پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا


همت بلنددار که مردان روزگار... توانمندی های بالقوه در خانواده را مدیریت کنیم


همت بلنددار که مردان روزگار... توانمندی های بالقوه در خانواده را مدیریت کنیم
زندگی را نمی توان صرفاً جاده ای صاف و مسطح دانست و بس! بلکه تنها در سایه همت و تلاش، شکیبایی و آرامش و ظهور و بروز توانمندی های بالقوه انسان خوش منظرتر می شود. بدون شک عبور از چنین مسیری بعضاً لغزنده هوشمندی و درایتی کارآمد را طلب می کند تا آسیب نبینیم، در راه نمانیم و آسوده خاطر باشیم.
در سایه ساران زندگی، نباید اجازه داد توقعات رنگارنگ مخل آرامش خانواده شود. اما متأسفانه در برخی از خانواده ها به رغم آن که امکانات و توانمندی های افراد مشخص و ثابت است، بعضا می خواهند در اولین فرصت و به سرعت ساختمان انتظار و توقعشان بالاتر رود!... بدون دغدغه ماشین مدل جدید زیرپای شان بیاید و در واقع بدون سختی و ریزش عرق جبین، زندگی بدون کم و کسری در اختیار بگیرند.
درحالی که صبر، امید، بهره گیری از توانمندی های بالقوه، تلاش و کوشش و مدیریت بر سازوکار زندگی، از جمله ابزارهایی برای هنروری در صحنه های گوناگون زندگانی است.
شاید شما نیز در اطراف خود افرادی را می شناسید که بدون توجه به داشته های خود همچنان برای کسب موفقیت اجتماعی و مالی بهتر به تب و تاب افتاده اند و به هر طریق ممکن می کوشند احساسات مالی و فرهنگی و اجتماعی خود را ارضا کنند اما این احساسات سیری ناپذیر است.
کارشناسان اجتماعی و اقتصادی معتقدند که بهره مندی از توانمندی های بالقوه یکایک اعضای خانواده و همچنین مدیریت صحیح و همه سونگر آن زمینه مناسبی را برای تحقق اهداف زندگی فراهم می کند.
این امکانات نهفته در جوهره هر انسان است، در صورتی که مورد توجه فرد و خانواده قرار می گیرد و به فعلیت درآید، سختی کشیدن ها تبدیل به انرژی مولد می شوند. توقع خوب زیستن بسیار لازم است چرا که لازمه پیشرفت انسان و در کل، نشان از توسعه ابعاد کلان جامعه و کشور دارد اما همواره، خواستن تا توانستن فاصله داشته و دارد. کوتاه کردن فاصله ها مستلزم آن است که هر یک از ما شرایط را فراهم کنیم. به عبارتی انتظار از دیگران انتخاب اول در رفع ناسازگاری هامان نباشند. ورود به میادین و عرصه های مختلف جامعه با اتکا به توانمندی های خود، نیک اندیشی و توکل به خداوند خیلی از توقعات بیجا و همچنین ناشکیبایی ها را پس می زند و بارقه اعتماد به نفس، هنر زندگی کردن در شرایط نابرابر و ناسازگاری ها را، شکوفا می کند. این مباحث، رمز و کلید موفقیت ها وآ سودگی خاطر بسیاری از اقشار جامعه ما و دیگر جوامع بوده است.
● مدیریت خانواده مورد توجه جوامع مختلف
«دائمی فر» پیش از این در پست مدیر دولتی اشتغال داشته است که به دلیل بیماری مشمول بازنشستگی پیش ازموعد رسمی می شود. به نظر وی استفاده از توانمندی های بالقوه در زندگی و مدیریت خانواده، یک موضوع اساسی و حائزاهمیت در تمام جوامع بشری است. وی معتقد است: «کسی می تواند از توانایی های بالقوه خود در مدیریت خانواده بهره مند باشد که از هوش و فکر مناسب درباره کار و مخارج زندگی برخوردار باشد. به عبارت دیگر چنانچه انسان در تأمین هزینه روزمره خانواده دغدغه ای نداشته باشد، چنین شخصی می تواند در سایر امور زندگانی موثر واقع شود.» وی با اشاره به موفقیت های جهانی ایرانیان می گوید: «به دلیل آن که ضریب استعداد ایرانیان بالاست. تنها در صورت توجه به توانمندی های بالقوه شان به تحقیقات و نوآوری ها دست زده و می زنند و وسایلی جدید اختراع می کنند.»
● توقعات زیاد صبر کم
جوان خانواده مدتی است کمتر در جمع های کوچک خانوادگی حاضر می شود، در پاسخ به برادران و خواهرانش سرسنگین است وکمتر فرصت گفت وگوی والدینش را فراهم می کند. به اصطلاح از همه چیز وهمه کسی فراری است!
او مدتی است برای در اختیار داشتن یک ماشین و برخی از تجملات امروزی جوانان خانواده را تحت فشار گذارده است...
یک پدر کارمند بازنشسته به نام «شیرزاد» می گوید که توقعات جوانان در همه جنبه های زندگی زیاد و صبر و حوصله شان کم شده است. نمی خواهند بپذیرند یک شبه نمی توان راه صدساله را طی کرد.
وی ادامه می دهد: «توقعات بچه های امروزی از خانواده و آنچه در دسترسشان قرار دارد و به طور کلی در جنبه های زندگی، بالا است. ما در سنین جوانی به آنچه در اختیار داشتیم قانع بودیم حتی دستمان می رسید به خانواده مان هم کمک می کردیم. ولی بسیاری از بروبچه های امروزی توقع دارند همه چیز و یا هر چیز زود در اختیارش قرار بگیرد. به نظر من و خیلی از پدرها و خانواده ها، این گونه توقعات بیجا است. در زندگی و شرایط متعارف اصلا امکان ندارد راه صدساله را یک شبه رفت.»
از وی درباره توانمندی های بالقوه افراد خانواده و نقش مدیریت خانه در ظهور آن می پرسیم:
- «معتقدم هر انسان مسئول تا حدی که بتواند، از انجام توانمندی های خود دریغ نمی کند. ما هم دریغ نمی کنیم. بی اثر بودن آن در مخاطب خواه فرزند و غیره، بیشتر از ضعف فرهنگی است.
متأسفانه در برخی از خانواده ها نقش مدیریتی و هدایت موثر و هدفمند بچه ها به دلیل مشکلات و مسائل بیرونی و درونی کمرنگ شده است که باید به این نکته توجه مضاعفی داشت. مدیر خانواده- زن یا مرد- باید با اخلاق پسندیده و به دور از هیجان و تنش با بچه ها و خواسته های کوچک و بزرگ آنان کنار آید.»
● روحیه جوانی نیازمند مدیریت است
حسرت از زندگی دیگران و غوطه ور شدن در دریای متلاطم رویا و آرزو راهکار مناسبی برای کسب جایگاه مطلوب در جامعه نیست. این که چرا عده ای از افراد جامعه در مواجهه با نیازهای امروز و فردای خود تن به این دریا می سپارند سؤالی است که باید پاسخ آن را با واکاوی دوباره رفتارهای فردی و بازشناخت موثر خود یافت.
«دائمی فر» بر نقش مدیریت خانواده برای ارتباط، کنترل و هدایت جوانان تاکید می کند: «یک شرط موفقیت در مدیریت بهره مندی از هنر و توانایی های انسان است. جوانان هم نیاز به مدیریت دارند تا با هدایت صحیح، فکر خود را در راه مثبت جهت دهند. در بحث مدیریت خانواده نکاتی نهفته است از جمله این که چگونه خانواده از جوانان خود حمایت می کند. مثلا اگر توانایی اقتصادی وجود دارد برای جوان جویای شغل ایجاد کار کند. اما متأسفانه برخی از خانواده ها امکانات اقتصادی چندان مناسبی ندارند. به هر حال فرزندان آنان هم تحصیل کرده اند اما بیکار هستند، در چنین حالتی وظیفه مسئولان است که نسبت به موقعیت و اشتغال جوانان اقدام و آن ها را جذب و مدیریت کنند.
وی با بیان این که بخشی از مسائل جوان- به عنوان سرمایه های نیروی انسانی- به چگونگی موقعیت اجتماعی که در آن بسر می برند برمی گردد، می افزاید: بعضی از افراد توانمند هستند که ولخرجی می کنند ولی برای بچه و خانواده خود خست نشان می دهند. در این حالت نمی توان از آنان انتظار مدیریت صحیح داشت. وی که صحبت های خود را برآمده از مطالعاتش در حوزه اجتماعی و روانشناسی قلمداد می کند، به توقعات زیاد بعضی از جوانان اشاره می کند: در شرایط زندگی کنونی همه امکانات و بهره وری از فناوری های علمی وجود دارد و بسیاری از افراد از آن ها استفاده می کنند. لذا در چنین وضعیتی برخی از جوانان توقع دارند خواسته هایشان فوری برآورده شود در حالی که چه بسا خانواده ها توانمندی پاسخ گویی به اصرار نیاز فرزندان شان نداشته و یا ندارند. این قبیل جوانان باید از سر تعقل بپذیرند همه خواسته ها با توجه به وسع خانواده را نمی توان برآورده کرد، با زحمت، تحمل، همیاری و به مرور زمان می توان ممکن ساخت. وی تاکید می کند: «بهره گیری از استعدادها و مدیریت صحیح آن ها جدایی از حوزه خانوادگی، در بخش جامعه هم می تواند منشأ اثر گسترده باشد.»
● دغدغه ها فرصت ها رامی سوزاند
البته این که ضریب خواسته ها نسبت به ظواهر مادی و امکانات روز تا حد نیازمان ارتقا یابد اشکالی ندارد زیرا پیشرفت و برخورداری از وسایل جدید و مورد نیاز در قاموس زندگی انسان است اما باید دو رویکرد را مورد توجه قرار داد. از یکسو به مدرنیزه کردن زندگی توجه داریم و از دیگر سو باید دل و حواس را به کاهش سطح توقعات سوق داد.
مسئله مهم و قابل تامل این است که ملاک و تراز توقعات برخی از مردم که از توانمندی های بالقوه خود بهره ای نمی گیرند و مدیریت موثری در چرخه خانواده ندارند در اندازه امکانات دارندگی های قشری توانمند است. نتیجه کلی این حالت از کف دادن فرصت های دلپذیر است.
یک کارشناس امور اجتماعی درباره سؤالی مبنی بر این که نقش توانمندی های بالقوه افراد یک خانواده و مدیریت آن در چرخه متعارف زندگی و بعضا در برابر ناسازگاری ها و کاستی ها، چیست؟ می گوید:«امروز در زندگی از یک سو رو به مدرنیزه شدن حرکت کرده ایم و از طرف دیگر می خواهیم سطح توقعات خود را پایین بیاوریم. اما با نگاهی گذرا به گذشتگان درمی یابیم آنان راحت تر به خواست هایشان می رسیدند چرا که به فکر مدرن کردن امکانات زندگی خود نبوده و زندگی یک دست و سازگار داشتند.» وی با اشاره به این که جامعه سطح توقع مردمان را بالا می برد می گوید: «البته خوب است که به حق، هر شهروند از پدیده های نو استفاده کند اما میزان درآمد و تمکین مالی معمولا اجازه بهره مندی از پدیده های نوین را نمی دهد. کسانی می توانند از امکانات مدرن برخوردار باشند که متمکن هستند وتوانایی مالی شان از گذشته و یا در حال حاضر کسب می کنند اما زندگی اکثریت مردم این طور نیستند.»
وی یادآور می شود: «ما توانایی مان را نسبت به خود نمی سنجیم، با دیگران می سنجیم ولی به خود می گوییم چرا، آن گونه وسایل و تمکن نداریم؟ اما باید به جای مقایسه توانمندی های وجودی خود را به کار گیریم و تحولی در مدیریت خانواده ایجاد کنیم.» این کارشناس تأکید می کند: باید از داشته های خود که در اختیارمان است استفاده- بهینه- کنیم اما متأسفانه، فرصت های بهره مندی از دارندگی های موجود را به خاطر دغدغه های کاری و دیگر مشغلات، از دست می دهیم. در حالی که معقولانه تر آن است که اول خودمان- به عنوان منبع انرژی- سرمایه و ارزش خودمان را بهاء دهیم ولو فرضاً نسبت به دیگران، ناچیز باشد. اگر این ها از دست بروند، همان میزان سرمایه های کم، خردخرد به صفر خواهد رسید.»
رضایی یادآور می شود که باید قدرشناس توانمندی های بالقوه خود و سرمایه هایی که داریم باشیم از قیاس دائم موقعیت خود با دارایی های دیگران بپرهیزیم و فرصت ها را از دست ندهیم.»
● تربیت نادرست آسیب فرهنگ عمومی
یک شهروند بازنشسته که تمایل به معرفی خود ندارد براین باور است که افزایش سطح توقعات بچه ها را باید در شیوه تربیتی خانواده ها جست و جو کرد. وی معتقد است که برخی از خانواده ها با تربیت نادرست بچه ها زمینه زیاده خواهی را در جامعه افزایش می دهند.
وی می گوید: «فرهنگ عمومی با کارکرد تمام خانواده شکل می گیرد که باید به آن توجه بهینه ای داشت. وقتی فردی بر مبنای زیاده طلبی ها وبلندپروازی ها تربیت می شود بر رفتار عمومی جامعه نیز تأثیرگذار است.
فاصله میان خواستن تا توانستن را با پشتکار و تلاش مضاعف می توان پیمود اما باید باور داشت که تحقق غیرممکن هم محال است.
بهترین راه دستیابی به انتظارات و توقعات این است که به توانایی های بالقوه خود تلنگری بزنیم. البته باید مدیریت امور زندگی، تراز وضعیت مالی با توقعات ریز و درشت اعضای خانواده را نیز همواره مدنظر داشت.
این که گمان کنیم در تقویم زندگانی از همان اولین روز ورود به میدان مسئولیت های خانواده و همچنین جامعه آن چه نیاز داشته ایم روی میز خواسته هایمان چیده شده تصوری به خطا آلوده است.
شرایط تحول و پیشرفت را باید خود بیافرینیم. به اطراف نگاه نداشته باشیم. تکیه به توانمندی های خدادادی خود بزنیم و مدیریت را از امور فردی خود شروع کنیم. در مقطع کنونی جامعه،منشور همت و توانمندی خانواده و مدیریت و توقعات اعضای خانواده اگر با اندیشه ورزی و قناعت توامان باشد، سقف مطمئنی برای خواستن و توانستن زده شده است.
بسیاری از کارشناسان بر این باورند که اگر تربیت و آموزش صحیح بچه ها به عنوان یک اصل و وظیفه حیاتی در کانون خانواده مورد توجه قرار گیرد و پدر و مادر احساسات و توقعات جوانان را به آرامی و شکیبایی توجیه و مدیریت کنند، بسیاری از فرزندان شان قانع می شوند که به اصطلاح پای به اندازه گلیم دراز کنند.
کارشناسان مسایل اجتماعی و تربیتی یکی از علل ناسازگاری های برآمده از توقعات زیاد جوانان و حتی زوج های جوان را در عدم مدیریت توانمند و هنرمندانه در نهاد خانواده ارزیابی می کنند و تاکید دارند که ریشه مشکلات را باید در این قلمرو جستجو کرد. از سوی دیگر، شور و حساسیت و شوق داشتن ها- جدا از توقعات ولو متعارف و یا کم- نزد بسیاری از مردم، حد و مرز ندارد؛ به عبارتی میدانی است به وسعت فراگیری همه پدیده ها بنابراین در چنین گستردگی احساس و تمایل بدیهی است که به مدیریت آگاه و مدبر در هدایت و رهنمونی نیاز وجود دارد.
بدون تردید چشمداشت و انتظار بچه ها، نوجوان ها و جوانان در تحقق خواسته هایشان را با ایجاد گرد و غبارهای «نداری» و کمبود وسع مالی در محیط خانواده نمی توان سامان بخشید. لیکن با درایت بیشتر و تقویت روحیه و مهمتر، توجه دادن آنان به راهکارها- به عنوان کمک به اقتصاد خانواده- از جمله شایستگی بهره گیری از توانمندی های بالقوه، می توان ازگذرگاه مشکلات عبور کرد.
● استفاده از فرصت ها
خانم «جهانی» معتقد است هر شخص در نهادش استعدادهایی دارد و در عین حال در صحنه زندگی و آموزش های مفید می تواند یک سری فن و هنر و دانش بیاموزد و از آن ها سود بگیرد اما متاسفانه برخی از افراد بزرگسال یا جوان از توانایی های بالقوه نه تنها بهره نمی گیرند و چه بسا انتظارات فراتر از بودجه خانوادگی هم دارند.
وی که پیشتر در سازمانی به عنوان یک کارمند دفتری اشتغال داشته است می گوید که از فرصت های بین امور کاری استفاده کرده و به فراگیری زبان فرانسوی پرداخته است . اکنون می تواند تدریس کند. او می گوید:« در کار اداری احساس می کردم با حقوق ثابت و کار ثابت، یک روند کلیشه ای و تکراری را ادامه می دهم. تصمیم گرفتم با حدود بیست و دو سه سال سابقه، کارم را خاتمه دادم. در حال حاضر در منزل ضمن آن که کم و بیش به امور درسی فرزند دانشجویم می پردازم و با خیال راحت نیز به رتق و فتق زندگی می رسم و در منزل تدریس می کنم.»
وی می افزاید:«زمانی که کار رسمی اداری داشتم، مثل برخی از همکاران بی توجه به وقت های خالی ام نبودم. عقیده ام هم این است که خیلی از مردم در تربیت بچه ها آن طور که باید، وقت صرف نمی کنند. بعضی از جوان ها که توقع زیاد از پدر و مادر خود دارند در واقع توانمندی های ذاتی شان را از بین می برند و یا بدون بهره می گذارند.
در حالی که برخی جوانان و نوجوانان در جامعه داریم که خلاق فنون و هنرهای مختلف شده اند. فقط باید بخود آییم.»
● تاثیر مدیریت جوانان در خودکفایی
با «بهزاد رضوانی» در فرصت گذرا در مترو درباره توانمندی های بالقوه جوانان و توقعات آنها از خانواده صحبت را باز می کنم. او تبسمی می زند و می گوید:«اگر جوانان چه در خانواده و چه در جامعه و دانشگاه و مدارس به طور جامع تحت مدیریت جدی تربیت شوند. وضعیت کشور و اوضاع اقتصادی، فرهنگی بسامان شده و خلاقیت های خودکفایی شکوفه می زند. اما به تنهایی هم هر جوان باید از استعداد و توانایی های خود استفاده کند. این شدنی است. من دانشجو شخصاً تجربه کرده ام. هزینه تحصیلم را از فرصت های تابستان با کار ساده در یک کارگاه تولیدی، تامین کرده ام.»
● جوانان از تجارب آموزشی بهره بگیرند
«زهرا رضایی» کارشناس مسایل اجتماعی در ادامه اظهارنظرات پیشین خود به نکاتی دیگر درباره مدیریت و سطح توقعات و ... می پردازد. وی می گوید:«امسال دختر خانمی در کنکور شرکت کرده بود. احتمال می داد قبول نشود. اما او می گفت اگر در کنکور قبول نشود لزومی ندارد وقتش را همچنان صرف آمادگی کنکور سال آینده کند. دوره های لازم آموزشی دیگر را دیده است و از تجارب آموخته های خود استفاده می کند. از وقت و فرصت های دیگر باید بهره برد.» این کارشناس می افزاید:جوانی که می گوید توانایی من در فراگیری ضعیف است اما وقت و فرصتش را با کلنجار رفتن و مقایسه وضعیت خود با دیگران هدر می دهد.
از یک جنبه در واقع امر به توانمندی های بالقوه دیگر خود توجه نمی کند، در حالی که به طور معمول یک جوان حداقل از کلاس های آزاد آموزشی تجاربی آموخته است. او می تواند این یافته های علمی-آموزشی خود را در فرصت های مناسب بارور کند و بهره بگیرد.»
این کارشناس تاکید می کند:«اصولاً به بچه ها می باید آموزش هایی - جدای از تحصیل کلاسیک- داده شود. اگر به حال خودشان بگذاریم و مدیریت نکنیم ممکن است دچار غفلت شده ازاستعدادهای بالقوه دیگر خود بی نصیب بمانند و بعد توقعات بی حد و حساب بدون دستمایه های خود را بر خانواده تحمیل کنند.»
● آنچه سریع به دست آید زود هم از دست می رود
«رضایی» همچنان آموزش بچه ها از دوران کم سالی را و نیز این که از داشته های خود قانع و قدرشناس زحمات پدر و مادر باشند مورد تاکید قرار می دهد و معتقد است والدین از آن که فرزندشان، خود را با سایر همسن و سال های شان مقایسه می کنند مراقب باشند. از سوی دیگر جوان خانواده هم مصر بر آن نباشد که خواسته اش در کمترین زمان ممکن تحقق یابد. پدر و مادر همچنین یادآوری کنند از هر آنچه در توانایی دارند بخش اعظم آن را صرف پرورش و تامین نیازشان می کنند.«در این صورت می توان گفت درصد بسیاری از بچه ها اقناع خواهند شد.»
وی همچنان با ابراز تاسف تاکید می کند: «بعضی جوان ها توانمندی های بالقوه وآموزه های خود را دست کم می گیرند» و نیز گوشزد می کند:«جوان ها باید بدانند آنچه که سریع به دست می آورند زود هم از دست خواهند داد.»
‌● الگو از تربیت درست و مدیریت در خانواده
از ۱۳ سالگی علاوه بر تحصیل در بازار کار فعال بوده و از همان زمان به مخارج خانواده اش کمک می کرده است.
«رستمی» حالا مدیر یک چاپخانه است. او ثمره و نتیجه سال ها کار و تحصیلاتش را ناشی از تداوم تربیت درست و مدیریت پدر در جمع خانواده می خواند که الگوی خود و فرزندان تحصیلکرده و قانع در زندگی است. نقش مدیریت در خانواده را در چگونگی تربیت و پرورش فرزندان می داند:«پدرم بسیار خوب فرزندانش را تربیت کرده است. چند پسر تحصیلکرده و اجتماعی تحویل جامعه داد.» او و برادرانش از دوران بچگی ضمن درس خواندن کار می کرده اند؛ «احساسم این بود پدر که کاسب بود نمی تواند به تنهایی مخارج اعضای خانواده را به دست آورد. در انجام کار طوری کوشش و پشتکار داشتم که صاحب کارم نسبت به انجام کارها ابراز رضایت می کرد.»
او موقعیت کنونی اش را به لحاظ تربیت فرزندان، مدیریت و اشتغال، با پدر خود قیاس می کند؛ «همچون پدر، فکر و حواسم این بود که بچه هایم درس بخوانند و خوب تربیت شوند و تحویل جامعه بدهم... فرزندانم همگی تحصیلکرده هستند. توقع شان در زندگی زیاد نبوده است. هیچ وقت انتظار مادیات نداشته و ندارند.»
● قانع به آنچه که داریم
«رستمی» نیز بر این باور است که شیوه مدیریت در هر خانواده روی تربیت، توقع و افکار بچه ها تاثیر قطعی می گذارد؛ «نظارت بر کردار و رفتار بچه هایم در حد یک کنترل معمولی بوده است. در جامعه کنونی که برخی کمتر حرمتگذار بزرگان خود هستند در خانواده کمتر به یکدیگر پرخاش می کنند و لیکن توقعات بیش از توان خانواده دارند.»
او می گوید:«از خداوند هرچه خواسته ام عنایت کرده است. در طول زندگی و تاکنون قانع بوده و هستم. اگر - فرضاً- در یک نقطه شهر خانه داشته باشم، توقع و یا به اصطلاح چشم و دلم دنبال داشتن خانه در فلان نقطه شمال شهر نبوده و نیستم.»
‌● فرصت شکوفایی توانمندی های جوانان
«کبیری» فارغ التحصیل جامعه شناسی، می گوید در هر کشور و جامعه ای که جمعیت جوانش بیش از سنین دیگر است، یک جامعه بالنده و امیدوار کننده محسوب می شود. زیرا این گروه از اقشار جامعه پشتوانه تمام عیار ملی و کشوری در زمینه های اقتصادی، فرهنگی و الی آخر، به شمار می آیند.
جامعه ما، یک جامعه جوان است. نیاز به مدیریت، اقتصاد و تولید دارد. شعور جامعه ما در تولید و اکتشاف از بسیاری کشورهای دیگر بالاتر است. این فهم و فکر باید مدیریت شود، بالند تر و سازنده تر شود. سرمایه وجودی جوان کافی است که فرصت شکوفایی یابد. این استعدادها در برخی اساس ژنتیک دارند و در بسیاری یک ودیعه خلقت است که به عنوان توانایی های فکری و بسیاری خودجوش هرازگاه و در طول سالیان طولانی، جهانی شده و می شوند اما بسیاری از همین قبیل و طیف، از توانایی های خود بهره ای نمی برند. خود را نمی سنجند. چه بسا که حتی ممکن است تحصیلات دانشگاهی نداشته باشند اما توان های شگفت آفرینی در پدیداری نوآوری از خود نشان می دهند. فکرشان از خیلی افراد تند و تیزتر است. متاسفانه این گروه از هموطنان در پاره ای از مقاطع تاریخی به لحاظ فکری و حمایت نشده اند. برخی خانواده ها هم شاید توان اقتصادی مناسب ندارند تا زمینه های بروز توانایی و استعداد بچه هاشان را مهیا کنند. ناچار به کارهای سبک و بعضاً کاذب روی می برند.»
وی درباره انتظارات بچه ها، معتقد است، باید قبول کنیم بشر از دوران طفولیت تا مرز جوانی توقعات زیاد داشتیم و داریم، برخی به رویا و خیالات هم می رسیده است! توقع بچه نشانه احساس، نیاز و سلامت اوست. لذا همانگونه که چه در سیستم اداری و آموزشی و چه امثالهم، قاعده و نظامات در تربیت و فن آموزی حاکم است در تامین نیاز و تربیت جوان ها هم می باید این نکات رعایت شوند. یک معادله دوسویه است؛ هم خانواده نقش دارد و هم ملاحظات یا توقعات جوان. توقع بیش از حد و وسع جایز نیست ولو خانواده ای بسیار متمکن باشد.»
حسن آقایی
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید