پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


برچسب‌های فقر با اصل و نسب


برچسب‌های فقر با اصل و نسب
چرا انقلاب صنعتی در قرن هجدهم میلادی به وقوع پیوست؟ چرا این واقعه در بریتانیا، جزیره‌ای متوسط در شمال غربی اروپا رخ داد؟ و زمانی که این انقلاب روی داد، چرا عواید آن نصیب کشورهای اروپایی و شمال آمریکا شد؟
این پرسش‌ها چندین دهه است که ذهن اقتصاددانان را به خود مشغول کرده‌است. گرگوری کلارک، استاد اقتصاد در دانشگاه کالیفرنیا معتقد است که پاسخ چنین پرسش‌هایی در ذات جوامع اروپایی نهفته است.
کلارک به تئوری توماس رابرت مالتوس (۱۷۶۶-۱۸۳۴)، اقتصاددان بریتانیایی، اشاره می‌کند که در آن تئوری پرداز بر این باور است منابع غذایی سریع‌تر از رشد جمعیت به پایان می‌رسد. وی می‌افزاید: «تحت فشار سخت تئوری مالتوسیان که به تلاش، رشد و کنترل جمعیت ارج نهاده می‌شود، در این هزاره در جوامع باثبات رشد فرهنگی در کار، خانواده و استفاده بهینه از زمان را در اولویت قرار می‌دهند که این موضوع خود موجب ارتقای رشد اقتصاد نوین می‌شود.»
این موضوع یک نظریه فانتزی محسوب نمی‌شود. حتی ممکن است آقای کلارک را به دردسر بیاندازد؛ چرا که وی این نکته را القا کرده که دیگر جوامع پیشرفته نیستند.
منظور وی آن است که در بریتانیای قرون وسطایی جامعه به مرور و آهستگی ویژگی‌هایی را طلب می‌کرد که همان‌ها این جامعه را به تغییرات سریع اقتصادی رساند. سرمایه‌داران تمایل به داشتن فرزندان بیشتری دارند که البته بهتر از فقرای همان جامعه زندگی خواهند کرد. این موضوع به حرکت رو به پایین انجامید؛ چرا که پسران یک تاجر بزرگ، بازرگانان کوچکی شدند و پسران این بازرگانان کوچک فروشندگانی شدند و روند افول هم‌چنان طی شد.
نتیجه آن شد که طبقه متوسط با صبر همیشگی خود سخت کار می‌کنند و در جامعه پخش می‌شوند. در بیشتر کشور‌های دیگر سرمایه‌داران کمتر تولیدی دارند و به حد بقیه جامعه مثمر ثمر نیستند. برای مثال سامورایی‌های ژاپن تقریبا به همان اندازه پسر هر پدری فایده دارند.
به علاوه، جامعه بریتانیایی برای رشد اقتصادی پیش‌شرط‌هایی را تعیین کرده است. نرخ بهره پایین آمد، ساعت‌های کار افزایش پیدا کرد و خشونت‌های روزمره کاهش یافت.
اگر صندوق بین‌المللی پول بریتانیای قرون وسطا را ارزیابی می‌کرد، حتما رتبه‌‌ بالایی به آن اختصاص می‌داد. مالیات پایین، سیاست مالی با ثبات و امنیت حقوقی در حد استاندارد بودند.
البته بریتانیا هم، همچون کشورهای دیگر، در دام تئوری مالتوسیان افتاد. این واقعیت تلخ ساخته مالتوس است که اعتقاد داشت پتانسیل‌های اقتصادی کشور به سبب کمبود ذخیره‌های غذایی محدود می‌شوند. گسترده شدن این دام بدان معنا بود که با اقزایش جمعیت سطح استاندارد زندگی پایین آمد.
این دام پیامد دیگری هم داشت که تفاوت میان درآمدها در سطح جهانی کمتر شد. در قرون وسطا کارگران لهستانی در مقایسه با همترازان بریتانیایی خود به نسبت تن‌پرورتر به شمار می‌آمدند؛ اما استاندارد زندگی هر دو گروه به طور تقریبی در یک سطح بود. این را هم در نظر بگیریم که لهستان کمی‌پرجمعیت‌تر از بریتانیا هم است.
وقتی دام مذکور جمع شد، با بهبود میزان تولید کشاورزی و گسترش مزرعه‌ها در آمریکا، زمینه برای شکوفایی اقتصادی جامعه بریتانیایی فراهم شد. همه این موراد در قرن هجدهم همزمان با اختراع فن‌آوری‌های نساجی آغاز شد. نیاز برای درآمد بیشتر برای تغذیه جمعیت رو به رشد بریتانیا را به یک کارگاه آموزشی اقتصادی برای جهان تبدیل کرد.
صنعتی‌سازی کاهش عظیمی‌را در بی‌عدالتی و نا‌همگون بودن سطوح مختلف جامعه به همراه داشت. حقوق‌های واقعی پس از ۱۸۲۰ به سرعت افزایش یافت. امید به زندگی را که در سال ۱۸۰۰ در لندن تنها ۲۳ سال بود، افزایش یافت.
این رقابت بدان معنا نبود که صنعتی‌سازی انحصارطلبی را به همراه دارد یا تمام سود آن به زمین‌داران می‌رسید.
چرا این پیشرفت‌ها در آسیا اتفاق نیفتاد؟ چرا این پیامد‌ها در آسیا دیده نشد؟ کلارک بر این باور است که جوامع چینی و هندی از نظر تکنولوژی و از نظر مالی کمتر از بقیه جوامع بودند. برای مثال نرخ بهره در قرن نوزدهم پایین‌تر از آمریکا بود. آسیایی‌هایی کمتر از نیروی کار استفاده می‌کردند. حتی اگر همان ماشین‌ها را استفاده می‌کردند حقوق‌های بالایی پرداخت می‌کردند و برای هر ماشین کارگران بیشتری را استخدام می‌کردند، هر چند که بازدهی بیشتری هم در بر نداشت.
به نظر می‌رسد عادت‌های ضعیف در کارکردن یکی از عوامل اصلی رخ ندادن این پیشرفت‌ها در آسیا است.
منبع:اکونومیست
منبع : روزنامه دنیای اقتصاد


همچنین مشاهده کنید