جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


تاثیر سیستم های موجودی به موقع (JIT) بر روی عرضه کنندگان تجهیزات مختلف (OEM)


تاثیر سیستم های موجودی به موقع (JIT) بر روی عرضه کنندگان تجهیزات مختلف (OEM)
در اوایل دهه ۱۹۸۰ شرکت های آمریکایی تلاش های پیشروانه شیگه ئو شینگو و تایچی اونو را دنبال کردند و در تلاش برای شکل دهی مجدد به محیط تولیدی خود و چابک تر شدن تولید به موقع (JIT) را در پیش گرفتند. JIT ملزم می سازد که یک شرکت دارای عرضه کنندگان مطمئن معدودی باشد و این اعتقاد وجود دارد که بازدهی را افزایش می دهد و یک سیستم تولیدی فراگیر را ایجاد می کند که موجودی ها را به حداقل می رساند و به نوبه خود ریسک را کاهش داده و به، به حداقل رساندن هزینه تولید کمک می کند.
از طرف دیگر تجارت شرکت به شرکت چندین دهه است که به وجود آمده است. تقریبا ۲۰ سال است که بسیاری از شرکت های بزرگ دارای ارتباط های الکترونیک با عرضه کنندگان خود از طریق شبکه های کامپیوتری بسته تحت عنوان مبادله داده‌های الکترونیک (EDI) می باشند که مبادله اطلاعات و دستیابی به داده ها را آسان تر ساخته است. اخیرا بسیاری از شرکت ها شروع به انتقال این ارتباط های زنجیره عرضه به وب سایت های تحت عنوان اکسترانت ها کرده اند که به وسیله ابزارهای ارزان تر و بهتر برای اجرای سایت ها اداره می شوند و منجر به اتخاذ ابزارهای تجارت الکترونیک به وسیله بسیاری از صنایع برای مدیریت مشارکتی زنجیره عرضه شده است.
در نتیجه شرکت های بزرگی همچون دِل تمایل و منابع مورد نیاز برای ایجاد یک مدل زنجیره عرضه بسیار موفق و مهم تر از همه تأثیر لازم برای وادار کردن عرضه کنندگان به اتخاذ آن را داشته اند. در مجموع چنین سیستمی از طریق جریان اطلاعات مطمئن تر یک زنجیره عرضه فراگیر ایجاد می کندن به طوری که موجودی ها به حداقل می رسانند.
از طریق شواهد ذکر شده همچون مثال دِل یا از طریق منطق مرسوم می توان به این نتیجه رسید که سرمایه گذاری ها و ارتقا در مدیریت زنجیره عرضه ابید منجر به سود زیادی در افزایش کارایی موجودی و کاهش هزینه ها داشته باشد. نگرانی در مورد این موضوعات این است که مشخص نیست که آیا آن ها قانون می باشند یا استثنا. بنابراین نویسندگان برای بررسی و ثبت تغییرات در سطح موجودی و سطح عملکرد موجودی یک تحقیق تجربی با استفاده از نمونه متشکل از ۳۱۶ شرکت از صنایع اتومبیل سازی، الکترونیک و هواپیماسازی را پیشنهاد می کنند. اثر حاضر تحلیل می کند که نتایج از نظر مدیریت موجودی شرکت هایی که با تولید کنندگان تجهیزات (OEM ها) که از سیستم های JIT استفاده می کنند کار تجاری انجام می دهند در سرتاسر زنجیره عرضه چگونه بوده است. نتایج این تحقیق باید مدیرانی که در سیستم مدیریت موجودی JIT مشارکت و آن را اجرا کرده اند یا به آن فکر می کنند را قادر سازد تا اثربخش تر شوند.
یکی از شاخص های اصلی تاثیرگذاری JIT که یک سیستم ساخت برای سفارش یا مبتنی بر کشش می باشد با کاهش موجود ارتباط دارد. از این نظر لیبرمن و دمیستر (۱۹۹۹) دریافتند که مواد خام یک کاهش فوری را به نمایش می گذارند. همزمان کاهش WIP هزینه های نگهداری موجودی و فعالیت های مرتبط با آن را کاهش می دهد. در نهایت سطح موجودی کالاهای تکمیل شده باید در نتیجه ارتقا در اعتبار فرایند و کاهش زمان چرخه کاهش یابد. به طور مشابه قدرت کانال در بسیاری از صنایع به طور فزاینده ای به سمت خرده فروشانی حرکت می کند که به طور فزاینده پاسخ گویی و انعطاف پذیری بیشتر از طرف عرضه کنندگان را خواستار می باشد تا بتوانند سرمایه گذاری در موجودی را کاهش دهند و میزان چرخش موجودی (IT) را افزایش دهند. در نتیجه سطح موجود در کل زنجیره عرضه کاهش می یابد و IT افزایش پیدا می کند ضمن این که هزینه های حمل موجودی و هزینه های سرمایه در گردش کاهش می یابد.
در جایی که شرکت ها از سیستم های سنتی (مثلاً کامپک و هولت پاکارد) استفاده می کنند ریسک مالی افزایش پیدا می کند زیرا ورودی ارزش موجودی، کار در حال انجام و موجودی کالای تکمیل شده روز به روز ارزش خود را از دست می دهد که این به خاطر کاهش چرخه عمر محصول و چرخه پول نقد به پول نقد مثبت می باشد (مشتریان وقتی که مالکیت محصول را دریافت کنند پول آن را پرداخت می کنند).شرکت هایی که از سیستم های مبتنی بر فشار استفاده می کنند به طور مرتب تلاش می کنند تا با به تعویق انداختن مونتاژ نهایی محصول تا زمانی که محصول به توزیع کنندگان محلی که مسئول پیکربندی نهایی محصول هستند برسد، ریسک را به حداقل برسانند.
در هر دو سیستم مبتنی بر فشار و کشش (یعنی JIT) محل توزیع کنندگان ردیف اول، دوم و سوم به خاطر افزایش هزینه حمل و نقل، کاهش چرخه عمر محصول،افزایش محصول و افزایش انتظارات مشتری به طور قابل ملاحظه اهمیت پیدا می کند. شرکت هایی همچون مرسدس که که از سیستم های مبتنی بر کشش استفاده می کنند معمولا نیازمند عرضه کنندگان ردیف اول (بخش اصلی) می باشند تا تسهیلات خود را در یک فاصله ۴ ساعتی از تسهیلات تولیدی بنا کنند. از این رو عرضه کنندگان ردیف اول که قطعات ساخته شده برای انبار را به قطعات ساخته شده برای سفارش JIT تبدیل می کنند تسهیلات مونتاژ خود را ظرف یک فاصله چند دقیقه ای بنا می کنند تا تاثیر مشکلات وجود قطعات را کاهش دهند. عرضه کنندگان ردیف دوم و سوم که بخش های ساخته شده برای انبار ساخته یا مونتاژ می کنند در محل های دورتر قرار می گیرند تا از مواد کم هزینه تر استفاده کنند و به برنامه های حمل منظم و حالت های سریع تر حمل و نقل برای عمل به برنامه های تقاضا وابسته هستند.
در جایی که از سیستم های مبتنی بر فشار سنتی استفاده میکنند، شرکت ها تلاش می کنند تا از طریق استفاده از EDI و وادار کردن عرضه کننده به قرار گرفتن در نزدیکی مراکز توزیع در سرتاسر جهان ریسک فوری را کاهش دهند. با این وجود ممکن است به طور کامل در زنجیره عرضه قرار نگیرند. ریسک مالی محصول نهایی از طریق استفاده از موجودی های ساخته شده برای انبار و مونتاژ کانال به حداقل می رسد. این کار تولید کنندگان را قادر می سازد تا محصولات کلی را برای توزیع کنندگانی بفرستند که مسئول پیکربندی و مونتاژ نهایی هستند. اعضای کانال با قادر بودن به ارایه دامنه وسیع تری از محصولات با موجودی کمتر سود می برند اما ممکن است مجبور شوند با کاهش قیمت ورودی محصول حاشیه سود پایین تری را بپذیرند. سیتسم های مبتنی بر کشش از این نظر که برای باثبات ماندن در طی زمان انجام سفارش نیاز به تقاضا دارند با مشکل مواجه می شوند. بخش اعظم تحقیقات انجام شده تا به حال در مورد مزایای اتخاذ مکانیسم های تولید JIT یا تمثیلی می باشد یا برش عرضی یعنی مقایسه شرکت های JIT با شرکت های غیر JIT در یک نقطه زمانی یا محدود به یک شرکت یا صنعت خاص.
بررسی نوشتجات قبلی نشان می دهد که یک میزان تحقیقات تجربی قابل ملاحظه ای در مورد اجرای JIT و هم چنین مزایا و نقاط ضعف آن وجود دارد.
یک سری تحقیقات وجود دارد که از داده های طولانی مدت برای ارزیابی مزایای JIT بر روی عملکرد شرکت استفاده کرده اند. بالاکریشنان و همکاران (۱۹۹۶) با استفاده از یک کد صنعتی استاندارد دو رقمی (SIC) نمونه‌ای از ۴۶ شرکت که به طور عمومی اتخاذ JIT در طی یک چارچوب زمانی تقریبا محدود را اعلام کرده بودند را با نمونه ای از ۴۶ شرکت در یک نمونه تحت کنترل که سیستم های JIT را اجرا نکرده بودند مقایسه کردند. شرکت هایی که شیوه های JIT را اتخاذ کرده بودند از ۸ صنعت مجزا بودند: مبلمان و تجهیزات، محصولات پلاستیکی، فلز اولیه، فلز تولید شده، ماشین آلات صنعتی، الکترونیک، وسایل و لوازم جانبی نقلیه و ابزارسازی. شرکت های اتخاذ کننده JIT از نظر دارایی به طور میانگین ۳۳۱ میلیون دلار و نمونه از نظر فروش خالص به میانگین ۳۷۸ میلیون دلار بود. نتایج نویسندگان نشان داد که یک تفاوت معنادار از نظر آماری در نسبت IT کلی، نسبت گردش مواد خام و نسبت گردش WIP قبل و بعد از اتخاذ JIT وجود داشت. از طرف دیگر تفاوت در نسبت گردش کالاهای تکمیل شده قبل و بعد از اتخاذ JIT در سطح ۰۱/۰ از نظر آماری معنادار نبود.
بیلسباک و هاین (۱۹۹۴) ۲۸ شرکت که سیستم های JIT را اتخاذ کرده بودند از نظر میانگین فروش به نسبت مجموع موجودی را در دوره زمانی ۱۹۷۷ تا ۱۹۷۹ و میانگین فروش به نسبت مجموع موجودی در طی ۱۹۸۷ تا ۱۹۸۹ را مقایسه کردند. بر خلاف بالاکریشام و همکاران (۱۹۹۶)، بیلسباک و هاین (۱۹۹۴) مجموع موجودی را مد نظر قرار دادند و مواد خام، WIP و موجودی کالاهای تکمیل شده را مد نظر قرار ندادند. نتیجه نویسندگان نشان دهنده یک افزایش در میانگین فروش به نسبت موجودی برای ۲۵ شرکت از ۲۸ شرکت در سطح ۰۵/۰ بود. به همین شیوه هاسن و ناندا (۱۹۹۵) ۵۵ شرکت در ۱۵ صنعت متفاوت را از نظر نسبت میانگین IT برای ۴ سال قبل و بعد از دوره اتخاذ JIT تجزیه و تحلیل کردند. به طور خاص شرکت روش های تولید JIT را در طی دوره ۱۹۸۰ تا ۱۹۹۰ اتخاذ کرده بودند. هاسان و ناندا (۱۹۹۵) تنها مجموع موجودی را مد نظر قرار دادند. نتایج آن ها نشان دهنده یک تفاوت معنادار از نظر آماری در میانگین نسبت IT در سطح ۰۱/۰ بود.
یافته های بالاکریشنان و همکاران (۱۹۹۶) معنادارمی باشد. متاسفانه نتایج نویسندگان تنها بر مبنای ۴۶ شرکت و یک دوره زمانی نسبتا محدود (۴ ساله) می باشد. تحقیقات بیلسباک و هاین (۱۹۹۴) و هاسون و ناندا (۱۹۹۵) از یک افق زمانی طولانی تری استفاده می کند و شرکت هایی از دامنه وسیع تری از صنایع را در خود می گنجاند. با این حال هر دو گروه محققین موجودی را به شکل ترکیبی مد نظر قرار دادند.
دو تحقیق انجام شده به وسیله بوید و همکاران (۲۰۰۲) و بیگارت و گارگیا (۲۰۰۲) تاثیراتی که سیستم های JIT بر روی یک مجموعه استاندارد از نسبت های مالی (مثلا نسبت IT، گردش دارایی، بازده دارایی و غیره) داشته است را تجزیه و تحلیل کردند.هر دو تحقیق بر روی چارچوب‌های زمانی قبل از اتخاذ JIT و بعد از اتخاذ JIT تمرکز کردند و به این نتیجه رسیدند که اتخاذ JIT تاثیر مثبت معنادار بر روی مجموعه نسبت های مالی استاندارد داشته است. اگر چه هر کدام از تحقیقات نتایج شفافی برای تایید مزایای اتخاذ JIT به همراه داشته است اما باید توجه داشت که به نظر می رسد شرکت های مورد تحقیق تنها شرکت بزرگترین و مشهودترین شرکت ها را گنجانده اند و فقط موجودی در یک شکل مرکب را مد نظر قرار دادند. در نتیجه میزان سود بردن عرضه کنندگان از وارد شدن به معاملات JIT با خریداران چندان مشخص نیست. بیگارت و گارگیا (۲۰۰۲) به تاثیری که اتخاذ JIT ممکن است بر روی عرضه کنندگان داشته باشد اشاره دارد اما در مجموع به نظر می رسد که در این حوزه فقدان تحقیقات متمرکز وجود دارد که این یک بخش اعظمی از انگیزه نویسندگان برای این تحقیق بوده است.
بنابراین به خوبی ثبت شده است که اجرای سیستم های خرید JIT به طور متوسط می تواند منجر به کاهش هزینه‌های موجود، زمان انجام کار کوتاه تر و ارتقای بازدهی برای سازمان های خرید کننده شود. اگرچه چندان مشخص نیست که عرضه کنندگان از وارد شدن به معاملات JIT با خریداران تا چه حد سود می برند. یک تحقیق انجام شده به وسیله ایمری و موریس (۱۹۹۲) نشان می دهد که صنایع هوا فضا و اتومبیل سازی فرانسه برای تغییر شیوه های سازمانی برای متناسب شدن به ماهیت عرضه بر روی عرضه کنندگان ردیف اول فشار وارد می کنند. آن گونه که نویسندگان ذکر کرده اند رابطه عرضه کننده ـ خریدار از کاربرد روش های مدیریتی تجویز شده به وسیله شرکت های خریدار تشکیل شده است که تحت آن یک سازمان دهی مجدد قابل ملاحظه در شرکت عرضه کننده اغلب مورد نیاز می باشد.
رضا صمدی
منابع:
Balakrishnan, R., Linsmeier, T.J. and Venkatachalam, M. (۱۹۹۶), “Financial benefits from JIT
adoption: effects of customer concentration and cost structure”, The Accounting Review,
Vol. ۷۱ No. ۲, pp. ۱۸۳-۲۰۵.
Billesbach, T.J. (۱۹۹۱), “A study of the implementation of just-in-time in the United States”,
Production & Inventory Management Journal, Vol. ۳۲ No. ۳, pp. ۱-۴.
Billesbach, T.J. and Hayen, R. (۱۹۹۴), “Long-term impact of just-in-time on inventory performance
measures”, Production & Inventory Management Journal, Vol. ۳۵ No. ۱, pp. ۶۲-۶.
Huson, M. and Nanda, D. (۱۹۹۵), “The impact of just-in-time manufacturing on firm performance
in the US”, Journal of Operations Management, Vol. ۱۲, pp. ۲۹۷-۳۱۰.
Boyd, D.T., Kronk, L. and Skinner, R. (۲۰۰۲), “The effects of just-in-time systems on financial
accounting metrics”, Industrial Management & Data Systems, Vol. ۱۰۲ No. ۳, pp. ۱۵۳-۶۴.
Biggart, T. and Gargeya, V. (۲۰۰۲), “Impact of JIT on inventory to sales ratios”, Industrial
Management & Data Systems, Vol. ۱۰۲ No. ۴, pp. ۱۹۷-۲۰۲.
Imrie, R. and Morris, J. (۱۹۹۲), “A review of recent changes in buyer-supplier relations”, OMEGA,
Vol. ۲۰ Nos ۵/۶, pp. ۶۴۱-۵۲.


همچنین مشاهده کنید