جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

قذافی، از نکوهش تا ستایش غرب


قذافی، از نکوهش تا ستایش غرب
کاندولیزا رایس وزیر خارجه آمریکا به عنوان نخستین مقام عالی رتبه این کشور در نیم قرن گذشته، چند روز قبل به لیبی سفر و با معمر قذافی رهبر این کشور دیدار کرد. «جان فوستر دالس» وزیر خارجه پیشین ایالات متحده، آخرین مقام آمریکایی بود که در سال ۱۹۵۳ به لیبی سفر و با «ادریس سنوسی» پادشاه وقت این کشور دیدار کرده بود.
سفر رایس به لیبی پس از ۵۵ سال، یک موفقیت در سیاست خارجی برای دولت جرج بوش محسوب می شود که در آخرین ماه های فعالیت خود به شدت به چنین چیزی نیاز داشت. البته رایس مشتاق است مزایای نزدیکی به غرب را به رخ سایر کشورها بکشد و از دیدار خود برای ارسال پیامی شفاف مبنی بر رضایت دولت آمریکا از تعهد لیبی در زمینه صرف نظر از برنامه تسلیحاتی هسته ای اش استفاده کند.
در عین حال اگرچه معمر قذافی اخیراً در مراسم سی ونهمین سالگرد براندازی نظام پادشاهی در لیبی اعلام کرد که اختلافات میان طرابلس و واشنگتن برای همیشه پایان یافته، اما واقعیت آن است که هنوز در برخی مسایل از حقوق بشر گرفته تا حل و فصل نهایی ادعاهای قانونی به جا مانده از بمبگذاری های تروریستی دهه ۱۹۸۰ همچنان مشکلاتی میان دو طرف به قوت خود باقی است. قذافی که رونالد ریگان رئیس جمهوری پیشین آمریکا او را سگ هار خوانده بود در سال ۲۰۰۳ تسلیحات کشتار جمعی را کنار گذاشت، تروریسم را همگام با آمریکا محکوم کرد و پرداخت غرامت به قربانیان بمبگذاری سال ۱۹۸۶ در دیسکولابل برلین و بمبگذاری در پرواز ۱۰۳ هواپیمای پان آمریکن برفراز لاکربی اسکاتلند را برعهده گرفت اما هنوز هم تمام مسایل حل نشده اند.
از جمله منبع مالی که چندی قبل برای پرداخت غرامت به قربانیان آمریکایی و لیبیایی تعیین شده بود همچنان خالی مانده است. در عین حال هنوز آمریکا نتوانسته است رفتارهای رهبر دمدمی مزاج و تا حدودی غیرعادی لیبی را پیش بینی کند؛ رهبری که عینک آفتابی به چشم می زند و خود را همانند یک فرمانروای مطلق عرب و سلطان آفریقا از زمانی که در کودتای سال ۱۹۶۹ قدرت را به دست گرفت، نشان داده است. قذافی در حالی با رایس دیدار کرد که حدود یک سال قبل با الفاظی غیرمعمول از او سخن گفت و وی را «لیزا» (کسی که جهان عرب را رهبری می کند) خواند.
اما این بار قذافی گفت: «من لیزا را می ستایم و به او افتخار می کنم زیرا او یک زن سیاهپوست است و اصلیتی آفریقایی دارد».
● خروج از فهرست تروریسم
روابط آمریکا و لیبی از سال ۱۹۸۰ روبه وخامت گذاشت. نافرمانی های قذافی و مخالفت های او با دولت اسراییل از عمده دلایل شروع بحران در روابط دو کشور بود. درسال ۱۹۸۸ آمریکا رسماً لیبی را به همکاری با تروریسم بین المللی متهم کرد.
در این سال انفجار یک هواپیمای بویینگ متعلق به خطوط هوایی پان آمریکن بر فراز لاکربی اسکاتلند، ۲۷۰ کشته برجای گذاشت. کاخ سفید در آن زمان لیبی را مسوول مستقیم این اقدام تروریستی معرفی کرد و به همین دلیل روابط دو کشور به پایین ترین سطح رسید.
در پی این ماجرا مجموعه ای از تحریم های اقتصادی و سیاسی از جانب دولت آمریکا علیه لیبی اعمال شد که تا سال ۲۰۰۴ ادامه داشت.
در این سال دولت جرج بوش به دنبال تمکین لیبی در برابر خواسته های واشنگتن مبنی بر صرف نظر از برنامه های هسته ای، برخی از این تحریم ها را لغو کرد. از آن زمان روابط دو کشور در مسیر بهبود قرار گرفت تا جایی که دو سال پیش، آمریکا رسماً نام لیبی را از فهرست کشورهای حامی تروریسم خارج کرد. این در حالی بود که بسیاری از ناظران معتقد بودند حذف لیبی از فهرست حامی تروریسم، بیشتر به این دلیل صورت گرفت که قذافی با چند تن از مقامات اسراییلی دیدار کرده بود.
از سوی دیگر واشنگتن و طرابلس چندی قبل تفاهم نامه ای تاریخی به امضا رساندند که در عادی سازی روابط دو جانبه تاثیر به سزایی داشت.
براساس این توافق، لیبی در ۲۶ مورد قضایی به شهروندان آمریکایی غرامت مالی پرداخت می کند. از سوی دیگر سه پرونده قضایی شهروندان لیبیایی که در ارتباط با حمله هوایی ایالات متحده در سال ۱۹۸۶ به طرابلس و بنغازی، به دادگاه ارایه شده بود بسته شد. در این حمله دست کم ۴۰ نفر کشته شدند که دختر خوانده قذافی نیز از جمله آنها بود.
این تفاهم نامه نتیجه پنج سال مذاکره بود و گام بعدی گشایش سفارت آمریکا در طرابلس است که قرار است طی سال جاری انجام گیرد.
البته پیش از این سنای آمریکا قانونی را تصویب کرده بود که براساس آن صندوق پرداخت غرامت لیبی به قربانیان آمریکا تاسیس شد. غرامت گیرندگان، خانواده های قربانیان انفجار هواپیمای پان آمریکن در لاکربی اسکاتلند و انفجار کلوب شبانه لابل در برلین خواهند بود. حصول این توافق، نزدیکی میان واشنگتن و طرابلس را تثبیت کرد. در عین حال آمریکا بی میل نبود که تا پیش از پایان دوره ریاست جمهوری بوش، روابطش را با لیبی از سر گیرد و این در حالی است که لیبی هم که غبار خصومت طولانی با ایالات متحده از چهره اش زایل شده، بر اتخاذ سیاست گشایش تاکید دارد.
● نابودی تسلیحات کشتار جمعی
بیانیه رسمی دولت لیبی در ۱۹دسامبر ۲۰۰۳ مبنی بر دست کشیدن این کشور از برنامه تسلیحات کشتار جمعی و موشک های دور برد خود موجب حیرت بسیاری شد. اما با باز شدن مساله روشن شد که اعلامیه تاریخی لیبی، نتیجه فشارهای بلند مدت بین المللی و در راس آن ایالات متحده بود. از جمله این فشارها می توان به تحریم های اقتصادی و محدودیت های مسافرتی اشاره کرد. ایالات متحده از سال ها قبل نسبت به برنامه تسلیحات کشتار جمعی لیبی ابراز نگرانی کرده بود. مسوولان ایالات متحده در ۱۹۸۰ لیبی را برای برنامه سلاح های شیمیایی مورد انتقاد قرار دادند و در ۱۹۹۳ به طور علنی هشدار دادند که لیبی به دنبال سلاح های هسته ای و تلاش برای پی ریزی زیرساخت های تولید آن است.
پس از سرنگونی حکومت صدام در سال ،۲۰۰۳ واشنگتن به هشدارهای خود نسبت به فعالیت های لیبی ادامه داد. جان بولتون معاون وقت وزیر خارجه آمریکا در کنترل تسلیحات و امنیت بین المللی طی اظهاراتی در جولای ۲۰۰۳ اعلام کرد مدت هاست که از تلاش های لیبی در دنبال کردن سلاح های هسته ای، بیولوژیک و موشک های بالستیک نگران هستیم.
بولتون برای آنکه راه چاره ای به لیبی نشان داده باشد، گفت لیبی باید درک کند که بهبود روابط با ایالات متحده مستلزم صرف نظر از برنامه های تسلیحات کشتار جمعی و موشکی است. در مارس ۲۰۰۳ و در حالی که ایالات متحده و هم پیمانانش در حال نمایش تعهد خود به کاهش تهدید سلاح های کشتار جمعی در سراسر جهان بودند، لیبی تمایل خود را به گفت وگو در مسایل مربوط به سلاح های کشتار جمعی ابراز کرد و مذاکرات بی سر و صدای مسوولان طرابلس با مقامات واشنگتن و لندن آغاز شد.
