنان و ستارگان سایر تیم ها باز می دارد. در مجموع تنها فرصتی که یک مربی می تواند به تحلیل و ارزیابی عملکرد بازیکنان سایر تیم ها و احتمالا شناسایی استعدادهای آنها بپردازد هنگامی است که تیم او مقابل حریفان بازی می کند. حتی در این زمان نیز او بیش از آنکه به عملکرد بازیکان تیم حریف توجه داشته باشد به بررسی و رفع نقاط ضعف تیم خود می پردازد.
● شناسایی از راه دور
عده ای معتقدند نوارهای ویدئویی می تواند به سرمربیان برای یافتن بازیکنان مورد نیاز و کشف استعدادهای سایر تیم ها کمک کند اما باید گفت تقریبا هیچ چیز نمی تواند از این فیلم ها به دست آورد.
بنابراین چگونه می توان از یک مربی انتظار داشت در مورد بازیکنانی غیر از اعضای تیم خود اطلاعات کافی داشته باشد در قدیم مربیان با تکیه بر اظهارات کسانی که مأموریت نظارت بازی سایر تیم ها را بر عهده داشتند یک بازیکن را جذب می کردند. هر چند امروزه نیز قرارداد بستن با یک بازیکن قاره دیگر آنقدر آسان است که گویی او در تیم همشهری بازی می کند.
علاوه بر این، نسل جدید استعدادیاب ها آماده اند تا به کشف ستارگان جوانی که قصد خروج از مرزهای فوتبال کشور خود را دارند، بپردازند. این جا است که لزوم وجود یک مدیر فنی، کسی که بداند چگونه قراردادها را ثبت، چه بازیکنی هنوز قرارداد دارد و کدام بازیکن به باشگاه وفادار می ماند، آشکار می شود. مربیان اعضایی از یک تیم هستند که عمدتا مدت طولانی با یک باشگاه نمی مانند اما در سمت مقابل مدیران فنی معمولا مدت مدیدی را در کنار باشگاه ها سپری می کنند. تخصص مدیران فنی در این است که دخل و خرج باشگاه را متعادل کنند یعنی با توجه به بودجه ای که مالکان در اختیار آنها قرار می دهد اقداب به جذب بازیکنان کنند.
گفته می شود لیست خریدی که کوین کیگان در فصل نقل و انتقالات تابستان به هیات مدیره نیوکاسل ارائه کرد شامل ستارگانی همچون فرانک لمپارد، رونالدینیو و جاناتان وودگیت بوده است که با توجه به بودجه این تیم کاملا غیرمعقول است. این جا است که کمبود یک مدیر فنی در میان اعضای یک باشگاه احساس می شود.
البته نباید منکر این قضیه شد که الزاما تمام مدیران فنی به سود باشگاه ها عمل نمی کنند. گاهی اوقات وجود یک مدیر فنی بی کفایت و کلاهبردار می تواند باعث بروز اختلال و مشکل در روابط و مناسبات باشگاه، و بر هم خوردن برنامه های سرمربی تیم شود.
شاید هم به خاطر همین موضوع باشد که برخی از باشگاه ها از قبیل وستهام و نیوکاسل تاکنون اقدامی برای جذب مدیر فنی نکرده اند. ساز و کار خرید یک بازیکن جدید در یک باشگاه اینگونه است که نخست سرمربی تیم درخواست جذب مهره ای که دارای ویژگی های خاصی همچون داشتن سن پایین و شوتزنی با پای چپ، قدرت بالای دریبل و سرعت بالا را به مسؤولان باشگاه اعلام می کند. سپس باشگاه با توجه به بودجه خود اقدام به جذب بازیکن مورد نظر می کند و اگر قیمت بازیکن موردنظر فراتر از بودجه در نظر گرفته شده باشد فروش بازیکنان غیر ضروری در دستور کار قرار می گیرد. اما در نهایت کسانی که تمام این کارها را انجام می دهند مدیران فنی و روسای باشگاه ها هستند.
گرچه درصد کسانی که با این سیستم جذب بازیکن موافق هستند بسیار بیشتر از مخالفان آن است اما احتمالا عده ای وجود دارند که بگویند اگر وجود مدیر فنی در یک تیم ضروری است چگونه مربیانی مانند سرآلکس فرگوسن ، آرسن وانژه و ژوزه مورینیو بدون حضور مدیر فنی عملکردی مثبت داشتند. بنابراین مدیر فنی آنطور که گفته می شود برای یک تیم ضروری نیست. در پاسخ به این ادعا باید گفت حتی مربیانی مانند وانژه، فرگوسن و مورینیو نیز از وجود یک مدیر فنی و کسی که مسؤولیت عقد قرارداد با بازیکنان سایر تیم ها را بر عهده بگیرد بی نیاز نیستند.
وانژه تا چند وقت اخیر نیازی به حضور مدیر فنی احساس نمی کرد اما سرانجام دیوید دین که نایب رییس باشگاه نیز محسوب می شود مسؤولیت انجام معاملات و عقد قراردادها را بر عهده گرفت تا به نوعی مدیر فنی توپچی ها باشد. او به وانژه اعتماد کرد و وانژه به او تا آرسنال از لحاظ جذب استعدادهای جوان سایر کشورها و تیم ها مشکلی نداشته باشد. نیکلاس آنلکا، امانوئل پتی و مارک اوورمارس نمونه بازیکنانی بودند که وانژه با کمک دین آنها را به هایبودی آورد.
یاسر احمدی
منبع: SI
منبع : روزنامه ایران ورزشی


همچنین مشاهده کنید