جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

بازی در خاورمیانه


بازی در خاورمیانه
همکاری های اسراییل و روسیه در سایه تراژدی بسلان در سال ۲۰۰۴ شدت یافت. اندکی بعد از آن، روزنامه کامرسانت پیش بینی کرد: «این احتمال بسیار زیاد است که اطلاعاتی را که اسرائیل مایل به شراکت آن با روسیه است، روسیه را ترغیب کند که روابط خود را با دوستان عرب سنتی خود که سرزمینشان مقر شمار قابل ملاحظه ای از سازمانهای تروریستی شده است، مورد ارزیابی مجدد قرار دهد.»
علیرغم بسیاری از زمینه های مشترک (مخالفت با هژمونی آمریکا به طور اعم و مخالفت با تهاجم تحت رهبری امریکا به عراق به طور اخص)، روابط سوریه و روسیه در قسمت اعظم دوره پوتین، به طور ویژه به هم نزدیک نشد، در حالی که روابط اسرائیل و روسیه در زمان آریل شارون بسیار به هم نزدیک شد. درست از زمانی که بشار اسد، رییس جمهور سوریه، در ژانویه ۲۰۰۵ با پوتین در مسکو ملاقات کرد، روابط دو کشور به طور چشمگیری بهبود یافت و روسیه موافقت کرد که یک سیستم دفاع موشک هوایی پیشرفته را علیرغم مخالفت اسرائیل و آمریکا به سوریه بفروشد.
با وجود انزوای رو به افزایش دمشق به علت ترور رفیق حریری نخست وزیر لبنان، همکاری سوریه و روسیه تعیمق یافت، اما در حالیکه همکاری با سوریه افزایش یافت به طور همزمان پوتین به دنبال حفظ روابط نزدیک با اسرائیل نیز بود. در حالی که این امر، آسان نیست اما وی (پوتین) برای ایجاد این تعادل - دست کم تاکنون – موفق بوده است.
چرا علیرغم این زمینه های مشترک و از جمله تمایل دو طرف برای بهبود آنها، روابط سوریه – روسیه طی پنج سال نخست ریاست جمهوری پوتین با زحمت جلو می رفت؟ چرا روابط آنها ناگهان در آغاز سال ۲۰۰۵ بهبود یافت؟ آیا پوتین می تواند روابط مناسب را همزمان با سوریه و اسرائیل در حالیکه دشمنی میان دو کشور، باقی مانده است، ایجاد نماید؟ روابط سوریه و روسیه به کدام سو هدایت خواهد شد؟ اینها پرسش هایی هستند که در این مقاله بر آنها تاکید خواهد شد.
● سردرگمی ابتدایی
در جولای ۱۹۹۱ – تنها چند هفته قبل از آن که ولادیمیر پوتین، آخرین نخست وزیر بوریس یلتسین گردد و درست چند ماه قبل از آنکه وی رییس جمهور شود- حافظ اسد، رییس جمهور قدیمی سوریه، آخرین دیدار خود را از روسیه انجام داد. ایزوستیا در آن زمان گزارش داد که سوریه هنوز ۱۲ میلیارد دلار از زمان اتحاد جماهیر شوروی سابق بدهکار است و روسیه تقریبا همکاری با دمشق را تا زمانی که به راهی جهت حل مسئله بدهی ها دست یابند، متوقف کرده است.(۱)
ایزوستیا سه جواب را برای این سئوال که چرا مسکو خواستار روابط بهتر با دمشق است، برشمرد:
۱) مسکو قادر است تا سوریه را متقاعد سازد تا با اسرائیل صلح برقرار نماید.
۲) این حقیقت که تارتوس در سواحل سوریه تنها پایگاه دریایی روسیه در مدیترانه است.
۳) سوریه آماده پرداخت پول نقد (رقمی معادل دو میلیارد دلار) به مسکو جهت روزآمد کردن تسلیحات کهنه خود که از اتحاد جماهیر شوروی خریده بود و همچنین خرید تسلیحات جدید از روسیه (از جمله سیستم ضد هواپیما) می باشد.(۲)
روابط سوریه و روسیه بر این اساس که مسکو هیچ تاکیدی بر بازپرداخت بدهی های سوریه، که از عصر شوروی سابق باقی مانده بود، در ازاء خرید تسلیحات روسی نداشت، بهبود یافت. به نظر می رسید که این معامله کاملا معقول باشد: یعنی در ازاء انعطاف مسکو در خصوص بدهی ها (که بدون تردید کرملین می دانست که بعید است دمشق آن را بپردازد) سوریه آن چیزی شود که صنعت تسلیحاتی روسیه به آن نیاز داشت: یعنی یک مشتری که نقدا پرداخت می کند. علیرغم خوش بینی های سال ۱۹۹۹ این معامله تا سال ۲۰۰۵ محقق نشد.
تاخیر در رسیدن به این توافق به سبب تغییرات رهبری که هر دو کشور در سال های بعد از دیدار حافظ اسد از مسکو تجربه کردند، اجتناب ناپذیر بود. در روسیه، پوتین به سبب استعفای بوریس یلتسین در دسامبر ۱۹۹۹ رییس جمهور موقت این کشور گردید و سپس بعد از انتخابات مارس ۲۰۰۰ رییس جمهور شد. در سوریه، در ژوئن ۲۰۰۰ حافظ اسد فوت کرد و پسرش، بشار، چند ماه بعد به طور رسمی به عنوان رییس جمهور این کشور برگزیده شد.
در اکتبر ۲۰۰۰، ایگور ایوانف وزیر امور خارجه روسیه، به دمشق رفت و با بشار اسد رییس جمهور جدید سوریه و همچنین وزیر امور خارجه آن دیدار کرد.(۳) در مقابل فاروق الشرع وزیر امور خارجه روسیه نیز در آوریل ۲۰۰۱ از مسکو دیدن کرد(۴) این دیدار بلافاصله در پی ملاقات ماه می ۲۰۰۱ ارتشبد مصطفی طلاس وزیر دفاع سوریه صورت می گرفت.(۵) عبدالحلیم خدام معاون رییس جمهور، در ژانویه ۲۰۰۳ از مسکو دیدن کرد و با پوتین نیز ملاقاتی داشت.(۶) در اوایل آوریل ۲۰۰۱، خبرگزاری روسیه اعلام کرد که پوتین قصد دارد نه تنها به مصر و اسرائیل (که این دیدار در آوریل ۲۰۰۵ صورت گرفت) بلکه به سوریه و لبنان (که هنوز دیدن نکرده است) نیز سفر کند.(۷)
مسکو برای مدت طولانی است که به دنبال ایفای یک نقشی بزرگتر در روند صلح اعراب- اسرائیل است، که تحت کنترل واشنگتن قرار دارد. روزنامه نزاویسیمایا گازتا، گزارش داد که، اگر پوتین هنوز نخست وزیر بود، جبهه سوریه تقریباً تنها جایی بود که مسکو می توانست نقش رهبری را در روند صلح بازی کند.(۸) بلافاصله بعد از آن که پوتین رییس جمهور شد، سوریه و لبنان نشست کمیته سازماندهی چند جانبه برای صلح خاورمیانه ی مسکو را در فوریه ۲۰۰۰ تحریم کردند.(۹)
اختلافات روسیه و سوریه در خصوص چگونگی حل مناقشه اعراب – اسرائیل، در مارس ۲۰۰۲ که روسیه همراه با ۱۳ عضو دیگر شورای امنیت سازمان ملل به قطعنامه ۱۳۹۷ رای داد و خواستار همزیستی مسالمت آمیز دو دولت اسرائیلی و فلسطینی شد، آشکار گردید. این در حالی بود که سوریه (عضو غیر دائم شورای امنیت سازمان ملل) از این اقدام امتناع کرد. افزون بر این، گرچه روسیه به قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل که توسط سوریه و سودان پیشنهاد شده بود و از اسرائیل می خواست تا یاسر عرفات، رهبر فلسطینی ها را از سرزمینهای اشغالی اخراج نکند، رای موافق داد، اما یوری فدوتوف، معاون وزیر امور خارجه روسیه، با بیان این که «این رای نباید شتابزده باشد» (۱۰)، عدم تمایل روسیه را برای این اقدام نشان داد.
آنچه که این اختلافات نشان داد، این بود که دمشق مایل نیست مواضع خود را به منظور اتحاد با روسیه تعدیل کند و مسکو نیز مایل به حمایت از مواضع سوریه در قبال مسئله اعراب – اسرائیل نیست.
در سال ۲۰۰۲-۲۰۰۳ هر دو کشور روسیه و سوریه با تلاش های آمریکا برای کسب حمایت شورای امنیت سازمان ملل برای مداخله در عراق و همچنین مداخله تحت حمایت آمریکا که منجر به سقوط صدام حسین در سال ۲۰۰۳ گردید، مخالفت کردند.
پس از اشغال عراق خبرگزاری روسیه چندین بار اعلام کرد که سوریه ممکن است کشور بعدی فهرست آمریکا برای حمله باشد.(۱۱) این در حالی بود که هیچ پیشنهادی از طرف روسیه مبنی بر این که مسکو اقدامی برای حفظ سوریه در صورت اجرایی شدن این سناریو انجام خواهد داد یا نه، مطرح نشد. کامرسانت اعلام کرد که «مخاطب اصلی اعلامیه ضد سوری از سوی وزارت امور خارجه آمریکا به احتمال زیاد سوریه نیست بلکه مسکو است.» (۱۲) با این وجود این مسئله نمی توانست تضمینی برای دولت سوریه باشد.
در این میان مسکو مایل به فروش همه تسلیحاتی که دمشق خواهان آن بود، نبود. بر طبق گزارش خبرگزاری روسیه، مسکو تقاضای سوریه برای خرید سیستم دفاع هوایی اس-۳۰۰ که بردی معادل ۲۰۰ کیلومتر دارد را نپذیرفت.(۱۳) سوریه از اینکه پوتین به تقاضای شارون، نخست وزیر اسرائیل که خواست سیستم دفاع هوایی کوتاه برد قابل حمل توسط نفر را به سوریه نفروشد، پاسخ مثبت داد، خرسند نشد. پوتین نیز اعلام کرد که «روسیه هرگز به دشمنان اسرائیل کمک نخواهد کرد.» (۱۴)
در دوره ریاست جمهوری پوتین، روابط روسیه با اسرائیل توسعه یافت. تجارت میان دو کشور بسیار زیاد شد و همکاری میان اسرائیل و روسیه در حوزه های امنیتی نیز افزایش یافت.(۱۵) وزیر دفاع سوریه طی دیدار خود از مسکو در ماه می ۲۰۰۱ نگرانی خود را از بابت افزایش همکاری های امنیتی اسرائیل و روسیه ابراز نمود.(۱۶)
همکاری های اسراییل و روسیه در سایه تراژدی بسلان در سال ۲۰۰۴ شدت یافت. اندکی بعد از آن، روزنامه کامرسانت پیش بینی کرد: «این احتمال بسیار زیاد است که اطلاعاتی را که اسرائیل مایل به شراکت آن با روسیه است، روسیه را ترغیب کند که روابط خود را با دوستان عرب سنتی خود که سرزمینشان مقر شمار قابل ملاحظه ای از سازمانهای تروریستی شده است، مورد ارزیابی مجدد قرار دهد.» (۱۷) در نهایت خبرگزاری روسیه طی این مدت روشن ساخت که مسکو و دمشق قادر نیستند به توافقی بر روی مسئله بدهی ها برسند.
● موفقیت سال ۲۰۰۵
از آغاز سال ۲۰۰۵، روابط روسیه و سوریه به نحو شگرفی در حال بهبود است. بشار اسد در ژانویه ۲۰۰۵ از مسکو دیدار و با پوتین ملاقات نمود و این نخستین دیدار وی از زمانی است که در اواسط ۲۰۰۰ به عنوان رییس جمهور سوریه انتخاب شد. در آن زمان اعلام شد که مسکو با سوخته تلقی کردن ۷۳ درصد بدهی های سوریه از ۴/۱۳ میلیارد دلار بدهی کنونی این کشور به روسیه، موافقت کرده است. افزون بر این همانگونه که روزنامه ورمیا نووستی اعلام کرد، مسکو به دمشق اجازه داد که باقیمانده وام را به گونه ای که به شدت مورد رضایت سوریه بود، پرداخت نماید؛ یعنی «۶۱۸/۳ میلیارد دلار باقیمانده را به صورت اقساط بپردازد و سوریه ۱۷۰ میلیون دلار از این بدهی را در ۲۰۰۵ پرداخت نماید.» در واقع تنها ۵/۱ میلیارد دلار از این مبلغ باقی مانده، طی۱۰ سال آینده پرداخت خواهد شد.(۱۸)
افزون بر این، روسیه با فروش سیستم دفاع موشکی هوایی، شامل موشک های زمین به هوای کوتاه برد نصب شده بر روی خودرو موافقت کرد. بر اساس گزارش کامرسانت، این معامله به ارزش ۱۰۰ میلیون دلار بود.(۱۹) پوتین خود تایید کرد که این معامله در آوریل ۲۰۰۵ انجام شد.(۲۰)
علاوه بر این، در مارس ۲۰۰۵، شرکت تات نفت روسیه، توافقنامه ای را برای کشف و توسعه ذخایر نفت و گاز سوریه امضا کرد. ابراهیم وزیر نفت سوریه، تات نفت روسیه را به عنوان نخستین شرکت نفت روسی در سال های اخیر برای امضای قرارداد استخراج نفت در این کشور توصیف کرد و اظهار امیدواری نمود که شرکتهای بیشتری از روسیه در توسعه نفت و گاز سوریه شرکت کنند.(۲۱)
در دسامبر ۲۰۰۵، شرکت استرویی ترنس گاز روسیه، قراردادی را برای ایجاد تاسیسات فرآوری گاز (به ارزش ۲۰۰ میلیون دلار) و خط لوله گاز (به ارزش ۱۶۰ میلیون دلار) امضا کرد.(۲۲) در همان ماه یک توافقنامه مقدماتی به ارزش ۷/۲ میلیارد دلار برای ایجاد یک پالایشگاه نفت و پتروشیمی که در سوریه تاسیس می شود، امضا شد.(۲۳)
چه چیزی می تواند این بهبود روابط روسیه – سوریه را توضیح دهد؟ با توجه به این که هر دو دولت مایل نیستند که نحوه تصمیم سازی در سیاست خارجی یا مذاکره با سایر دولتها را آشکار سازند، پاسخ به این پرسش با اطمینان کامل غیر ممکن است.
دو حادثه روی داد که تمایل دو کشور را برای همکاری بیشتر افزایش داد. یکی از این حوادث گزارش دسامبر ۲۰۰۴ بود که طی آن مسکو با بخشودن ۹۰ درصد از بدهیهای عراق به روسیه موافقت کرد. این بدهی – که دو سوم بدهیهای عراق بود – برای مدت طولانی یکی از مسائل بحث انگیز برای مسکو بوده است.
صدام زمانی که بر سر قدرت بود این بدهی را پرداخت نکرد. تلاش های مسکو برای متقاعد ساختن آمریکا برای تضمین بازپرداخت و یا این که عراق بعد از صدام را مجبور به پرداخت نماید، با موفقیت همراه نبود. رضایت همراه با اکراه روسیه برای بخشودگی ۹۰ درصد از بدهیهای عراق منجر به بخشودگی ۸۰ درصد از بدهیهای عراق توسط اعضای کلوپ پاریس شد و همچنین این امید را زنده کرد که عراق بعد از صدام هم به توافقات نفتی امضا شده گذشته احترام خواهد گذاشت و هم آینده درخشانی را برای شرکتهای نفتی روسیه رقم خواهد زد.(۲۴)
قبل از توافق نهایی برای بخشودن ۹۰ درصد از بدهیهای عراق، پوتین تمایل کمی برای بخشودگی درصد بالایی از بدهیهای سوریه داشت. همانند بغداد، چه در دوره صدام چه بعد از آن، بعید به نظر می رسید که دمشق بدهی های خود را به صورت کامل بپردازد. معهذا به دلیل آنکه روسیه از دسترسی بیشتری به سوریه نسبت به عراق برخوردار شد، موافقت با بخشودن بدهی های سوریه به احتمال بسیار زیاد به سود منافع تجاری روسیه بود.
حادثه دیگری که دمشق را برای بهبود روابط با روسیه برانگیخت، انزوای بیشتر بین المللی سوریه از سپتامبر ۲۰۰۴ بود، زمانی که شورای امنیت سازمان ملل، قطعنامه ۱۵۵۹ را تصویب کرد و طی آن از سوریه خواست تا نیروهای سوری را از لبنان خارج سازد. روسیه به این قطعنامه رای ممتنع داد.(۲۵)
ظاهرا دولت سوریه به خاطر بیانیه تهدید آمیز آمریکا درباره حمایت دمشق از شورشیان ضد آمریکایی در عراق و به سبب فشار بین المللی برای بیرون کشیدن نیروهایش از لبنان احساس تهدید می کرد. بر خلاف وجود اختلاف در خصوص مسئله دخالت در عراق، ایالات متحده و اتحادیه اروپا نیروهای خود را برای همکاری جهت عقب راندن نیروهای سوری از لبنان متحد کردند. همانگونه که کامرسانت گزارش داد: «در حالیکه موضع سوریه در جهان ضعیف تر شد اما روابط میان مسکو و دمشق (به تازگی) قوی تر شد. سوریه برای حفاظت خود از حملات احتمالی واشنگتن یک تلاش فوری را برای یافتن شریک استراتژیک آغاز نمود و در نهایت روسیه را انتخاب کرد. در اواخر سال ۲۰۰۴ مذاکرات برای دور جدید خرید تسلیحات روسی به ارزش دو میلیارد دلار ادامه یافت و ظاهراً سوریه متعهد شد تا هزینه آن را نقد پرداخت نماید.» (۲۶)
این تمایل برای پرداخت نقدی به طور مسلم پیامی به مسکو در این خصوص بود که تا چه اندازه سوریه مستاصل شده است. بعد از آن، بحران لبنان شعله ور شد و سوریه همه نیروهای خود را خارج ساخت.
این موضوع روشن نیست که آیا آمریکا (همراه یا بدون همراهی دیگران) در صورتی که سوریه این کار را انجام نمی داد به این کشور حمله می کرد یا خیر. تصمیم سوریه برای خارج ساختن نیروهای خود بیانگر آن است که سوریه مایل نبود که این خطر را بپذیرد یا یک نبرد طولانی مدت را با مردم خشمگین شده لبنان انجام دهد.
دولت اسد، بدون تردید در مارس ۲۰۰۵ وقتی که غرب خواستار عقب نشینی سوریه از لبنان بود و سرگئی لاوروف وزیر امور خارجه روسیه از ولید جنبلاط رهبر مخالفان لبنانی ضد سوری استقبال کرد، ناراحت شد.(۲۸) این حقیقت که دمشق به تلاش های خود برای خرید موشکهای دفاع هوایی و همکاری با شرکتهای روسی ادامه می دهد، بیانگر این موضوع است که در حالی که روسیه یک متحد قابل اعتماد نیست اما سوریه محاصره شده در وضعیتی نیست که بتواند از روسیه صرفنظر کند.
این غیر قابل اعتماد بودن را، مسکو در اواخر اکتبر ۲۰۰۵ ثابت کرد. زمانی که طی آن روسیه برای تضعیف قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل که مورد حمایت آمریکا، انگلیس و فرانسه قرار داشت و خواستار همکاری کامل سوریه با بازرسی ها و تحقیقات سازمان ملل در خصوص ترور حریری بود و احتمال دخالت مقامات سوری در آن می رفت، فعالیت کرد. لاوروف وزیر امور خارجه روسیه، خواستار تحریم های اقتصادی و دیپلماتیک علیه سوریه شد.(۲۹)
روی هم رفته، دمشق از روسیه که قطعنامه ۱۶۳۶ را که خواستار در نظر گرفتن اقدامات بیشتر علیه سوریه در صورت عدم همکاری این کشور شده بود را وتو نکرد، ناامید و مایوس شد.(۳۰)
● روابط روسیه – اسرائیل
همانطور که گفته شد، روابط نزدیک ویژه ای میان پوتین و شارون توسعه یافت. برخلاف رهبران اکثر کشورها که با سیاست پوتین در خصوص چچن مخالفت کردند، یا اینکه مایل به حمایت از این سیاست نبودند، شارون موافقت کامل خود را از رویکرد سخت و شدید پوتین اعلام نمود و آن را به مقابله خود با فلسطینی ها تشبیه کرد.
این دو رهبر رابطه نزدیک میان خود را توسعه دادند و پوتین نگرانی خود را چندین بار در مورد امنیت جمعیت بزرگ روسی زبان اسرائیل ابراز داشت.(۳۱) روابط تجاری روسیه و اسرائیل بزرگتر از روابط تجاری میان سوریه و روسیه است. همکاریهای امنیتی مهمی نیز میان اسرائیل و روسیه توسعه یافته است که حتی بعد از حادثه بسلان در سپتامبر ۲۰۰۴ افزایش یافته است.(۳۲)
بهبود ناگهانی روابط سوریه – روسیه در آغاز سال ۲۰۰۵ به عنوان تهدیدی برای روابط روسیه و اسرائیل نمایان شد. سیاستمداران و ناظران اسرائیلی از این موضوع ناراحت شدند و در حالی که رهبران آمریکا و اسرائیل کراراً از پوتین خواستند تا به سوریه سیستم دفاع موشکی نفروشد، اما وی این کار را کرد.
برخی ناظران روسی متذکر شده اند که بهبود روابط سوریه و روسیه بعد از وخامت روابط با اسرائیل – بر سر تجارتی که برخی پیشنهاد کردند جزو منافع مسکو نبوده است – حاصل شده است.(۳۳)
علیرغم نارضایتی شدیدی که مقامات اسرائیل از پوتین به خاطر فروش موشکها به سوریه اعلام کرده بودند، دو دولت برای کاهش و کنترل اختلافاتشان اقدام کرده اند. گزارش برخی خبرگزاریها خاطر نشان ساخته است که مسکو به سوریه موشک اسکندر- ای با بردی معادل ۲۸۰ کیلومتر فروخته است که می تواند به هر هدفی در اسرائیل و از جمله دیمونا (که گفته می شود سلاحهای هسته ای اسرائیل در آن واقع است) حمله کند.(۳۴)
طی دیدار آوریل ۲۰۰۵ پوتین از اسرائیل، وی اذعان کرد؛ در حالیکه تولید کنندگان تسلیحات روسیه می خواهند که اسکندر- ای را به سوریه بفروشند اما «شخصاً این معامله» را برای نشان دادن نگرانی خود درباره امنیت اسرائیل، رد کرده است.(۳۵)
خبرگزاری ها در آغاز سال ۲۰۰۵ همچنین بیان کرده اند که مسکو به دمشق ایگلا یا (اس.ای ۱۸) با بردی معادل پنج تا هشت کیلومتر را می فروشد. به نظر می رسید که مقامات روسیه برای فروش این سلاح ها به سوریه تعجیل داشتند به طوری که این معامله مشمول توافق عدم اشاعه سیستم دفاع هوایی قابل انتقال بوسیله نفر موسوم به «من پدز» که طی نشست پوتین و بوش در براتیسلاوا در فوریه ۲۰۰۵ امضا شد، نگردد.(۳۶)
دولتهای اسرائیل و آمریکا شدیداً به روسیه هشدار دادند که این سیستم اگر به سوریه فروخته شود در نهایت می تواند در دست سازمانهای تروریستی مانند حزب الله قرار گیرد. در پی آن اعلام شد که مسکو این سیستم را به سوریه نمی فروشد بلکه به جای آن سیستم موشکی استرلتس که قابلیت نصب بر روی خودروها را دارد به سوریه خواهد فروخت. مسکو استدلال کرد که تروریست ها نمی توانند از سیستم ایگلا استفاده کنند زیرا آنها شامل سکوهای پرتاب موشک نیستند. پوتین خودش به خبرگزاری اسرائیل گفت که فروش تسلیحات، تعادل نظامی منطقه را به ضرر اسرائیل تغییر نمی دهد.(۳۷)
اسرائیل تردید خود را نسبت به ادعای روسیه اعلام داشت اما علیرغم این هشدار ها، روابط آنها بیش از حد وخیم نگردید. گئورگی میرسکی یکی از ناظران روسی علاقمند به روابط روسیه با خاورمیانه پیش بینی کرد که ارسال موشکهای روسی به دمشق سبب دعوا با اسرائیل نخواهد شد.(۳۸)
یوگنی ساتانوفسکی، رییس موسسه مطالعات اسرائیل و خاورنزدیک و یکی از مخالفان قوی روابط روسیه و اسرائیل گفت که فروش تسلیحات روسی به سوریه دقیقا همان اثری را بر روابط با اسرائیل دارد که صادرات تسلیحات آمریکا به عربستان سعودی دارد.(۳۹)
پوتین از اسرائیل (همچنین از مصر اما نه از سوریه) در آوریل ۲۰۰۵ دیدار و دوباره نگرانی خود در خصوص امنیت اسرائیل را ابراز نمود. این در حالی بود که وی در آنجا خاطر نشان ساخت؛ روابط اسرائیل و روسیه علیرغم فروش سیستم دفاع موشکی هوایی به سوریه، باقی خواهد ماند.
طی دیدار اکتبر ۲۰۰۵ لاوروف از بیت المقدس، این موضوع روشن شد که روابط نزدیک مسکو با دمشق (همچنین با تهران) روابط اسرائیل و روسیه را پر تنش می کند. کامرسانت در آن زمان گزارش داد که چند ماه قبل، پوتین به اسرائیل قول داد که برای اخراج سازمان های تروریستی فلسطینی از خاک سوریه به اسد، فشار وارد خواهد ساخت؛ اما اسرائیل منتظر این توضیح است که چرا چنین چیزی اتفاق نیفتاد.(۴۰)
● روسیه از سوریه چه می خواهد؟
گرچه اسرائیل و آمریکا به طور آشکار از روابط روسیه و سوریه ناراضی و ناخرسند هستند اما بهبود اخیر در روابط سوریه و روسیه دلالت بر اتحاد قوی میان مسکو و دمشق نیست بلکه چیزی بسیار کمتر از آن است.
حمله تحت رهبری آمریکا به عراق و فشارهای آمریکا و اروپا به سوریه برای عقب نشینی از خاک لبنان به خاطر ترور حریری، احساس ناامنی دمشق را تقویت نمود و از اینرو انگیزه های سوریه برای متمایل شدن به مسکو را برانگیخت. این دقیقا همان موضعی است که پوتین می خواست تا سوریه اتخاذ نماید. اگر سوریه روابط خود را با غرب بهبود بخشد و با اسرائیل نیز صلح نماید، موضع و جایگاه روسیه در سوریه بسیار تضعیف خواهد شد. اگر یک رژیم بنیادگرای سنی متخاصم در دمشق روی کار آید، روسیه قراردادها، سرمایه ها و سایر منافع خود (از جمله تداوم دسترسی روسیه به تارتوس) را که اکنون امیدوار به کسب آنها از رژیم کنونی است را از دست خواهد داد.
در نهایت، پوتین ارزش جایگاه رژیم اسد را در ارتباط با چچن می داند. سوریه – مانند اسرائیل- از شورشیان چچن حمایت نکرد. در واقع، آلو آلکانف رییس مورد حمایت روسیه در چچن از سوی اسد و نخست وزیر وی در سپتامبر ۲۰۰۵ مورد استقبال واقع شد.(۴۱) نه رژیم بنیادگرایی سنی و نه دموکراتیک در دمشق در این خصوص با مسکو همدردی نمی کنند. یک رژیم بنیادگرای سنی در سوریه یا هر جای دیگر به نحو فعالی از شورشیان چچنی حمایت خواهد کرد.
شرایط کنونی سوریه، بهترین فرصت برای پوتین جهت پیشبرد منافع تجاری و عادی خود است. به نظر نمی رسد که هیچیک از اینها، در آینده نزدیک تغییر کنند. مسکو به طور مسلم از این که مواضعش در سوریه در نتیجه توافق صلح سوریه با اسرائیل یا آشتی مجدد سوریه با آمریکا (یا اروپا) در آینده نزدیک تضعیف شود، نگران نیست.
همچنین به نظر نمی رسد که سوریه یک انقلاب دموکراتیک را که یک دولت طرفدار غرب را در دمشق روی کار آورد تجربه کند. افزون بر این، خروج سریع نیروهای سوری از لبنان در بهار ۲۰۰۵ نشان داده است که بشار اسد بیش از صدام اقدامات لازم را برای اجتناب از تهاجم تحت رهبری آمریکا علیه رژیمش انجام خواهد داد.

مسکو همچنین دریافته است در حالیکه آمریکا و اسرائیل علاقه کمی به بشار اسد دارند، اما نگرانی آنها این است که اسد سرنگون و رژیم بدتری جایگزین آن شود که هم منافعی برای مسکو داشته باشد و هم از او حمایت نماید. اگر رژیم اسد ضعیف شود شانس کمی وجود دارد که روسیه – یا هر کشور دیگری – قادر باشد که از سقوط آن جلوگیری کند. افزون بر این اگر یک رژیم بنیادگرای اسلامی جایگزین رژیم اسد شود منافع آمریکا، اسرائیل و روسیه آسیب خواهد دید.
نویسنده: مارک . ان . - کاتز
مترجم: کیانوش - کیاکجوری
منبع: سایت - باشگاه اندیشه - به نقل از فصلنامه مریا، مارس ۲۰۰۶
یادداشتها:
۱-ولادیمیر دونای، «حافظ اسد با پول نقد به مسکو آمد»، ایزوستیا، هفتم جولای ۱۹۹۱.
۲- همان
۳- ماریانا بلنکایا، «دمشق و بیروت» نزاویسیمایا گازتا، ۱۰ اکتبر ۲۰۰۰.
۴- سرگئی گلی، «بمبها پرواز می کنند و تجارت ادامه می یابد» نووی ایزوستیا، ۱۸ آوریل ۲۰۰۱
۵- ایوان سافرونوف، «مسکو بدون مسلح کردن دمشق آن را ترک نمی کند.» کامرسانت ۲۵ می ۲۰۰۱
۶- آناتولی آندریف، «کار اصلاحی مهم در روابط روسیه و سوریه» تراد، ۱۷ ژانویه ۲۰۰۳
۷- ولادیمیر بلیاکوف، «حرکت به شرق» تراد، هفتم آوریل ۲۰۰۱
۸- الکساندر ریوتف، «آمریکا به دنبال آشتی مجدد سوریه و اسرائیل است» نزاویسیمایا گازتا، ۱۰ دسامبر ۱۹۹۹.
۹- یلنا سوپونینا، «یک دوست قدیمی دشمن شد»، ورمیا ام.ان. دوم فوریه ۲۰۰۰.
۱۰- الکساندر ریوتف، «آمریکا قطعنامه را کشت» کامرسانت، ۱۸ دسامبر ۲۰۰۳
۱۱- برای نمونه نگاه کنید به ولادیمیر کولیا بینا و استانیسلاو لیوبیموف، «تهدید با دموکراسی» ورمیانووستی ۳۱ مارس ۲۰۰۳. و لئونید گانکین «ائتلاف ضد تروریسم هدف بعدی» کامرسانت ۱۱ آوریل ۲۰۰۳.
۱۲- میخائیل زیگار، «سریال وقایع» کامرسانت ۱۸ سپتامبر ۲۰۰۳
۱۳- الکساندر ریوتف، «سیستم اس – ۳۰۰ به سوریه فروخته نخواهد شد.» کامرسانت ۱۸ آوریل ۲۰۰۱
۱۴- زاخار گلمن، «شارون به ناهار حلال میهمان کرد» روسیسکایاگازتا، ۲ اکتبر ۲۰۰۳.
۱۵- برای مطالعه بیشتر در این خصوص نگاه کنید به مارک ان کاتس، «سیاست طرفداری از اسرائیلِ پوتین» میدل ایست کوارترلی.، زمستان ۲۰۰۵.
۱۶- سافرونوف، «مسکو بدون مسلح کردن سوریه آن را ترک نمی کند.»
۱۷- گریگوری اسمولوف و الکساندر ریوتف، «همکاری ضد تروریستی» کامرسانت هفتم سپتامبر ۲۰۰۴.
۱۸- الکساندر ساموخوتکین، و یلنا ساپونیتا، «۱۰ میلیارد دلار هدیه برای بشار اسد» ورمیا نووستی، ۲۶ ژانویه ۲۰۰۵.
۱۹-بوریس ولخونسکی، «چه چیزی می تواند در معرض خطر باشد» کامرسانت، ۱۷ فوریه ۲۰۰۵
۲۰- پوتین: معامله موشکی روسیه و سوریه تکمیل شد، جروزالم پست ۲۱ آوریل ۲۰۰۵.
۲۱- شرکت روسی معامله اکتشاف نفت و گاز را با سوریه امضا کرد، ریانووستی ۲۱ مارس ۲۰۰۵.
۲۲- شرکت استروئی ترنس گاز روسیه تاسیسات فرآوری گاز در سوریه ایجاد می کند. ایتارتاس دسامبر ۲۰۰۵.
۲۳- شرکت روسی و دولت سوریه توافق نامه ساخت پالایشگاه نفت را امضا کردند. ایتارتاس ۲۸ دسامبر ۲۰۰۵.
۲۴- والریا کورچاگینا، «پوتین از عراق خواست تا دادوستد را مغتنم شمارد» مسکو تایمز، ۸ دسامبر ۲۰۰۴
۲۵- شورای امنیت حمایت خود را از انتخابات آزاد و منصفانه ریاست جمهوری لبنان اعلام کرد و از نیروهای خارجی خواست تا آنجا را ترک نمایند.
۲۶- میخائیل زیگار و والری یارمنکو، یک دوست نیاز است، کامرسانت ۴ مارس ۲۰۰۵.
۲۷-همان
۲۸- ایوان گروشکوف، «لبنان در دستور کار» نزاویسیمایا گازتا، ۱۱ مارس ۲۰۰۵.
۲۹- آندری زلوبین، «وتو در جیب باقی می ماند- مسکو سوریه را از تحریم های اقتصادی حفظ کرد» ورمیانووستی یک نوامبر ۲۰۰۵.
۳۰- همان
۳۱- کاتز، سیاست جانبداری از اسرائیل پوتین
۳۲- اسمولوف و ریوتف، «همکاریهای ضد تروریستی»
۳۳- برای مثال نگاه کنید به ولخونسکی، «چه چپزی می تواند در معرض خطر باشد» کامرسانت ۱۷ فوریه ۲۰۰۷
۳۴- مارینا گریشینا و آندری زلوین، «رقص های شرقی روی سوزن» ورمیانووستی ۱۴ ژانویه ۲۰۰۵
۳۵- ناتالیا ملیکووا، اجازه شیون داده نمی شود، نزاویسیمایا گازتا، ۲۹ آوریل ۲۰۰۵.
۳۶- لئونید گانکین، گریگوری اسمولوف و ایوان سافرونوف، اسرائیل با یک سوزن سوراخ شد. کامرسانت ۱۷ فوریه ۲۰۰۵
۳۷- همان
۳۸- نادژدا سوروکینا و یوگنی شستاکوف، «روسیه نمایش پرچم را مدیریت می کند»، روسیسکایا گازتا، ۲۹ آوریل ۲۰۰۵.
۳۹- بحث سیاستمداران درباره نشست پوتین، نزاویسیمایا گازتا، ۲۲ آوریل ۲۰۰۵
۴۰- گریگوری اسمولوف «سرگئی لاوروف با یهودیهای به طرفداری از اعراب صحبت کرد» کامرسانت ۲۸ اکتبر ۲۰۰۵.
۴۱- موسی مرادوف، «کرملین به کشورهای عرب نوع حق چچنی را نشان داد» کامرسانت ۲۲ اکتبر ۲۰۰۵.
منبع : باشگاه اندیشه


همچنین مشاهده کنید