جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

المپیک و بی‌برنامگی ما


المپیک و بی‌برنامگی ما
المپیک شروع شد با دنیایی از آرزوهای بزرگ و شیرین برای هر ایرانی اما حیف که این آرزوها هرروز کم رنگ تر و کم فروغ تر شدند تا اینکه مراد محمدی و سپس ساعی با تجربه و غیرت خودشان تا حدی بسیار جزئی به داد ما رسیدند تا حداقل بدون مدال، المپیک را ترک نکنیم. به راستی باید هزاران آفرین به مراد محمدی و ساعی گفت که در این بی برنامگی عجیب و غریب آبرویمان را خریدند.
حقیقتا مسوول این اتفاقات ناخوشایند و سرخوردگی جامعه ایرانی کیست و چرا این اتفاق برای کشور جوانی می افتد که جوانانی با صلابت و سرزنده دارد و ورزشکاران هم از میان همین جوانان هستند. مسوولین چه پاسخی در قبال این همه احساس مردم می خواهند داشته باشند.
صرف میلیاردها تومان از بیت المال برای فقط دو مدال چه توجیهی دارد. در کشوری که این همه افراد زیر خط فقر دارد، با چه استدلا لی می توان به عدم کفایت مدیران ورزشی که از نداشتن تخصص لا زم و چند شغله بودن آنها ناشی می شود، رای نداد.
آقایان علی آبادی، قرخانلو و کفاشیان چه حرفی برای پرهزینه ترین و البته بدترین المپیک از نظر نتیجه برای ما دارند، اگر هرکس جای آنان بود به راحتی استعفا می داد تا شاید دردی از درد های این مردم عزیز که از نتایج بسیار بد کاروان اعزامی ما به المپیک سرخورده شده اند، التیام یابد.
از لحظه ای که المپیک شروع شد تا پایان برنامه اختتامیه به فاصله بسیار زیاد بین خودمان و چینی ها پی بردیم. از نحوه تدارک و هماهنگی استثنایی و مثال زدنی چند هزاران نفری شان و نشان دادن با افتخار، صحیح و کامل سنت های باستانی چین تا استفاده از تکنولوژی های روز دنیا در روز افتتاحیه و اختتامیه و برگزاری درست و بی عیب و نقص مسابقات چه از نظر سخت افزاری و چه از لحاظ نرم افزاری. با این برگزاری چین به جهان نشان داد حرفهای بسیاری در زمینه های گوناگون سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، تولیدی، تکنولوژیکی و... برای گفتن دارد.
آیا به راستی با توجه به شرایط کنونی کشور عزیزمان می توان حتی برای لحظه ای هم فکر کرد می توانیم در ایران روزی المپیک را در ایران سطح برگزار کنیم. در ابتدای کار عدم برنامه ریزی تا حدی پیش رفت که ایرانیان مقیم چین برای تماشای رقابت های ورزشکاران کشورمان در مسابقات المپیک با مشکل بزرگی به نام تهیه بلیت رو برو شدند. این در حالی است که تمام کشورها برای حضور هوادارانشان در سالن مسابقات با یکدیگر رقابت می کنند.
ورزش چه بخواهیم و چه نخواهیم جزیی از سیاست است. در اکثر کشور های جهان سوم دولت ها سعی در بهره برداری سیاسی از موفقیت ها و نتیجه مثبت تلا ش های ورزشی و ورزشکاران را دارند و هر دولتی سر کارآید، خود را در پشت سر باشگاهها و ورزشکاران محبوب و معروف پنهان می کند. اما در المپیک فقط این گونه مسائل کاساز نیستند بلکه اگر دقت کنیم رابطه معنی دار مستقیمی بین رشد اقتصادی کشور ها و مدالهای المپیک وجود دارد. آیا تا کنون اندیشیده اید که چرا اکثر مدالهای رنگارنگ را غولهای اقتصادی جهان تصاحب می کنند؟
یکی از ویژگیهای برخی مسوولا ن ورزشی ما، اعتقاد فراوان به شعارگرایی و طرح وعده های بی عمل است- بی آنکه برنامه مناسب و مدونی برای عملی ساختن آن داشته باشند - اما در دولت نهم این موضوع عمومیت بیشتری دارد و طرح وعده ها و شعارهای عامه پسند در حوزه های مختلف، از اقتصاد و سیاست گرفته تا فرهنگ و ورزش به موضوعی عادی تبدیل شده است.
