جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

فناوری اطلاعات و جهان امروز


فناوری اطلاعات و جهان امروز
مقاله حاضر، برداشتی آزاد، از تحقیقات معتبر انجام گرفته توسط «ای. جی. ویلسون» تحت عنوان «جهانی سازی، فناوری اطلاعات و تضاد بین کشورهای جهان های دوم و سوم» است که بنا به یافته های نویسنده این سطرها، در آن تغییراتی داده شده است.
کلیه منابعی که داخل کروشه به آن ها ارجاع داده شده در پایان بخش دوم مقاله در سایت روزنامه خواهد آمد.
● مقدمه
از آنجا که هر فعالیتی در حوزه فناوری اطلاعات متاثر از روند های جهانی و نیز شرایط حاکم است بنابراین نمی توان بدون داشتن یک تصویر «جهانی» فعالیت ثمربخشی را پی گرفت. روند های متعددی را می توان در سطح بین المللی یافت که تاثیرات بسیار زیادی در زندگی بشر امروز دارند.
اخبار روزانه که در جهان منعکس می شود حاکی از تضاد های اجتماعی در کشور های در حال توسعه آسیایی، آفریقایی و یا کشور های از بند کمونیسم رها شده است. این تضادها در بسیاری از کشورها نظیر اسرائیل، بوروندی و یا لیبریا تبدیل به حرکت های قهرآمیز شده است. از دیگر روندها، فرآیند جهانی شدن است. جهانی سازی در اقتصاد، تولید و حتی فرهنگ در قالب این مقوله قرار می گیرند. در حدود یک تریلیون دلار در روز در سراسر جهان جابه جا می شود و اتومبیلی که یک فرد در عراق سوار می شود، می تواند در برزیل مونتاژ شده باشد که در ساخت آن حدود ۵ کشور دیگر دخیل باشند. بعضی بیکاری های محلی می توانند منشاء جهانی داشته باشند و بعضی اعتراضات سیاسی مثلاً در ایران می تواند دارای اهمیت بسیاری برای سران کشور های بزرگ باشد.
روند دیگری که چهره جهان را تحت تاثیر خود قرار داده است، «انقلاب اطلاعاتی» است. این انقلاب اطلاعاتی دیگر چنان شناخته شده است که نیاز به شرح فراوان در مورد ابعاد آن نیست.
سه «کلان روند» انقلاب اطلاعاتی، تضاد های سیاسی قومی و جهانی شدن هر یک می توانند بر آینده جهان تاثیر بسیار زیادی باقی گذارند. تصمیم گیری برای آینده، کاملاً متکی بر این سه کلان روند خواهد بود. تعامل این سه روند، مبحث اصلی این نوشته را به خود اختصاص می دهد.
تحقیقات نشان می دهند که بر خلاف ادعای بعضی از هواخواهان فناوری اطلاعات، این فناوری بر روی جوامع با توسعه کمتر تاثیرگذاری کمتری دارد.[۱] در مطالعه ادبیات موضوع فناوری اطلاعات، در بسیاری از زبان های غیرانگلیسی به عباراتی نظیر «خواهد شد»، «ممکن است»، و«باید»، برمی خوریم. به عبارت دیگر، مطالعات، بیشتر حول آنچه که قرار است بشود است، تا آنچه که شده است. نکته دیگر که به دست آمده آنکه، جامعه بر فناوری اطلاعات مسلط است و برعکس آن صحت ندارد. فناوری اطلاعات یک نیروی مجزا و برتر از جامعه نیست بلکه ابزاری تحت تسلط گروهی است که در دسترس بودن و تمایل به آن وسیله توزیع قدرت و ثروت در یک جامعه معین می شود.
نکته حائز اهمیت آنکه، دو مقوله «فناوری اطلاعات به عنوان رسانه» و«فناوری اطلاعات به عنوان عامل عجین شده با تولید» با یکدیگر متفاوتند. مطالعات نشان می دهند که دومی تاثیرات بسیار بیشتری بر روی جامعه می گذارد. به عنوان مثال، تولید تراشه های با سرعت بالاتر تاثیرات عمیق تری برروی شغل و وضعیت اقتصادی افراد نسبت به تلویزیون و فیلم های هالیوودی دارند.
جنبه مهمتر آنکه، جهان گرایی در فناوری اطلاعات، پایه های حکومتی را هرچه بیشتر از گذشته سست و ناپایدار خواهد کرد و این به دلیل دسترسی مردم به اطلاعاتی است که در گذشته تنها مخصوص دولت ها و حکومت ها بوده است. اکنون بررسی اثر فناوری اطلاعات بر زندگی بشر، از بحث سلامت گرفته تا حمل ونقل، از حوزه دفاع گرفته تا آموزش چندان ناشناخته نیست.
اگر بخواهیم تعریفی از جهانی شدن به دست دهیم می توان گفت: «جهانی شدن بسط و گسترش کمی و کیفی جریان های فعال و نیز عقاید و ایده ها در فرامرزها است.»
این پدیده می تواند شامل جریان های اقتصادی و یا فرهنگی باشد. البته استدلال هایی نیز وجود دارند که جهانی شدن را یک مرحله بعد از «بین المللی شدن» در نظر می گیرند. بعضی دیگر تفاوتی بین «بین المللی سازی» و جهانی شدن قائل نیستند.
در این بررسی «جهانی شدن فناوری اطلاعات» برای انتقال دو بعد از موضوع به کار می رود: جریان بین مرزی از مضامین اطلاعات نظیر فیلم، دیسک های فشرده، پخش رادیویی، نوار های ویدئویی و نظایر آن و دیگری توزیع گسترده سخت افزاری که به صورت ملی و منطقه ای تولید، توزیع و مصرف اطلاعات را بر عهده دارد. بنابراین منظور از جهانی سازی در حوزه فناوری اطلاعات به دو بخش مضامین و سخت افزار اشاره دارد.
یک مفهوم دیگر که در این نوشته به آن اشاره خواهد شد آن است که در بسیاری از نوشته ها سه منظر مشخص و جدا از فناوری اطلاعات معمولاً با یکدیگر یکسان در نظر گرفته می شوند. این سه منظر عبارتند از : «فناوری اطلاعات به عنوان رسانه»، «فناوری اطلاعات به عنوان عامل عجین شده با تولید» و در نهایت «فناوری اطلاعات به عنوان محرک تغییرات ساختاری».
استفاده از «فناوری اطلاعات به عنوان رسانه» به این معنا است که فناوری اطلاعات را به عنوان یک مضمون در نظر گرفته ایم. تحلیلگران سعی می کنند خبر های آشکار و صریح را ارائه کرده و خبر های تلویحی را تفسیر کنند و آن را از طریق سیستم های اطلاع رسانی به مخاطب برسانند. ممکن است برای بسیاری، چنین فعالیت هایی به عنوان اثر فناوری اطلاعات کافی باشد اما بسیاری از کارشناسان تاثیر این اطلاعات بر تصمیم گیری و رفتار مخاطب را به عنوان اثر فناوری اطلاعات در نظر می گیرند. بررسی این رفتارها باعث می شود که بتوان تعاملات، همکاری ها و یا تشکل هایی که ایجاد می شوند را ارزیابی کرد.
«فناوری اطلاعات به عنوان عامل عجین شده با تولید»، این فناوری را به عنوان یک منبع، همانند سرزمین، نیروی کار و نظایر آن در نظر می گیرد که در کنار عوامل دیگر موجب رشد در تولید و نیز اقتصاد می شود. فناوری اطلاعات می تواند در «بازساخت» منابع و نیز دسترسی و توزیع آنها موثر باشد. توسعه سیستم های ارتباطی در کشور های در حال توسعه یکی از مصداق های این تعریف است.
منظر سوم، «فناوری اطلاعات به عنوان محرک تغییرات ساختاری» است که نمایانگر ارتباط درونی و بیرونی سلسله مراتب مختلف از سازمان های عمومی، خصوصی، دولتی و یا غیردولتی است. این روابط سبب بازتعریف سازمان ها خواهد شد.
نکته مهم آنکه، استفاده از مفاهیم مختلف نباید باعث شود که این منظرها از فناوری اطلاعات با یکدیگر اشتباه شوند و باید توجه داشت که هر یک از این رویکردها مکانیسم های مخصوص به خود را به کار می گیرند.
● بعضی تلقی های مشترک در فناوری اطلاعات
بر خلاف تفسیر های متنوع در مورد فناوری اطلاعات سئوالات مشترکی وجود دارد که هریک از تفسیرها باید به آن پاسخ دهند. به عنوان مثال بین «فناوری اطلاعات» و «جامعه» آیا می توان اولویت بندی کرد؟ در رشد یک جامعه،«فناوری اطلاعات» بیشتر تاثیرگذار است و یا مشخصه های اجتماعی آن؟
عده ای که اولویت را به فناوری اطلاعات می دهند معتقدند که این فناوری یک متغیر مستقل است که کنش ها، نحوه رفتار، فرآیند ها و ساختار های بعدی جامعه را شکل می بخشد. با توسل به این عقیده، فناوری رایانه ها در یک کشور و یا سازمان، سلسله مراتب اجتماعی و روابط سیاسی را تغییر می دهد.
در طرف روبه رو عد ه ای با شدت مخالف این عقیده هستند. آنها بیان می کنند که ساختارها و فرآیند های اجتماعی است که اثربخشی فناوری را شدت و ضعف می بخشد.
دسته سومی نیز وجود دارند که هرچند اثرات اجتماعی و فناوری اطلاعات را متقابل در نظر می گیرند اما بر این عقیده هستند که تاثیرات فناوری اطلاعات عمیق تر و گسترده تر است. («الوین تافلر» در بین این دسته قرار می گیرد.)
سئوال دیگری که مطرح است آنکه، اثرات فناوری اطلاعات مثبت یا منفی است؟ بیشتر مولفان و نویسندگان خوشبین نظیر « جورج گایلدر» تاثیرات فناوری اطلاعات را تقریبا در همه جا مثبت ارزیابی می کنند. اما دیگرانی هم نظیر «استال» نسبت به «مهره مارسیلیکون» به خوانندگان خود هشدار می دهند.[۲] البته رویکرد های مختلف که در ادبیات موضع مطرح هستند نمی توانند یک شرح یکسان از فناوری اطلاعات ارائه دهند.
یکی از تفسیر های خلاصه و روشنگر، به وسیله «امانوئل مستنه»، رئیس گروه فناوری دانشگاه هاروارد در سال ۱۹۶۰ ارائه شده است. وی سه وجه فناوری را معرفی کرد که اولی عبارت بود از آنکه فناوری یک نعمت ناخالص برای بشر و اجتماع است و موتور هرگونه پیشرفت و توسعه جوامع برای عبور از مشکلات محسوب می شود و نیز کمک می کند که اشخاص از محدودیت های موجود در یک جامعه با ساختار پیچیده رها یابند. در واقع فناوری منبع کامیاب های همیشگی در نظر گرفته می شود.[۳] دومین تفسیر، با توجه به عبارت «نعمت ناخالص» چندان امیدوارانه نیست. وی معتقد است که فناوری می تواند همچنین خطری برای زندگی خصوصی و حتی حقوق اساسی انسان امروزی باشد. این پدیده همچنین می تواند به صورت غیرقابل کنترلی ارزش های مادی را حاکم برسرنوشت بشر کرده در گشایش یک جامع دیوانسالارانه و فن سالارانه عقاید و دین افراد را مورد تهاجم قرار دهد. نکته سومی که «مستنه» بیان می کند آنکه هر چند فناوری اطلاعات نهایتاً یک فناوری است اما تاثیرات اجتماعی آن می تواند فراتر از فناوری های دیگر باشد. در نهایت وی نتیجه گیری می کند که این سه منظر (یا تفسیر) از فناوری اطلاعات ما را با فهم عمیق تری از رابطه فناوری اطلاعات، تضادها و دموکراسی در کشور های روبه رشد رهنمون می شود. یک فناوری نو فرصتی را برای جوامع به وجود می آورد اما در همان موقع مسائلی را نیز پیش روی جوامع نمایان می کند. این دو جنبه از فناوری ملازم و همراه یکدیگرند.
چنین تفاسیر خوش بینانه و در عین حال شکاکانه ای نسبت به فناوری اطلاعات توسط «باربر» و یا «بارستین و کلاین» نیز ارائه شده است.
● فناوری اطلاعات و جوامع در حال توسعه: یک نظرگاه
یک تحقیق توسط «کاهین» و «نسان» بیان می کند که انقلاب اطلاعاتی بیش از هر پدیده دیگری تاکنون اثر اثربخشی در زندگی داشته است. این اثربخشی خود دارای کیفیتی منحصر به فرد هم بوده است. البته هنوز توافق کمی بر اثر جهانی شدن فناوری اطلاعات در کشور های در حال توسعه وجود دارد. در کشور های بسیار پیشرفته نظیر آمریکا نیز چنین علامت سئوال هایی کاملاً از بین نرفته است. به عنوان مثال با همه تحقیقاتی که سال های متوالی انجام شده است و برخلاف به ظاهر انبوهی از شواهد، یک اجماع در اینکه آیا خشونت های به نمایش در آمده در تلویزیون بر رفتار های تهاجمی اطفال در آمریکا تاثیر داشته است یا خیر وجود ندارد.[۴]
بنابراین نباید چندان تعجب کرد که جنبه های مختلف فناوری اطلاعات بر روابط حاکم بر ملت ها و یا بین ملت ها چندان مشخص نیست هرچند در این مورد سعی و تلاش های متعددی به صورت سازماندهی شده برای اندازه گیری اثرات فناوری اطلاعات انجام گرفته است.[۵] _ [۶]
● فناوری اطلاعات و توازن بین تمرکز و یا توزیع قدرت
آیا فناوری اطلاعات می تواند توزیع قدرت را افزایش و یا کاهش دهد؟ نویسندگانی نظیر تافلر در کتاب«موج سوم» عقیده دارند که این فناوری می تواند یک رابطه مثبت بین شهروندان و حکومت ایجاد کند.[۷] در یک مقاله خوش بینانه، «جان کتز» بیان می کند که جریان اطلاعات می تواند بسیاری از تابوها، هزینه ها و محدوده را بشکند و شنوندگان شهروندان بیشتر شده، که این خود به خود منجر به دموکراسی می شود.[۸]
بعضی دیگر از نویسندگان از جمله «اسنایدر» بیشتر به جنبه های مستقیم فناوری اطلاعات بر ساختار اجتماعی از جمله «همایش های اجتماعی الکترونیکی» توجه نشان داده اند.[۹] حتی«اسلاتون» با استفاده از مفهوم «رای گیری الکترونیکی» راهی برای دخالت بیشتر شهروندان در حکومت ارائه داده است.[۱۰] البته در دهه ۱۹۵۰ اثر مثبت رسانه های مکتوب و دیداری - شنیداری بر فرآیند دموکراسی بررسی شده است.[۱۱]
فناوری اطلاعات و گسترش شبکه های ارتباطی، به جوامع این فرصت را می دهد که در فرآیند های سیاستگزاری و تصمیم گیری مشارکت بیشتری داشته باشند. دسترسی بیشتر به این فناوری جوامع را مطلع تر از منازعه قدرت در سطح حکومت می کند.[۱۲] بعضی شکاکان معتقدند که: به نظر می رسد در مقدار این تاثیرگذاری تا حدی مبالغه شده باشد.[۱۳] آنها معتقدند که حکومت ها از فرصتی که این فناوری در اختیار آنها گذاشته است می توانند برای تحکیم خود بهره برند.[۱۴]
مولفان بدبین و نیز افراطی فناوری اطلاعات بر این عقیده اند که این فناوری می تواند تاثیر خوب یا بد در حکومت های مردم سالار یا اقتدارگرا را به یکسان داشته باشد.
البته دموکراسی می تواند تحت تاثیر اطلاعاتی قرار گیرد که در درون یک کشور در جریان است. سوق پیدا کردن این جریان اطلاعات به خارج از مرزها، می تواند به تولید نیرویی برای کنترل حکومت از خارج منجر شود.[۱۵] فناوری اطلاعات می تواند بر تمرکز و یا توزیع قدرت تاثیرگذارد که این قانون را می توان به شکل وسیعی به جوامع تعمیم داد.
«باربر» نشان داده است جهانی شدن فناوری می تواند روی دیگری داشته باشد. وی بیان می کند که فناوری ارتباطات، توانایی تقویت جوامع متمدن را دارد اما علاوه بر آن ظرفیتی بی نظیر برای نظارت و ممانعت از دسترسی به اطلاعات در اختیار قرار می دهد.[۱۴] البته نویسندگانی نظیر «بل» [۱۶]، «تافلر»[۱۷]، «نورا» و «مینک»[۱۸] و «روسنا»[۱۹] ادعا می کنند که فناوری باعث توزیع قدرت و اختیار بیشتر شهروندان شده است. این اجماع در بین آنها وجود دارد که فناوری های نو فرصت مغتنمی را برای سازماندهی داخلی سازمان های غیردولتی ایجاد کرده است،[۲۰] به طوری که بین خودشان و نیز با حکومت، می توانند ارتباط سودمندتری برقرار کنند. «گیلدر» نیز از دسته نویسندگانی است که اعتقاد به اثر مثبت فناوری اطلاعات بر تمرکززدایی قدرت دارد.[۲۱]
«کدزی» تاثیرات متقابل فناوری اطلاعات و ارتباطات و دموکراسی را در یک مقاله به عنوان «موج سوم» بررسی کرده است. او از آثار تافلر و «هانتینگتون» که قبل از او این عبارت را استفاده کرده اند با اطلاع بوده است.[۲۲]، [۷] وی متذکر می شود که هر چند عنوان های استفاده شده در نوشته های «هانتینگتون» و «تافلر» با یکدیگر فرق دارند، اما مفاهیم آنها به طور مثبت با یکدیگر همبسته هستند. «کدزی» در نامه ای به «اسکولنیکوف» از دانشگاه ام ای تی بیان می کند که: «فناوری اطلاعات محدودیت های زیادی را برای تمرکز قدرت سیاسی ایجاد می کند.» بیل کلینتون (رئیس جمهور سابق آمریکا) نیز ادعایی شبیه به این دارد که: «انقلاب اطلاعاتی- ارتباطی، فناوری و تولید، چیز هایی هستند که دموکراسی را امکان پذیرتر می کنند.»[۲۲]
«کدزی» سپس برای بررسی و محک این فرضیه، تاثیر توسعه اینترنت را در فرآیند دموکراسی مطالعه می کند. وی به طور واضح درستی نظریات «تافلر» و «هانتینگتون» را اثبات می کند و نشان می دهد که هرگونه «اتصال ارتباطی»، یک پشتیبان قدرتمند برای دموکراسی است. به عنوان یک متغیر مستقل این ارتباط، همبستگی بسیار زیادی از هر متغیر دیگر با دموکراسی دارد.[۲۳] بنابراین به نظر می رسد، فناوری اطلاعات بر دموکراسی و مظاهر سیاسی (پایین به بالا) از راه های مختلف تاثیر می گذارد. به
● طور خلاصه
▪ تعداد کانال هایی که افراد می توانند وجود خود را ابراز کنند توسط فناوری اطلاعات متنوع می شوند.
▪ فناوری اطلاعات باعث گریز از کنترل های حکومتی می شود.
▪ فناوری اطلاعات موجب رشد رقابت بین کانال های مختلف خواهد شد.
▪ این فناوری باعث تشویق در تولید مضامین و مفاهیم تولید شده توسط گروه های مختلف شده، به طوری که با هزینه های ساده تر تولید و با قیمتی ارزان تر توزیع شود.
این فناوری به گروه هایی که دارای ایده آل ها، اهداف و علایق سیاسی مشترک هستند اما دارای فاصله جغرافیایی هستند، مجال تعامل و تفکر می دهد.
نتیجه این روندها نیز توسط اسکولنیکوف پیشنهاد شده است که فناوری اطلاعات فرصت های دموکراسی را گسترش می دهد.
● فناوری اطلاعات و توسعه اقتصادی
بسیاری از دلایل تضادها در جوامع کمترتوسعه یافته، مرتبط با ساختار اقتصادی آنها است. داشتن اقتصاد بر مبنای کشاورزی و یا صنعتی پیشرفته، بر مبنای منابع زیرزمینی و یا مبتنی بر خدمات، با درآمد سرانه بالا و یا پایین، بر الگوی تضادها و نیز الگوی سیاسی تاثیر زیادی دارند.
طبیعت تضاد های سیاسی در کشور های با اقتصاد صنعتی پیشرفته، اتحادیه های با سازماندهی مناسب، منابع تولید متنوع و بخش خدمات معتبر، با اکثر کشور های با اقتصاد کشاورزی متفاوت است. بنابراین فناوری اطلاعات که می تواند بر شکل ساختار اقتصادی تاثیر گذارد، این تاثیرات را نیز بر تضاد های اجتماعی از این طریق اعمال می کند.
البته روابط بین اوضاع اقتصادی، فناوری اطلاعات و همچنین مشخصات اجتماعی چندان ساده نیست. اما «نلسن» در سال ۱۹۹۸ نشان داده است که نوع رشد از نوع کشاورزی و یا صنعتی است که می تواند تاثیرات فناوری اطلاعات را جهت دهد. چندان تعجب آور نخواهد بود اگر متوجه شویم که کانون توجه، در کشور های جهان سوم به تدریج به سوی فناوری اطلاعات و اثرات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی آن معطوف شده است. توسعه روزافزون و نیز تجارت رو به گسترش، سرمایه گذاری در بخش فناوری اطلاعات در کشور های در حال توسعه را شتاب بخشیده است. بعضی از مراجع نظیر بانک جهانی مدعی هستند که فناوری اطلاعات مهمترین عامل توسعه است. این موضوع نه تنها باعث توسعه بهره وری اقتصاد محلی شده بلکه باعث می شود که توان رقابت کشور های کمترتوسعه یافته در بازار جهانی ارتقا پیدا کند. «شویر»[۲۴]، « موسا و شویر»[۲۵]، «هانا»[۲۶] و «پول»[۲۷] بر این عقیده هستند که فناوری اطلاعات یک عامل اساسی برای رشد و توسعه اقتصادی است.
منبع : بیا تو جوان


همچنین مشاهده کنید