سه شنبه, ۲۸ فروردین, ۱۴۰۳ / 16 April, 2024
مجله ویستا


اقتصاد حسادتی


اقتصاد حسادتی
پس از عبادات فراوان فرشته الهی بر‎ ‎بنده ای نازل گشت و مژده داد که هر پاداشی که بخواهد به او اعطا خواهد ‏شد‎ ‎مشروط بر اینکه خداوند دو برابر آن پاداش را به همسایه دیوار به دیوار او‏‎ ‎اعطا کند. فرد از خداوند یک چشم ‏نابینا خواست‎. ‎
حسادت که به معنای ناخرسندی از خوشبختی دیگری است،‎ ‎خصلتی مذموم اما معمول است. حسادت اگر بالقوه ‏ماند تنها امری درونی است که‎ ‎تبعات بیرونی ملموسی ندارد اما اگر بلفعل گردد آثار خارجی نامطبوعی به جای‎ ‎می گذارد. حسادت و تبعات اجتماعی آن از دیرباز نظر فلاسفه را به خود معطوف‎ ‎داشته است. فیلسوفانی چون ‏ارسطو، کانت، بیکن‎ ‎در‎ ‎مباحث روانشناسی اجتماعی به نقش حسادت در جوامع بشری اشاره دارند. نه تنها‎ ‎فلاسفه، بلکه از زمان کانت (۱۷۸۵)، اغلب دانشمندان علوم اجتماعی و‎ ‎مردمشناسی نیز بر این عقیده پافشاری می ‏ورزند که انگیزه ها و رفتارهای‎ ‎فردی به میزان زیادی تحت تاثیر ترجیحات نسبی و مراتب اجتماعی می باشند‎." ‎تئوری مقایسات اجتماعی" فستینگر‎ ‎و" تئوری محرومیت نسبی" استوفر‎ ‎دو نمونه بارز این مدعا هستند‎.‎
اقتصاددانان نیز به نوبه خود به مقایسات اجتماعی و نسبی بودن مطلوبیت فردی اذعان دارند. اسمیت (۱۷۵۹)، ‏مارکس (۱۸۴۹)، وبلن (۱۸۹۹)، دوزنبری (۱۹۴۹) و لایبنستاین (۱۹۵۰)‏‎ ‎از آن جمله اند. بر خلاف تئوری ‏استاندارد مطلوبیت که مطلوبیت افراد را به‎ ‎صورت مطلق ارزیابی می کند، " تئوری مطلوبیت نسبی یا وابسته‎" ‎‎ ‎فرض‎ ‎را بر این می گذارد که مطلوبیت فردی بصورت نسبی و در مقایسه با مطلوبیت‎ ‎سایر افراد سنجیده می ‏شود." تئوری مطلوبیت نسبی یا وابسته"، ابزار سودمندی‎ ‎را در اختیار اقتصاددانان مدرن قرار داد که با استفاده از ‏آن می توانستند‎ ‎تبعات اقتصادی حسادت را از دو جنبه دستوری و رفتاری مورد بررسی قرار دهند‏‎. ‎جنبه دستوری ‏حسادت در اقتصاد رفاه توسط اقتصاددانانی چون بامل (۱۹۸۷)،‎ ‎فولی(۱۹۶۷) و واریان (۱۹۷۴)،‎ ‎به تفصیل ‏مورد بررسی قرار گرفته ولی جنبه رفتاری آن گسترش علمی چندانی‎ ‎نیافته است. برنن (۱۹۷۳)، الستر(۱۹۹۱)، ‏موی (۱۹۹۵)، بنرجی (۱۹۹۰)،زیزو و‎ ‎آزوالد (۲۰۰۱)، زیزو (۲۰۰۳)، فیشر، تورگلر و فرای (۲۰۰۷ ) و ‏بکمن، اسمیت،‎ ‎فورمبی و زنگ (۲۰۰۲)‏‎ ‎از معدود نمونه هایی می باشد که بر جنبه رفتاری حسادت و تبعات ‏اقتصادی ناشی از آن تمرکز دارند‎.‎
برنن‎ (۱۹۷۳) ‎استدلال می کند که حسادت و بدخواهی سبب می شود که افراد بر توزیع‎ ‎مجدد درآمد تآکید ورزند ‏چرا که کاهش مطلوبیت افراد موفق سبب خشنودی آنان‎ ‎می گردد. مشاهدات الستر(۱۹۹۱) نمایانگر آنست که افراد ‏گاه گاه از تفوق و‎ ‎برتری بر دیگران اجتناب می ورزند تا از حسادت آنان در امان بمانند. مدل‎ ‎اقتصادی موی ‏‏(۱۹۹۵) نشان می دهد که چگونه حسادت، در ساختارهای قانونی‎ ‎متفاوت، رفتار تلافی جویانه حاسدان و در نتیجه ‏انگیزه کارآفرینی سخت کوشان‎ ‎را تحت تاثیر قرار می دهد. بنرجی (۱۹۹۰) مالیاتهای فزاینده را بعنوان راه‎ ‎حلی ‏برای رفع تبعات اقتصادی منفی حسادت پیشنهاد می کند‎.‎
زیزو‎ ‎و آزوالد (۲۰۰۱) و زیزو (۲۰۰۳) نشان می دهند که افراد منابع مالی خود را‎ ‎به منظور آسیب رسانی به ‏افراد برتر و موفق به هدر می دهند و بدین سبب‎ ‎کارآیی اقتصادی را به مخاطره می افکنند. فیشر، تورگلر و ‏فرای (۲۰۰۷) با‎ ‎بررسی آماری ۱۱۱۴ بازیکن فوتبال در هشت لیگ مسابقاتی نشان می دهند که‏‎ ‎نابرابری ‏درآمدی افراد یک تیم رابطه ای منفی با عملکرد بازیکنان تیم مورد‎ ‎نظر داشته و سبب تنزل عملکرد گروهی می ‏گردد‎.‎
‎ ‎از جالبترین مطالعات تجربی در این زمینه مطالعه بکمن،‎ ‎اسمیت، فورمبی و زنگ (۲۰۰۲) می باشد که نقش ‏حسادت و بدخواهی را در‎ ‎انتخابات اجتماعی بررسی می نماید. شواهد موجود در این مطالعه نشان می دهد‎ ‎که در ‏شرایطی که افراد از مرتبه اقتصادی نسبی خویش به دیگران آگاهند،‎ ‎بسیاری بر این امر تاکید می ورزند که هیچ ‏کس از لحاظ اقتصادی بر دیگران‎ ‎برتری نسبی نداشته باشد حتی اگر موفقیت فرد مورد نظر به زیان دیگری تمام‎ ‎نگردد. این مطالعه نشان می دهد که افراد (خصوصا افراد کم درآمد) تخصیص های‎ ‎درآمدی ناکارا اما برابر را به ‏تخصیص های درآمدی کارا و نابرابر ترجیح‎ ‎داده و بنابراین کارآیی اقتصادی و" برتری پارتو" را فدای برابری ‏نسبی می‎ ‎نمایند‎.‎
اگرچه حسادت خصلتی بشری‎ ‎است اما شدت و ضعف و میزان اثرگذاری آن ممکن است از ساختاری به ساختار‎ ‎دیگر، از فرهنگی به فرهنگ دیگر و نهایتا از جامعه ای به جامعه دیگر متفاوت‎ ‎باشد. مطالعه تجربی فوق نشان ‏می دهد که رفتار تنگ نظرانه در میان مردمان‎ ‎کشورهایی چون اتحاد جماهیر شوروی و چین به میزان قابل ‏ملاحظه ای بیشتر از‎ ‎کشوری چون ایالات متحده است‎.‎
بیانات دیگر کارشناسان بر این مطالعه تجربی صحه می گذارد. نیکولای اشملیوف،‎ ‎یکی از کارشناسان اتحاد ‏جماهیر شوروی سابق، زمانی اذعان داشت که حسادت به‎ ‎موفقیت دیگران به قوی ترین بازدارنده اتحاد جماهیر ‏شوروی بدل شده است و تا‎ ‎زمانی که تحت کنترل قرار نگیرد مانع هر گونه پیشرفت این کشور خواهد بود‎. ‎اشملیوف تنها کارشناسی نیست که به این امر اذعان دارد. مشاهدات ویلیام و‎ ‎جین تابمن (۱۹۸۹‏‎(‎نشان می دهد که ‏برای اغلب مردم اقتصاد جماهیر شوروی سابق، اقتصاد‎ ‎سوسیالیستی مفهومی به جز حسادت جمعی ندارد بدین ‏معنا که فرهنگ غالب بر این‎ ‎مساله تاکید می ورزد که هیچ کس موفق تر از دیگری نباشد حتی اگر موفقیت فرد‎ ‎مورد نظر به زیان دیگری تمام نشود. بر اساس مشاهدات اسمیت (۱۹۹۰‏) منابع خبر رسانی اتحاد جماهیر ‏شوروی سابق مملو از گزارش خرابکاری هایی است‎ ‎که اندک موفقیت بنگاههای اقتصادی خصوصی را هدف می ‏گیرند. اسمیت نتیجه‎ ‎میگیرد که چنین خصومتی نسبت به برتری افراد، موجودیت افراد لایق را مورد‎ ‎تهدید قرار ‏داده و سبب تطبیق آنان با ساختار ناپویای موجود می گردد‎. ‎ساختار ایده آلیستی کشور اتحاد جماهیر شوروی سابق ‏نیز راهکارهای موثری را‎ ‎برای ارعاب در اختیار حاسدان قرار می داد. این امر خصوصا در سالهای آغازین‎ ‎حکومت سوسیالیستی بسیار بارز بود چرا که هر گونه برتری اقتصادی یا حتی‎ ‎برتری های فکری و علمی آماج ‏خصومت حاسدان شده و به اتهام حاسدان به تخطی‎ ‎از اصول تعبیر می گشت و موجودیت افراد را مورد تهدید ‏قرار می داد. اگرچه‎ ‎مطالعات موجود شامل کشور ایران نمی گردد، اما شباهتهای رفتاری غیر قابل‎ ‎انکاری میان ‏ما و کشورهایی چون اتحاد جماهیر شوروی و چین به چشم می خورد‎. ‎
حسادت‎ ‎عامل ناکارآیی اقتصادی است. حسادت می تواند سبب خرابکاری و کارشکنی در‎ ‎ساختارهای سازمانی ‏گردد. حسادت می تواند نتایج تحولات عظیم اجتماعی و‎ ‎انتخابات سیاسی را به نفع برابری نسبی و به ضرر ‏کارآیی اقتصادی و رشد بلند‎ ‎مدت تحت تاثیر قرار دهد‎.‎
اقتصاد‎ ‎حسادتی بیمار، ناپویا و محتاج درمان است. برای مثال ساختارهای سازمانی و‎ ‎سیاسی می توانند به زیان ‏کارشکنان و به نفع کارآفرینان تغییر یابند؛‏‎ ‎ساختار اخلاقی می تواند از تقبیح ناموجه اختلافات طبقاتی خودداری ‏ورزد و‎ ‎در عین حال کارآفرینان را به سهیم کردن دیگران و شرکت در امور خیریه تشویق‎ ‎کند؛ نهایتا قوانین ‏مالیاتی در چارچوب ساختار اقتصادی می توانند با توزیع‎ ‎مجدد اما ملایم درآمد، بدون زیان رسانی به انگیزه های ‏کارآفرینی، ناکارآیی‎ ‎های ناشی از اثرات رفتاری حسادت و تنگ نظری را کاهش دهند چرا که اگرچه بر‎ ‎اساس ‏نظر اغلب اقتصاد دانان نئوکلاسیکی مالیات موجب ناکارآیی است اما صحت‎ ‎مطلق این نظریه با در شمردن تبعات ‏رفتاری آن سوال بر انگیز است‎. ‎
محمد فرهاد
http://farhady.blogfa.com
سایت چراغ آزادی


همچنین مشاهده کنید