جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا


احیای اژدها در شرق آسیا


احیای اژدها در شرق آسیا
قسمت سوم فیلم «مومیایی» Mummy که از ۱۱ مرداد در امریکا، کانادا و بخشی از اروپای غربی اکران شده، خواه ناخواه ادامه ای بر قسمت های اول و دوم این فیلم و به تبع آن کاری پرفروش و اثری سینمایی است که با دو کار قبلی برابری نمی کند و مسخره تر از قبلی ها به نظر می رسد.
ماجراها این بار در چین روی می دهد و این که چرا چنین است و اکران فیلم با برگزاری بازی های المپیک تابستانی امسال در پکن همزمان شده و «مومیایی۳» از دیدگاه هایی تم ورزشی هم دارد، قطعاً نمی تواند تصادفی باشد و بهره گیری حساب شده استودیوی سازنده فیلم از یک رویداد بزرگ ورزشی به قصد رسیدن به هدف و پر کردن جیب ها و استفاده از محبوبیت ورزش و اپیدمی آن در این موقع از سال و بهره گیری از چهره آشنای چینی ها به عنوان میزبانان المپیک جدید است، هرچند صحنه های پرشمار شمشیربازی و شنا و حتی ژیمناستیک و آمادگی جسمانی در «مومیایی۳»، فقط تقلیدی کمیک از چیزی محسوب می شود که در المپیک بیست و نهم نسخه جدی آن را پیش روی خود می بینیم.
«مومیایی۳» که نام جنبی «مقبره امپراتور اژدها» را هم یدک می کشد، کاراکترهای اصلی اش را که ریک اوکانل (یک بار دیگر با بازی برندان فریزر) و همسر وی اوه لین (این بار با بازی ماریا بلو، به جای راشل وایز غایب) هستند، برای تجدید ماجراجویی هایشان و بالا بردن هیجانات راهی شرق آسیا می کند و دیگر خبری از مصر و معابد آن، محل شکل گیری وقایع ناب و چشمگیر اتفاقات دو فیلم نخست نیست. فیلم به ما می گوید که این دو ظاهراً بعد از جنگ جهانی دوم بازنشسته شده بودند و برخلاف کاراکتر ایندیانا جونز در فیلم های چهارگانه آن کاراکتر، دیگر به دنبال کارهای باستان شناسانه و بهتر بگوییم یافتن گنج های کهن و پنهان و ارتباطات اعصار باستان نیستند، اما سرانجام حس پرشور زندگی و لزوم حرکت و درخواست پسرشان آنها را به صحنه حرکت بازمی گرداند و در مقام و موقعیت سابق جای می دهد و همان قصه ها را تکرار می کند.
شاید هم کاراکتر فریزر و همسرش با ۸۰۰ میلیون دلاری که حاصل فروش دو فیلم نخست بوده، احساس خوشی می کرده و قبل از «مومیایی۳» نیازی به درآمد اضافی نمی دیده اند! حقیقت هرچه باشد راب کوهن کارگردان قسمت جدید که جای استیفن سامرز را در این مقام گرفته و جانشین کارگردان دو قسمت قبلی شده است، بینندگان را بسیار سریع به نقطه شروع قصه سوم، یعنی دل چین باستان می برد و یک قصه گو بر روی فیلم برای تماشاگران، داستان ها می گوید. آن طور که فیلم ادعا می کند، امپراتور اژدها (با بازی جت لی معروف) ۲۰۰ سال پیش از میلاد مسیح دستور ساخت دیوار بزرگ چین را می دهد و در این راه هزاران کارگر را به رایگان به اسارت و کار می گیرد و آن قدر فشار کاری به آنها وارد می کند که عده ای را به کشتن می دهد و فقط در پی مطامع خود است، تا این که سرانجام به دامی می افتد که خود تنیده است و او و لشکرش در یک معبد بزرگ گرفتار می آیند و آنجا مومیایی می شوند و سال ها در معبر زمان متوقف می مانند و به مرگ طولانی اما موقتی تن می دهند.
اما هزاران سال بعد، الکس پسر اوکانل (با بازی لوک فورد) وارد صحنه می شود و گذارش به آن معبد می افتد، این در حالی است که بینندگان نمی توانند باور کنند که پسر آن باستان شناس جوان چطور این طور سریع بزرگ شده و این قدر رشد کرده است، بخصوص که فریزر در زندگی حقیقی ۴۰ سال بیشتر ندارد و هریسون فورد باستان شناس شلاق به دست چهارگانه ایندیانا جونز در ۶۶ سالگی هم خیال پدر شدن و به صحنه آوردن یک جانشین برای خود ندارد و همچنان شخصاً یکه تازی می کند!
هرچه هست الکس به اندازه والدین اش کنجکاو و پیگیر است و اینچنین است که طی سفرش به چین، مقبره امپراتور اژدها را کشف می کند که در این فیلم براساس یک بنا و عمارت و کشف حقیقتی در معماری چین ارائه شده و آن کشف و فرآیند، ارتش تراکوتای این کشور است و نمایی از هزاران سرباز خاک رسی که به سال ۱۹۷۴ کشف شدند. تفاوت قضیه در این است که آنها در این فیلم به صورت مومیایی هایی که در بند زمان متوقف مانده و در معیت اسب های سحر شده خود باشند، به چشم می خورند و اینچنین به تصویر کشیده شده اند.
لابد به این نتیجه رسیده اید که این یک موضوع مسخره است و واقعاً نیز همین طور است و فیلمسازان هم نگران فیلم شان و موضوع آن و حقیقی یا مسخره جلوه کردن آن نبوده و کار خودشان را کرده اند. این وصف اکثر فیلم های روز است که در آن تاریخ تحریف و با آن بازی می شود و قصه سرایان و کارگردانان نگران این نیستند که ماجراهای غیردقیق و تفاوت ها و غلط های تاریخی در کارشان به چشم بخورد و «مومیایی۳» یکی از آنها است.
برای این گونه فیلم ها نه وفاداری به تاریخ و حقیقت، بلکه قصه گویی و جذاب بودن آن مهم است و اگر کاملاً خلاف چیزی هم بود که واقعاً در یک مقطع تاریخی روی داده است، ایرادی بر آن مترتب نیست. ضرر این قضیه این است که اتفاقات این فیلم ها به عنوان حقیقت در ذهن بینندگان جوان تر حک می شود و آنها باور می آورند که در مقطع تاریخی مورد بحث واقعاً آن اتفاقات افتاده است و این همان تحریف تاریخ و تکرار آن، جداً نگران کننده است و افسانه های ساخته شده از این طریق هم سست تر و گذراتر از آن هستند که بتوان رویشان حساب کرد.
کشف بزرگ الکس و پیدا کردن آن همه مومیایی و احیای «امپراتور اژدها» و سایر موجودات اژدهایی، طبعاً پیامدها و دردسرهای بزرگی دارد و منجر به پرده برداری از رازهایی دیگر می شود و اینها در پی هم می آیند و حتی «یتی»ها (غول های معروف چند فیلم خیالی با همین نام) دوباره ظاهر می شوند و تعقیب و گریزهای بزرگی در شانگهای شکل می گیرد و صحنه های درگیری و جنگ بین هزاران نفر و صدها موجود که از بستر مرگ برخاسته اند، به شکلی عظیم و پرتعداد به تصویر کشیده شده است. برخی می گویند این صحنه های خاص شبیه به سکانس پایانی فیلم «تاریکی» محصول ۱۹۹۲ است اما بار کمدی به آن اضافه شده است.
این صحنه ها به قدری تند و پرشمار و بدون تأمل است که برندان فریزر که معمولاً عادت دارد با نگاه و حرکات چهره اش به هر موضوع و رخداد و اتفاق ناگواری نگرشی کمیک داشته باشد، از این کار بازمی ماند و مجبور است جدی و خشک باشد و قیافه او کاملاً گواه این نکته است که بابت این قضیه تأسف می خورد و دلش می خواسته که خلاف این عمل کند و شرایط، چیزی جز این باشد. فریزر زمانی که تازه در سینما ظهور کرده بود، با آن چانه محکم فولادوار و نگاهی که از آن ظرافت و مسخره کردن دیگران می بارید، یک پدیده جدید برای هنر سینما جلوه می کرد و بازی در فیلم های خاصی مانند «خدایان و هیولاها» در مقابل ایان مک کلن، تأکیدی بر این باور و این گونه طرز تلقی ها بود ولی بیش از ۱۰ سال بعد از آن ایام او همچنان در دنیای محدود فیلم های اکشن خیالی و تخیلی مانند «مومیایی» محصور و اسیر مانده و خود را تکرار می کند. تابستان امسال او فیلم دیگری از این قبیل را هم بر پرده داشته که همانا بازسازی «سفر به مرکز زمین» است. این فیلم ها شاید فروش خوبی به بار می آورند، اما برای فریزر فقط منادی توقف و سکون است.
لوک فورد در رل پسر او و شروع کننده موج حرکت ها و اتفاقات در «مومیایی۳»، شاید در درازمدت جانشین فریزر در این سری فیلم ها باشد، اما این صورتی است که بپذیریم این فیلم ها چنین کششی دارند و مدت ها طول خواهند کشید و تا به آنجا پیش می روند که فریزر برای ایفای رل اصلی آن پیر جلوه کند. هرچه هست فریزر از ماندن در این حال و هواها لذت می برد و با این که از سکون او گفتیم، پروژه در دست تهیه وی در حال حاضر فیلمی است به نام «کبرا» که او را با استیفن سامرز سازنده دو قسمت اول «مومیایی» پیوند خواهد داد.
شاید هم اصلاً نباید به دنبال این سوژه ها و بازسازی ها و دنباله ها و ادامه دادن سوژه های قبلی رفت، زیرا ظرفیت بسیاری از آنها تمام شده است و لااقل این تخمین و تلقی برای «مومیایی» کاملاً صدق می کند، اما چون این مسئله رعایت نشده، «مومیایی۳» با قالبی غیرجدید و فقط با تغییر محل وقوع حوادث و به مدت ۱۱۲ دقیقه، نه اعتباری به کمپانی یونیورسال که آن را ساخته است، اضافه می کند و نه فروش قابل توجهش، فلسفه ساخت آن را خلل ناپذیر می سازد. فروشی که البته ساخت قسمت چهارم آن را در سال های آینده «توجیه مالی» خواهد کرد.
وصال روحانی ‎/ منبع: Movie Web
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید