جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا


ساختار شکنی وودی


ساختار شکنی وودی
در سینمای وودی آلن اتفاقی افتاده است. دوره‌ی تازه‌ای در فیلمسازی این پیر کهنه‌کار شروع شده است. پس از سال‌ها فیلم ساختن در ژانر کمدی، آن هم کمدی خاص خود آلن، در پیرانه سری به ساختن داستان‌هایی تراژیک روی آورده است. او که در مهم‌ترین تصاویر سینمایی خود، همواره نمایشگر یک روشنفکر خرده پای مقیم نیویورک بود که مدام نق می‌زد و در هر جمله‌ای به هنرمند یا نویسنده‌ای رجوع می‌کرد و دغدغه اصلی‌اش حل مشکلات خصوصی‌اش با زن‌های زندگی‌اش بود، بعد از فیلم «امتیاز نهایی» راه جدیدی را برگزیده است. او دیگر فیلمساز سرخوشی نیست که با رنگ و لعاب ِموقعیت‌های طنز و جوک‌های خنده‌دار بخواهد موقعیت اسفبار آدمی را کمی تلطیف کند. او تصمیم گرفته است به سیاهی درون انسان‌ها نگاهی بی پرده بیندازد.
بهتر است برای ورود به دنیای جدید آلن ابتدا دو مسئله را در نظر بگیریم. اول نوع جهان بینی او به زندگی که در آثارش متبلور می‌شود و خودش را نشان می‌دهد و دوم، پرداختن به مهمترین فیلم سال‌های اخیر او یعنی «امتیاز نهایی». بازگشایی این دو موضوع باعث می‌شود که بتوانیم راحت‌تر و بهتر از دنیای جدید او سر در بیاوریم. در جهان بینی آلن باید دو نگاه را شناخت و پیگیری کرد. یکی دغدغه‌های روزمره یک روشنفکر یهودی مقیم نیویورک است که در برگیرنده روزمره‌گی، شکست‌های عشقی، هراس از تنهایی و ناتوانی در نوشتن است و دیگری دغدغه اصلی و همیشگی او یعنی بازی با مفهوم مرگ است. جایگاه این پدیده و نگاه کردن به این موضع از جنبه‌های متفاوت درون مایه اصلی فیلم‌های آلن را شکل می‌دهد. فراموش نکنیم که دغدغه مرگ را حتی آلن به طنزهای نوشتاری‌اش هم تسری داده است و نمونه‌اش کتابی است با عنوان «مرگ در می‌زند» که شامل مجموعه داستان‌های کوتاه طنز او است.
اما در فیلم‌ اخیر او یک چرخش بزرگ را شاهدیم. اگر فیلم‌های آلن همیشه تکه‌هایی از یک فیلم ناتمام هستند، اما او در دو فیلم اخیر خود دست به ساختارشکنی زده و یک جهان داستانی کامل را خلق کرده است که به کلاسیک‌ترین شیوه داستان تعریف می‌کند و اصلا هیچ نشانی از طنزهای گزنده آلن در آنها نیست.
در این سال‌ها او روی کارگردانی تمرکز کرده و بازیگری‌اش وجه کمرنگی به خود گرفته است. او با دستمایه قرار دادن محتوای درونی «جنایت و مکافات» داستایفسکی (نویسنده مورد علاقه‌اش) روایت تازه و دست اولی از این رمان کلاسیک روس ارائه می‌دهد. او با به روز کردن داستان نشان می‌دهد که جهان و انسان در طول بیش از صد سال که از نوشتن «جنایت و مکافات» می‌گذرد تا چه حد غریب‌تر و ترسناک‌تر شده است. او نشان می‌دهد که دیگر قهرمان پاک رمان یعنی راسکلنیکف مرده است و از دل جریان سرمایه‌داری شخصیتی ظهور کرده است که برای ترقی خود حاضر است همه چیز را فدا کند؛ می‌تواند در کمال خونسردی جنایتی را مرتکب بشود و مکافات برای‌اش تبدیل به امری درونی شود که مانند بقیه امور خصوصی زندگی، کسی از آن آگاه نشود. اما این همه درون مایه فیلم آلن نبود، او با وارد کردن تصادف در متن فیلمنامه پوچی روابط انسانی را عمقی بخشید که در سکانس‌های پایانی فیلم معنایی هولناک می‌یابد و نشان داد که کمدین جوان دیروز حالا خسته‌تر و بدبین‌تر از هر زمان دیگری است. او همچنین با انتخاب نور پردازی و معماری خاص لندن فضای سرد بین آدم‌ها را در پس زمینه فیلم گنجاند. در این فیلم نماها و میزانسن‌ها آن شلختگی اغلب آثار آلن را ندارد و یک فیلم پر قوت از کارگردانی کهنه کار را نشان می‌دهد.
اما آلن مانند همه هنرمندان پیر می‌شود. موفقیت «امتیاز نهایی» و استقبال منتقدان باعث شد که آلن از فضای فیلم جدا نشود و ته مانده ایده‌هایی را که دارد در یک فیلم دیگر خرج کند. به همین ترتیب فیلم «رویای کاساندرا» ساخته شد. فیلم که مانند اثر قبلی آلن یعنی «اسکوپ» بیشتر فیلمی معمولی و تلویزیونی است تا یک اثر از وودی آلن.
داستان فیلم «رویای کاساندرا» در لندن می‌گذرد و فیلم درباره دو برادر تقریبا هم سن و سال است. تری، مکانیک خرده‌پایی است که همه پول‌هایش را قمار می‌کند و دیگری ایان، جوانی ظاهرا سر به راه که در رستوران کمک دست پدر است و او را یاری می‌دهد. این دو برادر رویاهایی در سر دارند و قایقی نیز خریده‌اند. در کنار زندگی این دو دایی‌شان حضور دارد، فردی موفق که از لحاظ مالی دارای وضعیت خوبی است. مشکلات مالی‌تری به علت باخت‌هایش در قمار زیاد می‌شود و ایان برای آنکه بتواند با دختر رویاهایش ازدواج کند، باید مقدار زیادی پول در آمریکا سرمایه‌گذاری کند. دایی از سفر چین باز می‌گردد و برای برادرها نقشه‌ی تازه‌ای دارد. پیشنهاد قتل برای بازگرداندن خوش نامی به دایی در مقابل دریافت پولی که وضعیت آنها را بهبود می‌بخشد. دو برادر درگیر این نقشه شیطانی می‌شوند و مضمون دلخواه کارگردان از این جا شروع می‌شود؛ اما در ادامه ضعیف‌تر و ضعیف‌تر می‌شود و در انتها بی رمق و سرد به پایان می‌رسد.
فیلم بسیار خام‌دستانه ساخته شده است. در ژانر جنایی - معمایی همیشه باید یک اصل را رعایت کرد و آن این است که فیلمساز باید همیشه یک قدم از بیننده جلو باشد. کاری که به عنوان مثال در «امتیاز نهایی» به خوبی اجرا می‌شود. اما در این جا ما همه قصه را می‌دانیم، می‌دانیم که قتلی صورت می‌گیرد و یکی از برادران دچار مکافات جنایت می‌شود و برادر تصمیم به قتل برادر می‌گیرد. فیلم ایده‌هایی دارد که خیلی زود لو می‌روند و تبدیل می‌شوند به نماهای کشدار که نمی‌دانیم چرا در فیلم گنجانده شده‌اند. به عنوان مثل، یکی دیدار دو برادر با مقتول قبل از جنایت که بر اساس تصادف رخ می‌دهد و دیگری اقدام اول دو برادر برای کشتن مقتول که با شکست روبرو می‌شود. اگر این دو سکانس در فیلم نبودند هیچ اتفاق خاصی در روند فیلم رخ نمی‌داد. در عوض اجرای خام‌دستانه و کودکانه صحنه قتل که آلن سعی می‌کند به شیوه هیچکاکی از نشان دادن صحنه قتل دوری کند، در اجرا بسیار بی رمق از آب در آمده است؛ ما فقط صدای قتل را می‌شنویم و دوربین بی معنا با حرکت استدی کم روی شمشادها حرکت می‌کند. بازی‌های بازیگران هم معمولی است. دو بازیگر مستعد این سال‌های سینمای جهان یعنی ایوان مک گرگور و کالین فارل در فیلم نتوانسته‌اند توانایی‌های خود را به خوبی نشان دهند. در صورتی که اگر این دو نقش کمی پخته‌تر نوشته شده بود به خوبی می‌توانست نشان دهنده توانایی این دو بازیگر باشد. مک گرگور که نقش آدم آب زیر کاه و جاه طلبی را بازی می‌کند که به فکر چیزی جز پیشرفت نیست و فارل که فقط در حال نشان دادن واکنش‌های عصبی است. فیلم در نشان دادن درونیات و روابط این دو هیچ تلاشی نمی‌کند و ما فقط شاهد ترس‌های این دو بعد از وقوع جنایت هستیم.
ایده درخشانی که در فیلم قبلی آلن به خوبی پرداخته شده بود و تبدیل به اثری حماسی در مذمت انسان مدرن قرن بیست و یکمی بود؛ در این جا در حد یک دعوای خانوادگی تقلیل یافته است. فیلمی کوتاه درباره برادرکشی که حتی پایان بندی غافلگیرانه‌اش هم نمی‌تواند فیلم را از ورطه شکست نجات دهد. هر چند فیلم‌های اخیر آلن فیلم‌های خوبی هستند اما بازگشت او به همان شخصیت آشنای خودش، همان روشنفکر نق نقویی که سالهاست تحت درمان روانکاو است و با تمام زن‌های دور و برش مشکلات عدیده دارد تماشایی‌تر و دل انگیزتر است تا دل سپردن به داستان‌های تلخ و جدی این روزهای کمدین پیر.
محمد مقدسی
منبع : مؤسسه بین‌المللی ژئوفیزیك ایران


همچنین مشاهده کنید