جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا


قهرمانان خیالی می آیند!


قهرمانان خیالی می آیند!
دیگر خیلی تکراری است که بخواهیم مسابقه سوپر قهرمانهای هالیوود را مرور کنیم یا درباره گذشته و مثلاً تولدشان بنویسیم !بارها این طرف و آن طرف خوانده اید که اصلاً چه شد که آمریکاییها نیاز به اسطوره و قهرمان پیدا کردند و اول دلخوش به کمیکها و بعد پرده سینما شدند. حتی چندین دفعه خود ما در همین صفحه، درباره تاریخ پوچ ایالات متحده نوشته ایم. (به نظر شما در مقابل تاریخ چند ده هزار ساله بشر، یک تاریخچه ۲ قرن و نیمه چیزی جز واژه پوچ می پذیرد؟) و اینکه آمریکایی های بی هویت از دورانی که یونانی ها و چینی ها و ایرانی ها و مردان اروپای مرکزی و اسکاندیناوی به داشتن افسانه ها و اسطوره هایی ملی و بین المللی فخر می فروختند، هیچ راهی نداشتند جز خلق یکسری قهرمان بی شناسنامه اما خارق العاده!
گر چه ابتدا فرهنگسازان و تولید کنندگان علایق و سلایق مردمان آمریکا (دیگر حالا مطمئنیم آمریکایی ها آن قدر تأثیرپذیر هستند که هر چیزی را که با تبلیغات آن چنانی به خوردشان بدهند، راحت هضم می کنند!) قصد داشتند قهرمانهای وسترن یا گنگسترهای بنام و هفت تیرکش های ماهر را به عنوان قهرمان قالب کنند، اما «جسی جیمز» و «آل کاپون» و «بیلی دکید»، آن گزینه هایی که بتوانند دنیا را تسخیر کنند، نبودند، پس راه دیگری در پیش گرفته شد.
حتی اگر خیلی اهل کمیک استریپ و کتابهای مصور نباشید، حتماً با دو نام «مارول» و «دی سی» آشنایید؛ دو کمپانی که رهبری فکری آمریکایی ها را برعهده گرفتند و با خلق سوپر قهرمانهایی ناجی و حیرت انگیز، هویت دروغین آنها را شکل دادند. انصافاً باید اعتراف کرد برخی از این آقایان خارق العاده، آن قدر خوب طراحی و تعریف شده بودند و آن قدر بر روی آنها فکر شده بود که خیلی زود کتابهای این شخصیتها تا شرق دور هم رسید و با اقبال مواجه شد.
سوپر من، بتمن، فلاش گوردون، فانتوم، زن گربه ای، مرد یخی (دست پرورده های DC) یا هالک، مرد عنکوبتی، مرد آهنی، مردان ایکس، هل بوی، چهار شگفت انگیز، کاپیتان آمریکا و... (دست پرورده های آقای مارول)
اما حیات جدید این قهرمانان بی ریشه اما منحصر به فرد که دست روی نقاط حساس ذهن خواننده های آمریکایی (و جهانی) می گذاشت، با آمدن به پرده سینما رنگ و بوی دیگری گرفت.سوپر من و بتمن و فانتوم و هالک و... توانستند طی دهه های ۷۰ و ۸۰ تا نیمه های ۹۰، علاوه بر اینکه جیب استودیوهای هالیوود را سرشار از پول کنند، خوراک فکری صدها میلیون آمریکایی و غیر آمریکایی را نیز تأمین کرده و دنیا را تسخیر نمایند.
با آغاز قرن بیست و یکم، تعریف جدیدی از این آقایان «ابرقهرمان» !ارائه شد. ماشین فیلمسازی هالیوود با سرعت و البته دقت بیشتری، مثل سری دوزی های حرفه ای، اقدام به سینمایی کردن این قهرمانها کرد و با بازسازی فوق العاده قدیمی ها و کشاندن پای جدیدترها به سالن سینما، همه بازی را به نفع خود برگرداند.
فروش خیره کننده «اسپایدر من» «مردان x»، «بتمن» و گیشه خوب «هالک و هل بوی» و «چهار شگفت انگیز» طی ۷سال، راه را به جایی رساند که برای اولین بار در تاریخ سینما، ۵ فیلم ابرقهرمانانه در یک فصل سینمایی اکران شده است. شما هم حتماً می دانید هیچ استودیویی حاضر نیست فیلمی را با یک ژانر یکسان در رقابت با فیلم استودیویی دیگر اکران کند و معمولاً با استراتژیهای تأخیر چند هفته ای یا اکران زودتر، این همزمانی را خنثی می کنند، اما این بار ۵ فیلم که همگی جزو امیدهای فروش هستند، در یک دوره زمانی کوتاه به نمایش درآمدند و اتفاقاً چه استقبال بی نظیری هم از آنها شد!
بی شک این همزمانی اکران آن هم در بهترین هفته های نمایش در طول سال در آمریکای شمالی و جهان، تدبیر شده و کاملاً با برنامه ریزی است که البته فهمیدن دلایل آن هم اصلاً سخت نیست.
یک نکته جالب دیگر هم که لااقل در دو سه سال اخیر بویژه در کارهای اکران شده امسال به چشم می آید، جنبه هنری بخشیدن به ساختاری صد درصد تجاری است.
اگر تا قبل از این، کارگردانی چنین پروژه های پولسازی برعهده سرگرمی سازان بزرگ هالیوود و روی یک فرمول خاص و تعیین شده بود، حالا ورق برگشته است، آن هم چه طور !چه کسی فکر می کرد «کریستوفر نولان» کارگردان تحسین شده آثار مستقل و هنری فوق العاده (بی خوابی) بیاید و روی صندلی کارگردانی فیلم «بتمن» بنشیند؛ فیلمی که قرار بود مردم دنیا را با این خفاش سیاه آشتی دهد و «جوئل شوماخر»، سرگرمی ساز توانمند، از عهده این کار برنیامده بود!
یا «برایان سینگری» که فیلمهای تحسین شده و مستقلی در دهه ۹۰ در کارنامه دارد (مظنونین همیشگی) سکان «مردان X»و «سوپر من» را در دست گیرد؟ کارگردانی «آنگ لی» بر «هالک» چه قدر شما را متعجب کرد یا اینکه فیلمساز ناشناس و مستقلی مثل لوئیز لتریر «هالک» امروز را بسازد؟
اینکه پروژه «هل بوی» را به «گیلرمو دل تورو» بدهند یا برای «آیرون من» به سراغ کارگردانی چون «فاوریو» بروند که از سرگرمی سازی اصلاً سر در نمی آورد!
وقتی قهرمان کمدی- اکشن سینمای امریکا، «ویل اسمیت»، آن خرابکاری ها را می کند (هانکوک تنها فیلمی از ۵ فیلم قهرمانانه اکران شده تابستان است که از روی کمیک بوکهای ساخته نشده است) از شعف در جای خودتان تکان تکان نمی خورید؟ !قبول کنید حتی اگر یک تماشاچی خاص سینما باشید، یا یک سینماروی فرهیخته که نام کارگردان و اندیشه های پشت فیلم برایتان از همه چیز مهمتر باشد، باز هم نمی توانید هیجان خود را از دیدن این گونه آثار استاندارد پنهان کنید.
هالیوود به سمت تولیدات گسترده این چنینی رفته که بی شک به سیاستهای خارجی دولتمردان آمریکایی ربط مستقیم دارد، آن هم با بالا بردن دوز هنری آثاری که قبلاً صرفاً تجاری محسوب می شدند.سینمای آینده از آن سوپر قهرمانان پوشالی آمریکایی است؛ پهلوان پنبه هایی که حالا جز بازو و قدرتهای ماورایی از مغز و تفکر هم استفاده می کنند.
همین!
وحید ضرابی نسب
منبع : روزنامه قدس


همچنین مشاهده کنید