پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا


واقعیت ادما


واقعیت ادما
«واقعیت آدما» یاداشتی بر : بعضی ها هیچ وقت نمی فهمن
ـ کورت توخولسکی
ـ ترجمه حسین عضدانلو
ـ نشر افراز
موضوعی که در مواجه با کتاب " بعضی ها هیچ وقت نمی فهمند" ناگهان برایم به یک سئوال پر و پیمان بدل شد، استقبال کمی بود که از این کتاب به عمل آمده است. دو چاپ کم تعداد از کتاب در عرض دو سال، بعد از ترجمه و انتشار ! شاید گفته شود که بازار کتاب اینروز ها همینطور است و این جای تعجب ندارد. درست، اما ویژگی های منحصر به فرد کتاب توخولسکی در اولین قدمها چنان جذابیتی تولید می کند که نمی توان با همان دلیل کسادی بازار کاملاً قانع شد. طنز عمیق و جاندار ، نگاه به روز با گذشت حدود ۹۰سال از تاریخ نگارش، روان نویسی در عین ایجاز و.. و.. و..
کورت توخولسکی(۱۸۹۰-۱۹۳۵) واقعاً میراث دار گزین گویه های نیچه است و طنز غنی نگاهش گاهی خواننده را به یاد طنز کافکایی، مخصوصاً در داستان هایی مثل " هنرمند گرسنگی" و یا "جلو قانون"می اندازد. روش او برای جذاب کردن متنش نه نیاز به توسل به پیرایه ها دارد و نه چندان به حال و روز مخاطب می اندیشد .گاهی صداقت زخم زننده ای در کلام خود دارد و گاهی با تمرکز روی یک نقطه کاری می کند که هر چه تا کنون در مورد آن موضوع می دانسته اید را فراموش کنید.
« تو کتاب عالی " آمریکا " اثر آندره زیگفرید نوشته که " اروپا انسان ها رو به هدر می ده و در مورد اشیاء، اقتصادی عمل می کنه . امریکا اشیاء رو حیف و میل می کنه ولی در مورد انسان ها رعایت صرفه جویی را به عمل می آره" به این می گن یه آنتی تز فرانسوی اصیل! اینکه این حرفا تا چه حد صحت داره بماند ...۷۸»
چیزی که از بیوگرافی چند صفحه ای اول کتاب در مورد کورت توخولسکی به چشم می خورد را می توان اینطورخلاصه کرد: فرزند یک حسابدار بانک ،در یک خانواده یهودی. در برلین متولد شده و دوران دبیرستان را در مدرسه ای که پروتستان های فرانسوی تاسیس کرده بودند گذرانده است، از رشته حقوق فارغ التحصیل شده خود را وسط جنگ جهانی اول یافته و تقریباً تمام عمر را به نوشتن وانتقاد می پرداخته است. او سالها مشکل بویایی و چشایی داشته و از این بیماری رنج می برده است. و در ۲۱ دسامبر ۱۹۳۵ وقتی یکی از دوستان به سراغش می رود او را بیهوش روی زمین می یابد. بنا به مدارک موجود او به دلیل خوردن زیاد داروی "ورونال" همان شب در بیمارستانی در یوتبوری درگذشت و خاکسترش را زیر درخت بلوطی که در رمان سال۱۹۳۱به نام "قصر گریپسهولم "توصیف کرده بود دفن کردند.
«قبائل وحشی سرخپوست یا با هم رو دنده جنگن یا با هم چپق صلح چاق می کنن، ولی تو اروپای میانه فامیل می تونن هر دو کارو با هم بکنن.۳۰ص»
چیزی که در نوشته های توخولسکی در این کتاب بیشتر به چشم می خورد نوعی بی تفاوتی نسبت به شرایطی است که به تخدیر ذهن خواننده در کشاندن روایت به پستو ها و زوایای پنهان میل دارد گاهی با بر خوردی صرفان روشنگرانه و اعمال عینیت مضاعف در تغییر و جابجایی وضعیت دید روبرو ایم که به لطیفه های تکان دهنده شبیه ترند تا داستانی ساخته و پرداخته توسط یک نویسنده سخت گیر نسبت به فرم. البته در این اثنا نیز می توان به این اندیشید که توخولسکی بیشتر در پی درگیر کردن خواننده با ایده هاست تا روایت یک داستان،که این دغدغه را نیز می توان با تعبیر دقیق و به جای مترجم کتاب " واقعیت آدما " نام نهاد . گاهی برای نشان دادن این واقعیت باید جابجایی صورت بگیرد و مثلاً در داستانیهایی مثل "صبح ها ساعت هشت" یا داستانی با عنوان "خونه ی پدر ی " کل بار انتقادی کار در همین جابجایی رخ داده است.در"خونهی پدری " ماجرای بازدید از یک باغ وحش شرح داده می شود. البته با این تفاوت که ما در درون قفس ها گونه های عجیب و غریب حیوانات را نمی بینیم و بیشتر از گونه های انسانی در قالب خانواده های متفاوت بازدید می کنیم و به همین سادگی همه چیز در لایه ای از طنز به زیر کشیده می شود، تا رفتار های ساده در قاب دیگری به دوباره دیدن دچار شود. با این کار خواننده نه تنها به موضوع مشاهده بلکه بیشتر از آن به خود می اندیشد و فکر می کند که با این تفاسیر خود را در کدام قفس خواهد یافت؟ اغلب موضوعات مطرح شده در قطعات داستانی کتاب جنبه ای انتقادی نسبت به برخی ایده ها و از آن مهمتر "موقعیت " ها را در خود دارند. ایده هایی چون روشنگری ، ملیت ،تربیت و نظایر آن که با ظرافت و دقت در متن، تحلیل و باز شده اند.«ما نه معلم به معنای واقعی کلمه داشتیم و نه راهنما . یه مشت کارمند بودن که می اومدن درس می دادن . تازه کارمندای خوبی هم نبودن. ۴۰ص
فرهاد اکبرزاده


همچنین مشاهده کنید