جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

به بهانه نشست ، اتحادی برای مدیترانه


به بهانه نشست ، اتحادی برای مدیترانه
ماه گذشته نشست بزرگی در پاریس، با حضور کشورهای حوزه مدیترانه و به همت نیکلاس سارکوزی رئیس جمهور فرانسه، تحت عنوان اتحادیه مدیترانه (Mediterranean Union) برگزار شد. ماهیت این نشست مورداعتراض اتحادیه اروپا با رهبری آلمان قرار گرفت. آنجلا مرکل صدراعظم وقت آلمان اعلام کرد که ماهیت اتحادیه مدیترانه با اتحادیه اروپا و نیز پیمان بارسلونا در تعارض جدی است. واکنش هایی از این دست موجب شد که عنوان اتحادیه مدیترانه (Mediterranean Union) به اتحادی برای مدیترانه (Union for the Mediterranean) تغییر یابد. تشکیل اتحادیه مدیترانه در اصل با پیگیری ها و با همت اسپانیا، ایتالیا و یونان جدیت پیدا کرد و قرار بود شامل کشورهای حوزه دریای مدیترانه باشد. این اتحادیه در نهایت امر با حضور همه کشورهای اتحادیه اروپا و کشورهای حوزه مدیترانه به غیراز لیبی ایجاد شد. محورهای مهمی چون انرژی، امنیت، تروریسم، مهاجرت و تجارت به عنوان موضوعات اصلی گفتگو در این اتحادیه انتخاب و مورد موافقت اعضا قرار گرفته است. در ادامه به اختصار گوشه چشمی به هر یک از محورهای فوق الذکر خواهیم داشت و موضوع تجارت و به خصوص مسائل مربوط به صنعت فناوری اطلاعات را با دقت بیشتری مورد بحث قرار خواهیم داد.
● انرژی
وجود منابع غنی نفت و گاز در شمال آفریقا و منطقه غربی خاورمیانه برای اروپا غیرقابل چشم پوشی است. تامین منابع مورد نیاز برای گرمایش منازل، سوخت مورد نیاز خودروها و به خصوص تامین انرژی مورد نیاز صنایع، اشرافیت اروپایی را مجبور به هم نشینی با کشورهای جهان سوم کرده است. هم نشینی اعراب و اسرائیل در نشست ها را می توان مهم تر از موضوع تامین انرژی برای اروپا دانست. البته مقاوت های معمر قذافی همچنان ادامه دارد و کشور لیبی در حال حاضر به عنوان عضو ناظر در این اتحادیه حضور خواهد داشت. حضور لیبی به عنوان یکی از تولیدکنندگان بزرگ نفت شمال آفریقا برای اتحادیه اروپا بسیار مهم است، چرا که نزدیک به نیمی از نیاز نفت ایتالیا توسط لیبی تامین می شود. تامین نفت از کشورهای شمال آفریقا و اتحادیه عرب برای کشورهای جنوبی قاره اروپا که از نفت شمال این قاره به دور مانده اند حیاتی است. افزایش بهای انرژی در سال جدید میلادی باعث شده این کشورها جدی تر به فکر این مساله باشند. همچنین وضعیت ناپایدار منطقه خاورمیانه، حضور آمریکا در خلیج فارس و تسلط ایران بر تنگه هرمز موجب شده که کشورهای اردن، مصر، سوریه و ترکیه مسیرهای مطمئن تری برای انتقال نفت و گاز به اروپا تلقی شوند.
● امنیت و مهاجرت
جلوگیری از مسلمانیزه شدن اتحادیه اروپا و کنترل بیشتر مرزها از دغدغه های اصلی کشورهای مسیحی اروپایی است. حزب عدالت و توسعه ترکیه بسیار تلاش می کند که در اتحادیه اروپا پذیرفته شود. پیوستن ۷۰ میلیون نفر مسلمان به جمعیت ۵۰۰ میلیونی کنونی اتحادیه اروپا که تنها ۱۶ میلیون مسلمان در آن زندگی می کنند قابل چشم پوشی نیست. ترکیه تلاش می کند که به صورت مشروط در اتحادی برای مدیترانه عضو شود. ایجاد هماهنگی بیشتر و امکان تبادل اطلاعات امنیتی و پیوندهای اطلاعاتی قوی تر به زعم اروپایی ها متضمن امنیت بیشتری برای جلوگیری از فعالیت های تروریستی و کنترل فعالیت های جدایی طلبانه، به خصوص در حوالی اسپانیا و حوزه بالکان است. مرجعیت اتحادی برای مدیترانه سعی می کند وارد این تنش ها شود و از شدت آنها به سود همه کشورها بکاهد. کاهش ریسک سرمایه گذاری اولین ثمره این اتحاد است. مهاجرت های قانونی و غیرقانونی پیوند نزدیکی با موضوعات امنیتی دارند. بی دلیل نیست که موضع گیری نسبت به موضوع مهاجرت همواره از اصلی ترین شعارهای انتخاباتی در اروپا است. برای دولت مردان اروپایی کنترل مهاجرت ها مترادف است با کاهش جرم، تبه کاری سازمان یافته، بی کاری و جلوگیری از ورود جمعیت مسلمان به منطقه سبزنشین اروپا! از سوی دیگر دیدگاه های اقتصادی و تجاری که در ادامه بدان می پردازیم ایجاب می کند که جمعیت کاری در موقعیت های بومی خود استقرار یابند تا از یک طرف سیل مهاجرت ها کاهش یابد و از طرف دیگر معضلات اصلی کشورهای اروپایی در زمینه های مسائل حقوقی و کیفری و نیز تروریسم کاهش یابد!
● و اما تجارت
موارد بالا در واقع مقدمه ای برای طرح موضوع تجارت و اهمیت آن در تشکیل اتحادی برای مدیترانه است. بالغ بر ۱۸۷میلیون نفر از جمعیت ۷۸۰ میلیون نفری اتحادی برای مدیترانه را عرب هایی تشکیل می دهند که تا دل تان بخواهد نیروی بیکار و چندین میلیون کیلومتر مربع زمین لم یزرع دارند که از آن نفت فوران می کند. حاشیه جنوبی و شرقی حوزه مدیترانه از کشورهایی تشکیل شده که به علت مشکلات متعدد اقتصادی امکان استفاده از نیروی انسانی در آنها فراهم نیست. طبیعی است که مهاجرت یکی از گزینه های اصلی برای افراد بیکار محسوب می شود. کم سوادی و مشکلات فرهنگی و اجتماعی همراه با مهاجرت ها که اغلب به شیوه غیرقانونی صورت می گیرد، به قاره سبز تزریق می شود و میزان جرایم و بزه کاری را افزایش می دهد. از سوی دیگر برخی از اروپانشینان برای گردش چرخ های اقتصاد خود به این نیروهای ارزان قیمت و ناآشنا با حقوق انسانی خود وابسته هستند. نکته دیگر این است که هزینه تولید در محدوده اروپا به علت وجود محدودیت در استفاده از نیروی انسانی خارجی بالا رفته و بسیاری از استانداردها و دستورالعمل های زیست محیطی بسیار مشکل شده است. از این رو نگاه به خارج از قاره سبز در دستور کار متولیان قرار گرفته است. اگر به مفاد اتحادی برای مدیترانه توجه کنیم خواهیم دید که موضوعات تجاری و اقتصادی به شدت مورد توجه طرف های اروپایی قرار گرفته است.
● کشوری به نام چین
اغلب کشورهای اروپایی به دلیل عضویت در سازمان تجارت جهانی ملزم به رعایت قوانین و دستورالعمل های آن هستند. حتما به خوبی می دانید که کشور چین با ایجاد تحول در نگرش های اقتصادی و تجارت خود دنیایی از مشکلات را برای دیگر کشورهای تولیدکننده ایجاد کرده است. در سال های ابتدایی دهه نود میلادی سرزمین های لم یزرع چین بهشت گمشده ای برای تولیدکنندگانی محسوب می شد که از قوانین خشک و خشن ژاپن به ستوه آمده بودند. تسهیلات مالیاتی و گمرکی، بخشش زمین برای احداث کارخانه و ارائه تسهیلات، برای ایجاد دفاتر و شرکت ها و به خصوص انتقال بخش های تحقیق و توسعه از مواردی بود که برای اغلب تولیدکنندگان خاور دور و البته آمریکا جذاب می نمود. این چنین شد که دفاتر بسیاری از شرکت های بزرگ در چین دوم یعنی تایوان افتتاح و زمین های چین اصیل به محل تولید تبدیل شد. چین کمونیست مملو از کسانی است که در برابر دو سه وعده غذا و یکی دو دست لباس حاضرند روزی ۱۴ ساعت کار کنند. اگر بحث را خلاصه تر کنیم می توان گفت که هزینه ها برای تولیدکنندگان به صورت شگفت انگیزی سقوط کرد. وفور کارگرانی که در ماه کمتر از صد دلار هزینه دارند، وفور زمین برای احداث کارخانه، ارائه تسهیلات متعدد در زمینه گمرک و مالیات،استقبال واقعی از سرمایه گذاری و نیز وجود جمعیتی بیش از یک میلیارد و هفتصد میلیون نفر موجب شد که تولیدکنندگان به سوی این بهشت گمشده خیز بردارند. تجربه چین برای آمریکایی ها بسیار شیرین و برای اروپاییان بسیار تلخ است، چرا که سهام بسیاری از شرکت های واقع در چین به ظاهر در اختیار شرقی هاست، اما در باطن در اختیار سرمایه داران غربی است. در واقع سرازیر شدن کالای چینی به بازارهای اروپا برای سرمایه گذاری که در چین فعالیت می کند، نه تنها بد نیست که بسیار هم شیرین است. ارائه کالاهای چینی در ظاهر اقتصاد آمریکا را متزلزل می کند، اما امکان خرید برای قشر گسترده تری از افراد جامعه را مهیا می سازد و جمعیت بیشتری را به عنوان مصرف کننده مفید وارد چرخه تولید می کند. در واقع سرمایه داران آمریکا از هر دو طرف سود می برند. پس اقتصاد چین گره های خوش یمنی با تجار آمریکایی دارد.
● چین و اروپا
سرمایه داران اروپایی از یک سو فرصت ممکن برای حضور در بازار چین را از دست داده اند و از دیگر سو تجارت چین درحال رسوخ به بازارهای قاره آنهاست. خوب می دانید که حمایت از تولیدکننده اروپایی برای اتحادیه اروپا بسیار مهم است و با هر چیزی که آن را تهدید کند به شدت مقابله خواهد کرد. به عنوان مثال مایکروسافت و اینتل از شرکت هایی هستند که حاضر به سرمایه گذاری کلان در اروپا نشده اند، اما بیشترین سهم از بازار این کشورها را در اختیار دارند،بنابراین به هر بهانه ای که باشد تحت تعقیب دادگاه های اروپایی قرار خواهند گرفت! وجود چین جدید برای اقتصاد اروپا غیرقابل تحمل شده و اتفاقا چینی ها که در بطن خود آمریکایی ها را جای داده اند، دندان طمع خود را برای بازارهای این قاره هم تیز کرده اند. شاید به خاطر داشته باشید که اروپا نتوانست در برابر حضور کفش های ارزان قیمت چینی مقاومت کند و بازارهای خود را دو دستی تقدیم چین کرد. اما اتحادیه اروپا نمی خواهد در زمینه های دیگر بازنده باشد و برای این کار می خواهد چند نشانه را با یک تیر هدف بگیرد.افزایش امنیت کشورها و منطقه مدیترانه، کاهش نرخ بیکاری و سیل مهاجرت ها، تامین انرژی فسیلی، در اختیار گرفتن بازارهای متنوع منطقه و مدیریت مصرف کنندگان، امکان تولید ارزان قیمت محصولات و کاهش فاصله میان سرمایه گذار و محل سرمایه گذاری از جمله اهدافی است که اتحادی برای مدیترانه بدان توجه جدی دارد. چین یک مشکل اساسی و غیرقابل حل به نام انرژی دارد که اروپا به خوبی این موضوع را دریافته است و خوب می داند که کشورهای همجوار این قاره به خوبی می تواننداین نیاز را تامین کنند. اگر به خاطر داشته باشید، در شماره های پیشین به رابطه جمعیت و بازار در کشورهای منطقه پرداخته شد و این نتیجه حاصل شد که شمال آفریقا به دلایل متعدد سرزمین موعود سرمایه گذاری محسوب می شود. کشورهای شمال آفریقا تمامی خصوصیات مثبت چین را در اختیار دارند و به دلیل وجود منابع فسیلی با مشکلی به نام انرژی دست به گریبان نیستند!
● و آنگاه اروپا
شمال آفریقا مدت ها زیر سیطره استعمار اروپا قرار داشته و از این رو پیوندهایش با اروپا همچنان باقی مانده است. کشورهای اروپایی با کمک تفاهماتی که در اتحادی برای مدیترانه حاصل شده، سرمایه های خود را به سوی مناطق شمال آفریقا روانه می کنند و در واقع بنیان های چین جدید را شکل می دهند، با این تفاوت که این بار در پس پرده خبری از آمریکایی ها نیست و حتی می توان ادعا کرد که شرایط تولید مهیاتر از چین خواهد بود. دست کشورهای اروپایی در زمینه صنعت فناوری اطلاعات و ارتباطات به خوبی باز است و اولین ستون های این تجارت می تواند با توسعه این صنعت در کشورهای شمال آفریقا استوار شود. از لحاظ اقتصادی سود سرمایه گذاری در صنعت دیجیتال با بسیاری از صنایع دیگر قابل مقایسه نیست. به عنوان مثال نسبت سرمایه گذاری و سود برای فرآوری یک کیلو فولاد بسیار کمتر از یک کیلو چیپ الکترونیکی است. اروپا با سرمایه گذاری در شمال آفریقا می تواند کمک بزرگی برای دولت های عربی باشد و بسیاری از مشکلات مربوط به ببیکاری، فقر و درآمدها را حل کند و آنها را در ارتقای سطح اجتماعی یاری کند. از دیگر سو، کاهش درصد فقر موجب کاهش جرم و ایجاد فرصت های بیشتر شغلی می شود و به تبع آن از سیل روزافزون مهاجرت ها و معضلات امنیتی کاسته خواهد شد. قیمت محصولات تولیدشده هم به دلیل وجود نیروی کار ارزان، کاهش مسافت تولید تا مصرف، کاهش قیمت بیمه بار و دوری از مناطق خطرخیز کاهش خواهد یافت. اروپا با سرمایه گذاری خود در سرزمین های عربی می تواند علاوه بر کنترل بازارهای خود بر بازارهای منطقه قفقاز، خاورمیانه و آفریقا اشراف داشته باشد. هم اکنون حدود ۱۴۳ دفتر مرکزی از دفاتر ۵۰۰ شرکت برتر جهان در اروپا مستقر است و طبیعی است که تعداد این دفاتر بیشتر شده و توجه خود را معطوف به این حوزه خواهند کرد. تصور نمی کنم آمریکا و ژاپن مخالفتی با این موضوع داشته باشند، چرا که براساس تفاهم نامه کمیسیون سه جانبه (Trilateral Commission) که توسط دیوید راکفر بنیان گذاری شده، در این بازار سهیم خواهند بود. دولت چین با وضع برخی قوانین توانسته است در سیاستگذاری های کلان دخالت داشته باشد که برای آمریکا خوشایند نیست. از این رو توجه به شمال آفریقا به طور حتم از قدرت مهارنشدنی دولت چین خواهد کاست و ابتکار عمل را به آمریکا و اروپا باز خواهد گرداند.
● ارتقای اجتماعی
اسقرار واحدهای صنعتی موجب افزایش ثروت و کاهش بزه های اجتماعی در لایه های پایینی جامعه خواهد شد. به بیان دیگر اتحادی برای مدیترانه جدا از ایجاد فرصت های بدیع سرمایه گذاری و رونق تجاری می تواند فرصت های فرهنگی و اجتماعی بکری در جهت ارتقای سطح اجتماعی مردمان کشورهای مجاور اروپا ایجاد کند. طبیعی است که افزایش فرصت های شغلی موجب درآمدزایی و به تبع آن افزایش مصرف خواهد شد. به بیان دیگر مردمان جهان سومی بی فایده، به جهان سومی هایی مفید تبدیل خواهند شد. شک نداشته باشید که اتحادی برای مدیترانه موجبات تحکیم واحد پول اروپا را فراهم می سازد و اگر آمریکایی ها از این مورد احساس خطر کنند بی کار نخواهند نشست!
● و اما ایران
توجه به سرمایه گذاری در شمال آفریقا به دلیل نزدیکی های مذهبی و تاریخی کار چندان سختی نیست. اسپانیا به شکلی هوشمندانه از همجواری تاریخی خود با مسلمانان استفاده کرده و پایگاه های فوق العاده ای در مراکش و تونس بر پا ساخته است. دولت ایران می توان در سطح کلان تفاهم نامه هایی با کشورهای شمال آفریقا منعقد کرده و زمینه های حضور سرمایه های ایرانی را در آن منطقه فراهم سازد. نکته جالب این است که در اتحادی برای مدیترانه صحبتی از محدودیت در انعقاد تفاهم نامه های تجاری میان کشورهای عضو و دیگر کشورها نشده و این موضوع فرصتی برای ایران است که تا پیش از تثبیت موقعیت اتحادی برای مدیترانه به این موضوعات توجه نشان داده و اقدامات لازم را انجام دهد. شمال آفریقا شاید در مرحله اول بهشت دیگری برای سرمایه گذاری در صنعت فناوری اطلاعات و ارتباطات باشد، اما به مرور شاهد حضور دیگر صنایع نیز در آن خواهیم بود. کشور بزرگی مانند الجزایر که مناسبات قابل توجهی با ایران دارد گزینه فوق العاده ای برای سرمایه گذاری است. هرچند تونس نیز به دلیل پیوندهای نزدیک تری که با اتحادیه اروپا دارد می تواند گزینه مناسبی محسوب شود. در هر صورت ما نباید در این وادی مصرف کننده صرف باشیم و تنها به توسعه تولیدات داخلی اکتفا کنیم. ایرانی های بسیاری در امارت عربی متحده سرمایه گذاری کرده اند و به طور حتم انتقال بسیاری از این سرمایه ها به شمال افریقا ثمرات بیشتر و بهتری برای سرمایه گذاران و البته دولتمردان ایرانی دارد؛ به شرطی که در این زمینه همکار و همیار سرمایه گذاران باشند. همه دغدغه ما این است که فرصت سازی کرده و از فرصت سوزی های معمول فاصله بگیریم؛ زیرا حومه کازابلانکا در آینده ای نه چندان دور شرق آسیا را مقهور خویش خواهد کرد!
نویسنده: جواد زارعی
منبع : ماهنامه تحلیلگران عصر اطلاعات


همچنین مشاهده کنید