پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا


هل بوی ۲/پسر جهنمی ۲ : ارتش طلایی Hellboy II: The Golden Army


هل بوی ۲/پسر جهنمی ۲ : ارتش طلایی Hellboy II: The Golden Army
▪ کارگردان: گیلرمو دل تورو.
▪ فیلمنامه: گیلرمو دل تورو بر اساس داستانی از خودش و مایک میگنولا و قصه مصور میگنولا.
▪ موسیقی: دنی الفمن.
▪ مدیر فیلمبرداری: گیلرمو ناوارو.
▪ تدوین: برنات ویلاپلانا.
▪ طراح صحنه: استفن اسکات.
▪ بازیگران: ران پرلمن[هل بوی/پسر جهنمی]، سلما بلیر[لیز شرمن]، داگ جونز[ایب ساپین/فرشته مرگ/پیشکار]، جیمز داد[جان کراس]، جان الکساندر[جان کراس]، ست مک فارلین[جان کراس-فقط صدا]، لوک گاس[شاهزاده نوادا]، انا والتون[شاهزاده نوآلا]، جفری تمبور[تام منینگ]، جان هارت[پرفسور تره ور بروتنهولم].
▪ ۱۲۰ دقیقه.
▪ محصول ۲۰۰۸ آمریکا، آلمان.
▪ نام دیگر: Hellboy ۲، Hellboy ۲ - Die goldene Armee.
▪ ژانر: اکشن، ماجرایی، کمدی، درام، فانتزی، علمی تخیلی
در کریسمس سال ۱۹۵۵، هل بوی نوجوان قصه ای از پدرخوانده اش پرفسور تره ور بروتنهولم درباره نبردی باستانی میان انسان ها و موجودات اساطیری می شنود. در این قصه جنی برای بالور پادشاه الوس ارتشی طلایی بالغ بر ۴۹۰۰ سرباز شکست ناپذیر می سازد که توسط تاجی مخصوص کنترل می شوند. این ارتش فقط می تواند در اختیار کسانی قرار بگیرد که خون خانواده پادشاهی در رگ هایشان جاری باشد. وقتی بالور شاه می فهمد که این ارتش قادر به نابودی بی ترحم تمامی انسان هاست، تصمیم به کنار گذاشتن شان می گیرد. پسرش شاهزاده نوادا این تصمیم را قبول ندارد و به تبعیدی خود خواسته تن می دهد. تاج مخصوص نیز ۳ قطعه شده و یک قطعه آن در اختیار انسان ها گذاشته می شود. دو قطعه دیگر نیز نزد بالور می ماند تا ارتش طلایی هرگز به کار نیفتد.
زمان حال. نوادا از تبعید بازگشته و تصمیم به جنگ علیه انسان ها گرفته و با به دست آوردن یکی از قطعات تاج تصمیم به احیای ارتش طلایی می گیرد. اما پدرش با این کار مخالف است و او را نزد خود می خواند. نوادا با کشتن پدر و به دست آوردن یکی دیگر از قطعات تاج خود را به اجرای نقشه اش نزدیک تر می بیند. ولی خواهر دوقلویش شاهزاده نوآلا با سومین قطعه می گریزد. همزمان هل بوی که سرانجام دل لیز را به دست آورده با سازمان خود دچار بر سر نگهداری راز وجود خود دچار مشکل می شود. در طی یک ماموریت تازه هل بوی که عصبی شده وجود خود را در مصاحبه ای برای تمام دنیا آشکار می کند. آنها در این ماموریت قطعه سوم تاج را به دست می آورند و ایب ساپین نیز کشف می کند لیز آبستن است. مافوق های آنان که از رفتار هل بوی به خشم آمده اند، ماموری به نام کراس را برای کنترل گروه به آنجا می فرستند.
کراس نیز موجودی غیر طبیعی است و پذیرش وی در گروه برای هل بوی و دیگران کار ساده ای به نظر نمی آید. آنها در تعقیب سرنخ های موجود به نقشه ای دست می یابند که محل اختفای ارتش طلایی در آن مشخص شده است. ایب در طول مراقبت از شاهزاده نوآلا شیفته او می شود، اما شاهزاده نوادا رد خواهرش را در قرارگاه هل بوی و دوستانش یافته و به آنجا می رود تا سومین قطعه و نقشه را به چنگ آورد. نوآلا نقشه را سوزانده و آخرین قطعه را میان یکی از کتاب های ایب مخفی می کند. نوادا وی را ربوده و پس از وارد کردن زخمی مرگبار به هل بوی می گریزد. این واقعه سبب می شود تا ایب به همراه هل بوی، لیز و کراس برای یافتن آن دو وارد عمل شوند...
● چرا باید دید؟
هل بوی/پسر جهنمی از قهرمانان نسل جدید قصه های مصور است که اولین بار در سال ۱۹۹۳ به خواننده ها معرفی شد. هل بوی مخلوق مایک میگنولا است و مانند مجموعه پرونده های مجهول قهرمان هایش در دفتر تحقیقات فراطبیعی و دفاع که اختصاراً B.P.R.D. یا BPRDنامیده می شود، سرگرم فعالیت هستند. البته بر خلاف مالدر و اسکالی کسانی که در این دفتر کار می کنند نیز خود اکثراً موجوداتی غیر طبیعی هستند. از جمله هل بوی که در سال های پایانی جنگ جهانی دوم توسط پروفسور تره ور بروتنهولم یافته و به فرزندی پذیرفته می شود. در کنار هل بوی؛ ایب ساپین دو زیستی و لیز شرمن هم وجود دارند و در حل بعضی معماها به یکدیگر کمک می کنند. اما مافوق هایشان اصرار دارند که وجود چنین دفتر و افرادی را انکار کنند.
وجود پیشینه موفقیت آمیز قصه و داشتن طرفدارانی بالقوه که می توانند تماشاگران بالفعل برگردان های سینمایی این گونه قصه ها باشند و اصولا شبیه فیلمنامه های آماده به نظر می رسند، در کنار نیاز بازار و در واقع تماشاگر پاپ کورن خورن نوجوان به دو ساعت تفریح خالص و بی نیاز به تفکر خیلی زود پای هل بوی را نیز به سینما باز کرد. اولین نسخه سینمایی هل بوی ۴ سال قبل (بعد از بازی ویدیویی، ورق های بازی و ... آن) توسط دل تورو ساخته شد. کسی که می توان او را یکی از پدیده های سینمای اسپانیولی زبان امروز دانست.
دل تورو متولد ۱۹۶۴ گوادالاخارای مکزیک است. در نوجوانی علاقه خود به فیلمسازی را کشف کرد و بعدها زیر نظر دیک اسمیت[چهره پرداز جن گیر] گریم و جلوه های ویژه را آموخت و اولین فیلم کوتاه خود را ساخت. ده سالی را به عنوان سرپرست چهره پردازی کار کرد و کمپانی شخصی خودش نکروپا را در اواسط دهه ۱۹۸۰ تاسیس نمود. همزمان به تهیه و ساخت فیلم و سریال در تلویزیون مکزیک پرداخت. اولین فیلم بلندش کرونوس نه جایزه آریل[ اسکار مکزیکی] را به همراه جایزه منتقدان جشنواره کن و ۸ جایزه بین الملی دیگر به دست آورد.
با این فیلم تماشاگران و منتقدان سراسر جهان با دل تورو و دنیای سرشار از راز و خیال وی آشنا شدند. دنیای همچون آثار ادگار آلن پو که حشرات، مجسمه ها و سمبل های مسیحی[مخصوصاً از نوع کاتولیکی اش] در آن حضور داشتند. چهار سال بعد از کرونوس به هالیوود رفت و میمیک را با شرکت میرا سوروینو کارگردانی نمود. هر چند این فیلم موفقیت تجاری قابل توجهی به دست آورد، اما به نظر می رسید جایگاهی در کارنامه وی ندارد.
سال ۲۰۰۱ و بازگشت به محیط آشنا و ساخت ستون فقرات شیطان در کمپانی تازه تاسیس خود به نام تکیلا نقطه اوج دیگری برای کارنامه دل تورو رقم زد و برای بازیگر اصلی فیلم ادواردو نوریه گا نیز شهرت بین المللی به ارمغان آورد. ستون فقرات شیطان که جنگ داخلی اسپانیا را برای پس زمینه قصه خود انتخاب کرده بود، جایزه بهترین فیلم فانتزی اروپایی جشنواره آمستردام دریافت کرد و در جشنواره متعددی خوش درخشید. پس از این فیلم دل تورو دوباره به هالیوود بازگشت و این بار با دقت و وسواس بیشتری شروع به کار نمود. بلید ۲ [Blade] و سپس پسر جهنمی[Hellboy] موفقیت های مالی قابل توجهی برای دل تورو کسب کردند. دو سال قبل بازگشت به دوران جنگ داخلی اسپانیا بزرگ ترین نقطه اوج کارنامه فیلمسازی وی را رقم زد. نمایش افتتاحیه هزار توی پان - سفر یا بهتر بگوییم گریز دخترکی خیال پرست از دنیای پر از خشونت پیرامونش به دنیای افسانه ها- با تشویق ۲۲ دقیقه ای تماشاگران در جشنواره کن پایان یافت و در کنار کسب جوایز گویا و بافتا در مراسم اسکار نیز سه جایزه را نصیب گروه سازنده اش کرد. فیلمی که در قالب یک قصه پریان طبع آزمایی دل تورو در زمینه شناخت اتوریته، فاشیسم و جنایت بود و نگاهی غمخوارانه به سرنوشت تلخ آزادی خواهان کشته شده به دست افسران فرانکو داشت.
هل بوی فاقد جدیت هزارتوی پان است و گویا زنگ تفریح یا دورخیزی برای کار بزرگ بعدی باشد. اما دل تورو با وسواس تمام و دلبستگی آن را کارگردانی است. نبرد میان انسان ها و موجودات اساطیری سوژه ای بسیار ناب برای کارگردانی چون اوست و طبعاً برخی ها بتوانند تعابیر فرامتنی نیز از دل آن بیرون بکشند. اما بیایید فارغ از این تعابیر و در قالب یک قصه مهیج با آن روبرو شویم. هل بوی نیز فرمولی مشخص دارد از نجات دنیا توسط ماموری زبده، یعنی یک کهن الگو که قهرمان اصلی آن واجد قدرت هایی فراطبیعی است. مگر جیمزباند یا امثال او نبودند و نیستند؟
هل بوی نیز از تمامی سنت های چنین فیلم هایی پیروی می کند. از جمله طراحی صحنه چشمگیر و سکانس پر زرق و برق درگیری نهایی که باید در مکانی عجیب و غریب صورت بگیرد. دل تورو تمامی این فرمول را با دنیای خود و میگنولا به خوبی ممزوج کرده و حاصل کار فیلمی مسنجم است که بیننده اش را دچار سرگیجه نمی کند. در عوض آنچه به وی ارزانی می دارد، دو ساعت تفریح خالص همراه با ارضای خاطر است. چون دل تورو به خوبی رگ خواب تماشاگر کم حوصله امروزی را دریافته و نیاز او به رگباری از تصاویر و فانتزی برای درک انسانیت(باعث تاسف است!) خیلی خوب حس می کند. می شود روی خستگی تاریخی بشر و نیاز وی به گریز از تعقل صفحه ها سیاه کرد و هل بوی را شاهد مثالی درجه یک آن دانست، ولی این مکان جای چنین بحثی نیست. پس خلاصه کنیم که هل بوی ۲ نیز با به دست آوردن نیمی از بودجه ۷۲ میلیون دلاریش در هفته اول نمایش خود و رسیدن به همین مبلغ در دومین هفته به صف پرفروش ها پیوسته و این رقم در هفته های آخر تابستان بیشتر و بیشتر هم خواهد شد. چون در مقایسه با خیلی ها از جمله راب کوهن یا کریس کارتر، اصولاً گیلرمو دل تورو دنیای ذهنی پیچیده تر و خلاقانه تری دارد و به مدیوم نیز مسلط تر است. ضمناً دل تورو مژده ساخته شدن قسمت سومی را در مصاحبه اخیر خود به دوستداران هل بوی داده است!
امیر عزتی
منبع : موج نو


همچنین مشاهده کنید