در حوزه ورزش تبلیغات فراوان در مورد موفقیت های بی سابقه ورزش ایران در سه سال اخیر و در پی آن ناکامی کاروان ورزشی ایران در المپیک ۲۰۰۸ پکن، همگی مصادیق بارزی از محوریت شعارگرایی و تکیه بر وعده ها در دولت نهم است، اما این موضوع، بیش از هر حوزه دیگری این روزها در ورزش مورد توجه قرار گرفته است.
حمایت های رئیس جمهور از علی آبادی به حدی بود که مهندس علی آبادی کاندیدای ریاست فدراسیون فوتبال شد اما با مخالفت فیفا با کاندیداتوری علی آبادی، علی کفاشیان در یک میدان بی رقیب، رئیس فدراسیون فوتبال شد تا همزمان با دبیر کلی کمیته ملی المپیک، آن هم در ماه های دشواری که به المپیک ۲۰۰۸ پکن ختم می شود هردو منصب مهم اجرایی را همزمان در اختیار بگیرد. به همین دلیل به نظر می رسد در کنار بررسی و نقد سیاست های کلا ن حوزه ورزش در دولت نهم، نقد عملکرد آقایان علی آبادی و کفاشیان از اهمیت خاصی برخوردار باشد.
آقای علی آبادی که کاروان ورزشی اعزامی ایران به المپیک ۲۰۰۸ پکن را بزرگترین کاروان ورزشی ایران در طول المپیک طی سال های پس از پیروزی انقلا ب اسلا می می دانست، اکنون آیا می تواند به پرسش های موجود پاسخ دهد که هدف از اعزام این کاروان به المپیک چه بود؟ آیا صرفا قصد اعزام سیاهی لشگر را داشته ایم؟ آیا این است سهم کشوری ۷۰ میلیونی همچون ایران با موج گسترده ای از علا قمندان به ورزش از صدها مدال المپیک که طی روزهای گذشته توزیع شده است؟ گویا مسوولا ن محترم سازمان تربیت بدنی و کمیته ملی المپیک به حدی مشغول کمیت بوده اند که از کیفیت کاروان اعزامی به پکن غافل مانده اند. گویا تعداد ورزشکاران اعزامی به المپیک، مهمتر از عملکرد آنان بوده است.
همان گونه که شمارش تعداد ورزشکاران اعزامی به المپیک، راحت تر و بی دردسرتر از تلا ش برای مدال آوری آنها در این میدان مهم جهانی بود مسوولا ن باید صادقانه و صریح پاسخگوی دلا یل شکست ورزشکاران ایران در المپیک باشند. سخن تنها بر سر دریافت تعداد و نوع مدال نیست; کاروان ایران در اکثر رشته ها حتی عملکرد قابل تحسینی نیز نداشته است.
اکنون سوال اصلی این است که چه عواملی باعث شده نتایج کاروان ورزشی ایران بیشتر شبیه یک فاجعه باشد؟ چه مسائلی باعث شده که به رغم تمام تلا ش های صورت گرفته، در حال حاضر المپیک پکن به یکی از بدترین المپیک های تاریخ ورزشی ایران تبدیل شود؟ بدون شک مقصر دانستن ورزشکاران عزیز کشورمان که در پکن از جان ما یه گذاشتند نوعی کم لطفی و کوتاه نگری است; با این وصف واقعا چرا کاروان ورزشی ایران چنین رسوایی ای را به بار آورده است؟ مطمئنا پاسخ به این سوال ظاهرا پیچیده، چندان دشوار نیست.
مشکل ایران در اغلب زمینه ها از جمله ورزش در درجه اول مشکل مدیریت است. مشکلی که مطلقا و تحت هیچ شرایطی با شعار و تبلیغات، سخنرانی های امید بخش، تحقیر منتقدین ومتهم کردن آنها به کارشکنی بر طرف نخواهد شد. مروری بر رسانه های ورزشی طی یکسال گذشته نشان می دهد که چگونه منتقدان نسبت به خانه نشین کردن افراد خبره، دادن صندلی های تعیین کننده به افراد ناکارآمد و رویکردهای کهنه مدیریتی در برخی فدراسیون ها و رشته های ورزشی هشدار داده بودند اما این هشدار ها به کارشکنی، تضعیف ورزش، سیاه نمایی و... تعبیر شد.
در پایان باید از خود پرسید در این ۴ سال پس از المپیک ۲۰۰۴ چگونه کار کرده ایم که به اینجا رسیده ایم و با استفاده از این تجربه ها باید راهی روشن و درست برای فرداها و ۴ سال آینده (۲۰۱۲) انتخاب کرد به طوری که در المپیک آتی حسرت روزهای گذشته مثل امروزمان را نخوریم. اما باید دانست که لا زمه این کار همکاری و هماهنگی همه جانبه کلیه مسوولا ن است. به امید آن روز...
نویسنده : محتشمی- عسگری
منبع : روزنامه مردم سالاری


همچنین مشاهده کنید