جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

نظام های اجتماعی و انگیزه های تربیت


نظام های اجتماعی و انگیزه های تربیت
تربیت یکی از مباحث مهم روانشناسی و علوم تربیتی نیز هست و روانشناسان و مربیان ، توصیه‌های زیادی به والدین و معلمان ارائه می کنند . با وجود این همه توجه و توصیه ، چه اتفاقی می افتد ؟
صرف نظر از مباحث کلی درباره تربیت ، با نگرش کاربردی و معطوف به فرهنگ ایرانی ، وضعیت ما در این خصوص چگونه است ؟ جهت‌گیری های عمده نظام اجتماعی ما در تربیت چیست ؟ خانواده ها و مدارس ایرانی ، در تربیت کودکان و نوجوانان چقدر جدیت دارند و اهداف و ایده آل های آنان چیست‌؟
بازار ارائه توصیه های تربیتی در ایران بسیار گرم است . و بخصوص در دهه اخیر ، این بازار رونق خاصی پیدا کرده است . در صدا و سیما و بویژه تلویزیون ، روانشناسان و مشاوران و به تعبیری کارشناسان مختلفی به ارائه رهنمودها و توصیه های گوناگونی می پردازند .
در انواع مجله های خانوادگی و تربیتی هم بخش‌های زیادی برای مباحث فرزند پروری و مشاوره ای در نظر گرفته می شود . در مورد کتاب‌ها وضعیت بسیار آشفته و پیچیده تر است و همه به دنبال ارائه کلیدهایی برای تربیت هستند . از کتاب‌های کوچک و نکته ای گرفته تا کتاب های مفصل و تخصصی ، همه می خواهند راه خوشبختی و سعادت در زندگی را نشان دهند . جالب و عجیب است که بخش عمده ای از کتاب های تربیتی ، زناشویی و روانشناسی سلامت ، ترجمه ای هستند و عملا به ماهیت فرهنگی تربیت ، توجه چندانی نمی‌شود‌. آیا والدین ومعلمان به این همه توصیه نیازدارند؟ آیا این رهنمودها وتوصیه ها، واقع خوشبختی و سعادت را به ارمغان می آورند ؟ آیا با چنین گفته‌هایی می توان به زندگی دلخواه رسید (( تربیت )) موضوعی دشوار و پیچیده است اما نباید با گفته ها و توصیه های پراکنده و بدون ماهیت فرهنگی ، این دشواری و پیچیدگی را بیشتر کرد .شاید نکته ها و گفته ها د رتلویزیون ، مجله‌ها و کتاب ها ، والدینی را تحت تاثیر قرار دهد . اما به نظر نمی رسد این تاثیر چندان ماندگار و عمومی باشد .
به مثابه جنبه های دیگرزندگی، درتربیت هم اعم از والدینی ومدرسه ای، موضوعاتی دربورس مورد توجه قرار گرفته وبعد ازطی طول عمرمشخصی، از دور خارج می شوند . به عنوان نمونه در دو دهه اخیر در آموزش و پرورش مباحثی به صورت دوره ای وارد مدارس شده اند ، از جمله‌: فراشناخت ، خلاقیت ، پژوهش، هوش هیجانی مهارت های زندگی ، روش های مشارکتی و غیره . در زمینه تربیت در مدرسه جامعه اگر چه تنوع موضوعات به گستردگی تربیت نبوده ولی مباحثی چون : افزایش آزادی عمل فرزندان ، خطرات تهدیدکننده سلامت ، خانواده متعادل ، تفاهم وگفتگو در خانواده و غیره مطرح بوده اند ، اما از این همه آمد و رفت سوژه های بورسی چه بهره ای برده‌ایم‌؟ کدام دانش آموز پژوهشگر یا خلاق را تربیت کرده‌ایم‌؟ تا چه حد در تغییر نگرش والدین نسبت به مسائل تحصیلی فرزندان موفق بوده ایم‌؟ تا چه اندازه آمادگی های کودکان و نوجوانان را برای مواجهه با چالش های زندگی افزایش داده ایم ؟
به نظر می رسد ما هم در نظام اجتماعی خودمان به غیر از بیان نکته ها و توصیه ها ، به تحولی تاثیرگذار و اساسی در تربیت دست نیافته ایم .
همان گونه که اشاره شد نباید دشواری ها و پیچیدگی تربیت را با تنوع و آشفتگی توصیه ها افزایش داد . امروز والدین و معلمان ایرانی بسیار بیشتر ، به رهنمودهایی نیاز دارند که اولا مبتنی بر ویژگی های فرهنگی باشند؛ ثانیا بر نقاط حساس و ضروری نیازها تمرکز نمایند و ثالثا د رتغییر نگرش ها و رفتارها با مقاومت مواجه نشوند و به عبارتی تا حد امکان ، به سادگی عمل کنند .
والدین و معلمان ، افراد سازنده معنای دنیای یک کودک هستند .
فقط از طریق یک چارچوب معنایی معین است که کودک واکنش های معنادار خود به جهان را می سازد ، پردازش می کند و توسعه می دهد . فرهنگی که از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود معنا و نیروی حیاتی برای یادگیری ارائه می دهد . محرکی که قرار است تبدیل به یک تجربه یادگیری شود باید حامل اهمیت فراوان و معنای مرتبط با حوزه گسترده تر فرهنگ کودک باشد .
(( تجارت )) و بهره مندی از نگاه اقتصادی بد نیست ولی نباید تربیت به صورت موضوعی کاملا تجاری در بیاید و سوژه های آن به ابزاری صرف برای کسب سود و درآمد تبدیل شود . اگر واقعا از این همه نکته ها و گفته ها کمتر به نتیجه رسیده ایم باید زمینه ها و شرایط آشفتگی های موجود را کاهش دهیم و به دنبال ایده های جدید و آسان باشیم .
با شناخت جامعه ایرانی و ویژگی های فرهنگی آن ، چه موضوعاتی می توانند به عنوان اولویت‌های تربیت مدنظر قرار گیرند ؟ بر اساس آنچه در خانواده‌ها و مدارس ما می گذرد بر سه نکته تاکید می کنیم‌: انگیزه، تفکر و جسارت . در بیانی کلی ، والدین و مربیان باید مراقب باشند که در درجه اول در این سه مورد رفتار تخریبی و مخل نداشته باشند و در درجه بعدی با نگرش ها و رفتارهایشان در تقویت آنها بکوشند . اینکه چرا این همه مباحث تربیتی را در سه نکته خلاصه می شود جای بحث و توجیه دارد . اما این عمل به معنای نادیده گرفتن اهمیت سایر عوامل نیست‌.
به اعتقاد نگارنده تقویت های انگیزشی ، آموزش روش های تفکر و ایجاد زمینه های جسارت ورزی در کودکان و نوجوانان ایرانی ، بنیادی ترین مسائل حال حاضر تربیت هستند .
● تقویت های انگیزشی
(( انگیزه )) محوری ترین موضوع زندگی انسانی و سازنده نیازهای ماست. انگیزه را موتور و محرک فعالیت های انسان می دانند و بسیاری از تلاش ها در حوزه های مختلف زندگی با انگیزه ارتباط پیدا می کنند .
چرا ایجاد و تقویت انگیزه ها مسئله ای مهم د‌رنظام تربیتی ایران محسوب می شود ؟ دلایلی چند برای این امر وجود دارد :
۱) تنوع امکانات و موضوعات در زندگی امروزی موجب عدم تمرکز در مسائل می شود . تنوع طلبی انسان امروزی اگر چه باعث سرعت و تحرک بیشتر در زندگی می شود اما در مقابل عجله و کم حوصلگی نیز به بار می آورد . این‌چنین است که انگیزش و روش های ایجاد انگیزه به موضوعی پیچیده و دشوار در تربیت تبدیل شده است .
۲) تعلل های نظام اجتماعی ایران در کمک به افراد برای هویت یابی فرهنگی ، انگیزه های فردی و اجتماعی را دچار تزلزل می کند .پاسخ چیستی‌ها چرایی ها و ابهام های زندگی را باید در فرهنگ جستجو کرد و هرگونه کاستی در این زمینه‌، پویایی و تحرک انسان ها را کاهش می دهد . اگر در گذشته آرزوی معلم ، مهندس و دکتر شدن ، انگیزه ای کلی در کودکان و نوجوانان برای درس خواندن و ارتقای تحصیلی به وجود می آورد ، امروزه آرزوها حال و هوای دیگری دارند و افراد به جای تعهدات شغلی ، به دنبال راه های در رو و میانبر برای کسب ثروت و شهرت هستند .نسل گذشته وقتی انگیزه های خود را برای زندگی با انگیزه های نسل امروز مقایسه می کند دشواری شرایط انگیزش موجود را بیشتر در می یابد .
۳) ضعف دانش تربیتی در والدین و معلمان موجب می شود آنان نادانسته و ناخواسته به روش‌هایی در تربیت روی آورند که در عمل مانع و مخل انگیزه محسوب می شوند . تحلیل علمی بنیادهای تربیتی بسیاری از روش های والدین و مدارس نشان می دهد که اشکالات جدی در برنامه های مختلف وجود دارند .
هر کس که قابلیت ایجاد انگیزه و تحرک داشته باشد به خوبی می داند که ایجاد خودانگیختگی در دیگران ، به کیفیت رابطه بستگی دارد . فرد انگیزه دهنده کارآمد ، هر جا که امکان داشته باشد به کودک اعتماد می کند ، احترام می گذارد ، گوش فرا می دهد ، مسئولیت پذیری را تشویق می کند به او اجازه انتخاب می دهد ، شایستگی را در وی پرورش می دهد و در گرفتاری ها ،نگرانی ها ، تلاش ها اقدامات ، موفقیت ها و شکست های او مشارکت می ورزد .
۴) بسیاری از رفتارهای فرهنگی ما مانند : تمایل به ایجاد محدودیت و کنترل ، غلبه احساسات بر منطق ، آسان گیری و عدم جدیت ، استمرار وابستگی ها و امثال آن ، آشفتگی و افت در انگیزه ها را به همراه می آورد .
۵) هنوز هم در فرهنگ ما جهت گیری عمده روش های انگیزشی ، بیرونی است و در ایجاد و تقویت انگیزش درونی ضعف ها و کاستی های فراوانی داریم . تلاش در جهت تقویت انگیزه‌های بیرونی ، موجب تزلزل و ناپایداری انگیزه ها می شود .
● آموزش روش های تفکر
با توجه به اینکه یکی از اهداف آموزش و پرورش باید ایجاد روحیه تفکر در دانش آموزان باشد این سوال مطرح می شود که آیا آموزش و پرورش روش فکر کردن را به دانش آموزان یاد می دهد ؟
پاسخ این سوال در نظام تربیتی ما از اهمیت بسیاری برخوردار است و آنچنان که شواهد آموزشی و اجتماعی و فرهنگی نشان می دهند وضعیت نامطلوبی در این مورد داریم . روش های کلیشه ای ارزشیابی ، نتایج طرح هایی چون تیمز و پرلز ، وضعیت خلاقیت و پژوهشگری در مدارس و غیره نشان می دهند که ما در آموزش مهارت های تفکر در بعد تحصیلی بسیار ضعیف کار کرده ایم .در بعد اجتماعی نیز ، مسائلی چون اعتیاد ، رفتارهای جنسی و نحوه مواجهه با خطرات مختلف نشان می دهند که کودکان و نوجوانان در توانایی های شناختی و مهارت های تفکر ، وضعیت چندان مطلوبی ندارند .
● جسارت ورزی
در آموزه های روانشناسی سلامت ، جسارت ورزی و جرات ابراز وجود بسیار مورد تاکید قرار می گیرد . جسارت و تبعات آن مانند افزایش قدرت ریسک پذیری و خطر کردن ، عاملی مهم در توفیق های اجتماعی ، اقتصادی ، سیاسی و سایر زمینه ها است . ویژگی های فرهنگی نظام اجتماعی و بخصوص تمرکز بر انگیزه های بیرونی ، مانع عمده ای برای جسارت نشان دادن و خطر کردن است . تلاش عمده والدین برای شیرین کردن زندگی و به اصطلاح تربیت بادکنکی و همچنین تمایل عمده مدارس در ایجاد رفتارهای کلیشه ای و محدود ، زمینه های جسارت ورزی را از بین می برند یا کاهش می دهند . جرات و جسارت در شرایطی تقویت می شود که انگیزه‌های درونی ، اختیار تصمیم گیری و قدرت عمل مورد توجه قرار گیرند . والدین و مدارس ما تا چه اندازه اجازه جرات کردن و جسارت را به کوکان و نوجوانان می دهند ؟ هنوز شائبه های مترادف قلمداد کردن جسارت با گستاخی و بی ادبی بین ما رواج دارد‌. اگر چه جسارت را می توان در طیفی شامل دو قطب مثبت و منفی مورد بررسی قرار داد اما از نگاه روانشناختی ، جسارتی که منجر به خروج از کلیشه ها و پویایی و نوآوری در زندگی می شود قابل تائید است .
● به سوی تربیت آسان
(( تربیت )) مانند همه موضوعات انسانی ،بر بستری فرهنگی شکل می گیرد و به این ترتیب ارزش ها و نگرش ها نقش موثری در تربیت رسمی و غیررسمی دارند .
علی رغم پیچیدگی های تربیت ، با اصلاحات و تغییراتی در نگرش ها ، می توان به جای افزودن بر پیچیدگی ها ، راه های آسان تری در پیش گرفت‌. اگر والدین و مدارس ، تقویت انگیزه های درونی را با اهمیت تلقی کنند ، به آموزش روش های تفکر بهای لازم را بدهند و زمینه های جسارت ورزی برای کودکان و نوجوانان را فراهم آورند ؛ هم احتمال خطاهای تربیتی کاهش خواهد یافت و هم تربیت در مسیر متعادلی پیش خواهد رفت .
نمی توان مبنای همه دیدگاه های تربیتی جدید را در سه مولفه یاد شده جستجو کرد . به عنوان مثال در پرورش خلاقیت هر سه مولفه نقش اساسی دارند . اگر بخواهیم دانش آموزانی پژوهشگر تربیت کنیم باز هم جایگاه و اهمیت انگیزه های درونی ، روش های تفکر و جسارت ورزی در این فرآیند قابل مشاهده است . به همین گونه ، مهارت های زندگی ، بهداشت روانی ، تعادل جویی در خانواده و مسائل دیگر ، هر کدام با یک یا دو و یا هر سه مولفه مورد نظر ارتباطی مستقیم دارند .
با مروری به آنچه گفته شد و برای حرکت در مسیر تربیت آسان ، توجه به نکاتی توصیف می شود :
در تربیت ، شفاف بودن اهداف بسیار مهم است . هر چه می توانید با ارزیابی باورها و نگرش هایتان درباره انگیزه ، روش های تفکر و جسارت ورزی ، به دیدگاه های شفاف و واضحی در این خصوص برسید . هر چه با شک و تزلزل فکر و عمل کنید پیچیدگی ها ادامه داشته و بیشتر خواهد شد .
همان‌گونه که کودکان و نوجوانان به انگیزه ، روش تفکر و جسارت ورزی نیاز دارند والدین و مدارس نیز باید تمرین هایی را در این مورد آغاز کنند . شادابی و پویایی نسل جدید در گرو حوصله و تحرک والدین و مدارس است .
با پذیرش اصل (( حق انتخاب )) در زندگی ، باید زمینه های تفکر کنترلی و محدود کننده را کاهش دهیم . هر چه تمایل به تسلط و کنترل در ما بیشتر باشد انگیزه ها و جسارت ورزی کودکان و نوجوانان افت خواهد کرد . ما مسئولیت زندگی فرزندان را بر عهده داریم . اما تعیین کننده همه چیز زندگی آنها نیستیم و باید مسیر حق انتخاب را از کودکی برایشان هموار سازیم .
نباید بر اساس برداشت های خودمان از زندگی مسیر موفقیت و پیشرفت را محدود کنیم . اینکه تنها راه خوشبختی ، درس خواندن است و یا برای یافتن راه سعادت باید مطیع محض والدین باشد افکاری محدود هستند که به طور معمول به بن بست می رسند . اگر ما راه های دیگر پیشرفت را
تجربه نکرده ایم دلیلی ندارد که فرزندانمان را از رفتن در آن ها منع کنیم . با چنین نگاهی به زندگی و خوشبختی ، حساسیت ها و دل نگرانی های والدین ، متعادل و منطقی خواهد شد .
مدارس امروز ما ، بیش از هر چیز به فضایی شاداب برای تجربه کردن و لذت بردن از زندگی نیاز دارند . نباید سوژه هایی مانند خلاقیت ، پژوهش هوش هیجانی و غیره به صورت ابزارهایی برای نشان دادن تمایل به پیشرفت مورد استفاده قرار گیرند . به جای همه اینها ، کار آسانتر این است که مدیران ، معلمان و متولیان آموزش و پرورش به بسترهای فرهنگی تربیت توجه کنند و زمینه های تقویت هویت فرهنگی را در دانش آموزان فراهم آورند . تقویت انگیزه ها ، آموزش روش های تفکر و اجازه جسارت ورزی در مدارس ، شرایط و امکانات مناسبی برای تربیت فرهنگی فراهم خواهند آورد.
امیرعباس میرزاخانی
منبع:
۱. هارتلی برونز ،الیزابت . ایجاد انگیزه در کودکان . ترجمه احمد نیاهیوی (۱۳۸۴. ) تهران : جوانه رشد
منبع : روزنامه رسالت


همچنین مشاهده کنید