پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


مروری بر مبانی داستانهای کوتاه کوتاه


مروری بر مبانی داستانهای کوتاه کوتاه
پس از وقفه ای چند ساله باز هم داستانک۱ وارد عرصه ادبیات ما شد. این اتفاق با ورود داستانک های ترجمه شده به محدوده داستان نویسی افتاده است. آنچه در این میان قابل تامل به نظر می آید، طرفداران بی شمار نوشتن این دست داستانهای کوتاه کوتاه است. مبحث حال حاضر هیچ ربطی به وارداتی و بومی بودن داستانک ها ندارد که اساسا مهم هم نیست. چه بسا قدمت ما در بیان قصه های بسیار کوتاه از تمام جهانیان بیشتر باشد.
اقسام حکایات۲ و طنزهای۳ موجود در کتب کلاسیک ما خبر از حضور و تاثیر این سبک نوشتار می دهد. اگر داستانک را همان داستان های کمتر از هزار و پانصد کلمه بدانیم۴، می توانیم به ماهی و جفتش اثر ابراهیم گلستان و مادلنِ هدایت۴ و ... اشاره کرد. پس به لحاظ قدمت باید بپذیریم که ذهن نویسنده ایرانی با یک پس زمینه کمی و کیفی مواجه است. در این متن صرفا به بررسی چند خصلت و ویژگی لازم و بارز در داستانک ها می پردازیم. سعی می کنم در قسمت های خاصی با ارجاع به کتاب بازی عروس و داماد خانم بلقیس سلیمانی۵ ( که باید آنرا شروع جدی و مهم داستانک ها دانست) به تشریح بیشتر بحث بپردازم. اگر چه آنچه در زیر می آید قابل ارجاع به هرگونه متن خواهد بود.
ساده نگاری و همه گیری اساس و پایه این نوع داستان نویسی است. فلش فیکشن ها به داستان هایی گفته می شود که به لحاظ تعداد کلمات بسیار معدود (تا هزار و پانصد کلمه) و به لحاظ روایی بسیار برق آسا هستند. لازم است تکرار کنم که تاکنون تعریف واحدی که مورد قبول همه تئوری پردازان عرصه داستان نویسی برای داستانک ها باشد، ارائه نشده است. در مطالعه داستانک های موجود در ادبیات ایران آنچه به وضوح دیده می شود، تمایل به روایات منحصر به فرد و غافل گیرانه است. پایان بیشتر این دست داستانها حتمی و انکارناپذیر است. گویی نویسندگان تمایلی به شرح و توصیف موقعیت ها ندارند. در یک آمار سطحی می توان گفت که بیشتر داستانک های حال حاضر ایرانی با مرگ تمام می شوند.۶ کتاب بازی عروس و داماد خانم بلقیس سلیمانی شامل چهل و پنج داستان با محوریت مرگ است. قتل ، خودکشی ، خاطرات افراد مرده یا شهید و البته همگی از یک طنز اجتماعی خاص برخوردارند. اگرچه این نگاه در بیشتر آثار مینی مالیستی مشهود است اما نگاه نقدانه و طنز در سوژه ها بیشتر آثار داستانکی نویسندگان ایران را در بردارد.
باید توجه داشت که ایجاد طنز در داستانک ها به خاطر طرح نابهنگام آن است. به عبارت درست تر طنز از نقطه نظر نوشتن فلش فیکشن ها پدیده ای غریزی است. نباید از این حادثه درونی فرار کرد بلکه می توان با اتخاذ سیاست نوشتاری مناسب که همان انتخاب سوژه درست و بجا است، از آن استفاده کرد. راوی داستانک ها عموما پایدار و بی تاثیر در داستان هستند. که خود نمایانگر استفاده از ذوق روایی تاریخی نویسندگان ایرانی در این حوزه است. این طنز محتوایی و راویان پایدار می تواند از معیارهای نزدیکی به شاخصه های داستان خوب جهانی باشد. منظورم از پایداری و بی تاثیری راوی تا حدودی برهم زدن قواعد محتوم بر سایر ژانرهای نویسندگی است. راوی داستانها خود شرح حال غمبار یا شعف انگیز خود را می گویند بی آنکه به قضاوت بنشینند. عدم قضاوت ایشان به خاطر ناممکن بودن آن است. نویسنده داستانک سراغ سوژه ای می رود که تنها شنیده شود. به گفته دیگر محدوده زمانی ، اتفاقی و تحلیلی داستان همگی در همان چند خط جا دارد. جمله ای معروف می گوید که پایان تمام قهرمانان داستانها مرگ است. اینک به همان آمار کتاب بازی عروس وداماد توجه کنید. مرگ در چهل و پنج داستان وجود دارد. یعنی قهرمان تمام می شود و در بیشتر این داستانها جز چند راوی معدود، بیشتر راویان یا خود می میرند یا مرده اند و یا قهرمان مورد روایت قرار گرفته نابود می شود. داستان جسد دایی جان به بیان پریشانی جسد از زبان خواهرزاده اش می پردازد، بدون اینکه جسد عکس العملی داشته باشد. در داستان خودکشی کاملا متوجه می شویم که تمام آرمانهای قهرمان داستان می رود و دلخوش از تبلیغاتش هرگز نمی فهمد که دختر به قتل رسید حال آنکه ماجرا برای ما تمام شده است. کانتی داستانی فارغ از تمام قیود دنیوی است که مرگ را مانند قراری برای قهرمان توصیف می کند، انگار وقتش بود که بمیرد. مرده شور به بیان تفاوت نسلها با استفاده از شغل مرده شوری می پردازد. زلزله زده که شاید بهترین داستانک مجموعه باشد به درهم آمیختگی مرگ و زندگی می پردازد. آنجا که می گوید.
قبرستان وسیع شده بود. در جستجوی چوب رختی، همه گوشه و کنار آنرا گشت.
در بازی عروس و داماد اگرچه محور داستان چیز دیگری است اما همچنان تنها راه فرار از مشکل بازی هر روزه عروس این است که به او بگویند عباس آقا در یک تصادف مرد. و چندین و چند داستان دیگر. حتمیت و قطعیت مرگ و از دیگر سو تجربه غیر همانی مرگ این امکان را می دهد که او از هر نقطه نظر به آن نگاه کند. از نگاه دیگر مرگ پایانی بدون شک و تردید است. در بیشتر داستانهای مجموعه بازی و عروس وداماد و سایر داستانک های پراکنده موجود نویسندگان دیگر نکته ای که مدام مشهود است، عدم دخالت دیگران یا شخصیت های داستانی در فرایند داستان است. داستانک ها جای رفت و آمدهای پیاپی نیستند. پس می توان با نگاه کیفی گفت که داستانک می تواند از بی نهایت کلمه تشکیل شده باشد اما پیش داستان۷ و پس داستان۸ نداشته باشد. در یک داستان کوتاه یا حتی رمان اتفاق اول باید در داستان بیفتد، سپس گره ای وارد شود و اتفاق دوم و بعد گره گشایی و در انتها پایان باید بیان شود. اما داستانک مانند یک حادثه است که از کلمه اول چاشنی انفجار آن فعال شده است. برای نمونه به داستانک زیر توجه کنید.
شنوندگان عزیز و همراهان رادیو پیام آرزوی روز خوبی برای شما دارم. به گزارش مرکز کنترل ترافیک مسیر ...
رفتن به بانک برای یک امضا زیر ورقه درخواست وام دوستم وسط همین مسیر گیر کرده ام.
با تشکر از همراهی شما.
ـ آقای راننده شیشه پایین نمی یاد؟
ـ خرابه.
شنوندگان و همراهان خوب رادیو پیام روز گرمی هست. سی و هشت درجه...
ای کاش می توانستم جز دستم هیچ چیز را با خودم نمی آوردم. کاغذی از کیفم در می آورم و خودم را باد می زنم. خانم بغل دستی مقنعه اش را تکان می دهد. وسط ترافیک با سی و هشت درجه گرما گیر کرده ایم. راننده هم کلافه شده است. پیاده می شود و پای چپش را می گذارد صندوق عقب.
می بینید که داستان همه چیز را بیان کرد بدون اینکه خواسته باشد غم و اندوه نداشتن پای کسی را برای خواننده به جا بگذارد.
بعد از روایت مطلوب باید سراغ دامنه لغت مناسب رفت. با مرور داستانکهای خوب کتاب بازی عروس و داماد می بینیم که لغات تکراری بسیار کم است. داستانک ها شبیه یک عکس است که به خوبی در حافظه خواننده به جا می ماند. فاقد عنصر۹ تکراری است.موقعیت جذاب و حادثه های ناگهانی به کاربرد واژه و درگیری آن با متن کمک شایانی می کند و بالعکس. واژه های الکن و زیاده گویی های رمان و سایر ژانرهای مقداری۱۰ داستان جای خود را به قدرت واژه می دهند. اگر در یک رمان برای توصیف یک درخت وسط باغ اینگونه نوشته شود.
درخت پیر پس از سالها باردادن اینک تک و تنها و بدور از بقیه درخت ها مثل غریبه ها به خشکیده شدنش فکر می کند، روی زمین خمیده است. راهش تا خانه مرد کم است اما هیچ سهمی از آبیاری او ندارد. آنقد هم با باغ فاصله دارد که اضافه آب هم هرگز به او نرسد. منتظر مرگ است.
اما درخت داستانک حالت خاص دارد. واژه درخت در داستانک تکیه به ذات واژه و همان تجربه نخستین۱۱ درخت دارد. به عبارت بهتر عناصر موجود در یک داستانک باید با عمق بینش نویسنده درگیر باشد. از دیگرسو روی دیگر واژه یعنی ناتوانی آن هم با ایجاز در نوشتار برای خواننده باقی می ماند.
درخت پیر، تنها و تشنه پشت به خورشید، رو به انبوه درخت های باغ منتظر هیچ چیز نبود.
روایت خود را درگیر جزئیات آزاردهنده نمی کند. خواننده می تواند هر فاصله ای را بین درخت پیر و تنها تا خانه یا باغ تصور کند یا حتی جنس درخت. این پیچدگی در عین سادگی نیاز به داشتن دامنه لغات بیشتر دارد. تجربه واژه در نوشتن داستان های کوتاه کوتاه تجربه ای ناخودآگاه است. چنانچه نویسنده خود را درگیر استفاده از لغات کند داستان افت می کند. این اتفاق در داستانک ها چنان سریع به وقوع می پیوندد که می تواند بیان کنایه ای و مبهم یک تراژدی را تا حد یک لطیفه کاهش دهد. در بیشتر داستانک ها بیان مرگ چنان بی محابا و سطحی نگرانه بیان می شود که به یک موقعیت طنز تبدیل می شود. درست است که مرگ یک تجربه غیرهمانی است اما ظرافت و بیان خاطره آن باید همچنان آنرا به عنوان اتمام هستی دنیوی یک موجود زنده نمایش دهد. نویسندگان غیر حرفه ای این عرصه که نوشتن داستانک ها را ساده می انگارند برای نوشتن به همان روایت گری سابق می پردازند و در اسفاده از لغات از جوشش و کوشش مرسوم یاری می طلبند. حال آنکه هر ژانر منش خاص خود را می طلبد.
محمود قلی پور
۱- Short Short Story
۲- مانند حکایت های سعدی که واجد ساختار داستانی هستند.
۳- حکایت ها و پندهای تک خطی عبید زاکانی.
۴- برگرفته از کتاب فرهنگ اصطلاحات ادبی تالیف سیما داد
۵- نگارنده در صدد نقد کتاب مذکور نیست
۶- این آمار کلی بوده و با مراجعه به منابع و داستان های در دست نوشته شده است.
۷-پیش داستان به زندگی و موقعیت پیشین قهرمان گفته می شود که در اثر ادبی نوشته نشده است.
۸- پس داستان به جهان نانوشته داستان با قهرمان تغییر یافته شان می گویند.
۹- با توجه به بحث در مورد واژه منظور از عنصر همان کلمه است.
۱۰- ژانرهای مقداری به کلیت دسته بندی ژانرها بر اساس تعداد لغات می گویند.
۱۱- تجربه نخستین به لحاظ زبان شناسی به فرآیند بارگذاری ذهن در آموختن ناخودآگاه نخستین بار واژه گفته می شود.
منبع : ماهنامه آدم برفی‌ها


همچنین مشاهده کنید