در اکتبر همان سال، آمریکا و متحدانش یک محموله سری تجهیزات هسته ای راهی لیبی را توقیف کردند. مسوولان کاخ سفید بعد ها ادعا کردند از جمله دلایل لیبی برای اتخاذ این تصمیم تاریخی، درک این نکته بود که پیگیری تسلیحات کشتار جمعی موجب ناامنی می شود نه امنیت. برخی کارشناسان نیز بر این باورند سرنگونی دولت بعث عراق که لیبی از مخالفان سرسخت آن به ویژه در خصوص اعدام صدام بود تصمیم گیری قذافی برای نابودی تسلیحات کشتار جمعی و برنامه هسته ای اش را تسریع بخشید.
لیبی پس از این ماجرا برنامه سلاح های هسته ای خود را برچید، طرح بمب های تهیه شده از طریق شبکه عبدالقدیر خان (دانشمند هسته ای پاکستان) را تسلیم کرد.
پیشرفته ترین موشک های این کشور موسوم به «اسکاد -۳۰» را به سرعت جمع آوری کرد، به کنوانسیون منع سلاح های شیمیایی پیوست، هزاران سلاح شیمیایی پر نشده را تحت نظارت بین المللی نابود کرد و حتی کارخانه تولید سلاح های شیمیایی خود موسوم به «ربتا» را به کارخانه تولید دارو برای مبارزه با بیماری های عفونی تبدیل کرد.
● نگاهی به سیاست خارجی قذافی
دراول سپتامبر ۱۹۶۹ گروهی از افسران جوان ارتش لیبی به رهبری سرهنگ معمر قذافی با یک کودتای بدون خونریزی، «ادریس اول» را که در سن ۷۱ سالگی در ترکیه مشغول معالجه بود از قدرت ساقط و پارلمان را منحل کردند و جمعی را به زندان انداختند.
شورای انقلاب به رهبری قذافی بلافاصله سیستم کشور را جمهوری سوسیالیستی اعلام کرد و «محمود سلیمان عنصری» را به عنوان نخست وزیر منصوب کرد. به دنبال آن همه بانک های خارجی در لیبی، ملی اعلام شد و برخلاف روش حکومت ادریس در مماشات با اسراییل، قذافی اعلام کرد از مبارزان فلسطینی حمایت خواهد کرد.
در داخل نیز مبارزه وسیعی را در مقابله با فرهنگ غرب آغاز کرد. به ترویج زبان، فرهنگ و قومیت عربی بهای بیشتری داد و تدریس زبان های خارجی را ممنوع اعلام کرد. در واقع از سال ،۱۹۶۹ قذافی تعیین کننده اصلی خطوط سیاست خارجی لیبی بوده است.
مهم ترین اهداف سیاست خارجی او اتحاد عربی، حذف اسراییل، گسترش اسلام، حمایت از فلسطینی ها، حذف نفوذخارجی به ویژه نفوذ غربی ها در خاورمیانه و آفریقا و حمایت از یک سری اصول انقلابی بوده است. پس از کودتای ،۱۹۶۹ قذافی پایگاه های نظامی آمریکا و انگلیس را در لیبی تعطیل و همه منافع نفتی و تجاری خارجی را ملی اعلام کرد.
قذافی هم کمونیسم شوروی و هم سرمایه داری غربی را رد و اعلام کرد که راهی میانه را برگزیده است. پس از پایان جنگ سرد، لیبی روابط خود را با کشورهای جهان سوم گسترش داد و با اروپا و آسیای شرقی پیوند های تجاری خود را تقویت کرد. در پی اعمال تحریم هایی علیه لیبی در سال ۱۹۹۲ از سوی سازمان ملل، این روابط و پیوندها کاهش یافت. پس از این ماجرا، لیبی پیگیر روابط دو جانبه با دیگر کشورها به ویژه همسایگان خود در شمال آفریقا شد. لیبی همچنین در صدد توسعه روابط با کشورهای جنوب صحرا برآمد که همین امر، دولت قذافی را به دخالت و میانجی گری در منازعات داخلی کشورهایی چون جمهوری کنگو، سودان، سومالی، جمهوری آفریقای مرکزی، اریتره و اتیوپی وارد کرد.
قذافی همچنین طرح تشکیل ایالات متحده آفریقا را پیشنهاد کرده تا کشورهای قاره آفریقا به عنوان یک دولت - ملت واحد تحت یک حکومت واحد قرار گیرند. در ۱۹۹۹ دولت لیبی دو تبعه خود را که متهم به دست داشتن در بمبگذاری پرواز پان آمریکن بر فراز لاکربی اسکاتلند در سال ۱۹۸۹ بودند برای محاکمه تحویل دادگاه بین المللی لاهه داد که همین مساله بسیاری از تحریم های سازمان ملل علیه لیبی را لغو کرد.
اما لغو کامل تحریم های سازمان ملل موکول به عمل لیبی به دیگر شرایط شورای امنیت در خصوص انفجار لاکربی شد که از آن جمله،پذیرش مسوولیت رسمی این اقدام از سوی دولت لیبی و پرداخت غرامت به خانواده های قربانیان بود. اما رابطه لیبی و آمریکا از روندی نوسانی برخوردار بوده است. آمریکا در سال های نخست پس از جنگ جهانی دوم از قطعنامه سازمان ملل حمایت کرد که همین حمایت منجر به استقلال لیبی در سال ۱۹۵۱ شد. آمریکا در پی استقلال لیبی، کنسولگری خود در تریپولی (طرابلس) را به سفارتخانه ارتقا داد.
لیبی نیز در سال ۱۹۵۴ سفارتخانه خود را در واشنگتن افتتاح کرد.
اما پس از کودتای قذافی، روابط دو کشور به شدت محدود شد زیرا قذافی معتقد بود روابط با قدرت های غربی، لیبی را به یک دولت وابسته و عقب مانده تبدیل کرده است. به همین دلیل لیبی را یکی از کشورهای غیرمتعهد اعلام کرد که هدف آن داشتن دولتی مستقل بود تا بتواند اهداف سیاسی حکومت از جمله سیاست خارجی را به پیش برد.
در سال ۱۹۷۲ آمریکا سفیر خود را از طرابلس فراخواند و در همین سال ها کنترل هایی بر صادرات تجهیزات نظامی و هواپیماهای غیرنظامی به لیبی اعمال کرد و در دسامبر ۱۹۷۹ پس از انفجار بمبی در سفارت آمریکا، تمام کارکنان سفارت خود را از طرابلس خارج کرد. کاخ سفید در همان سال لیبی را حامی تروریسم معرفی کرد. درست در همین زمان امام موسی صدر در سفر خود به لیبی ربوده شد که تاکنون این مساله یکی از مهم ترین چالش ها در روابط لیبی با کشورهای اسلامی به ویژه لبنان و ایران را به همراه داشته است.
در ۱۹۸۱ آمریکا سفارت لیبی در واشنگتن راتعطیل و کارکنان آن را اخراج کرد. دردسامبر همان سال وزارت خارجه آمریکا گذرنامه های آمریکایی برای سفر به لیبی را لغو کرد و به همه شهروندان آمریکایی هشدار داد که خاک لیبی را ترک کنند. در ۱۹۸۲ کاخ سفید واردات نفت خام از لیبی را ممنوع و برای هرگونه معامله با لیبی نیاز به مجوز را الزامی کرد.
دارایی های لیبی در آمریکا نیز توقیف شد. در ۱۹۸۸ گزارش هایی منتشر شد که حکایت از ساخت کارخانه سلاح های شیمیایی در لیبی داشت. روابط کاملاً خصمانه دو کشور تا سال ۱۹۹۹ ادامه داشت. اما از زمان تحویل دو لیبیایی متهم به دست داشتن در ماجرای لاکربی و به ویژه پس از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ و جنگ علیه تروریسم به رهبری دولت بوش، مواضع لیبی متعادل تر شد.
پس از سقوط صدام، قذافی اعلام کرد که لیبی یک برنامه فعال ساخت سلاح های کشتار جمعی دارد اما مایل است به بازرسان سازمان ملل اجازه دهد از تاسیسات این کشور بازرسی کنند و این برنامه را لغو کند. بازرسان بین المللی پس از بازدید از این تاسیسات، زرادخانه عظیمی از تسلیحات لیبی را منهدم کردند. تونی بلر نخست وزیر سابق انگلیس اولین رهبر غربی بود که پس از حدود سه دهه، در مارس ۲۰۰۴ به طرابلس رفت و با قذافی دیدار کرد.
بلر در آن دیدار از قذافی به دلیل نابودی تسلیحاتش قدردانی و ابراز امیدواری کرد که لیبی متحد قوی در جنگ علیه تروریسم شود. بسیاری از نویسندگان برجسته عرب این اقدام قذافی را «تسلیم پیشگیرانه» در مقابل «حمله پیشگیرانه» آمریکا عنوان کردند.
اکنون دو پرسش مطرح است: آیا سفر رایس به خصومت بین دو کشور پایان می دهد و باعث از سرگیری کامل روابط دیپلماتیک می شود؟ دیگر اینکه نزدیکی آمریکا و لیبی می تواند به حل برخی بحران های سیاسی در قاره آفریقا کمک کند؟
نادر مازوجی
برگرفته از الجزیره انگلیسی و بی بی سی
منبع : روزنامه جوان


همچنین مشاهده کنید