جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

رویارویی اسلام و صهیونیسم پهلوی دستگیری حضرت امام(ره) در ۱۵ خرداد ۴۲


رویارویی اسلام و صهیونیسم پهلوی دستگیری حضرت امام(ره) در ۱۵ خرداد ۴۲
بعدازظهر همان روز (دهم محرم مصادف با سیزدهم خرداد ۱۳۴۲) خمینی باشکوه و جلال بی مانندی که مانند آن را در ایران ندیده بودم، روی دست مردم عزادار به مسجد فرود آمد و به منبر رفت و سخنان برانگیزاننده ای خطاب به باشندگان انبوه مسجد به زبان آورد... من که آن روزها بیمار بودم و ناراحتی قلبی داشتم از شنیدن آن (سخنرانی) به آشفتگی اعصاب دچار شدم و برای آنکه کنترلم را از دست ندهم و یک باره به مسجد حمله نبرم، به خوردن قرص مسکن اعصاب که آن وقت ها «لیبریوم» به جای «والیوم» امروز بود، پرداختم... آنقدر قرص مسکن خورده بودم که در حال نزدیک به بی هوشی بودم. با این همه، سخنرانی خمینی را بدون اینکه واژه ای بیندازم، صورت مجلس کردم و گزارش آن را در پنج نسخه تهیه و برای شهربانی کل کشور، سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک)، دفتر ویژه اطلاعات، دفتر مخصوص و یک نسخه به فرماندهی یکان فرستاده شده، دادم...»(۱)
گزارش دیگری از ساواک به تاریخ ۱۶ خرداد ابعاد جلسه سخنرانی امام خمینی(ره) در ۱۳ خرداد ۱۳۴۲ چنین توضیح می دهد:
«... چند نفر از اشخاص فهمیده که قم بوده و مراجعت کرده اند، اظهار می داشتند؛ روز عاشورا عصر، خمینی به مدرسه فیضیه قم آمد. جمعیت تمام صحن مدرسه فیضیه، صحن بزرگ حضرت، میدان جلوی صحن و صحن مسجد اعظم را گرفته بود. تمام پشت بام ها پر از جمعیت بود که غالبا از شهرستان ها آمده بودند. تعداد جمعیت را در حدود ۲۰۰ هزار نفر می گفتند و اظهار می داشتند در تاریخ قم چنین جمعیتی دیده نشده است. دوازده بلندگو در مسجد اعظم، مدرسه فیضیه، صحن بزرگ جلوی میدان نصب کرده بودند و برای اینکه دولت برق را خاموش کرده بود، یک موتور آورده بودند و با استفاده از برق آن، بلندگوها کار می کرد. خمینی را مثل امام وارد کردند و تمام جمعیت، آن چنان صلوات می فرستادند که تا دو کیلومتر، صدای آن می رفت. خمینی منبر رفت و بلافاصله گفت بسم الله الرحمن الرحیم و شروع کرد به صحبت و بدگویی شدید و اظهار داشت به ما می گویند مفت خور، ما و یک مشت طلبه فقیر مفت خور هستیم یا آنها که مملکت را غارت کرده و پول ها را در بانک های خارج گذارده اند؟ شاه! کاری نکن که مثل پدرت که قشون اجنبی از هر طرف به مملکت آمده و او را بیرون کردند، همه مردم خوشحال شدند... و بعد مرتب تکرار می کرد بدبخت، بیچاره، بدبخت، بیچاره، کاری نکن که بدهم تو را بیرون کنند و مرتب به شاه نصیحت می کرد و می گفت بیچاره، چرا این کارها را می کنی، سرعقل بیا و مرتب کلمه بیچاره بیچاره را با لحن دلسوزی تکرار می کرد. یک ساعت صحبت کرد و از منبر پایین آمده است. از نطق او هم نوار تهیه کرده اند و به تهران آورده اند...»(۲)
گزارشات دیگری از ساواک و شهربانی نیز به انحاء مختلف سخنرانی امام در روز ۱۳ خرداد ۱۳۴۲ را بازتاب داده اند.
صبح یازدهم محرم یعنی ۱۴ خرداد ۴۲، ساواک شاه به منازل روحانیون مبارزی چون استاد مطهری، آیت الله غفاری، مرحوم محمدتقی فلسفی، شهید هاشمی نژاد، موحدی ساوجی، آیت الله مکارم شیرازی، مرحوم عباسعلی اسلامی و... هجوم برده و مجموعاً ۵۳ روحانی را دستگیر کرده و روانه سیاهچال های مخوف خود کرد.
● دستگیری رهبر نهضت
اما آنچه از نظر رژیم شاه و اربابان صهیونیستش می توانست پایان بخش ماجرای محرم سال ۱۳۴۲ و کابوسی که از قیام مردم مسلمان به رهبری مرجع تقلید شیعه در سر داشتند، تلقی شود، همانا دستگیری و بازداشت این رهبری بود. اقدامی که در واقع آغاز ماجرا برای ملت مسلمان به شمار آمد.
سرهنگ سیدحسین پرتو، رئیس شهربانی قم، جریان دستگیری حضرت امام خمینی(ره) را در شب پانزدهم خرداد ۱۳۴۲ چنین شرح می دهد:
«... ساعت ۲.۳۰ صبح (پس از نیمه شب) روز ۴۲.۳.۱۵ سرکار سرهنگ بدیعی، رئیس ساواک قم تلفنا به اینجانب اطلاع داد که برای مذاکراتی فورا به ساواک بروم. پس از رفتن به ساواک مشاهده شد، سرکار سرهنگ مولوی نیز با عده ای از مامورین ساواک تهران در آنجا هستند. موضوع دستگیری خمینی مطرح گردید تا با تبادل نظر یکدیگر انجام گردد. سرکار سرهنگ مولوی اضافه کرد از طرف تیمسار ریاست کل دستور شفاهی دارم که در این مورد راهنمایی و همکاری کنید. چون از چند روز قبل در حدود صد نفر از اهالی قریه جمکران، گارد محافظ خمینی را تشکیل داده بودند و در وقایع دوم فروردین تا چند روز پس از آن خمینی، شب ها را در منازل مختلف بیتوته می کرد. چنین تصمیم گرفته شد که خانه او و دامادش و پسرش، دفعتاً تحت مراقبت قرار گرفته تا در صورتی که در یکی از منازل نبود، فرصت مخفی شدن یا فرار نداشته باشد. ضمناً برای اینکه جلب توجه نشود، ابتدا منزل خمینی و دو منزل دیگر توسط گارد ساواک تهران و به راهنمایی مامورین این شهربانی و ساواک قم شناسایی شد و برای اینکه هیچگونه ابهامی وجود نداشته باشد، کروکی منزل خمینی و دو نفر دیگر توسط شهربانی در اختیار مامورین ساواک تهران گذارده شد.
سپس سرکار سرهنگ مولوی اظهار داشتند من شخصاً در شهربانی خواهم ماند تا چنانچه احتیاجی به شرکت گروهان سرباز باشد، به موقع داخل عمل شوند و رئیس ساواک قم و رئیس شهربانی در میدان جلو بیمارستان، اول کوچه منزل خمینی باشند و با اینجانب در شهربانی ارتباط داشته باشند تا در صورت لزوم، گروهان هم داخل در عمل شود.
ساعت ۳.۳۰ صبح، عده ای مامور ساواک تهران به طور متفرقه به اتفاق راهنمایان ساواک قم و شهربانی به منزل خمینی و دو منزل دیگر اعزام گردیدند و خمینی را که در منزل دامادش بود دستگیر نموده با فولکس ساواک تا جلو بیمارستان و از آنجا با اتومبیل سواری که از تهران به همین منظور آمده بود، حرکت دادند.
در جریان دستگیری فقط یک نفر در منزل خمینی، قدری مجروح و یک نفر که قصد داد و فریاد داشته دستگیر و از داد و فریاد او جلوگیری... شد. پیش بینی می شد که در منزل خمینی، عده ای مستحفظ وی باشند، لیکن در موقع دستگیری، غیر از دو نفر مزبور در منزل وی کسی نبود و در منزل دامادش که خود وی دستگیرشد، اشخاص متفرقه ای دیده نشدند... ]از این جمله به خوبی پیداست که گزارش و قضاوت ابتدایی ساواک درمورد گارد مستحفظ امام تا چه اندازه بی اساس و جاهلانه بوده است!- نگارنده[. ضمناً خمینی در آن موقع بیدار و لباس پوشیده، حاضر و خود را معرفی نمود که روح الله خمینی من هستم و به دیگران کاری نداشته باشید...»(۳)
عقربه های ساعت، ۳ بعد از نیمه شب ۱۵ خرداد را اعلام می کرد که دهها کماندو، چترباز و سرباز گارد جاویدان تا دندان مسلح به سلاح های آمریکایی و اسراییلی، پس از محاصره شهر قم، وارد این شهر شدند و از درب و دیوار و پشت بام منزل حضرت امام به خانه ایشان ریختند و در آن نیمه شب ظلمانی میهن، همانند خفاشان شب، خورشید فروزان نهضت را ربودند. شهید مصطفی خمینی به میان کوچه دوید و فریاد زد: «مردم، خمینی را بردند.»
جالب اینکه رژیم شاه در دستگیری حضرت امام آنقدر تعجیل به خرج داد که حتی فرصت صدور قرار بازداشت را توسط مزدوران خود پیدا نکرده بود، چنانچه پس از دستگیری ایشان و انتقالشان به تهران، این قرار صادر شد. نامه رییس ساواک در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ حکایت از همین موضوع دارد:
«گیرنده: ریاست اداره دادرسی ارتش(دادستانی)
موضوع: روح الله الموسوی خمینی
نامبرده بالا در تاریخ ۴۲.۳.۱۵ به اتهام اقدام بر ضد امنیت داخلی مملکت دستگیر و درحال حاضر در پادگان بیسیم بازداشت می باشد. علیهذا خواهشمند است دستور فرمایید نسبت به صدور قرار بازداشت مشارالیه اقدام مقتضی معمول و نتیجه را به این سازمان اعلام نمایند.
رییس سازمان اطلاعات و امنیت کشور. سرلشگر پاکروان»(۴)
قرار بازداشت بلافاصله توسط اداره دادرسی ارتش صادر شد و به رویت امام رسید. اما حضرت امام خمینی(ره) در زیر آن قرار بازداشت با خط خود مرقوم فرمودند:
«بسمه تعالی. به این قرار اعتراض دارم. روح الله الموسوی الخمینی ۴۲.۳.۱۵»
و با دستگیری حضرت امام خمینی(ره) و پخش سریع خبر آن که بوسیله تلگراف، تلفن و پیک های ویژه به سراسر ایران رسید، مردم مسلمان و معتقد به مرجعیت شیعه و رهبری امام، برای حمایت از قائد عظیم الشأن خویش، غیرتمندانه و عاشقانه به خیابان ها ریختند و غریو «یا مرگ یا خمینی» سر دادند و به این ترتیب نقطه عطف تاریخی نهضت امام خمینی رقم خورد.
۱-خاطرات سپهبد محسن مبصر به نقل از کتاب «هویدا سیاستمدار پیپ، عصا، گل ارکیده»- پیشین
۲-همان- صفحات ۴۱۹ و ۴۲۰
۳- به نقل از سند ساواک درج شده در جلد اول «نهضت امام خمینی»- صفحات ۵۱۲و ۵۱۳- پیشین
۴- همان
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید