پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا

دغدغه های پس از المپیک


دغدغه های پس از المپیک
سرانجام کاروان ورزشی جمهوری اسلامی ایران در المپیک پکن،با مدال طلای هادی ساعی در رشته تکواندو و مدال برنز مراد محمدی در رشته کشتی آزاد به کار خود خاتمه داد.تاملی کلی بر رقابتهای المپیک پکن نشان می دهد که ایران جهت حضوری موفق در میادین ورزشی باید گامهایی اساسی و بنیادین بردارد.....
رابطه ورزش و نشاط اجتماعی و سیاسی جامعه بلاانکار است.افتخارآفرینی قهرمانان در میادین بزرگ ورزشی همواره مایه دلگرمی ملتها و تشویق آنها به ورزش بوده است.آمار و ارقام نشان می دهد در زمان برگزاری رقابتهای بزرگ ورزشی تمایل جوانان جامعه نسبت به ورزش تا حد قابل توجهی افزایش می بابد.از سوی دیگر،بسیاری از افراد جامعه در هنگام برگزاری المپیک غرور ملی خود را در برافراشته شدن پرچم و نواختن سرود ملی خود در محل برگزاری مسابقات جستجو می کنند.در چنین شرایطی حساسیت المپیک باید بیش از پیش درک شود.
آنچه مسلم است اینکه نتایج به‌دست آمده در المپیک پکن در حد و اندازه نام ایران عزیر نبوده است.هرچند نباید زحمات تیم اعزامی به این مسابقات و قدرتمند بودن حریفان را از نظردور نگاه داشت اما ما می توانستیم بهتر از اینها در پکن ظاهر شویم.در این مجال قصد نداریم ناکامیهای المپیک پکن را مرور نموده و بر آنها تمرکز نماییم زیرا هم اکنون زمان عبرت گرفتن از ناکامیها است و نه مرور آنها.
در خصوص برگزاری مسابقات المپیک پکن لازم است چهار نکته مهم را مدنظر قرار دهیم.نکاتی که چینش آنها در کنار یکدیگر می تواند مارا درزمینه باز تعریف و احیای ورزش کشور یاری نماید:
۱)”مدیریت ورزش”در جهان امروز با تخصص همگونی و ارتباطی کاملا مستقیم دارد.به عبارت دیگر تخصص در مربیگری و مدیریت ورزش مسئله ای است که نمی توان آن را تحت تاثیر عوامل جانبی دیگر قرار داد.اگر “تخصص”از عرصه ورزش حذف شود شاهد ایجاد ساختار افسار گسیخته ای هستیم که در آن میان اجزا ،اهداف و تواناییها همخوانی وجود ندارد.این در حالی است که موفقیت در یک سیستم مرهون ایجاد همخوانی میان اهداف و توانمندیهاست.در این میان لازم است توانمندیها به گونه ای واقع بینانه محاسبه شده و انتظارات بر مبنای همین محاسبه عینی ترسیم شود.در جریان المپیک پکن شاهد بودیم که انتظارات مردم از المپیک از سوی مقامات ذیربط ورزشی هدایت نشده بود.به عنوان مثال نباید شکست تیم بسکتبال جمهوری اسلا‌می ایران در برابر کشورهایی مانند کرواسی و روسیه که داعیه دار قهرمانی و کسب مقام در جهان هستند را “ناکامی “نامید.اما این مسئله باید قبل از اعزام تیم به مسابقات المپیک از سوی مسئولین ورزش بسکتبال و کمیته ملی المپیک تبیین می شد.متاسفانه این نوع تبیین و شفاف سازی در ورزش ما وجود ندارد.
آنچه مسلم است اینکه باید از اکنون “نگاه سیستمی” را در امر ورزش حاکم کرد.در جریان برگزاری المپیک پکن فقدان نگاه سیستمی به پاشنه آشیل تیم ما تبدیل شد.هرچند نگاه سیستمی هزینه بر است اما در آن کارآمدی و تخصص حرف اول و آخر را می زند.در نگرش سیستمی به امر ورزش مدیران بر اساس نگاه متعالی و تواناییهای خود به کار گرفته شده و سیستم بیشتر از آنکه تاثیرپذیر از عوامل بیرونی باشد بر عوامل پیرامونی تاثیرگذار است.ورزش هر کشور باید متغیری مستقل از عوامل دیگر باشد نه متغیری وابسته به عوامل دیگر.این قاعده ای است که در خصوص ورزش ما نیز صدق می کند.
۲) کلیت هزینه کردن در امر ورزش برای تعالی نام جمهوری اسلامی ایران در میادین بین المللی یک الزام محسوب می شود و بدون هزینه کردن دراین راه نمی توان موفقیت ورزشکاران را پیش بینی نمود.اما سوال اصلی اینجاست که این هزینه باید چگونه و بر اساس کدام مکانیسم مالی و مدیریتی صرف شود؟پاسخ این سوال کاملا مشخص است.اینکه ما “حداکثر نتیجه “را می خواهیم و برای هر ورزش بنا بر نوع رقیبان و توانمندیهای داخلی باید سقف انتظاری را تعیین نماییم.هزینه های مالی صورت گرفته درامر ورزش نیز باید با توجه به همین سقف انتظار تعیین گردد.برگزاری اردوهای خارجی و هزینه بری که بعضا تاثیری در کسب نتایج ما در المپیک یا مسابقات جهانی ندارد از لحاظ مدیریتی قابل توجیه نیست.امروزه بسیاری از کشورهای قدرتمند در زمینه ورزش کلید موفقیت خود را بهره برداری صحیح و معقول از امکانات ورزشی می دانند.هرچند به عقیده برخی نتیجه گرایی در امر ورزش پسندیده نیست اما این قاعده باید در ذیل نگاه مدیریتی مطرح شود نه به عنوان توجیهی برای ناکامیهای موجود.
۳”)فرد محوری”در مسابقات المپیک و جهانی همواره محکوم به شکست بوده است زیرا با توجه به فاصله زمانی زیاد برگزاری مسابقات و وجود تاریخ مصرف قهرمانی برای افراد ،نمی توان بر روی یک فرد خاص برای کسب مدال در مسابقات سرمایه گذاری نمود.به عنوان مثال وزنه برداری ما باید در صدد پرورش قهرمانان بااستعداد و جدیدی باشد که بتوانند جای افرادی مانند حسین رضازاده را دراین عرصه پرنمایند.همچنین در رشته تکواندو نیز شاهد سه دوره حضور موفق هادی ساعای در المپیک بودیم.ساعی مدال برنز المپیک سیدنی،مدال طلای المپیک آتن و مدال طلای المپیک پکن را از آن خود نموده است.حال آیا ما باید تربیت دیگر قهرمانان تکواندو را متوقف سازیم؟آیا ما باید در تکواندو ،وزنه برداری،کشتی و... متکی به تواناییهای شخصی افراد باشیم یا بر توان تولید ورزشکاران خبره بیفزاییم؟پاسخ این سوال کاملا مشخص است.باید با کمک گرفتن از توانایی قهرمانان کنونی رشته های مختلف و در سایه مدیریتی توانمند و تخصص محور پروسه پرورش استعدادهای ورزشی کشور را هدایت نمود.
۴) اگر دقت کنیم مشاهده خواهیم کرد که استارت المپیک ۲۰۱۰ لندن از همین امروز خورده است.به عبارت بهتر،باید از همین الان خود را جهت جبران ناکامیهای فعلی آماده سازیم.واقعیت امر این است که جمهوری اسلامی ایران از استعدادها و ظرفیتهای زیادی در عرصه ورزش بهره می برد که باید آنها را در مسیری صحیح هدایت نماید.هرگونه مرور ناکامیهای المپیک پکن باید با هدف تعالی ورزش و حرکت رو به رشد آن صورت پذیرد اگرنه مرور گذشته از دست رفته هیچ گونه سودی به حال ورزش ما نخواهد داشت.
منبع : روزنامه رسالت


همچنین مشاهده کنید