پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


دیدگاههای‌ علمی‌ درباره‌ جهانی‌ سازی‌ اقتصادی‌، انقلاب‌ ارتباطات‌ و تأثیر متقابل‌ آن‌ها


دیدگاههای‌ علمی‌ درباره‌ جهانی‌ سازی‌ اقتصادی‌، انقلاب‌ ارتباطات‌ و تأثیر متقابل‌ آن‌ها
در سال‌های‌ پس‌ از جنگ‌ جهانی‌ دوم‌ گفتمان‌ توسعه‌ رواج‌ یافت‌ و بر کلیه‌ امور زندگی‌انسان‌ سیطره‌ یافت‌ و تقسیم‌ بندی‌ جهانی‌ براساس‌ نزدیکی‌ یا دوری‌ نسبت‌ به‌ ظهور عوامل‌توسعه‌ در کشورهای‌ مختلف‌ انجام‌ گرفت‌ و برخی‌ کشورها «پیشرفته» و بعضی‌ «توسعه‌ یافته» وبرخی‌ دیگر «در حال‌ توسعه» لقب‌ گرفتند که‌ با تغییراتی‌ چند در سال‌های‌ بعد با عناوین‌کشورهای‌ جهان‌ اول‌ ، دوم‌ و سوم‌ تقسیم‌ بندی‌ شدند و اندکی‌ بعد کل‌ کشورهای‌ جهان‌ به‌ دوقسمت‌ کشورهای‌ شمال‌ و کشورهای‌ جنوب‌ تقسیم‌ و نام‌ گذاری‌ شدند. امروز جهانی‌ شدن‌اهمیت‌ یافته‌ است‌.
در کلیه‌ مراحل‌ فوق‌ حالتی‌ از غرب‌ محوری‌ بر مسائل‌ علوم‌ انسانی‌ وسیاسی‌ و تقسیم‌ بندی‌های‌ آن‌ سیطره‌ داشته‌ است‌ و کشورهای‌ غربی‌ مانند اروپای‌ غربی‌امریکا، کانادا و ژاپن‌ به‌ عنوان‌ کشورهای‌ پیشرفته‌ یا جهان‌ اول‌ الگوی‌ سایر کشورها معرفی‌شدند. اصطلاح‌ جهانی‌ شدن‌ نیز ابتدا از سوی‌ کشورهای‌ غربی‌ و به‌ طور مشخص‌ ایالات ‌متحده‌ امریکا طرح‌ شده‌ است‌ و در پس‌ مفهوم‌ خود می‌تواند معنایی‌ را در نظر داشته‌ باشد که‌مبین‌ آمال‌ و آرزوهای‌ سردمداران‌ آن‌ باشد.
اما در عین‌ حال‌ می‌تواند به‌عنوان‌ یک‌ پدیده‌ تأثیرگذار و تأثیرپذیر و یک‌ فرایند زندگی‌ اجتماعی‌ جهانی‌ در مسیری‌ موافق‌ یا مخالف‌ پدیدآورنده‌های‌ اولیه‌ آن‌ آثار و تبعاتی‌ گوناگون‌ به‌ همراه‌ داشته‌ باشد.
در این‌ مقاله‌ نخست‌ به‌ دیدگاه‌های‌ علمی‌ درباره‌ جهانی‌ سازی‌ اقتصادی‌ خواهیم‌ پرداخت‌. درادامه‌ به‌ بررسی‌ انقلاب‌ ارتباطات‌ و تحولات‌ ناشی‌ از آن‌ می‌پردازیم‌ و در نهایت‌ تأثیر و تأثرمتقابل‌ جهانی‌ سازی‌ و انقلاب‌ اطلاعات‌ را مورد بررسی‌ قرار می‌دهیم‌.
● جهانی‌ شدن‌ در بعد اقتصادی‌
از جمله‌ ویژگی‌های‌ جهانی‌ شدن‌ در بعد اقتصادی‌ اقتصاد بدون‌ مرز است‌. توسعه‌فعالیت‌های‌ اقتصادی‌ مبتنی‌ بر سرمایه‌ داری‌ در تمام‌ دنیا بسط یافته‌ و اقتصادی‌ به‌ واقع‌ جهان‌گستر به‌ وجود آورده‌ است‌. چنین‌ اقتصادی‌ حتی‌ درون‌ کشورهای‌ سوسیالیستی‌ نیز رسوخ ‌کرده‌ و دیگر اثری‌ از اقتصاد دولتی‌ برجای‌ نگذاشته‌ است‌. عملا «جهانی‌ بدون‌ مرز» دربازارهای‌ مالی‌ و سرمایه‌ گذاری‌ مستقیم‌ خارجی‌ وجود دارد و منطق‌ بازار جهانی‌ به‌ شکل ‌فزاینده‌ نسبت‌ به‌ این‌ مسئله‌ که‌ یک‌ کالا یا خدمات‌ دقیقا کجا و توسط کدام‌ کشور تولید می‌شود، بی‌ تفاوت‌ شده‌ است‌ و از طریق‌ کاربرد رویه‌های‌ کاری‌ انعطاف‌پذیر و فن‌ آوری‌ برتر حتی‌ روابط اجتماعی‌ تولید هم‌ به‌ تدریج‌ دگرگون‌ می‌شوند.
سرشت‌ نظام‌ جهانی‌ شده‌ را به‌ روشن‌ترین‌ شکل‌ می‌توان‌ در توسعه‌ اقتصادی‌ جهانی‌ طی‌چند دهه‌ اخیر مشاهده‌ کرد که‌ سرمایه‌ داری‌ «سازمان‌ یافته» به‌ «سرمایه‌ داری‌ بی‌ سازمان‌» درمقیاسی‌ جهانی‌ تحول‌ یافته‌ است‌. به‌ این‌ ترتیب‌، به‌ نقطه‌ نظری‌ دست‌ می‌یابیم‌ که‌ کارنوی‌ از آن‌به‌ عنوان‌ «اقتصادهای‌ نشانه‌ها و فضا» یاد می‌کند که‌ همانند تولید و تحرک‌ کالاهای‌ مادی‌ ازویژگی‌های‌ اقتصاد سیاسی‌ جهان‌ هستند .در این‌ اقتصاد شاهد جهانی‌ شدن‌ تجارت‌ همچون‌ تأسیس‌ سازمان‌ جهانی‌ تجارت (۱)، جهانی‌ شدن‌ تولید از طریق‌ سرمایه‌ گذاری‌ مستقیم‌ خارجی‌و افزایش‌ صادرات‌، جهانی‌ شدن‌ مالیه‌ و یا بازارهای‌ پول‌ و سرمایه‌ به‌ عنوان‌ واضح‌ترین‌شاخص‌ جهانی‌ شدن‌ امور اقتصادی‌ همچون‌ مبادلات‌ ارزی‌، جهانی‌ شدن‌ فن‌ آوری‌ها درحوزه‌های‌ اطلاعات‌ و ارتباطات‌ که‌ در واقع‌ تمامی‌ حوزه‌های‌ زندگی‌ بشر را در عصر حاضرتحت‌ تأثیر قرار داده‌ است‌، هستیم‌.
این‌ بررسی‌ کوتاه‌ از روندهای‌ موجود در اقتصاد جهانی‌، شبکه‌ای‌ پیچیده‌ از کنشگران‌فرایندها و نهادها را توصیف‌ می‌کند و در مجموع‌ مؤید این‌ ادعاست‌ که‌ اقتصاد جهانی‌ به‌شکلی‌ نظام‌مند، جهانگیر می‌شود. اما این‌ جهانی‌ شدن‌ از طریق‌ فرآیندی‌ است‌ که‌ نه‌ همگن‌ساز است‌ و نه‌ متقارن‌. گسست‌های‌ روشنی‌ میان‌ هویت‌های‌ نهادی‌ قدیمی‌تر دولت‌ - ملت‌ها، به‌خصوص‌ در نقش‌شان‌ به‌ عنوان‌ مدیران‌ اقتصادی‌ و فشارهای‌ بازارهای‌ جهانی‌ که‌ به‌ وضوح‌ در بحران‌ بومی‌ پاییز ۱۹۹۲ مشاهده‌ شد، وجود دارد. این‌ دو قلم‌ نهادی‌ صورت‌های‌ محسوس‌ وایدئولوژیک‌ توضیحات‌ فرهنگی‌ یا نهادهای‌ اجتماعی‌ جهانی‌ متمایزی‌ هستند که‌ در عین‌ حال‌به‌ لحاظ تاریخی‌ در ارتباط با یکدیگرند. جامعه‌ سیاسی‌ جهانی‌ مرکب‌ از دولت‌ - ملت‌های‌حاکم‌ و فرهنگ‌ سرمایه‌ داری‌ بازار است‌، اما دیدگاه‌ کنت‌ والتز در مورد جهانی‌ شدن‌ این‌گونه‌است‌ که‌ به‌ هر حال‌ جهانی‌ شدن‌ یا جهانی‌ سازی‌ به‌ مسئله‌ای‌ اشاره‌ می‌کند که‌ در آن‌ از بعداقتصادی‌ سرمایه‌ مرزها را در می‌نوردد و مستقل‌ از حاکمیت‌های‌ ملی‌ به‌ دنبال‌ کسب‌ سود بیش‌تر و به‌ دنبال‌ مکانی‌ امن‌ است‌.
براساس‌ جذابیت‌ها و علایق‌ سیاسی‌ و اقتصادی‌ کشورها، کاروان‌ تجارت‌ الکترونی‌ مقادیر معتنابهی‌ از سرمایه‌ را به‌ کشورها وارد یا از آن‌ها خارج‌ می‌سازد. سرمایه‌ تقریبا به‌ شکلی ‌مداوم‌ و سریع‌ به‌ کشورهای‌ برخوردار از حکومت‌ و نظام‌ با ثبات‌ اقتصادی‌ رو به‌ رشد وپیشرفت‌، نظام‌ بانکی‌ باز وارد شده‌ و از کشورهایی‌ می‌گریزد که‌ فاقد ویژگی‌های‌ فوق‌ هستند.طبق‌ استدلال‌ فوق‌ جهانی‌ شدن‌ از بعد اقتصادی‌ حالت‌ اجباری‌ دارد و دور ماندن‌ از این‌ قافله‌ هزینه‌های‌ گزافی‌ در پی‌ خواهد داشت‌.
کشورها می‌توانند به‌ کاروان‌ فوق‌ نپیوندند، اما برای‌ این‌کار خود هزینه‌ بالایی‌ خواهند پرداخت‌. همان‌ گونه‌ که‌ تایلند ،مالزی‌، اندونزی‌ و کره‌ جنوبی‌،در دهه‌ ۱۹۹۰ چنین‌ هزینه‌ای‌ پرداختند. ممکن‌ است‌ برخی‌ کشورها (مانند کشورهایی‌ که‌ دربالا نام‌شان‌ ذکر شد) از پیوستن‌ به‌ کاروان‌ مزبور خودداری‌ کنند. البته‌، برخی‌ به‌ خاطرملاحظات‌ ایدئولوژیکی‌ (کوبا و کره‌ شمالی‌) و ثروتمند بودن‌ (کشورهای‌ ثروتمند نفتی‌)چنین‌ می‌کنند و برخی‌ (بسیاری‌ از کشورهای‌ آفریقایی‌) به‌ این‌ خاطر از ورود به‌ جرگه‌ اعضای‌کاروان‌ اجتناب‌ می‌کنند که‌ تاریخ‌ بدون‌ اعتنا به‌ آن‌ها از کنارشان‌ گذشته‌ است‌ و یا به‌ عبارتی ‌آب‌ از سرشان‌ گذشته‌ است‌. و به‌ این‌ ترتیب‌ این‌ سرمایه‌ است‌ که‌ تصمیم‌ می‌گیرد کدام‌ کشورتشویق‌ و کدام‌ یک‌ تنبیه‌ شود و کاری‌ هم‌ در مقابل‌ این‌ امر نمی‌توان‌ انجام‌ داد .
بنابراین‌، طبق‌ دیدگاه‌ کنت‌ والتز، جهانی‌ شدن‌ به‌ معنای‌ یک‌دست‌ سازی‌ است‌. قیمت‌هاتولیدات‌، دستمزدها، ثروت‌ و نرخ‌ بهره‌ تمایل‌ به‌ یکسان‌ سازی‌ دارند که‌ این‌ امر توسط بازارهاشکل‌ می‌گیرد و نه‌ حکومت‌ها. از سوی‌ دیگر، جهانی‌ شدن‌ نیز با مقاومت‌ هایی‌ هم‌ در داخل‌امریکا و هم‌ در خارج‌ از آن‌ رو به‌ رو گشته‌ است‌ که‌ جزو مخالفان‌ امریکا هستند، ولی‌ ازدیدگاه‌ والتز جهانی‌ شدن‌ تحت‌ حمایت‌ توان‌ نظامی‌ ایالات‌ متحده‌ بدون‌ توقف‌ پیش‌ می‌رودو پیام‌ ارسالی‌ به‌ تمامی‌ کشورهای‌ جهان‌ یکسان‌ است‌. یا به‌ کاروان‌ جهانی‌ شدن‌ بپیوندید و یاعذاب‌ نپیوستن‌ را به‌ جان‌ بخرید و به‌ این‌ ترتیب‌ تناقض‌ دیدگاه‌های‌ والتز روشن‌ می‌شود، چراکه‌ از یک‌ طرف‌ جهانی‌ شدن‌ را امری‌ مربوط به‌ بازارها و نه‌ حکومت‌ها می‌داند و از سوی ‌دیگر پشتوانه‌ جهانی‌ شدن‌ را توان‌ نظامی‌ امریکا قلمداد می‌کند. بنابراین‌، با توجه‌ به‌ پشتوانه‌نظامی‌ جهانی‌ شدن‌ و اتکای‌ آن‌ به‌ قدرت‌ نظامی‌ امریکا جهانی‌ سازی‌ عبارتی‌ با مسمی‌تر ازجهانی‌ شدن‌ خواهد بود و نقش‌ حکومت‌ها در ایجاد آن‌ و تسهیل‌ مسیر حرکت‌ سرمایه‌ ظاهرخواهد گردید . کنت‌ والتز معتقد است‌ که‌ سیاست‌ جهانی‌ جانشین‌ سیاست‌ ملی‌ نشده‌ است‌ و به‌رغم‌ کسانی‌که‌ جهانی‌ شدن‌ را تنها الگوی‌ سیاسی‌ و اقتصادی‌ تلقی‌ می‌کنند، این‌ موضوع‌ را زیر سؤال‌ قرارمی‌دهد. او می‌گوید: اگر درست‌ دریافته‌ باشیم‌، جهانی‌ شدن‌ به‌ معنای‌ همسانی‌ و یکنواختی‌گسترده‌ شرایط میان‌ کشورهاست‌. حتی‌ در سال‌ ۱۹۹۰ امکان‌ یافتن‌ دلایل‌ قابل‌ توجهی‌ برای‌جهانی‌ شدن‌ وجود نداشت‌. کشورهای‌ پیشرفته‌ جهان‌ از شرایط و فرصت‌های‌ کاملا متفاوت‌برخوردار بوده‌اند، یا به‌ عبارت‌ دیگر، وضعیت‌ و تقدیر آینده‌ آن‌ها با هم‌ فرق‌ می‌کرد.کشورهای‌ اصلی‌ اروپای‌ غربی‌ به‌ علت‌ بیکاری‌ گسترده‌ و مداوم‌ به‌ ستوه‌ آمده‌ بودند.کشورهای‌ جنوب‌ شرقی‌ و شمال‌ شرقی‌ رکود اقتصادی‌ را تجربه‌ می‌کردند. در حالی‌ که‌ رشد اقتصادی‌ چین‌ به‌ سمت‌ شکوفایی‌ پیش‌ می‌رفت‌.
تفاوت‌ در شرایط و سرنوشت‌ آینده‌ کشورها بر این‌ نکته‌ تاکید می‌کنند، کشوری‌ که‌ حداقل‌ در این‌ اواخر به‌ بهترین‌ نحو عمل‌ کرده‌ ایالات‌متحده‌ است‌ . آنانی‌ که‌ فقیر مانده‌ و اوضاع‌شان‌ وخیم‌تر شده‌، ظاهرا نتوانسته‌اند خود را باشیوه‌ امریکایی‌ تطبیق‌ دهند. جهانگرایان‌ مدعی‌ نیستند که‌ جهانی‌ شدن‌ کامل‌ شده‌ و به‌ آخرین‌مرحله‌ رسیده‌ است‌، بلکه‌ ادعای‌شان‌ تنها این‌ است‌ که‌ جهانی‌ شدن‌ یک‌ فرایند است‌ و دلایلی‌وجود دارد که‌ مهر تأیید بر چنین‌ نتیجه‌ای‌ می‌زند و برخی‌ هم‌ آن‌ را تأیید و تصدیق‌ نمی‌کنند.در نگاهی‌ کلان‌، اقتصاد کشورهایی‌ که‌ رو به‌ ضعف‌ و افول‌ نهاده‌ و با شکست‌ مواجه‌ شده‌، کاملا تنظیم‌ و کنترل‌ و از طرف‌ حکومت‌ در برابر اقتصاد امریکا حمایت‌ و پشتیبانی‌ شده‌است‌. نظام‌ اقتصادی‌ اتحاد شوروی‌ سابق‌ به‌ نحو غم‌ انگیزی‌ با شکست‌ مواجه‌ شده‌ بود. درچین‌ تنها بخش‌ بازار آزاد رونق‌ خاصی‌ یافته‌ و الگوی‌ بسیار مطلوب‌ سوئد ناقص‌ و ناتوان‌ ازآب‌ درآمده‌ است‌. در نهایت‌، به‌ این‌ جمع‌بندی‌ می‌توان‌ رسید که‌ در حقیقت‌ امریکا بهترین ‌نظام‌ و شیوه‌ اقتصادی‌ را پیدا کرده‌ است‌.
تیپ‌ انیل‌ که‌ زمانی‌ عضو کنگره‌ ایالات‌ متحده‌ امریکا از ایالت‌ ماساچوست‌ بود، اعلام‌کرد، تمام‌ سیاست‌های‌ ما محلی‌ بوده‌اند و ماهیت‌ بومی‌ و داخلی‌ دارند. برعکس‌، توماس‌فریدمن‌ می‌گوید، تمام‌ سیاست‌های‌ ما جهانی‌ و فراگیر شده‌اند. گروه‌ سرمایه‌ گذار اندک‌ و مجهز به‌ فن‌آوری‌های‌ پیشرفته‌ صنعتی‌، کل‌ جهان‌ را به‌ سمت‌ یک‌ نظام‌ پارلمانی‌ پیش‌ می‌برد;نظامی‌ که‌ در آن‌ کشورها دائم‌ در ترس‌ از رأی‌ عدم‌ اعتماد از طرف‌ سرمایه‌ گذاران‌ مجهز به‌فن‌آوری‌ و علم‌ روز آمد به‌ سر می‌برند. نمی‌توان‌ قبول‌ کرد که‌ فرایندهای‌ اقتصادی‌ یک‌ کشوررا سیاست‌های‌ آن‌ دولت‌ تعیین‌ و رهبری‌ نمی‌کند و همچنین‌ نمی‌توان‌ باور کرد که‌ عده‌ای‌ قلیل‌از سرمایه‌ گذاران‌ مجهز به‌ فن‌آوری‌ پیشرفته‌ صنعتی‌ برخوردار از علم‌ و اطلاعات‌ روز به‌ طور خودجوش‌ تصمیم‌ می‌گیرند که‌ در کجا سرمایه‌ گذاری‌ کنند یا به‌ تقویت‌ اقتصاد ملی‌ کشور بپردازند و گرنه‌ باید اقتصاد و این‌ گونه‌ کشورها در انتظار افول‌ و فروپاشی‌ و شکست‌ باشند.
نویسنده : دکتر رحمان‌ سعیدی‌- دکتر علی‌ اصغر کیا
منبع : مرکز توسعه و تبادل دانش فناوری اطلاعات


همچنین مشاهده کنید