جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا


ماجرای سعادت‌آباد همیشه می‌تواند تکرار شود


ماجرای سعادت‌آباد همیشه می‌تواند تکرار شود
چندی پیش به مناسبت افتتاح هجدهمین دفتر نمایندگی سازمان نظام مهندسی ساختمان استان، در خدمت شهردار محترم شهر رباط‌کریم بودیم که در خلا‌ل صحبت‌هایشان داستان جالبی را از مثنوی مولا‌نا دست‌وپا شکسته نقل کردند و با شیوه‌ای جالب این حکایت را به نظارت مهندسان ناظر ربط دادند که به نظر شنوندگان بسیار جالب آمد. اما بر اثر روزمرگی و کارهای تکراری زندگی این قضیه به دست فراموشی سپرده شد. تا اینکه چندی پیش در اتاق کارم در سازمان تلفن به صدا درآمد و آن طرف خط خانمی بسیار مضطرب سراغ تاریخ برگزاری یازدهمین اجلا‌س هیات عمومی سازمان را گرفت. گفتم خدا پدرتان را بیامرزد چندی پیش برگزار و تمام شد. خانم اظهار داشت که می‌خواسته در اجلا‌س با رئیس سازمان ملا‌قات داشته باشد و جویا شد که آیا ایشان در سازمان ملا‌قات مردمی دارند!
گفتم ایشان از صبح تا بعدازظهر که در سازمان حضور دارند در اتاقشان روی مهندسان گشوده است، تا شما ملا‌قات مردمی را چه بدانید؟! اینجا سازمان نظام مهندسی ساختمان است و وظیفه آن رسیدگی به امور مهندسان. خانم که گویا روزنه امیدی یافته بود کمی آرام شد و گفت که اتفاقا همسر ایشان مهندس ساختمان است و در ارتباط با نظارت ساختمانی به شرح زیر دچار مشکل شده است:
<همسر من مهندس پایه ۳ رشته معماری و عضو سازمان و یکی از ایثارگران این مملکت است. چندی پیش نظارت ساختمانی را در شهرداری منطقه -- به عهده گرفت. مالک و شریک ایشان بارها در مراحل مختلف کار، تخلف کردند که همسرم گزارش تخلفات را طی نامه‌هایی به شماره‌های---- به آن شهرداری ارسال کرد. در کمال تعجب نه‌تنها کوچک‌ترین ممانعتی از سوی عوامل شهرداری برای جلوگیری از ادامه تخلفات به عمل نیامد بلکه با همکاری آشکار عوامل شهرداری، مالکان به راحتی مشغول ادامه فعالیت‌های ساختمانی خود هستند و در حال حاضر به منظور دریافت گزارش رفع خلا‌ف از سوی همسرم برای خانواده ما ایجاد مزاحمت می‌کنند. در چند ماه گذشته مدام از سوی مالکان تهدید تلفنی می‌شدیم و در حال حاضر تا جایی پیش رفتند که به محل کار همسرم رفته و ایشان را مورد ضرب و شتم قرار داده‌اند. همچنین به اقرار خود مالکان از عوامل شهرداری آدرس محل سکونت ما را شناسایی کرده!! و شب ساعت ۲۳ به محل زندگی ما آمده و همسرم را تهدید به قتل کرده و خواستار دریافت گزارش خلا‌ف شده‌اند.>
از خانم خواهش کردم به طور مکتوب و با ذکر مشخصات کامل پرونده ماواقع را توضیح دهد. پس از دریافت آن، با دستور فوری ریاست سازمان از طریق واحد امور فنی مهندسی مورد پیگیری قرار گرفت، که خود داستانی دیگر دارد.
اما اینجا بود که دوباره به یاد آن حکایت افتادم که:
<مردی با داعیه پهلوانی نزد دلا‌کی می‌رود تا بدنش را به نقش شیر خالکوبی کند که می‌دانید این کار مستلزم تحمل درد است چون باید <نیل> را باسوزن تو پوست و زیر پوست بکوبند تا نقش شیر زده شود. ‌
هنگامی که دلا‌ک سوزن را بر شانه مرد فرو می‌برد، مرد نمی‌تواند درد و سوزش آن را تحمل کند، لذا بنای اعتراض به دلا‌ک می‌گذارد که از کجای شیر شروع کردی:
پهلوان در ناله آمد کاستی / مر مرا کشتی، چه صورت می‌زنی؟ / گفت آخر شیر فرمودی مرا / گفت از چه عضوی کردی ابتدا؟ / گفت از دمگاه آغازیده‌ام / گفت دم بگذار ای دو دیده‌ام
مثال داستان مهندس ناظری که به مالک هشدار می‌دهد برای اجرای صحیح گودبرداری باید نکات ایمنی رعایت شود، سازه‌نگهبان درست اجرا شود و نکات ایمنی عوامل کار در نظر گرفته شود، اما مالک که فقط به دنبال سود خود است با اعتراض می‌گوید مهندس جان این مرحله را بگذار و بگذر.
ادامه داستان پهلوان؛ درد و سوزش نگذاشت که دم شیر خالکوبی شود بنابراین دلا‌ک سوزن را از جای دم شیر بیرون آورد و به نقطه‌ای که سروگوش شیر را در نظر گرفته بود فرو کرد. پهلوان سوزش را تحمل نکرد و بانک کرد او: ‌
کاین چه اندام است از او؟ ‌
گفت این گوش است ای مرد نکو
گفت تا گوشش نباشد ای حکیم ‌
گوش را بگذار و کوته کن گلیم
یعنی، شروع می‌کنند به بتن‌ریزی که مهندس ناظر به عدم اجرای مناسب بتن‌ریزی برمی‌خورد، مالک می‌خواهد برای صرفه‌جویی اندازه میلگردها را کاهش دهد و حتی پا را فراتر می‌گذرد و از آنجا که خود را یک پا متخصص می‌داند تغییراتی هم در نقشه‌های مصوب می‌دهد و کار را ادامه می‌دهد و وقتی مهندس ناظر اعلا‌م خلا‌ف می‌کند صدایش بلند می‌شود که ای داد و ای هوار چرا به فکر سرمایه و زندگی مردم نیستی و مدام برای من خرج می‌تراشی؟! یا این مرحله را رها کن یا داد و فغان و صدای مظلومیت خود را به شهرداری می‌برم و با اجازه او کار را ادامه می‌دهم و در پایان مجبورت می‌کنم گزارش عدم خلا‌ف را امضا کنی وگرنه تا جاداری کتک می‌خوری و ...
اینجاست که دلا‌ک نیز از خالکوبی تصویر و دم و گوش شیر صرف‌نظر می‌کند و سوزن را به شکم شیر فرو می‌برد. پهلوان فغان بر می‌آورد که این دیگر کدام اندام است:
گفت تا اشکم نباشد شیر را / چه شکم باید نگارد سیر را
دلا‌ک حیران شد و:
بر زمین زد سوزن آن دم اوستاد / گفت در عالم کسی را این فتاد
شیر بی‌دم و سر و اشکم که دید؟ / این چنین شیری خدا هم نافرید
اما ما دیده‌ایم ساختمان‌هایی را که با اولین مراحل گودبرداری فرو می‌ریزد و جان ساکنان ساختمان‌های مجاور را به مخاطره می‌اندازد، با زلزله چند ریشتری فاجعه به‌وجود می‌آید و در زلزله‌های خاموش بر اثر نشت گاز جان هموطنان بی‌گناه به خطر می‌افتد. چند ماهی از عمر آپارتمان‌ها نگذشته که از صد جای شیرآلا‌ت آن آب فوران می‌کند، خانه‌هایی که در تابستان گرم و در زمستان سرد هستند و هزاران مشکل دیگر، که متاسفانه فقط موقع وقوع آن موج خبری ایجاد می‌شود و بعد هم به دست فراموشی سپرده می‌شود و در اولین قضاوت‌ها نیز بدون نظر کارشناسانه تقصیر را بر گردن مهندس ناظر می‌اندازند و درد و رنجی که مهندسان ناظر باوجدان ما به خاطر رعایت قوانین و مقررات متحمل می‌شوند نه کسی می‌بیند و نه جایی گفته می‌شود. نمونه آن همین خانمی است که به دلیل مزاحمت‌های بیش از حد مالک چنان عرصه برایش تنگ می‌شود که دست به دامان سازمان نظام مهندسی می‌شود. ‌ کجایند آن ساختمان‌های خوب و محکم، کجایند آن خانه‌هایی که بوی زندگی می‌داد. با هزار حسرت می‌شنویم که ساکنان کشورهای اروپایی در ساختمان‌هایی با قدمت ۲۰۰ سال زندگی‌می‌کنند و تنها وظیفه آنها مرمت و نگهداری این آثار است و ما در این مهد تمدن دیرین، ساختمان‌های <از پیش فرسوده> تولید می‌کنیم. ‌
این کمترین توقع مردم زحمتکش ایران است که با هزار بدبختی و متوسل شدن به وام و قرض مسکنی را می‌خرند، به امید اینکه چندین سال در آن با آرامش و امنیت زندگی کنند، اما آیا به این آپارتمان‌ها جز چهاردیواری نام دیگری می‌توان نهاد.
به عنوان یک شهروند روی سخنم با مهندسان ناظر باوجدانی است که برای اجرای صحیح کار مجبور به تحمل هرگونه بی‌احترامی از طرف بعضی از مالکان بی‌انصافی می‌شوند که جز به مطامع دو روزه خویش فکر نمی‌کنند. اگر می‌خواهید <شیر> بشوید باید درد و رنج شیر شدن را نیز به جان بخرید و هزینه آن را نه‌تنها خود بلکه به همراه خانواده بپردازید و ثابت کنید به سوگندنامه مهندسی پایبند هستید. شما در مقام یک مهندس سوگند یاد کرده‌اید که <دانش و توانایی خود را در راه بهبود زندگی بشر مصروف کنید> سوگند یاد کرده‌اید که <خدمت را بر درآمد و افتخار و آبروی حرفه را بر منافع شخصی ارجح بدانید و ...> بنابراین بر سر سوگند خود بمانید و از خود نامی نیکو به جای گذارید.
پروانه ارمش‌
‌مسوول ارتباط رسانه‌ای سازمان نظام مهندسی ساختمان استان تهران
منبع : روزنامه اعتماد ملی


همچنین مشاهده کنید