جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا


نگاهی به وضعیت زنان شاغل در خانواده


نگاهی به وضعیت زنان شاغل در خانواده
مثل تمام دخترهای این دوره و زمانه دوست داشتم درس بخوانم و با کار کردن، استقلال مالی داشته باشم و کمکی به خانواده ام بکنم. روزی که ازدواج می کردم هم این مطلب را به همسر آینده ام گفتم و او نیز موافقت کرد.
بعد از ازدواج و اتمام درس، با هزار سختی کار تقریباً مناسبی پیدا کردم و مشغول کار شدم. از همان ابتدا برای این که کمکی به همسرم کرده باشم، تمام حقوقم را صرف مخارج منزل کردم و مثل تمام زن های ایرانی که تمام سختی ها را به جان می خرند تا همسر و فرزندشان شاد و راضی باشند، تمام کارهای خانه را هم به صورت تمام و کمال انجام دادم. همیشه غذای گرم در خانه آماده و لباس ها شسته و اتو شده بود تا کسی شاکی نباشد.
هرگز هیچ کس از من قدردانی نکرد و من هم راضی بودم که خانواده ام با حقوق من در رفاه بیشتری زندگی می کنند. ولی اکنون که همسرم وضع مالی تقریباً مناسبی پیدا کرده است، توقع دارد من بدون توجه به سابقه کاری ام، شغلم را رها کرده و تمام مدت در خانه باشم.
چند سالی است، تب کار کردن بیرون از خانه در بین دختران ایرانی بالا رفته و همه آنها سعی می کنند، با تحصیل در دانشگاه و داشتن شغلی مناسب به آرزوی بزرگ زندگیشان برسند. دستیابی به شغل با تلخی ها و شیرینی های چندی همراه است. بودن در جمع دوستان جدید برای هر کسی چه زن و چه مرد شیرین و دلپذیر است. اما تلخی خستگی ناشی از کار کردن و در پی آن ناراحتی های موجود به دلیل رقابت درست یا نادرست در محل کار و احیاناً حقوق پایین که به سبب کمبود موقعیت های کاری مجبور به پذیرش آن هستند نیز در این میان وجود دارد.
رفتن به سرکار باعث می شود، بخشی از وقت زنان که برای کارهای منزل یا استراحت یا گردش روزانه صرف می شد، از آنان گرفته شود و در پی آن خستگی ناشی از کار بیرون از خانه و استرس های جانبی آن را نیز تحمل کنند.
زنان شرقی به خاطر محبت بیش از حد خود به خانواده، همسر و فرزندان در جهان مثال زدنی هستند. این خصیصه ی آنها باعث می شود نه تنها کار بیرون از خانه ، که کارهای منزل را نیز به بهترین شکل انجام دهند و همچنان خوشحال باشند که با تقبل کارهای منزل باعث صرفه جویی در درآمد خانواده شده و از این راه رفاه بیشتری به همسر و فرزندان می بخشند ولی آنان غافلند که این از خود گذشتگی موجب خستگی و فرسودگی بیش از توان آنها می شود.
مسلماً اگر در کنار این گونه زنان، همسری مهربان باشد، با درایت و کمی همکاری مرد در منزل روحیه زن تازه و شاداب نگه داشته می شود و در غیر این صورت زن به تنهایی در زیر فشار بار مسئولیت های گوناگون زندگی خرد می شود.
همه روزه می توان زنان بسیاری را دید که بچه های کوچکشان را صبح زود به مدرسه می فرستند و سپس مثل همه مادران که آرزو دارند کنار کودکشان باشند و اولین نفری باشند که هر حرکت و هر کلام جدید او را به تماشا می نشینند، با ناراحتی کودک دیگرشان را به مهدکودک می سپارند. این مادر فداکار تمام لذات این چنینی را به خود حرام می کند تا توجه بیشتری به آینده فرزندش داشته باشد و آتیه زندگی او را تضمین کند. او در کنار این موضوع به تربیت صحیح فرزندش نیز اهمیت می دهد و تلاش می کند به فرزندش راه درست زندگی کردن و رفتار صحیح را آموزش دهد.
با این حال در گوشه و کنار جامعه شاهد عده ای از این زنان هستیم که به علت عدم درک متقابل از سوی افراد خانواده بخصوص همسران خود دچار ناراحتی های فکری و روحی می شوند و نتیجه این گونه ناراحتی ها لطمه دیدن سلامت خانواده و در نهایت اجتماع است.
هر چند نیت اصلی این زنان محبت کردن به خانواده و همسر خود است ولی در پاره ای موارد با قدرناشناسی همسر و شریک زندگی روبرو شده و ناخواسته به ناراحتی فکری مبتلا می شود.
مریم رامشت، روانشناس معتقد است زنان شاغل، گام های بلندی برای رشد اجتماعی برمی دارند. در بررسی تفاوت های بین یک زن شاغل و یک زن خانه دار هم می توان به راحتی متوجه تفاوت نگرش اجتماعی و اثرگذاری زنان شاغل بر محیط اطراف آنها شد.
متأسفانه این مسئله در بعضی خانواده ها باعث نگرانی همسر می شود که شاید زن با کسب درآمد، الگوی رفتاری دیگری را در پیش گیرد.
این پیشداوری ذهنی باعث مخالفت همسر با کار زن می شود البته باید این مسئله را پذیرفت که استقلال نظر و تفکر زن خانه با شاغل شدن او تغییر می کند. اما در کل به دلیل دیدگاه سنتی جامعه که کار اصلی زن را در خانه می داند، برخی مردان که شاید از نظر مالی و به دلیل مشکلات اقتصادی هم به درآمد همسر نیازمند باشند، با کار کردن زن مخالفت مستقیم یا غیرمستقیم می کنند.
این روان شناس می گوید: زنی که برای کمک به درآمد خانه کار می کند، وقتی با چنین دیدگاهی برخورد می کند، دچار نوعی حالت تعارض می شود. بنابراین با استفاده از مکانیسم های جبرانی، به جای این که فکر کند او هم احتیاج به استراحت دارد، دائم مشغول کار می شود و تمام کارهای خانه را به تنهایی انجام می دهد و برای جلوگیری از مخالفت همسرش از او کمک نمی خواهد. بدین گونه به نظر می رسد به طور غیرمستقیم خود را تنبیه می کند.
به نظر کارشناسان برای این مسئله دو راهکار خرد و کلان وجود دارد.
دکتر رامشت در راهکار خود چهار راه حل را پیشنهاد می کند: از نظر وی نخستین راهکار بحث و مذاکره است. وی می گوید: زنان باید با جرئت و اعتماد به نفس با همسر خود صحبت کنند و با این کار به همسر خویش شناخت دهند تا متوجه وضعیت خاص او بشود و به این ترتیب خانواده نقش نهاد حمایتی را برای او ایفا کند. یک گفتگوی مسالمت آمیز که با منطق در آن استدلال و تحلیل شود، مطمئناً بسیار تأثیرگذار خواهد بود.
دومین راهکار باور توانایی های خود توسط زنان است. زنان باید با کنار گذاشتن حس وابستگی روحی و ذهنی خودشان را باور کنند و به عنوان همسر و مادر در خانه غیر از منشأ اثر مالی، منشأ اثر رفتاری هم باشند. او باید خود را باور کند اما هرگز این موضوع را به رخ دیگران نکشد.
سومین مسئله تغییر رفتار منفی است که القای منفی می کند. گاهی زن نشان می دهد همسر وابسته به اوست. این موضوع باعث ایجاد حالت تدافعی در فرد مقابل می شود که به پایه های زندگی خانواده لطمه خواهد زد.
رامشت در مورد راهکار چهارم می گوید: زن باید عشق و محبت را بدون واسطه ابراز کند. اگر مردی ببیند محبت همسرش با وجود این که در بیرون خانه کار می کند، تغییری نکرده است، به مرور متوجه این موضوع می شود که او هم باید به طور متقابل محبت و همکاری داشته باشد تا زندگی شیرین تری را تجربه کنند.
در ضمن زنان می توانند با تقسیم کارهای منزل بین بچه ها و کمک گرفتن از همسر و فرزندان، نحوه صحیح زندگی را به کودکان خود آموزش دهند و با استفاده از فرصت های به وجود آمده، تجدید قوا کنند. به این صورت زن می تواند ضمن ایفای نقش های بسیار در خانواده و جامعه از تضاد این نقش ها جلوگیری کرده و موفقیت خویش را تضمین کند.
دکتر بتولی، روان شناس و روان پزشک نیز معتقد است : دولت باید با ایجاد نهادهای حمایتی برای زنان و تقلیل ساعات کاری بدون کاهش حقوق آنان، به کاهش مشکلات زنان جامعه ما کمک کند. این کار استرس ها و فشارهای روانی این افراد را با نگاهی جامعه شناسانه کمتر می کند و به این ترتیب به یکی از وظایف دولت (همانند دولت های مدرن) یعنی تأمین اجتماعی می رسیم.
غیر از این وظیفه نقش صداوسیما، مطبوعات و دیگر رسانه ها هم بسیار مهم است زیرا رسانه ها می توانند با توجه دادن به این موضوع به رعایت حقوق زنان کمک کنند. بخشی از وظایف نیز بر دوش مدارس و دانشگاهها است تا افراد ضمن فراگیری دروس با رفتارهای درست اجتماعی آشنا شوند.
همانگونه که می دانیم این موارد در بسیاری خانواده ها حل شده است ولی خانواده های بسیاری هم از این مشکل که شاید در نهایت باعث جدایی و طلاق در خانواده هم شود رنج می برند. در حالی که با آموزش و مطالعه در این موارد می توان به راحتی جلوی این گونه اختلافات را گرفت. روزنامه ایران
منبع : گیگاپارس


همچنین مشاهده کنید