سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا

فلسطین یعنی «دیالکتیک فاجعه»


فلسطین یعنی «دیالکتیک فاجعه»
رسم معمول و علمی بر این است که وقایع، حوادث و بحران ها را در چارچوب درک ارگانیکی از مسائل به عنوان تحولات دیالکتیکی مورد بررسی قرار می دهند ولی در سال های اخیر جهان شاهد بحران هایی بوده است که در پایه شکلی و سطوح گسترده خود می توان از آنها به عنوان «دیالکتیک فاجعه» نام برد. حوادث پیش آمده بین دو گروه رقیب فتح و حماس برای نهادینه کردن شکاف سیاسی - اجتماعی در درون ملتی که هنوز هویت ملی خود را بنا به دلایلی نتوانسته است رسمیت ببخشد، در قالب چنین تعریفی قرار می گیرد. بیش از سه دهه از زمانی می گذرد که «یاسر عرفات» رهبر فقید فلسطینی با دستانی از زیتون و اسلحه پا به مجمع عمومی سازمان ملل متحد گذاشت و پیام صلح و جنگ ملت خود را در قبال رژیم اسرائیل برای جهانیان به تصویر کشید. طی این همه سال تنها سخن از چالش و خشونت بین ملتی آواره و به لحاظ تئوریک و پراتیک در حقوق و مناسبات بین المللی، تلاش جهت حق تعیین سرنوشت و شکل دادن به سرزمین و دولت رسمی در مبارزات عادلانه خود با ناقضان این حق مسلم در اسرائیل بوده است. در چنین دورانی هر چند که مصیبت همیشه همزاد مرد و زن، کودک و پیر و ملی گرا و لائیک فلسطینی بوده است اما هرگز اسلحه فلسطینی علیه فلسطینی شلیک نشده بود و هیچ گاه خون فلسطینی توسط هموطن فلسطینی بر زمین ریخته نشده بود. اما شروع هزاره سوم که با بر هم خوردن نظام دیجیتالی آن در قالب نشناختن عدد ۲۰۰۰ در سیستم های کامپیوتری، انسان مدرن را بهت زده کرده بود، در روز یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ با حمله تروریستی بنیادگرایان اسلامی به برج های دوقلوی تجارت جهانی زنگ های خطر را برای عدم قاعده مندی این عصر به صدا درآورد. در این هنگامه چکاچک شمشیرها و عربده های مستانه نومحافظه کاران غربی و بنیادگرایان اسلامی، تعامل ملی در نبود رسمی سرزمین و دولت فلسطینی، جام بلورین آن را با تلنگری شکست و زیتون و اسلحه خود در قالب دو جناح معارض در ساختار ملی در مقابل هم قرار گرفتند. فتح که یکسره زیتونی شده بود و در تعارض با حماس به نقطه کور درک همدیگر رسیده و کشور هنوز رسمی نبوده خویش را قبل از اثبات هویت و شکل گیری مرزهای رسمی در فضای ژئوپولتیک بین المللی، تبدیل به دو پاره جدا از هم کردند. کرانه باختری رود اردن با حاکمیت تشکیلات خودگردان به رهبری «محمود عباس» و نوار غزه تحت حاکمیت جنبش حماس به رهبری «اسماعیل هنیه» امروز تا به آن اندازه از هم دور می نمایند که تاکنون هویت فلسطینی از موجودیت اسرائیلی دور بوده است.
درگیری های روز شنبه ۲ آگوست در نوار غزه که تاکنون به مرگ ۹ نفر و زخمی شدن ۹۰ تن منجر شده است و گروهی فلسطینی را از هراس قتل به دست برادران هم کیش و هم نژاد به پناه بردن به دشمن همیشگی در آن سوی مرزهای بین غزه و اسرائیل واداشت، گویای عمق فاجعه یی است که هویت، موجودیت، اخلاق و فرهنگ این قوم را به چالش کشیده است. بازی مرگبار و تنفرانگیز گرفتن، بردن، کشتن و راندن رقیب هموطن که یک سر آن در کرانه غربی است و سر دیگر آن در نوار غزه، جای هیچ توجیه و فرافکنی را به هیچ کدام از طرفین این مناقشه نمی دهد. به زعم عده یی فتح سازشکار و به ادعای دیگری حماس مبارز هر دو به یک نسبت در این فاجعه مقصر بوده و تبرئه به هر بهانه یی با توجه به واقعیات موجود برای هیچ کدام مفهوم عادلانه یی نخواهد داشت. در حالی که میانجیگری کشورهای عربی و بین المللی برای سامان دادن به این اوضاع آشفته تا به امروز بی نتیجه مانده است به نظر می رسد که بدون یک جراحی بزرگ یا زایش دردناک در هر دو طیف برای طرد عوامل چالشگر و ستیزه جو، هیچ راه حل منطقی وجود ندارد. اتهام افکنی های مداوم و متقابل هر دو طرف که به درستی عناصری از واقعیت را نیز در خود نهفته دارد، در قالب فعلی تلافی جویی و اثبات هژمونی یک طرفه در ساختار ملی، راه به جایی نخواهد برد. عدم به رسمیت شناختن موجودیت فتح بین حاکمان نوار غزه و حماس نزد تشکیلات حاکم بر کرانه باختری یعنی حماقت و فرار از واقعیات دنیای عینی که حاصل آن امروزه رسیدن یا حتی گذر از مرز فاجعه بوده است. این بهانه که سرزمین های دوپاره فلسطینی وجه المنازعه نیروهای منطقه یی و فرامنطقه یی بوده است هر چند که تا حدودی منعکس کننده این واقعیت است ولی نمی تواند تمام داستان تلقی شود؛ چرا که چنین وضعیتی در لبنان نیز رقم خورده است و تشکیل دولت وحدت ملی که طی توافقات دوحه انجام گرفت و هم اینک اجرایی شده است، شبح فاجعه را با تدبیر جناح های رقیب لبنانی از آسمان این کشور زدود. اما اینکه چرا این اتفاق و مصالحه تاکنون در مورد فلسطینی ها جواب نداده است دقیقاً به ساختار درونی، نقش تعیین کننده رژیم اشغالگر اسرائیل برای دخالت در منازعات داخلی فلسطینی ها و حمایت یک طرفه نیروهای فرامنطقه یی از یک سوی منازعه برمی گردد. جامعه جهانی، میانجیگران منطقه یی و رژیم اسرائیل باید این واقعیت را بپذیرند که نه فتح نماینده تمام ملت فلسطین است و نه حماس این ماموریت را می تواند به عهده داشته باشد.
نگاه حداکثری در روند طرح صلح و مکانیسمی که هم اینک از سوی طراحان طرح صلح «نقشه راه» دنبال می شود، نه تنها تحدیدکننده منازعات کنونی نبوده است که حتی به جرات می توان ادعا کرد تشدیدکننده این وضعیت هم بوده است. در چارچوب روندهای موجود و عدم پذیرش راه حل های حداقلی در ساختار درونی و بیرونی، هرگز فلسطینی ها به مصالحه دست نخواهند یافت و به تبع این مهم مصالحه بزرگ بین فلسطین و اسرائیل نیز با تمام تلاش ها ناکام خواهد ماند.
اردشیر زارعی قنواتی
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید