سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا
تفکرات مسموم قرن بیستم زیر نقاب توسعه یافتگی
آن چه بازیهای المپیک ۲۰۰۸ را از دیگر بازیها متمایز میکند، عظمت گرایی مشهودی است که در بازسازی پکن سرلوحه کار تمام آرشیتکتها و مقاطعه کاران بوده و با نوعی بیپروایی، احتمالاً تاثیر معکوسی بر اکثر بازدیدکنندگان خواهد داشت.
خیلی از کتابهایی که در چند ساله اخیر درباره سیاستهای جهانی منتشر شدهاند، اگر نه در مقدمه کتاب، دستکم سرآغاز فصلی را با جمله مشهوری از شکسپیر آغاز کردهاند که جهان را به صحنه نمایش و همه انسانها را به بازیگران تئاتر تشبیه کرده است.
اما جهان تا چند روز دیگر شاهد رویدادی چنان عظیم است که تشبیه شکسپیر را نیز دگرگون خواهد کرد. ۸ اوت امسال ( کمتر از دو هفته دیگر ) ساعت ۸ و ۸ دقیقه و ۸ ثانیه، پکن که بخشی از این صحنه نمایش بود، تمام صحنه را از آن خود خواهد کرد و میلیاردها بازیگر تئاتر جهان به تماشاگران این رویداد تبدیل خواهند شد.
این رویداد بزرگ درست همان چیزی است که مردم چین سالهای متمادی برای دست یافتن به آن تلاش کردهاند؛ شاید از همان اولین روز آغاز حکومت مائو تسهتونگ در سال ۱۹۴۹. این رویداد چیزی فراتر از تلاش برای ایجاد تحولی همه جانبه در شهرت و اعتبار چین است. در واقع آن چه که چینیها ۶۰ سال گذشته را برای رسیدن به آن تلاش کرده و اکنون با میزبانی المپیک به آن دست یافتهاند، فرصتی مناسب بوده تا به جهانیان اعلام کنند: « آماده باشید که ما از راه میرسیم. »
بازیهای مدرن المپیک در تاریخ ۱۱۲ ساله خود به شیوهای ناگفته اما مشهود به فرصتی برای انواع بیانیههای سیاسی، موضعگیریها، و فشارها و چانهزنیها تبدیل شده است کما این که حوادث حاشیهای بازیهای المپیک ۱۹۷۲، ۱۹۷۶، ۱۹۸۰، و ۱۹۸۴ در اوج دوران جنگ سرد و کشمکشهای بلوک شرق و غرب نمونههای بارزی از این کارکرد بازیهای المپیک بودند. تهدیدهای کشورهای آفریقایی به ترک این بازیها در رقابتهای آغازین دهه ۱۹۷۰، تحریم جزئی المپیک ملبورن ۱۹۵۶ به خاطر سرکوب قیام مردم مجارستان توسط نیروهای ارتش سرخ، و تحریمهای بلوکهای متقابل دوران جنگ سرد در المپیکهای ۱۹۸۰ مسکو و ۱۹۸۴ لسآنجلس مصادیق این رویدادها هستند.
اما آنچه در این سالها، در میان هیاهوی این گونه اقدامات و بیانیههای مستقیم و غیر مستقیم، رسمی و غیر رسمی دولتها، کمتر مورد توجه قرار گرفته کالبدشکافی تصویری است که میزبان میکوشد طی این بازیها از خود به عنوان یک ملت یا یک کشور ارائه دهد. این در حقیقت چیزی است که با اندکی اغماض شاید بتوان آن را تحلیل پرسونای ملی میزبان المپیک نامید.
چین نیز مانند سایر میزبانهای دورههای پیشین المپیک برای مهیا کردن شرایط میزبانی به ساخت و سازهای فراوانی روی آورد اما آن چه بازیهای المپیک ۲۰۰۸ را از دیگر بازیها متمایز میکند، عظمت گرایی مشهودی است که در بازسازی پکن سرلوحه کار تمام آرشیتکتها و مقاطعه کاران بوده و با نوعی بیپروایی، احتمالاً تاثیر معکوسی بر اکثر بازدیدکنندگان خواهد داشت.
هوارد اف فرنچ، نویسنده روزنامه هرالد تربیون از مشاهداتش در پکن از ساختمانها و سازههای عظیمی مینویسد که کاراییهای پیشپا افتادهای دارند و برای بازیهای المپیک بنا شدهاند؛ از هرمهای بزرگی که در گوشه و کنار شهر برپا شدهاند و در حقیقت باجههای «از من بپرسید!» هستند تا آسمانخراشهایی که برجهای مرتفع قبلی در برابرشان کوتاه به نظر میرسند و معروفتر از همه استادیومی عظیم که انگار از تودهای فولاده مچاله شده در هم درست شده است.
کارولین ماروین، محقق و کارشناس تحولات چین در کتابی که به صورت مجموعه مقالات مدون از نویسندگان مختلف توسط انتشارات دانشگاه میشیگان تحت عنوان « مالکیت المپیک: روایتی از چین نوین » منتشر شده است به این مساله اشاره میکند ( صفحه ۲۴۹ ) که اساس عظمتگرایی نه فقط با کمک فنی روسها بلکه در رقابتها با آنها از دوران زمامداری مائو وارد چین شده و در حقیقت یکی از شاخصهای اصلی معماری و شهرسازی دوران کمونیسم است. ساخت میدان «تیانآنمن» پکن در ابعادی عظیمتر از میدان سرخ مسکو نشانه این رقابت در عظمت گرایی است.
استفاده از این عظمتگرایی به مثابه تدبیری سیاسی در جوامع کمونیست، به تعبیری نماد نظام سیاسی فربه و عظیم کمونیستی است که همه جا حضور دارد و به رهگذر عادی کوچه و خیابانها که همان شهروند جامعه کمونیستی است و هر روز از کنار مجسمهای غولپیکر یا ساختمانی عظیم میگذرد، در مقایسه ابعاد، یادآوری میکند که اولاً تا چه اندازه دربرابر نظامی که چنین بنایی را برپا کرده خرد و کوچک است و ثانیاً این دولت فربه همه جا حضور دارد. این همان « برادر بزرگ » است که همیشه شهروندانش را مینگرد.
این تلقی از ریشه فرهنگ عظمتگرایی را شاید نتوان به عنوان تحلیل اصلی چهرهای که چین میخواهد از خود به نمایش بگذارد، پذیرفت چرا که در وهله اول زمان زیادی از ورود این فرهنگ به چین گذشته است و علاوه بر این در مورد المپیک دیگر تنها رابطه دولت کمونیست و شهروندانش مطرح نیست، بلکه همان طور که پیشتر گفته شد چین در واقع به صحنهای در برابر انظار جهانیان تبدیل خواهد شد. اما با این حال این دیدگاه نکتهای کلیدی در تحلیل فعالیتهای میزبانی چین برای بازیهای المپیک ارائه میدهد که در واقع همان ریشه قرن بیستمی این نگرش است.
چین در حقیقت با این عظمتگرایی میکوشد چهرهای از کشوری مترقی و پیشرفته را از خود ارائه دهد و البته این ادعا با در نظر گرفتن تعریف دولت چین از رشد و توسعه، کاملاً با واقعیت مطابقت دارد. امروزه راهها در چین با چنان سرعتی احداث میشوند که تنها میتوان سرعت ساخت بناهای بلند و عظیم را در شهرهای همین کشور با آن مقایسه کرد. چینیها امروز انرژی هستهای و صلاح هستهای دارند، ماهواره و سفینه با سرنشین و بیسرنشین به فضا پرتاب میکنند و حتی در صدد هستند تا انسانی را نیز بر ماه بنشانند.
مائو ۴۰ سال پیش به مردم چین وعده داده بود که اگر به انقلاب چین و راه مارکسیستی که در پیش گرفتهاند وفادار بمانند، روزی خواهد رسید که در تمام زمینههای رشد و توسعه از رقبای کاپیتالیستی خود پیشی خواهند گرفت. امروز در واقع تمام وعدههای رئیس مائو ( در معنای لفظ به لفظ آن ) محقق شده است.
اما آن چه در این بین جالب و حتی شاید آزار دهنده باشد این است که چین امروز با معیارهای توسعه قرن بیستم که چهار دهه از تاریخ مصرفشان گذشته، به توسعه یافتهترین کشور جهان تبدیل میشود و میکوشد همین نوع از « توسعه یافتگی » را در افتتاحیه المپیک ۲۰۰۸، هشت سال پس از آغاز قرن بیست و یکم به رخ جهانیان بکشاند. چین در حالی سازههای عظیم بتون و فولاد خود را برای بازیهای المپیک آماده میکند که در قرن بیست و یکم انقلاب در مصرف انرژی و روی آوردن به انرژیهای تجدید شونده، حفاظت از محیط زیست، و تعریف دوباره توسعه انسانی به شاخصهای اصلی توسعهیافتگی تبدیل شدهاند.
چین البته در این چهار دهه شاهدت اصلاحات فراوانی بوده است که شاید تاثیرگذارترین این اصلاحات بعد از مرگ مائو توسط دنگ شیائوپینگ انجام شد. با این حال در کنه حرکت خود، چین به راهی که مائو برای توسعه مشخص کرده بود وفادار ماند و البته طبیعی بود که با تحولات جهانی، دیر یا زود مسیر توسعه یافتگی از مسیری که مائو مشخص کرده بود جدا شود و به این ترتیب بود که چینیها از راه مائو منحرف نشدند اما به بیراهه رفتند.
اکنون در آستانه بازیهای المپیک آنها چنان نمایش عظیمی از این پیشرفت به نمایش گذاشتهاند که افرادی مانند کری براون، محقق و کارشناس مسائل چین را از تبعات ساخت و سازهای پیش از المپیک از لحاظ زیست محیطی، عوامل انسانی و بسیاری جهات دیگر نگران کرده است. براون در آخرین کتابش به نام « هیولایی در حال تلاش: چین در قرن بیست و یکم » با نظر به جمله مشهور نیچه که گفت « مسیحیت فاجعهای بود که غرب هنوز میکوشد بر آن فائق آید »، مینویسد:« صنعتی شدن چین فاجعهای است که جهان هرگز بر آن فائق نخواهد آمد. » پکن ۸ ماه اوت جشنوارهای از این فاجعه برپا خواهد کرد.
نویسنده : آرش مومنیان
منبع : دیپلماسی ایران
همچنین مشاهده کنید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
ایران پاکستان مجلس شورای اسلامی رئیسی سید ابراهیم رئیسی عملیات وعده صادق ایران و پاکستان حجاب دولت مجلس رئیس جمهور دولت سیزدهم
تهران سیل پلیس هواشناسی بارش باران وزارت بهداشت شهرداری تهران فضای مجازی قتل سلامت سازمان هواشناسی آتش سوزی
بانک مرکزی خودرو قیمت خودرو ایران خودرو قیمت دلار قیمت طلا بازار خودرو دلار سایپا بورس تورم مالیات
کتاب تلویزیون سریال رادیو سینمای ایران محمدرضا گلزار نمایشگاه کتاب فیلم سینما تئاتر فیلم سینمایی معماری
کنکور ۱۴۰۳ دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی دانش بنیان بنیاد ملی نخبگان
رژیم صهیونیستی اسرائیل غزه روسیه فلسطین جنگ غزه چین ترکیه اتحادیه اروپا اوکراین حماس طوفان الاقصی
فوتبال پرسپولیس استقلال باشگاه پرسپولیس اوسمار ویرا باشگاه استقلال رئال مادرید بارسلونا بازی سپاهان فوتسال لیگ برتر
گوگل همراه اول ایلان ماسک اپل شیائومی مایکروسافت هوش مصنوعی تبلیغات فناوری تلگرام سامسونگ ناسا
افسردگی یبوست پیری صبحانه