پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا

المپیک سیاسی پکن


المپیک سیاسی پکن
تقاضا برای جدا ماندن بازی‌های المپیک از مسائل سیاسی آرزویی بود که همواره دست‌اندرکاران برگزاری این مسابقات بزرگ در سر داشتند و البته هرگز محقق نشد.
حقیقت این است که هرگاه بازی‌های المپیک به مرزهای سیاست نزدیک شده است، به‌ناگاه در آن آمیخته و به نسبت این آمیختگی، از حقیقت و روح ورزش و بازی‌ها فاصله گرفته است.
المپیک امسال اما به گونه‌ای متفاوت از بقیه المپیک‌ها و در فضایی کاملا سیاسی برگزار می‌شود. این فضای سیاسی از ۶ ماه پیش و با اعتراض گسترده تبتی‌ها و اقلیت‌های قومی و مذهبی چین به سرکوبی که این دولت علیه آنها اعمال می‌کند آغاز شد و با حمله روسیه به گرجستان در روز افتتاحیه بازی‌های المپیک به اوج رسید و با انفجارهای پی‌در‌پی در استان جدایی‌طلب شین جیانگ ادامه یافت.
سیاسی کردن المپیک تاریخچه‌ای طولانی دارد. از المپیک توکیو به‌عنوان نخستین المپیک برگزار شده در قاره آسیا برای سربرآوردن دوباره ژاپن از پس ویرانی‌های جنگ جهانی دوم استفاده شد. ورزشکاری که مشعل المپیک توکیو را روشن کرد در هیروشیما به دنیا آمده بود؛ آن هم درست در روزی که این شهر از سوی آمریکا آماج حمله اتمی قرار گرفت.
در المپیک سال ۱۹۶۸ مکزیکو‌سیتی نیز دو ورزشکار آفریقایی و آمریکایی که برنده مدال شده بودند دست یکدیگر را به‌عنوان نمادی از قدرت رنگین‌پوستان بلند کردند. در المپیک سال ۱۹۷۶ که در مونترال برگزار شد کشورهای آفریقایی بازی‌ها را در اعتراض به حضور تیم نیوزلند که از نظر آنها کشوری نژادپرست بود، تحریم کردند. المپیک سال ۱۹۸۰ مسکو نیز در اعتراض به حمله اتحاد جماهیر شوروی به افغانستان از سوی آمریکا تحریم شد. البته اتحاد جماهیر شوروی نیز در اقدامی تلافی‌جویانه، المپیک سال ۱۹۸۴ لس‌آنجلس آمریکا را تحریم کرد.
کره جنوبی المپیک سال ۱۹۸۸ سئول را به صحنه‌ای برای نمایش دستاوردهای اقتصادی خود تبدیل کرد. در المپیک سال ۱۹۹۶ در آتلانتای آمریکا، ۱۱۰ نفر در اثر حمله‌ای تروریستی آسیب دیدند. تیم‌های اعزامی کره جنوبی و کره شمالی در المپیک سال ۲۰۰۰ که در سیدنی برگزار شد، در کنار هم رژه رفتند و به این ترتیب به نوعی بیانیه‌ای سیاسی صادر کردند.
سیاسی شدن المپیک درخصوص مسابقات پکن نیز صادق است. شاید بیراه نباشد اگر بگوییم که المپیک پکن پس از المپیک برلین در سال ۱۹۳۶ میلادی، سیاسی‌ترین بازی‌های المپیک در طول دوران برگزاری این بازی‌ها محسوب می‌شود. در المپیک برلین حزب نازی آلمان به رهبری آدولف هیتلر از این بازی‌ها به‌عنوان ابزاری تبلیغاتی برای پیشبرد اهداف حزب نازی استفاده کرد. در واقع هیتلر سعی داشت با استفاده از این بازی‌ها موضوع موهوم برتری نژاد آریایی را بر دیگر نژادها اثبات کند.
اما اگر در المپیک برلین تمایلات نژادپرستانه هیتلر و خودخواهی‌ها و تمامیت‌خواهی حزب نازی آلمان و ادعای برتری آنها بر تمامی جهانیان مطرح بود، در المپیک چین دسته‌ای از رخدادها و گروهی از نشانگان تاثیر‌گذار در روابط بین ملل دست به دست هم داده‌اند تا از این المپیک، المپیکی سیاسی بسازند.
سفر جورج بوش رئیس‌جمهور آمریکا به پکن به‌منظور شرکت در مراسم افتتاحیه المپیک به‌عنوان نخستین رئیس‌جمهور آمریکایی که برای شرکت در چنین مراسمی به کشور میزبان بازی‌ها سفر می‌کند از جمله یکی از مهم‌ترین این نشانگان است. صرف‌نظر از مخالفت‌های گسترده سیاستمداران آمریکا درخصوص سفر بوش به پکن، از ماه‌ها پیش اظهارنظرهای گوناگونی درخصوص چگونگی حضور بوش در پکن مطرح شده بود. اگرچه ایالات متحده آمریکا و چین سعی می‌کنند تا روابط میان یکدیگر را بهبود بخشند اما نباید از این واقعیت غفلت کرد که آمریکا همچنان چین را به‌عنوان یک اقتصاد رو به رشد با نرخ رشد دو رقمی به حساب می‌آورد که خطری بالقوه برای نظام سرمایه‌‌داری و اقتصاد کلان آمریکا محسوب می‌شود. از سوی دیگر چینی‌ها هم همواره آمریکا و سیاست‌های سلطه‌طلبانه‌اش را به‌عنوان سدی در برابر توان رو به رشد چین به حساب می‌آورند.
از این منظر می‌توان از سفر جورج بوش به پکن به‌عنوان سیاستی دو وجهی یاد کرد. از یک سو این سفر فرصتی پیش روی دولت بوش قرار می‌دهد تا روابط خود را با چین بهبود بخشد و از سوی دیگر رئیس‌جمهور آمریکا می‌تواند از این سفر به‌عنوان اهرمی برای اعمال فشار بر نظام کمونیستی چین استفاده کند و البته همان‌گونه که در سخنان جورج بوش در پکن دیدیم و شنیدیم وی با تاکید بر لزوم آزادی بیان و حق انتخاب مذهب در چین بازهم بر سیاست گذشته آمریکا در اعمال فشار بر دولت چین به بهانه نقض حقوق بشر و نقض آزادی‌های فردی پای فشرد و رسما به حضور خود در مراسم افتتاحیه المپیک پکن صبغه سیاسی بخشید.
از سوی دیگر چند هفته پیش از آغاز بازی‌ها، مقامات جمهوری خلق چین در پکن پیشنهاد کردند که تیم ورزشی اعزامی تایوان تحت نام «چین تایپه» در رقابت‌ها حاضر شود. این طرح موجب خشم مقامات تایوان شد چرا که نام پیشنهادی مقامات چینی نشان‌دهنده آن است که تایوان نیز مانند هنگ کنگ و ماکائو بخشی از چین محسوب می‌شود. بنابراین مقامات تایوانی و کمیته المپیک و برخی از مطبوعات پیشنهاد کردند که تیم اعزامی تایون تحت نام
«تایپه چینی» یا «تایپه چانگ کوآ» در مسابقات شرکت کند. این نام در دهه ۱۹۸۰ پس از آن شکل گرفت که چین از سازمان‌های بین‌المللی خواست تا به تایوان اجازه ندهند از نام خود استفاده کند. نام «تایپه چینی» نشان‌دهنده این مسئله است که تایوان در مقوله فرهنگ با چینی‌ها اشتراک دارد اما در سیاست با دولت چین تفاوت دارد.
در نهایت طی بحث‌های مقامات تایوانی با مقامات چینی، چین تهدید کرد که تایوان را از بازی‌ها حذف خواهد کرد. اما در نهایت کمیته المپیک پکن تصمیم گرفت تا مشعل المپیک از راه تایوان به پکن حمل شود. انتخاب این مسیر کلیت موضوع را اینگونه نمایش می‌داد که تایوان بخشی از چین است، تایوان بلافاصله این پیشنهاد را رد کرد. چینی‌ها اما پس از مقاومت تایوان و اعتراض برخی دیگر از کشورها دریافتند که عبور مشعل از تایوان به خدشه‌دار شدن تصویر سیاسی دولت چین نمی‌ارزد.
مسئله دیگری که از همان ابتدا رنگ و بوی سیاسی به المپیک پکن بخشید اعتراض همزمان جدایی‌طلبان تبتی و دالایی لاما رهبر آنها بود که به واقع خشم مقامات چینی را برانگیخت.
در طول مدت زمان حمل مشعل المپیک در کشورهای مختلف جهان، به‌خصوص در اروپا، شورشیان تبتی و طرفداران دالایی لاما (رهبر تبعیدی تبت) المپیک پکن را تحت‌الشعاع خود قرار داد؛ تا آنجا که دولت چین بسیاری از کشورهای اروپایی را به‌دلیل عدم‌برخورد با تظاهرات در مسیر حمل مشعل المپیک مورد انتقاد قرار داد.
البته رهبران سیاسی کشورهای جهان، کمیته بین‌المللی المپیک و قهرمانان ورزشی جهان در هر کشوری آمیخته شدن سیاست با المپیک را تقبیح کرده‌اند. اما به‌نظر می‌رسد که سیاست به گونه‌ای پیچیده، با المپیک پکن درهم آمیخته است. امروز چینی‌ها، به‌خصوص قشر دانشگاهی و تحصیل‌کرده آن به کشورشان به‌عنوان کشوری که تاریخی ۵ هزار ساله را یدک می‌کشد می‌نگرند و از دیگر کشورهای جهان انتظار دارند که به آنها به‌عنوان یک قدرت جهانی احترام بگذارند. به‌نظر می‌رسد چینی‌ها در نظر دارند از این بازی‌ها به‌عنوان ابزاری برای نمایش قدرت و شکوه امپراتوری که طی ۲۰ سال گذشته از میان خاکسترهای یک تمدن قدیمی سربرآورده است، استفاده کنند.
محمد منتظری
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید