جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا


وداع با فتح بورژوازی


وداع با فتح بورژوازی
اصول منسوخ کمونیسم بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی که به نوعی از تبعات جنگ سرد ممالک شرق وغرب بود، از نگاه فلسفی، تاریخ شناسی، جامعه شناسی و حوزه سیاست بارها و بارها به بوته نقد گذاشته شده اما آنچه در این مقال مورد مباحثه است نظریات فریدریش انگلس از پایه گذاران طرح اعتقادات کمونیستی در مورد حمایت حزب کمونیسم با انقلاب خود از پرولتاریا و تاثیر این انقلاب بر ملت ها و مذاهب و تاثیر نظم اجتماعی کمونیسم در خانواده است که در اینجا فقط نگاه و نقطه نظرات وی مطرح می شود تا با سیری مجدد در مبانی این نظریات از دریچه انگلس به نگاهی شاید روشن در این مکتب برسیم تا بیش از پیش فروپاشی دولت های کمونیست ریشه یابی شود. انگلس در تعریف نحوه ایجاد و تشکیل طبقه پرولتاریا و کمونیسم می گوید: «روشی یا بهتر بگوییم علمی برای رهایی از شرایط پرولتاریا». حال اینکه پرولتاریا بر چه اساس شکل می گیرد، بر مبنای این اتفاق صنعتی است:در اوایل نیمه دوم قرن ۱۸ در نتیجه انقلاب صنعتی در انگلستان که منتج شده از اختراع دستگاه های مکانیکی و ماشین های بخار گوناگون بود باعث شد تا کارهای دستی و پیشه وری جای خود را به دستگاه های متنوع و تمام مکانیکی آن روزگاران دهد که تهیه آنها فقط به وسیله سرمایه داران بزرگ امکان پذیر بود که این رخداد به کلی طرز تولید آن زمان را تغییر داد و کارگران را به سمت وسوی استیصال راند به طوری که پس از اندک زمانی سرمایه داران همه چیز را در دست می گرفتند و برای کارگران هیچ چیز باقی نمی ماند. به این ترتیب به عنوان مثال در طرز تهیه پارچه های لباس، چاپ، کوزه گری و صنایع فلزکاری و... نیز سیستم کارخانه رواج یافت.
این رویداد باعث شد کار بیش از پیش بین فرد فرد کارگران تقسیم شود به قسمی که همان کارگری که سابقاً کار را به تنهایی انجام می داد، فقط یک قسمت از آن کار را عهده دار شد. در اثر تقسیم کار، محصولات سریع تر، ارزان تر و با صرف هزینه کمتر به وسیله کارگران در کارخانه ها تولید می شد. همین امر باعث شد در تمام ممالک متمدن دنیا تقریباً تمام رشته های کار با سیستم کارخانه اداره شود، البته نه به همان خوبی کاری که با دست انجام می گرفت بلکه خیلی بهتر از آن صورت می گرفت و همین عامل مناسبی بود تا پیشه ها بیش از پیش به ورطه ورشکستگی حرکت کنند.
اما نظریات انگلس. با نگاهی اجمالی به آنچه در بالا گفته شد می توان نتایج انقلاب صنعتی را از نگاه انگلس این چنین تشریح کرد.
۱) طبقه سرمایه داران بزرگ که در تمام ممالک متمدن، تقریباً بلااستثنا مالک کلیه وسایل حیاتی و تمام ابزارهای لازم برای ایجاد این وسایل حیاتی هستند که بورژواها یا بورژوازی نامیده می شوند.
۲) طبقه کسانی که به کلی فاقد همه چیز هستند و مجبورند برای تهیه لوازمی که جهت ادامه زندگی ضرورت دارد، نیروی کار خود را به بورژوازی بفروشند. این همان طبقه پرولتارها یا پرولتاریا است. از نظر وی تشکیل این دوطبقه حاکم در جامعه آن روز مهم ترین نتایج انقلاب صنعتی نیمه دوم قرن ۱۸ انگلستان است. از نتایج فرعی و منسوب به این انقلاب از نظر انگلس می توان به سه عامل منتج شده به صورت کلی اشاره کرد:
۱) محصولات صنعتی دائماً ارزان، با استفاده از نیروهای کارگری به تولید می رسید که فعالیت پیشه وران را به کلی مختل کرد.
۲) ثروت و قدرت کامل با توجه به فروش نیروی کار توسط پرولتاریا کاملاً و منحصراً در اختیار بورژوازی قرار گرفت.
و نتیجه سوم این بود که شمار طبقه پرولتاریا به همان نسبت که قدرت و ثروت به طبقه حاکم بورژوا می رسید، در حال افزایش بود.
با توجه به آنچه در نتایج انقلاب صنعتی گفته شد، انگلس لغو مالکیت شخصی از راه های صلح جویانه را ممکن نمی داند. انگلس در یک نامه به مارکس به تاریخ ۲۳ اکتبر ۱۸۴۶ چگونگی فعالیت خود را در جمع کمونیست ها در پاریس شرح می دهد و می گوید: «موضوع اساسی این بود که لزوم یک انقلاب توام با زور اثبات شود.»
▪ در قسمتی دیگر از همین نامه نتیجه مقاصد کمونیست ها را چنین تعریف می کند:
۱) قبولاندن منافع پرولتاریا به رغم بورژوازی
۲) انجام دادن این عمل به این وسیله که مالکیت شخصی از بین برود و مالکیت عمومی ثروت به جای آن بنشیند.
۳) برای انجام دادن این مقاصد هیچ وسیله ای به جز انقلاب دموکراسی توام با زور به رسمیت شناخته نشود.
وی تصریح می کند این آرزوی عموم است که به انجام این امر (انقلاب از راه های صلح جویانه) پرداخته شود و بدون شک کمونیست ها آخرین کسانی خواهند بود که مانع این راه حل شوند. کمونیست ها به خوبی می دانند که فعالیت های صلح جویانه نه فقط بی فایده بلکه حتی زیانبخش هستند. کمونیست ها به خوبی متوجه شده اند که انقلاب ها از روی قصد و به میل انجام نمی گیرد بلکه در هر زمان و در همه جا نتیجه ضروری اوضاعی است که به هیچ وجه با اراده و رهبری یک حزب یا کلیه طبقات اجتماعی ارتباطی ندارد. کمونیست ها می بینند که تکامل پرولتاریا تقریباً در تمامی ممالک متمدن به کمک زور زیر فشار گذاشته شده و به این ترتیب برای پیدایش انقلاب از طرف خود مخالفان آنها هم با تمام قوا ابراز فعالیت می شود. اگر به این طریق پرولتاریا تحت فشار گذاشته شود به سوی یک انقلاب سوق داده می شود. ما کمونیست ها همان طور که امروزه با زبان از آن طبقه دفاع می کنیم، آن روز با عمل دفاع خواهیم کرد. وی سیر تکامل این انقلاب را در بیانیه حزب کمونیست این چنین بیان می دارد: «اولین اقدام انقلاب کارگران، تبدیل پرولتاریا به طبقه حاکم و به دست آوردن رژیم دموکراتیک خواهد بود.»
استالین در کتاب دسته بندی مخالف و مسائل انقلاب در اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی، با توجه به تعریف بالای انگلس می نویسد: «سابقاً منظور انگلس از دموکراسی همان دیکتاتوری پرولتاریا بوده است.» استالین در همین کتاب با توجه به اصول و قوانینی که در این انقلاب رعایت می شود، انقلاب پرولتاریای انگلس را تا میزان ۹/۰ موفق می داند. این مقررات به شرح ذیل بودند.
- محدود کردن مالکیت شخصی به وسیله مالیات های تصاعدی
- سلب تدریجی مالکیت از مالکان
- توقیف اموال کلیه مهاجران مملکت و یاغیان علیه اکثریت ملت
- مرتب کردن کار یا شغل پرولترها
- تساوی عموم افراد اجتماع در قبال اجبار به کار
- تمرکز سیستم قرضه ها و تجارت پول در دست دولت
- افزایش کارخانه های ملی، کارگاه ها، راه آهن و کشتی ها
- تعلیم و تربیت کلیه کودکان در موسسات ملی به خرج ملت
- ایجاد ساختمان های بزرگ در املاک ملی برای سکونت مشترک کارمندان دولتی
- تخریب کلیه منازل و محله هایی که ناسالم و بد ساخته شده اند
- برقراری تساوی حق وراثت برای اطفال قانونی و غیرقانونی
- تمرکز تمام قوای حمل ونقل در دست ملت.
با توجه به اصولی که در بالا قید شد می توان دو جنبه این انقلاب را در مذاهب و خانواده به عنوان تاثیرپذیرترین عوامل انقلاب به طور اجمال از نظر انگلس بررسی کرد. وی معتقد است موضوعات مربوط به مذهب به کلی در درجه دوم اهمیت است چرا که اینها موضع هایی بودند که از نظر انگلس هیچ گاه حق ایجاد اختلاف و مشاجره بین افراد حزب را نخواهد داشت.
اما تاثیر این روند ایدئولوژیک در نظم اجتماعی به خصوص نهاد خانواده از نظر انگلس این چنین است: «این نظم ارتباط بین دو جنس یعنی مرد و زن را به کلی یک ارتباط شخصی و خصوصی که فقط مربوط به دو شخص است، می داند.
این امر توسط نظم کمونیستی انجام پذیر است زیرا این نظم است که مالکیت شخصی را که از مهم ترین ارکان انقلاب کمونیستی است از بین می برد، اطفال را با هم تربیت می کنند و در حقیقت دو اصل زناشویی کنونی، تبعیت زن از مرد و اطفال از پدر و مادر را که در اثر مالکیت شخصی به وجود آمده، از بین خواهد برد. به واقع این در جامعه بورژوازی است که تمام زنان به معنای اشتراکی هستند و این امر امروز به طور کامل به صورت فحشا وجود دارد. پس سازمان کمونیستی فحشا را به هیچ وجه ادامه نمی دهد و از بین می برد.»
● نتیجه
در نهایت می توان با نگاه انگلس به فتح بورژوازی اینچنین وداع کرد، چرا که او معتقد بود تنها فواید این فتح برای کمونیست ها به شرح ذیل است.
- امتیازات مختلفی که دفاع بحث و انتشار عقاید کمونیستی و بالنتیجه متحد کردن پرولتاریا به صورت یک طبقه حاکم و محکم و حاضر به مبارزه را برای کمونیست ها آسان می سازد.
- اطمینان به اینکه روز سقوط حکومت مطلقه مبارزه بین بورژواها و پرولترها شروع خواهد شد. از این روز به بعد، سیاست حزبی کمونیست ها همان سیاستی خواهد بود که اکنون در ممالک بورژوازی حکمفرماست.
حمید جعفری
منبع : روزنامه سرمایه


همچنین مشاهده کنید