جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

ذکر خدا الهام‏بخش قلوب


ذکر خدا الهام‏بخش قلوب
با نگاهی بر تعالیم مبین دین اسلام و احادیث وارده از معصومین (ع) درمی‏یابیم که ارزش هیچ چیز بالاتر از یاد خدا نیست. هدف از خلقت جهان هستی، عبادت پروردگار عالمیان است و آن چیزی جز زنده نگاه داشتن یاد خدا در زندگی افراد بشر نمی‏باشد.
رفع همه گرفتاری‏ها و مشکلات در ذکر خدا نهفته است و رویگردانی از این امر مهم آدمی را در عسرت و تنگی قرار می‏دهد، به طوری که زندگی بر او تنگ می‏شود و نه تنها از هدف اصلی در این جهان باز می‏ماند، بلکه در آخر عمر نیز با خسران و پشیمانی، حسرت روزهایی را می‏خورد که دیگر راه بازگشتی به آنها نیست. ذکر خدا مرتبه‏ای است بس والا که به فرموده امام سجاد (ع) : «اگر واجب نبود پذیرش دستورت، منزهت می‏دانستم که نامت را بر زبان آرم، با آنکه ذکری که از تو می‏کنم، به اندازه من است نه به اندازه تو»!
یاد خدا زمان و محل خاصی ندارد و قدری برایش تعیین نشده است.
امام صادق (ع) می‏فرماید: «هر چیزی حدی دارد که وقتی به آن رسد پایان می‏پذیرد، جز ذکر خدا که حدی که با آن پایان گیرد ندارد. خدای عزوجل فریضه هایی واجب کرده است و هر که آنها را انجام دهد، همان حدود پایان آنها است. یکی از آنها رمضان است که روزه‏داری آن همان حد و پایانش می‏باشد. خداوند حج را واجب کرده است و هر که حج کند به پایان آن رسیده است، ولی تنها ذکر خداست که خدای عزوجل به اندک آن راضی نشده و برای آن پایانی مقرر نکرده است. سپس این آیه را خواند: «یا ایها الذین آمنوا اذکروا الله ذکرا کثیرا وسبحوه بکرة واصیلا» ای کسانی که به ایمان گرویدید! یاد کنید خدا را بسیار و تسبیح گوئیدش در بامداد و پسین. پس فرمود: خدا برای آن حدی مقرر نکرده که در آن به پایان رسد، امام (ع) فرمود: پدرم بسیار ذکر خدا می‏کرد، من به همراه او می‏رفتم و او ذکر خدا می‏گفت، با او غذا می‏خوردم و او ذکر خدا می‏گفت و هر آینه که در گفتگوی با مردم بود و آنش از ذکر خدا باز نمی‏داشت. و من می‏دیدم زبانش به کامش چسبیده بود و می‏فرمود: «لا اله الا الله» و شیوه‏اش این بود که ما را گرد می‏آورد و دستور می‏داد به ذکر خدا تا آفتاب می‏زد و هر کدام ما که قرائت (قرآن) می‏دانستیم، دستور قرائت می‏داد و هر کدام که قرائت نمی‏دانستیم او را دستور به ذکر می‏داد. [۱]
از آنجا که عوامل غفلت در زندگی مادی بسیار فراوان و تیرهای وسوسه شیاطین از هر سو به طرف انسان پرتاب می‏گردد، برای مبارزه با آن راهی جز «ذکر کثیر» نیست. «ذکر کثیر» به معنی واقعی کلمه، یعنی توجه با تمام وجود به خداوند، نه تنها به واسطه زبان و لقلقه لسان. [۲] تداوم بر ذکر خدا در همه شئون زندگی و توجه به دستورات الهی، انسان را چنان مجذوب حق تعالی می‏کند که وی را تسلیم محض کرده و تمام جاذبه‏های مادی و غیرخدایی را از دلش بیرون می‏کند و به اعلی علیین متصل می‏سازد و گرد و غبار گناه را از دلش می‏نشاند و دلش را حرم امن خدا قرار می‏دهد. «جبرئیل به نزد رسول (ص) آمد و گفت: حق تعالی سلام می‏گوید و می‏فرماید که: «امت ترا عطایی دادم که هیچ امتی را نداده‏ام، گفت: این چیست؟ گفت: ذکر حق تعالی در همه اوقات و در همه احوال.» [۳] و باز در قرآن فرمود: نام پروردگارت را صبح و شام یاد کن. [۴]
● معانی ذکر
در مفردات آمده است «ذکر یعنی یاد کردن، خواه با زبان باشد یا با قلب یا هر دو؛ خواه بعد از نسیان باشد یا از ادامه ذکر» .
البته گاهی کلمه ذکر در مقابل غفلت نیز قرار می‏گیرد، مانند آیه «ولا تطع من اغفلنا قلبه عن ذکرنا» از کسی که ما دلش را از یاد خدا غافل کرده‏ایم، اطاعت مکن (کهف/ ۲۸) غفلت عبارت است از بی‏خبری از علم به علم؛ یعنی اینکه ندانم که می‏دانم. پس ذکر در مقابل غفلت، عبارت است از اینکه بدانم که می‏دانم، گاهی هم می‏شود که ذکر در مقابل نسیان استعمال می‏شود و نسیان عبارت است از این که صورت علم به کلی از خزانه ذهن زایل شده باشد، لذا ذکر بر خلاف نسیان، عبارت است از اینکه آن صورت همچنان در ذهن باقی باشد و ذکر در آیه «واذکر ربک اذا نسیت» به همین معنا آمده است. بنابراین، در چنین استعمالی، ذکر مانند نسیان معنایی است دارای آثار و خواصی که آن آثار بر وجود ذکر مترتب می‏شود و به همین جهت کلمه ذکر مانند نسیان در مواردی که خودش نیست، ولی آثارش هست استعمال می‏شود. [۵]
● مراتب ذکر
ذکر دارای مراتبی است که از ذکر لفظی شروع می‏شود تا انقطاع کامل و مشهور و فناء ذکر لفظی و لسانی، یعنی آن چه از اذکار که بر زبان انسان جاری شود.
دومین مرحله، ذکر معنوی است که علاوه بر بیان لفظی، انسان به معنای ذکر توجه دارد.
مرتبه دیگر، ذکر قلبی است که توجه به خدا از دل و قلب انسان بجوشد که در خیلی از موارد ثمرات این رویکرد، جاری شدن ذکر به زبان است و مرتبه عالی ذکر آن است که بندگان خاص و خالص خدا دارند که تمام وجودشان و تمام لحظات زندگیشان در حضور پروردگارند و حتی لحظه‏ای غفلت از خدا برایشان گناه محسوب می‏شود. در این حالت، بنده مراتب کمال را یکی پس از دیگری طی می‏کند و چون به منبع عظمت و نور الهی وصل شده است، دیگر مشغله‏های دنیایی و پدیده‏های مادی برایش ارزشمند نیست، قلبش از انوار جمال خدایی پر می‏شود و از اسرار پنهانی عالم، چیزهایی را درمی‏یابد، وجودش لبریز از عشق حق شده و چنان به بارگاه ربوبی انس می‏گیرد که سرانجام، به انقطاع کامل و لقاء و فناء برسد.
حضرت موسی (ع) در مناجات خویش با خدا فرمود: پاداش کسی که با زبان و قلبش ذکر تو را گوید چیست؟ فرمود: ای موسی، به وسیله سایه عرشم بر او سایه می‏افکنم و او را در پناه خود قرار می‏دهم. [۶]
امیرمؤمنان علی (ع) فرمود: ذکر دو نوع است، ذکر خداوند هنگام مصیبت و برتر از آن ذکر خداوند است در برابر آنچه خداوند بر تو حرام کرده است تا آن ذکر مانع از کار حرام تو شود. [۷]
عقیده علمای اخلاق بر این است که در ذکر لفظی، چون شخص زبانش مشغول است، حداقل از ارتکاب معصیت‏های زبانی پرهیز نموده است. خود این ذکر لفظی نیز اگر دایمی شود، چه بسا که اثرات قلبی هم خواهد داشت. از ذکر خداوند، به عنوان پرهیز از حرامها و حلالها هم یاد شده است.
امام صادق (ع) فرمود: «از مهم‏ترین چیزهایی که خداوند بر بندگانش واجب فرموده یاد خداست. سپس فرمود: آگاه باشید منظورم گفتن سبحان الله والحمدلله و لا اله الا الله والله اکبر نیست؛ اگرچه این هم از یاد خداست، لکن مرادم یاد خدا نزد حلال و حرام خداست که اگر اطاعت و بندگی بود، به آن عمل کند و اگر معصیت‏بود آن را ترک نماید.» [۸]
ذکر خداوند حلاوتی دارد که خداوند به تناسب ظرفیت و قابلیت‏بندگانش از اثرات و نتایج آن، دلهای مفتوح به ایمان را بهره‏مند می‏گرداند؛ با عنایت‏به اینکه خود شخص نیز باید تحمل بسیار در این زمینه داشته و زهد و ریاضت کشد تا قابل دریافت فیض گردد. امام‏صادق (ع) فرمود: «سه چیز است که مردم توانایی آن را ندارند: گذشت از خطاهای مردم، همراهی با برادر خود در مالش، بسیار به یاد خدا بودن» و باز حضرت فرمود: «شما را نسبت‏به سخت‏ترین وظایف واجبه از ناحیه خداوند بر بندگانش آگاه کنم؟ سپس سه چیز را بیان فرمود که سومین آنها به یاد خدا بودن در همه حال بود.» [۹]
گرچه لفظ ذکر اعم از ذکر باطنی و لفظی است، اما مراد از بیان آن ذکر قلبی و باطنی است؛ به طوری که شخص دارای حالتی روحانی و معنوی می‏گردد که دایم خداوند را در نظر دارد می‏داند که پروردگار متعال بر اعمالش ناظر است. مصداق این عمل، جمله حضرت امام خمینی (ره) است که فرمودند: «عالم محضر خداست در محضر خدا معصیت نکنید.»
یاد واقعی خداوند حتی به زبان هم باید خارج از بی‏حالی و غفلت صورت پذیرد، چنانچه حضرت علی (ع) فرمودند: «خداوند سبحان را از روی سهو و نسیان یاد مکن و از روی سهو و بازیچه فراموش منما، بلکه او را یاد کن؛ یاد کردنی تمام که دلت‏با آن موافق و درون و بیرونت‏با آن مطابق باشد. و هرگز به حقیقت ذکر خدا نتوانی رسید، مگر وقتی که در ذکرت به کلی خود را فراموش کنی و نفست را در کارت نابود سازی.» [۱۰]
حضرت صادق (ع) فرمود: هر کس واقعا به یاد خدا باشد، مطیع او خواهد بود و هر کس که از خدا غافل شود، مرتکب عصیت‏خواهد شد. اطاعت از خدا علامت هدایت و ارتکاب معصیت نشانه گمراهی است و ذکر و غفلت، ریشه طاعت و معصیت می‏باشند، پس قلب خودت را قبله قرار بده و زبان را حرکت نده جز به دستور قلب و موافقت عقل و رضای ایمان؛ زیرا خدا به باطن و ظاهر تو آگاه است. همانند کسی باش که در حال قبض روح است، یا برای محاسبه اعمال در حضور خدا ایستاده است. نفس خود را جز به انجام تکالیف الهی که مهم است و آن امتثال اوامر و نواهی و وعده و وعیدهاست مشغول مدار، با آب حزن قلبت را بشوی و پاکیزه کن. چون خدا تو را یاد کرده تو نیز به یاد او باش، زیرا او تو را یاد کرد در حالی که به تو بی‏نیاز بود.
آشنایی تو با ذکر خدا باعث خضوع و حیا و تواضع تو در برابر او خواهد بود، پس اعمالت را فقط برای خدا انجام ده. و اگر ذکر خودت را بنگری، باعث ریا و خودبینی و جهالت و تندخویی با مردم و بزرگ‏بینی عبادت‏ها و غفلت از فضل و کرم الهی می‏شود. چنین ذکری ثمری جز دوری از خدا ندارد و با گذشت ایام، جز اندوه و وحشت اثری نخواهد داشت. ذکر خدا بر دو نوع تقسیم می‏شود: یکی ذکر خالص که قلب با آن همراهی می‏کند و دیگری ذکر صارف که یاد غیر خدا را نفی می‏کند، چنانکه رسول خدا (ص) فرمود: من نمی‏توانم مدح تو را بگویم، تو چنان هستی که خودت را ستوده‏ای!
پس رسول خدا (ص) برای ذکر خود ارزشی قرار نداد، زیرا به این مطلب توجه داشت که ذکر خدا بر ذکر بنده تقدم دارد. پس کسانی که پایین‏تر از رسول خدا هستند، سزاوارترند که ذکر خودشان را ناچیز بشمارند. بنابراین کسی که می‏خواهد ذکر خدای را بگوید باید بداند که مادام که خدا بنده‏اش را یاد نکند و توفیق ندهد، بنده قدرت ذکر نخواهد داشت.
بنابراین مصداق ذکر در حدیث فوق، توجه باطنی است که حدود الهی در آن رعایت گردد.
اذکار زبانی نیز اگر با نیت‏خالص و از قلبی سالم برای خدا ادا گردند، موجب تقرب و نزدیکی بنده به خدا خواهند شد. [۱۱]
● آداب ذکر
خداوند در قرآن کریم چنین می‏فرماید: «پروردگار خویش را به تضرع و بیم و با صدای غیر بلند در بامدادان و شامگاهان یاد کن و از غفلت زدگان مباش، زیرا کسانی که نزد پروردگار تواند از بندگی وی سرپیچی نکنند و تسبیح او گویند و بر او سجده کنند.» [۱۲]
در این آیات یاد پروردگار بر دو قسم شده است:
یکی به دل (قلبی) و یکی به زبان و آهسته. ذکر زبانی بلند را چون با ادب بندگی هماهنگی ندارد توصیه نکرده است. در تفسیر آیه فوق چنین آمده: تضرع به معنای تملق همراه با خشوع و خضوع است و خیفه نوعی ترسیدن است که با ساحت پروردگار متناسب باشد. در تضرع نوعی میل و رغبت‏به نزدیک شدن و در خیفه نوعی ترس به دور شدن نهفته است. انسان در ذکر خداوند الت‏شخصی را دارد که به چیزی که دوست دارد نزدیک می‏شود و از آن چه می‏ترسد دور می‏شود. خداوند سبحان هرچند خیر محض است و شری در او نیست، ذوالجلال والاکرام است، همه اسماء جمال را دارد که ما و هر چیزی را به تقرب به درگاهش دعوت نموده و بسویش جذب می‏کند، دارای اسماء جلال نیز هست که قاهر بر هر چیز است و هر چیزی را از او دفع و دور می‏کند. پس ذکر شایسته او که دارای همه اسماء حسنی است، به همین است که مطابق با مقتضای همه اسماءاش بوده باشد، چه اسماء جمالیه و چه اسماء جلالیه، و این صورت نمی‏گیرد مگر اینکه همراه با تضرع و خیفه باشد. همچنین ذکر قولی است که در صبح و شام صورت می‏پذیرد که با بعضی از فرائض یومیه تطبیق می‏یابد.
در ضمن ذکر مطلوب آن است که انسان را از جرگه غافلان دور کند و ذکر خدا بر دل، در صبح و شام و هر لحظه و هر ساعت استمرار یابد. [۱۳]
امام سجاد (ع) در درخواست‏خویش به پروردگار چنین می‏گوید: «و آنسنا بالذکر الخفی» خدایا ما را با ذکر خفیت مانوس کن.
پس با توجه به توضیحات بالا، درمی‏یابیم که ذکر خفی مرتبه‏ای والا از ذکر است که اولیاء الهی آن را از خدا می‏طلبند.
امام صادق (ع) فرمودند: «من کان ذاکر الله فهو علی الحقیقة فهو مطیع؛ کسی که به حقیقت‏یاد خداست‏بنده مطیع و فرمانبرداری است» [۱۴]
با توجه به فرمایش حضرت، چنین انسانی قلب و جانش به نور هدایت و ایمان روشن شده است. حضور در پیشگاه پروردگار، به او اجازه هر کاری را نمی‏دهد. او در چنین حالتی وصل به منبع کمال است و دلبستگی‏های مادی و تعلقات مجازی نمی‏تواند از او انسانی سست اراده و ضعیف بسازد. در وجودش مایه‏های پربرکت الهی تجلی کرده و بر سراسر وجودش در ظاهر و باطن حاکم شده و راه و روش صحیح زندگی را در نظرش معین می‏ساخته است.
برای او حد و مرزهای گناه و ثواب واضح و روشن شده و قلبش بر گناه مسدود گردیده است.
ذاکر واقعی و مطیع دستورات الهی ظرف وجودش مؤدب به آداب الهی است و در آن صفات بنده واقعی چون پاکی و درستی رشد و نمو کرده است و آنچه هرزه و نارواست از او رخت‏بربسته و به وسیله ذکر ضمیرش منبع تجلی کمالات و صفات پسندیده گردیده است.
ذکر، انسان را موجودی نورانی و روحانی می‏کند که با پس زدن حجاب‏های کور گناه به مقام کشف و شهود می‏رسد و وجودش غرق دیدار جمال معنوی یار می‏گردد، به طوری که از کل عالم چشم می‏پوشد و نش مشحون از عطر لقای حق می‏شود.
● یاد خدا، بهترین عبادت
امام سجاد (ع) می‏فرمایند: «من اعظم النعم علینا جریان ذکرک عن السنتنا؛ از بزرگترین نعمت‏های تو بر ما، روان بودن ذکر تو بر زبان ما است» ذکر در زبان ما یادآوری اسماء حق و تفکر و اندیشه در بیان و مفهوم آن است. خداوند در قرآن می‏فرماید: «فاذکرونی اذکرکم؛ [۱۵] مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم».
امام صادق (ع) فرمود: خدای عزوجل می‏فرماید: ای آدمی زاده! مرا در میان مردم یاد کن تا تو را در میان گروه بهتری از فرشته‏ها یاد کنم.
یاد خدا در زمان و مکان خاصی نمی‏گنجد و مقدار معینی نیز ندارد، بنابراین بشر دائما باید در حضور پروردگار جهان یاد او را زنده نگاه دارد. خداوند در قرآن کریم می‏فرماید:
«آنگاه که از نماز فراغت‏یافتید، باز هم در هر حال ایستاده و نشسته و بر پهلو (در هر حال که توانید) خدا را یاد کنید» [۱۶] از آیه فوق درمی‏یابیم که انسان نباید گمان برد که فقط در حال نماز (که از مهم‏ترین مصادیق ذکر است) باید متوجه خدا باشد، بلکه تمام لحظات زندگی، حضور خداوند را می‏طلبد تا جایی که امام علی (ع) در وصایای ارزنده‏اش به امام مجتبی آن را گوشزد می‏کند و می‏فرماید: «در هر حال خدا را یاد کن».
از قول امام صادق (ع) آمده است که رسول خدا (ص) خطاب به اصحاب خود فرمود: آیا به شما خبر ندهم از بهترین کارهای شما که درجه بلندتری است‏برای شما و در نزد خدا بهتر شما را پاکدامن می‏کند و از پول طلا و نقره برای شما بهتر است و خوبتر از آن است که با دشمن خود نبرد کنید و از آنها بکشید و کشته شوید؟ عرض کردند: یا رسول الله چرا!
فرمود: آن بسیار ذکر خدا کردن است، سپس فرمود: مردی نزد پیغمبر آمد و عرض کرد بهترین اهل مسجد کیست؟ فرمود: آنکه بسیار ذکر خدا کند و رسول خدا (ص) فرمود: به هر که زبان گویای به ذکر خدا داده شده است، خیر دنیا و آخرت به او داده شده. [۱۷]
علاوه بر ذکر و یاد خدا، محافل و مجالسی که در آن زمینه ذکر خدا فراهم گردد، از اعتبار و ارزش خاصی برخوردار است.
و باز در اهمیت مجالس ذکر پیامبر (ص) فرمود: «هرگاه بستانها و باغهای بهشت را یافتید، آن را گردشگاه خود قرار دهید! سؤال شد ای رسول خدا، باغهای بهشت کدامند؟ فرمود: مجالس ذکر». [۱۸]
هر مجلس که در آن روح و دل انسان متوجه پروردگار و شناخت او باشد و در آن از اوصاف و صفات حق یاد گردد، نه تنها مورد توجه انسانهای پاک و صالح قرار می‏گیرد، بلکه نظر عالم بالا را نیز به خود جلب می‏کند. رسول خدا (ص) فرمود: هیچ گروهی مشغول ذکر خدا نشوند، مگر آنکه ملائکه آنان را در میان خود گرفته و رحمت‏خدا شامل حالشان شود و آرامش بر آنها نازل گردد و نامشان همراه کسانی که با آنها بوده‏اند یاد شود. [۱۹]
● آثار ذکر خدا
الف) نظر خدا به بنده
توجه انسان به خدا و اتصال به منبع پرفیض ابدی به وسیله ذکر، اثرات چشمگیری در زندگی و رفتار و کردار انسان خواهد گذاشت که به تناسب آن توجه، به ضعف و یا شدت می‏گراید.
امام خمینی (ره) که خود از عارفان سیر الی الله می‏باشد، در آثار یاد خدا چنین می‏گوید: «و بدان ای عزیز که تذکر از محبوب و به یاد محبوب به سر بردن، نتیجه‏های بسیار برای عموم طبقات دارد: اما برای کل اولیاء و عرفا که خود آن غایت آمال آن‏ها است و در سایه آن به وصال جمال محبوب خود رسند «هنیئا لهم». [۲۰] و اما برای عامه و متوسطین، بهترین مصلحات اخلاقی و اعمال ظاهری و باطنی است. انسان اگر در جمیع احوال و پیش آمدها به یاد حق تعالی باشد و خود را در پیشگاه آن ذات مقدس حاضر ببیند.
البته از اموری که خلاف رضای او است‏خودداری کند و از سرکشی نفس جلوگیری کند. این همه مصیبات و گرفتاری به دست نفس اماره و شیطان رجیم، از غفلت‏یاد حق و عذاب و عقاب او است.
غفلت از حق، کدورت قلب را زیاد کند و نفس و شیطان را بر انسان چیره کند و مفاسد را روزافزون کند، و تذکر و یادآوری از حق، دل را صفا دهد و قلب را صیقل نماید و جلوه‏گاه محبوب کند و روح را تصفیه نماید و خالص کند و از قید اسارت نفس انسان را برهاند و حب دنیا را که منشا خطیئات و سرچشمه سیئات است، از دل بیرون کند و هم را هم واحد کند و دل را برای ورود صاحب منزل پاک و پاکیزه نماید. پس ای عزیز! در راه ذکر و یاد محبوب، تحمل مشاق هر چه بکنی کم کرده‏ای، دل را عادت بده به یاد محبوب، بلکه به خواست‏خدا، صورت قلب، صورت ذکر حق شود و کلمه طیبه لا اله الا الله صورت اخیره و کمال اقصای نفس گردد که از این، زادی بهتر برای سلوک الی الله و مصلحی نیکوتر برای معایب نفس و راهبری خوب‏تر در معارف الهیه یافت نشود.»
دلهای پاک و مستعد آمادگی بیشتری برای پذیرش ذکر خدا دارند و به همان میزان نیز انوار الهی حاصل از ذکر و توجه به خدا، قلب و روحشان را فتح کرده و به قله‏های کمال نزدیک‏تر خواهد کرد. این رابطه دو طرفه‏ای که از ذکر حاصل می‏شود، همان چیزی است که خداوند در قرآن فرمود: مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم؛ یعنی به هر مقدار که خدا در فکر، ذهن و عمل ما اعتبار و منزلت داشته باشد، ما نیز در درگاه الهی از ارزش و اهمیت‏برخورداریم. بنابراین، اثر وضعی ذکر روشن شدن باطن انسانها به نور ذکر و اتصال آنان به عالم بالا و رسیدن به فلاح و رستگاری است.
امام سجاد (ع) در مناجات الذاکرین این نتیجه از ذکر را چنین بیان می‏دارد: «دستور دادی به ما به ذکر خود و وعده دادی که در برابر آن ما را یاد کنی که شرف ما باشد و فخر و احترام و بزرگی ما بدین باشد.»
هنگامی که انسان به یاد خداست، مورد لطف و نظر پروردگار قرار می‏گیرد و باطن و ضمیرش متوجه معدن رحمت و فیض ابدی می‏گردد و خداوند محبوب او می‏شود.
پیامبر (ص) در سخنی فرمودند: «من اکثر ذکر الله احبه؛ هر کسی به یاد خدا بیفزاید، بر محبتش نسبت‏به خدا افزوده می‏شود.»
اشاره‏ای دیگر که می‏توان به آیه مورد بحث نمود، آن است که این مورد، یک اصل تربیتی و عاطفی است. «به یاد خدا بودن یعنی به یاد ذات پاکی که سرچشمه تمام خوبی‏ها و نیکی‏هاست‏بودن.»
ب) آرامش دل
از ویژگی‏های مهم یاد خداوند، اطمینان قلبی و طیب خاطر است، در قرآن آمده که «الا بذکر الله تطمئن القلوب؛ به درستی که با یاد خدا دلها آرام گیرد» دنیا محل سختی‏ها، مشکلات و ابتلائاتی است که هر روزه می‏تواند روح و فکر بشر ضعیف را دچار ناراحتی و گرفتاری کند و از آنجا که به دست آوردن نعمات و لذایذ این دنیا همراه تحمل مشقات و تلاشهای زیاد می‏باشد، انسان در از دست دادن آنها زود افسرده شده و دچار تشویش و پریشانی خاطر می‏گردد. تنها چیزی که می‏تواند سکون و آرامش وی را تضمین کند و از تندباد حوادث زیر و رو کننده، روزگار ایمنی بخشد، یاد پروردگار و قرار گرفتن در سایه ذکر خداست. چنین انسانی قلبش به چراغ نور الهی روشن و به سرچشمه عالم بقا متصل است و حوادث به ظاهر بزرگ، نمی‏تواند او را دچار مشکل نماید؛ زیرا که با یاد پروردگار دلش آرام است و معتقد است که همه چیز از خداست، هرگاه خواست‏به بنده‏اش می‏دهد و هر گاه خواست می‏گیرد.
لذا داشتن خاطری آرام و شیرین در مقابل امواج تکان دهنده روزگار، اثر واقعی ذکر خداوند است. در مناجات امام سجاد در دعای خمس عشر نیز آمده که: «الهی ما الذ خواطر الالهام بذکرک علی القلوب معبودا؛ چه شیرین و خوش است‏خاطره‏های الهام در یادآوری تو بر دلها».
در مقابل افرادی که دلشان به یاد خدا آرام می‏گیرد، انسانهایی هستند که به گفته پروردگار در ضیق و تنگی، روزگار می‏گذرانند. آنان افرادی هستند که تمام ذکر و اندیشه خود را صرف جمع آوری اموال دنیا، بهره برداری، لذت و کامجویی به دور از یاد پروردگار می‏گذرانند. اینها کسانی هستند که آن عهد ازلی یاد خداوند را فراموش کرده و به جای ذکر خدا قلبشان را به زرق و برق‏ها و تنعمات زودگذر دنیایی سپرده‏اند، گرچه به ظاهر دارای زندگی‏های آن چنانی و حظ و لذت وافر دنیایی هستند، اما به گفته قرآن در مشقت و تنگنا بسر می‏برند، و «هر کس از یاد خدا روی برگرداند، خداوند زندگی را بر او تنگ می‏گرداند». [۲۱]
و کم نیستند چنین افرادی که با چشم خود می‏بینیم چه زندگی‏ها و سرمایه هایی از این دنیا فراهم نکرده‏اند، ولی در بن بست و سردرگمی‏اند و لحظه‏ای آرامش خاطر ندارند و در زندگیشان گشایشی حاصل نمی‏شود.
ج) بصیرت و روشنایی دل
مطمئنا یکی از نتایج‏برجسته و سودمند ذکر، نورانیت دل و باطن و بصیرت خاص می‏باشد که خداوند آن را به بزرگانی که به یاد او بوده‏اند عطا نموده است. خداوند در قرآن کریم می‏فرماید: «ان الذین اتقوا اذا مسهم طائف من الشیطان تذکروا فاذا هم مبصرون؛ چون اهل تقوی را از شیطان وسوسه و خیالی به دل فرا رسد هماندم خدا را به یاد آرند و همان لحظه بصیرت و بینایی یابند.» [۲۲]
در حدیث آمده است که قلب انسان دارای سه حالت است که یکی از آنها به قلب مفتوح تعبیر شده، و آن قلبی است که نور ایمان بدان تابش پیدا کرده و بر اثر همین نور، فردای قیامت ظلمات را درهم می‏شکند. و صاحبش با آن نور راه می‏رود. بنابر سخن فوق، می‏توان گفت که انسان ذاکر کسی است که قلبی مفتوح دارد و از دخالت‏شیطان و نفوذ او بر روح و قلبش در امان است. و این میسر نیست، مگر به واسطه مراقبت صحیح در طول اوقات شبانه روز. چنین انسانی بر اثر دوام ذکر، نیرو و قوه‏ای می‏یابد که با باطن خود حقایق جهان را درک می‏کند و خیلی از مسایلی که برای بشر عادی نهفته و مکتوم مانده است، برای او واضح و روشن می‏گردد و به کشف و شهوداتی می‏رسد که علم عادی و تجربی از دسترسی بدان محروم است. خداوند به وسیله یاد خویش نوری در قلوب چنین افرادی حاکم می‏کند که از تردید و تزلزل می‏رهند و از لغزشگاه‏های زندگی نجات می‏یابند.
حضرت علی (ع) ارتباط ذکر و نورانیت دل را چنین بیان می‏دارد: «دوام الذکر ینیر القلب والفکر».
● نهایت آرزوی عارفان
از عالی‏ترین مراتب ذکر، همانا ذکر خاصان درگاه الهی و نهایتا انقطاع کامل است که حضرت رسول اکرم (ص) و امامان هدی دارای چنین مراتبی بوده‏اند.
امیرمؤمنان علی (ع) در مناجات شعبانیه می‏فرماید: «الهی هب لی کمال الانقطاع الیک؛ خدایا کمال انقطاع نبوی خود را به من عطا کن». این مقام را خداوند در قرآن کریم به پیامبر (ص) دستور می‏دهد: نام پروردگارت را مدام یاد کن و به کلی از غیر منقطع شده رو به سوی او کن.» [۲۳]
وظایفی چون نماز شب که انقطاع از غیر را به دنبال دارد، برای مردم واجب نیست، ولی بر پیامبر اکرم (ص) واجب است. خداوند به او فرمان می‏دهد که قسمتی از شب را به مناجات با خدا سپری کند و به مقام محمود نایل شود.
امامان که مقتدای ما و چراغ تشخیص راه از بیراهه‏اند و خود این منزل را پیموده‏اند، برای ما انسانهایی که آرزوی رسیدن به جا پای آنان و یا لااقل حضور در سایه سار معرفت آنها را داریم می‏آموزند که «الهی فالهمنا ذکرک فی الخلا والملا واللیل والنهار والاعلان والاسرار و فی السراء والضراء؛ خدایا الهام کن به ما ذکر خود را در نهان و آشکار و شب و روز و پیدا و نهان». [۲۴]
امام سجاد (ع) می‏فرماید: «خدایا تو بنده دوستت را اهل کردی برای پرستش خود، و دلش را بردی به خواست‏خود، و او را برگزیدی برای شهود جلوه خود، و روی دلش را پرداختی برای خود، و دلش را فارغ ساختی برای دوستیت، و تشویقش کردی در آنچه نزد تو است و ذکر خودت را به او الهام کردی». [۲۵]
و امام علی (ع) در دعای کمیل از خدا علاوه بر صفات دیگر، دو نعمت را درخواست می‏کند: یکی مقام «شکر» و دیگری «ذکر» : «ان توزعنی شکرک و ان تلهمنی ذکرک».
امام سجاد در مناجات با پروردگار، هر گذران از عمر را پسندیده نمی‏داند تا جایی که می‏فرماید: «واستغفرک من کل لذة غیر ذکرک؛ از هر لذتی جز لذت یاد تو طلب آمرزش می‏کنم». [۲۶]
● دستور العمل هایی از سالکین طریق ذکر و یاد خدا
حضرت علی (ع) در سفارشی به امام مجتبی می‏فرماید: «فانی اوصیک بتقوی الله ای بنی و لزوم امره و عمارة قلبک بذکره؛ تو را سفارش می‏کنم به ترس از خدا و پیوسته در فرمان او بودن و خانه دل را به یاد او آباد نمودن». [۲۷]
امام خمینی در نامه‏ای که از خود به جای گذاشته، از ذکر و یاد خدا نام می‏برد و می‏فرماید: «... آنچه مایه نجات انسانها و آرامش قلوب است، وارستگی و گسستگی از دنیا و تعلقات آن است که با ذکر و یاد دایمی خدای متعال حاصل می‏شود (اشاره به آیه شریفه: «الذین آمنوا وتطمئن قلوبهم بذکر الله الا بذکر الله تطمئن القلوب»).
آنان که درصدد برتریها به هر نحو هستند، چه برتری در علوم (حتی الهی آن) یا در قدرت و شهرت و ثروت، کوشش در افزایش رنج خود می‏کنند. وارستگان از قیود مادی که خود را از این دام ابلیس تا حدودی نجات داده‏اند، در همین دنیا در سعادت و در بهشت رحمتند». [۲۸]
پی‏نوشت‏ها:
[۱]. اصول کافی، ج ۶، ص ۱۰۰، باب الذکر.
[۲]. تفسیر نمونه، ج ۱۷، ص ۳۵۱.
[۳]. عرفان اسلامی، انصاریان، ج ۳ حدیث ذکر.
[۴]. انسان / ۲۵.
[۵]. تفسیر المیزان، ج‏۲، ۲۳۲.
[۶]. مشکاة الانوار، ص‏۱۰۰.
[۷]. همان، ص ۹۸.
[۸]. همان، ص ۹۶.
[۹]. همان، باب الذکر.
[۱۰]. غرر الحکم، ص ۸۱۷.
[۱۱]. خودسازی یا تزکیه و تهذب نفس، علامه امینی، ص‏۱۶۹، به نقل از بحار، ج ۹۳، ص ۱۵۸.
[۱۲]. اعراف / آیات ۲۰۶- ۲۰۵.
[۱۳]. تفسیر المیزان، ذیل آیات فوق.
[۱۴]. مصباح الشریعة، حدیث ذکر.
[۱۵]. بقره / ۱۵۲.
[۱۶]. نساء / ۱۰۳.
[۱۷]. اصول کافی، ج ۶، باب الذکر.
[۱۸]. مشکاة الانوار، ص‏۱۰۰.
[۱۹]. همان.
[۲۰]. تفسیر نمونه، ج ۲، ذیل آیه مربوطه.
[۲۱]. طه / ۱۲۴.
[۲۲]. اعراف / ۲۰۰.
[۲۳]. مزمل / ۸.
[۲۴]. مناجات خمس عشر امام سجاد، مفاتیح الجنان.
[۲۵]. مناجات المحبین، مفاتیح الجنان.
[۲۶]. مناجات الذاکرین، مفاتیح الجنان.
[۲۷]. سروش هدایت، ج ۱، وصیت حضرت علی (ع) به فرزندش.
[۲۸]. همان، نامه امام خمینی (ره).
منبع : معاونت پژوهشی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم


همچنین مشاهده کنید