جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا


جایی برای نگرانی نیست


جایی برای نگرانی نیست
● نابودی کلیشه‌ها
▪ خاویر باردم: وقتی فیلمنامه «ویکی کریستینا بارسلونا» را خواندم و با آن صحنه‌ای مواجه شدم که شخصیت من با دو دختر فیلم دیدار می‌کند با خودم گفتم ایده‌ای بامزه‌ اما به شدت کلیشه‌ای است. در واقع تمام کلیشه‌ها در آن صحنه وجود داشتند: توریست‌های آمریکایی به مکانی رمانتیک در اسپانیا می‌آیند و دن ژوان خود را پیدا می‌کنند.
اما وقتی ادامه فیلمنامه را خواندم متوجه شدم با چه اثر درخشانی مواجه هستم چون فیلمنامه در عین اینکه کلیشه‌های مختلف را یکی پس از دیگری به کار گرفته بود اولا آنها را به بازی می‌گرفت، ثانیا در نهایت آنها را نابود می‌کرد و ثالثا به ما نشان می‌داد ورای آن کهن الگو‌ها و کلیشه‌ها چه چیزی نهفته است؛ کهن الگوهایی که به اشتراکات انسان‌ها در نیازها، وابستگی‌ها و ترس‌ها اشاره دارند و بر جست‌وجوی دائمی افراد برای رسیدن به عشق تاکید می‌کنند. جالب است که این فیلم گرچه در ابتدا ظاهری شبیه کمدی‌ رمانتیک‌ها‌ دارد اما در نهایت به یک درام غم‌انگیز تبدیل می‌شود و شخصیت من سرنوشت تلخی پیدا می‌کند. البته شخصا وقتی قرار است در فیلمی بازی کنم که کارگردانش استاد دیالوگ‌‌نویسی است هیچ ترسی به دل راه نمی‌دهم و با تمام وجود خود را در اختیار فیلم قرار می‌دهم. اصولا وقتی با کارگردان‌های کلاسیک کار می‌کنید لازم نیست زیاد به خودتان فشار بیاورید چون آدم بزرگی پشت صحنه نشسته است که علاوه بر اینکه هوای همه چیز را دارد با راهنمایی‌های کوتاه و کوچک خود اشتباهات‌تان را تصحیح می‌کند.
● دم را دریاب
▪ اسکارلت جوهانسون: وودی استاد طراحی شخصیت‌های زن بی‌نظیر است، ریزه‌کاری ذهن زنان را کاملا می‌شناسد و به دلیل علاقه‌ای که به زنان دارد در خلق شخصیت‌های آنها موفق می‌شود می‌تواند نمونه‌های ماندگاری خلق کند. با این حال وقتی با وودی آلن کار می‌کنم این چیزها برایم اهمیتی ندارند و بیشتر از این خوشحالم که می‌توانم یکبار دیگر برایش بازی کنم، سر به سرش بگذارم و با او هم صحبت شوم. زن‌های وودی آلن کمتر شبیه هم هستند و مثلا شخصیتی که من در این بازی می‌کنم اصلا با شخصیت مضحک «خبر داغ» شباهت ندارد.
کریستینا در این فیلم از آن آدم‌هایی که به ایده فلسفی «دم را دریاب» معتقد است و دوست دارد در عین اینکه شاهد اتفاقات روزمره است بخت خود را برای «زندگی کردن» بیازماید. وودی با اینکه دیالوگ‌نویس خوبی است اما در این فیلم گاهی اوقات دست ما را باز می‌گذاشت تا به سمت بداهه‌پردازی برویم. خصوصا برای نقش‌های خاویر و پنه لوپه که قرار بود به زبان اسپانیایی با هم بحث و جدل کنند. در آن صحنه‌ها نه من می‌فهمیدم آنها چه می‌گویند و نه وودی!‌ اتفاقا فکر می‌کنم وودی با این کار باعث شد بعضی صحنه‌ها خیلی طبیعی از کار دربیایند.
● تفاوت زندگی با فانتزی
▪ ربکا هال: فکر می‌کنم هر بازیگر زنی دوست دارد روزی نقش یکی از قهرمان‌های زن فیلم‌های وودی آلن را بازی کند و من هم از این قاعده مستثنی نیستم. خصوصا اگر آن فیلم مانند «ویکی کریستینا بارسلونا» یک فیلم کاملا وودی آلنی باشد و علاوه بر عناصر همیشگی فیلم‌های وی عناصر دیگری مانند لوکیشن اسپانیا، شخصیت مردی مانند باردم و چیزهایی از این دست به آن اضافه شده باشد. رابطه پویای میان ویکی و کریستینا یکی از نکات کلیدی فیلم است که فکر می‌کنم نباید به سادگی از کنارش گذشت. ویکی و کریستینا در این فیلم به نوعی همدیگر را تکمیل می‌کنند و در کنار هم شخصیت‌ واحدی را می‌سازند که می‌تواند رفتارهای مختلفی از خود بروز دهد.
به علاوه ویکی درگیر رابطه‌ای با نامزدش است و فکر می‌کنم این نکته هم یکی دیگر از نکات کلیدی درباره شناخت شخصیت‌های این فیلم است. اگر به این نکات توجه کنید آن‌وقت متوجه می‌شوید که این فیلم حرفی ندارد جز به تصویر کشیدن تفاوت‌های موجود میان زندگی خیالی و فانتزی انسان‌ها و واقعیت‌هایی که در زندگی روزمره باید با آنها کنار بیایند. جذابیت اصلی فیلم به همین ایده برمی‌گردد و چون همه عوامل فیلم به شگفت‌انگیز بودن آن اعتقاد داشته‌اند نتیجه اثر واقعا درخشانی از کار درآمده است.
● حاشیه امن برای بازیگر
▪ پنه لوپه کروس: در کمدی‌های وودی آلن شخصیت‌های گرفتار مصائب و مشکلاتی می‌شوند و در مواجهه با این مشکلات وضعیت خنده‌‌داری ایجاد می‌کنند. «ویکی کریستینا بارسلونا» یکی از همین فیلم‌هاست که البته با مصائب و مشکلات بیشتری همراه شده است و به زندگی مردم عادی شباهت زیادی دارد و به همین دلیل رفته رفته از کمدی به درام متمایل می‌شود و لحن جدیدی به خود می‌گیرد. به علاوه این فیلم همانطور که خود وودی گفته یک نامه عاشقانه به بارسلونا است و تصویری از بارسلونا که در این فیلم نمایش داده می‌شود مانند واقعیت این شهر بسیار زیبا و چشم‌نواز است. شیوه کار وودی آلن به صورتی که دست بازیگران را در اجرای نقش‌ها باز می‌گذارد و با فراهم کردن یک حاشیه امن برای وی سعی می‌کند به او نزدیک شود و کاری کند که وی در راحت‌ترین وضعیت ممکن به ایفای نقش بپردازد. وودی عاشق بازیگران است و هر کسی که تاکنون در فیلم‌های وی بازی کرده است آرزو دارد روزی دوباره شانس در خانه‌اش را بزند و بتواند باز هم وودی را در فیلمی همراهی کند. قبل از اینکه قبول کنم در «ویکی کریستینا بارسلونا» بازی کنم به سراغ چند نفر از بازیگران قبلی فیلم‌های وودی رفتم و همگی متفق‌‌القول بودند که وودی دوستدار بازیگران است و به آنها عشق می‌ورزد و البته به همین دلیل بازیگران همیشه در فیلم‌های وی حضور تاثیرگذاری دارند.
تاد مک کارتی
منبع : روزنامه کارگزاران


همچنین مشاهده کنید