شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

نگاهی به سوره یوسف ؛ «احسن القصص» ،چرا؟!


نگاهی به سوره یوسف ؛ «احسن القصص» ،چرا؟!
«نحن نقص علیک احسن القصص بما اوحینا الیک...» (یوسف / ۳)
«ما بهترین سرگذشتها را از طریق این قرآن که به تو وحی کردیم، بر تو بازگو می کنیم...»
شاید این سؤال در ذهن شما ایجاد شده باشد که چرا قرآن کریم داستان حضرت یوسف(ع) را احسن القصص معرفی نموده است؟ این داستان که سراسر و محنت، فراق و دوری، غم و اندوه، حسادت، قحطی و خشکسالی، در چاه افتادن، دعوت به گناه، تهمت، زندانی شدن، نابینا شدن و... است، چرا بهترین داستان قرآن معرفی شده است؟
«قصه» همانند «غذا» است. غذاهایی هستند که معده را پر و گرسنگی را کم می کنند، اما فاقد پروتئین، ویتامین، کالری و... هستند.
غذاهایی نیز هستند که اگر چه اندک، مقوی و مغذی اند و شکم را سنگین نمی کنند؛ اما نیازهای گوناگون پیکر آدمی را پاسخ می دهند. پس غذا را به کیفیت می سنجند نه کمیت. قصه نیز چنین است: اگر قرآن داستان یوسف را «احسن القصص» می نامد، تأثیر این قصه را در عرصه فردی، اجتماعی، اندیشه، احساس و... انسان را در آوردگاه زندگی بازگو می کند.
داستان حضرت یوسف از سرچشمه وحی از معتبرترین داستانهاست و در این داستان، جهاد با نفس که بزرگترین جهاد است، مطرح می شود. لذا از آن به احسن القصص یاد شده است.
تمام چهره های داستان، ایمان می آورند و به سعادت می رسند. یوسف به حکومت می رسد، برادران توبه می کنند، پدر بینایی خود را به دست می آورد، کشور قحطی زده نجات می یابد، دلتنگی ها و حسادتها به وصال و محبت تبدیل می شوند و...
در این داستان، مجموعه ای از اضداد در کنار هم طرح شده اند؛ فراق، و وصال، غم و شادی، قحطی و پرمحصولی، وفاداری و جفاکاری، مالک و مملوک، چاه و کاخ، فقر و غنا، بردگی و سلطنت، کوری و بینایی، پاکدامنی و اتهام ناروا بستن، زندان و رهایی، گناه و بخشش، بیماری و صحت، فرود آمدن و کوچ کردن. (تفسیر نور/ ص۲۳)
داستان عاشقانه ای که در نهایت عفت و پوشیدگی بیان می شود و حاکمیت اراده خدا بر همه چیز در این داستان به خوبی مشاهده می شود. سرنوشت شوم حسودان و نقشه های نقش بر آب شده آنها مشاهده می شود. ننگ و بی عفتی، عظمت و شکوه پارسایی و تقوا را در لابه لای سطورش مجسم می بینیم. منظره تنهایی یک کودک کم سن و سال را در قعر چاه، شبها و روزهای یک زندانی بی گناه را در سیاه چال زندان، تجلی نور امید از پس پرده های تاریک یاس و نومیدی و سرانجام عظمت و شکوه یک حکومت وسیع که نتیجه آگاهی و امانت است، همه در این داستان از مقابل چشم انسان رژه می رود. لحظاتی را که سرنوشت یک ملت با یک خواب پرمعنی دگرگون می شود و زندگی یک قوم و جمعیت در پرتو آگاهی یک زمامدار بیدار الهی از نابودی نجات می یابد، و ده ها درس بزرگ دیگر در این داستان منعکس شده است، چرا بهترین داستان نباشد؟! لکن بهترین داستان بودن سرگذشت یوسف به تنهایی کافی نیست، مهم این است که در ما آن چنان شایستگی باشد که بتوانیم این همه درس بزرگ را در روح خود جای دهیم. اصل این داستان همه گونه ارزشهای والای انسان را در خود جمع کرده است؟
گروهی از تفسیر نویسان «احسن القصص» بودن سوره یوسف(ع) را به خاطر لطایفی می دانند که در این داستان به کار رفته است: عشق، عاشق و معشوق؛ حسد ورز و مورد حسد واقع شده؛ زندان و آزادی، حاصلخیزی و خشکسالی، پاک دامنی، پیامبران، ابلیسان، فرشتگان، پرنده، چهارپایان، مردان، زنان، بازرگان، دانشمندان، نادانان، توحید، تعبیر خواب، سیاست، همزیستی خانوادگی، کشورداری، شهادت کودکی گهواره نشین و...
برخی از مفسران که ذوق عرفانی داشته اند، علت «احسن القصص» بودن را آن دانستند که گوینده این قصه (خداوند) نیکوگوی، و صاحب این قصه (یوسف) نیکو روی و مخاطب (رسول گواهی(ص)) نیک خوی است.
مفسری با نثری کهن و ذوق عارفانه درباره «احسن القصص» بودن این سوره می گوید: نیکوتر از بهر آن بود کی یوسف، صدیق وفادار؛ خود او به صبر آموزگار بود؛ و زلیخا، در عشق و درد او بی قرار بود؛ و اندوه و شادی در این قصه بسیار بود؛ و خبر دهنده از او، ملک(خداوند) جبار(توانا) بود؛ فلاجرم، حدیث ایشان نیکوترین احادیث اهل روزگار بود.
داستان یوسف- به شکلی که در قرآن آمده- سراسر نشانه و پند است برای کسانی که گوش شنوا و چشم حقیقت بین و قلب پاک دارند. در لا به لای این داستان، عالی ترین مضامین اخلاقی و تربیتی نهفته است.
داستان یوسف، ما را با شخصیت و سرنوشت دو گروه از انسانها آشنا می کند: گروهی که پرچم ایمان، تقوا و توکل به خدا را به دست گرفته و خود را به دست توانای حق سپرده اند و در همه حال از او طلب فیض دارند و گروهی دیگر که دیو نفس روحشان را به زنجیر کشیده و به خود مقیدشان ساخته است. برده هوای نفس هستند و چشم بسته در وادی برهوت حسد، شهوت و غفلت می تازند. سرنوشت گروه اول، عزت، بزرگی و وصال است و عاقبت گروه دوم، سرافکندگی، خجلت و پشیمانی.
قصه یوسف به گفته «امام محمد غزالی» از آن جهت «احسن القصص» است که اسرار محبت را بازگو می نماید. داستانی است پرشور که نشان می دهد چگونه انسان می تواند عفت و تقوا و فضایل اخلاقی را بر شهوات و هوی و هوسهای خود برتری دهد. به ما می آموزد که چگونه باید نقشه های فریبنده گمشدگان وادی شهوت را بشناسیم و از راه حق منحرف نشویم. زندان و تاریکی و تنهایی را به جان بخریم و قدمی برخلاف اخلاق برنداریم. این داستان شعله امید را در دلها زنده می دارد و فاصله میان «قعر چاه» و «سریر عزت» را کوتاه می سازد. فرجام نیک پرهیزکاران را آشکار می کند و رسوایی و ناکامی خطاکاران را برملا می سازد و لذت عفو و اغماض و خویشتنداری را به نوع بشر می شناساند.
آیة ا... جوادی آملی در کتاب تفسیر موضوعی قرآن کریم آورده است: «روش این داستان سرایی زیباترین روشهاست، زیرا بهترین روش داستان سرایی آن است که انسان را به بهترین زاد آشنا کند و به بهترین مقصد برساند. قرآن آن زاد را تقوا دانسته و آن قولی را که احسن الاقوال است و انسان را به بهترین مقصد می رساند، قول توحید می داند. پس احسن القصص بودن داستان سرایی قرآن برای این است که احسن الزاد را که تقواست به همراه دارد و به احسن الاهداف که توحید است، می رساند.
قرآن که «احسن الحدیث» است، کیفیت داستان سرایی آن نیز بهترین کیفیت متصور بوده، اصل قصه گویی آن به نحو احسن است و این مطلب در همه قصه های قرآنی مشهود است و اختصاص به داستان حضرت یوسف ندارد. پس نمی توان گفت قصه یوسف بهترین قصه هاست، چنانکه قرآن هم آن را احسن قصه ها وصف نکرده است، بلکه کیفیت قصه گویی خدا را به احسن بودن وصف کرده است.
قصه گویی خدا احسن القصص (به فتح قاف) است، نه آنکه قصه یوسف احسن القصص (به کسر قاف) باشد و بین این دو تعبیر فراق وافر است. (تفسیر موضوعی قرآن کریم/ج۷/صص ۳۷ و ۴۷)
حاصل آنکه هم موضوع این داستان، زیباترین است و هم بهره ها و عبرتهای آن. سراسر این قصه پر است از حوادث پرفراز و نشیب، ابتلائات و آزمایشهای سخت و سربلند بیرون آمدن از آن و این ویژگی در زندگی همه انبیا و بزرگان تاریخ وجود داشته است.
این قصه به ما می فهماند که از جمله عوامل سیادت و سروری حضرت یوسف(ع)، ولایت خدا بر بنده مؤمنش، پناه بردن حضرت به خداوند و استعانت از او و خویشتنداری ایشان از گناه بود، زیرا خداوند فرموده است: «من یتق ا... یجعل لهم مخرجا»
رقیه سیه چهره
منبع : روزنامه قدس


همچنین مشاهده کنید