جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

بایسته های ائمه جمعه


بایسته های ائمه جمعه
نویسنده که خود نیز امام جمعه پاکدشت می باشد در مقاله پیش رو، به اهمیت نماز جمعه پرداخته و بدین خاطر با تاکید بر حفظ، پایداری و ارتقاء کمی و کیفی آن، آسیب شناسی نماز جمعه را مورد بحث و بررسی قرار داده است. ضمن تشکر از شورای سیاستگذاری ائمه که این مطلب را برای ما ارسال کرده اند اینک مطلب را با هم از نظر می گذرانیم:
● سیر تاریخی نماز جمعه
در عرصه تاریخ، نهادهای سیاسی- اجتماعی، بیشترین تاثیر را در ساخت و ساز تمدن داشته اند- تمدن اسلامی نیز از این قاعده جدا نبوده است و از روزهای نخست شکل گیری جامعه اسلامی در مدینه النبی، فریضه نماز جمعه نقش بسزایی در شکل گیری فرهنگ و تمدن اسلامی ایفاء کرده است، به خاطر همین نقش است که نماز جمعه یکی از شئون حکومت ولائی بشمار آمده و در سده های نخست تاریخ اسلام، پیامبر اکرم (ص) و پس از آن حضرت، حاکمان جامعه، خود مستقیماً به اقامه نماز جمعه می پرداختند و بهترین تصمیمات و برنامه های حکومتی را به آگاهی مردم می رساندند.
مجموعه های فرهنگی ارزشمندی که به یادگار مانده، از جمله قسمت هایی از نهج البلاغه، حاصل خطبه های نماز جمعه است که ایراد می شده، البته نماز جمعه در جامعه تشیع فراز و نشیب های سنگینی را تجربه کرده است.
در عصر ائمه (ع)، شیعه همواره در برابر حاکمان، موضع انتقادی داشته اند، زیرا ائمه جمعه را مشروع و عادل نمی دانستند. در عصر غیبت همین وضعیت ادامه یافت، ضمن آن که برخی از فقیهان، نماز جمعه را از مناصب خاص امام معصوم حاضر می دانستند که با غیبت، موضوع آن منتفی شده است. نخستین باری که نماز جمعه به صورت گسترده رواج یافت و پس از آن بار دیگر به رکود کشیده شد، دوران حکومت صفویه است، در این دوران (صفویه) محقق کرکی خود نماز جمعه را اقامه می کرد و برای سایر شهرها امام جمعه منصوب می کرد و رساله های زیادی درباره نماز جمعه نگاشته شد.
نماز جمعه در میان اهل سنت همواره رونق بسزایی داشته و همه متدینین به اقامه آن می پردازند. با توجه به این که در مذاهب فقهی اهل سنت، مسافت خاص را شرط نمی دانند، در همه مساجد، نماز جمعه اقامه می شود.
در جامعه اهل سنت، نماز جمعه از فراز و نشیب های جامعه تشیع به دور بوده و گسست تاریخی نداشته است، از این رو تبدیل به نهاد فرهنگی عمیقی شده که همه خود را ملزم به شرکت در آن می دانند.
انقلاب شکوهمند اسلامی، تحولات عظیمی در ایران اسلامی ایجاد کرد، از جمله خلق صحنه های پرشکوه نماز جمعه. در دهه نخستین انقلاب اسلامی، حضور گسترده اقشار مختلف جامعه به خصوص جوانان، اقتدار انقلاب و نظام جمهوری اسلامی را به نمایش می گذاشت. بی شک نماز جمعه در این دوره اگر نگوئیم مهم ترین، اما یکی از اساسی ترین سنگرهای پاسداری از نظام و حفظ ارزش های دینی در میان جوانان بوده است، به خاطر همین نقش است که دشمنان نظام جمهوری اسلامی ایران، بیشترین تلاش و هجمه را در ناکارآمد ساختن آن بکار برده اند.
● ضرورت آسیب شناسی
نماز جمعه کهن ترین نهاد تبلیغی در جامعه اسلامی است و مهم ترین وسیله ارتباطی امام جمعه با مردم، خطبه های نماز جمعه است و پیام های امام جمعه به وسیله خطبه ها به مردم ابلاغ می گردد. در سده های گذشته در عرصه تبلیغ، خطابه های جمعه و جماعات، یکه تاز میدان هدایت افکار عمومی بود، در حالی که اکنون از دو سو رقیبان قدری در برابر این نهاد سنتی ظهور یافته اند، هم در عرصه تولید، هم در عرصه تبلیغ.
در گذشته تولید علوم دینی در انحصار حوزه های علمیه بود. کتاب ها و مقاله های دینی توسط کسانی نگاشته می شد که پرورش یافته حوزه ها بودند ولی اکنون صدها دانشگاه و دانشکده با پسوندهای علوم اسلامی به صورت روشن، خود به عرضه کالاهای فرهنگی- دینی می پردازند که بعضاً بسیار مفید می باشند.
در عرصه تبلیغ نیز در عصری بسر می بریم که به آن، نام عصر انفجار اطلاعات داده اند. رسانه های گروهی سمعی، بصری، هنری و ... مخاطبان بسیاری دارد. کمتر کسی است که از شعاع تبلیغی این رسانه ها به دور باشد.
در چنین وضعیتی اگر ما بخود نیائیم و درک درستی از موقعیت خود نداشته باشیم و در روش های خود تجدید نظر نکنیم، باید منتظر بمانیم که دیر یا زودتر اسلام منهای روحانیت، که آن روی سکه سکولاریزم است، تحقق پیدا کند. همه ما شاهد بودیم که چگونه یک فیلم به حق یا ناحق که نقدی طنزگونه نسبت به روحانیت داشت موج ایجاد کرد و کمتر روحانی بود که دامنش از گزند نام آن فیلم مصون مانده باشد. در کشوری که مردم آن مسلمان و شیعه می باشد و نظام حاکم بر آن، نام مقدس جمهوری اسلامی است، آیا هیچ فکر کرده اید که چرا روحانیت در ناامنی بسر می برد. هنوز بسیاری از ماها به هنگام رانندگی، عمامه را ا ز سر برمی داریم، چرا؟ آیا غیر از این است که احساس ناامنی می کنیم. شناخت آفت ها و تلاش در علاج آن، می تواند بهترین راه بیرون رفت از وضعیت موجود باشد. ا مام خمینی (ره) با الهام از حدیث شریف «العالم بزمانه لاتهجم علیه اللوابس» همواره ضرورت زمان شناسی را به روحانیت گوشزد کرده است. او که همواره آینده را پیش بینی می کرد و خطرها را می دید، از ما چنین خواسته است:
«حوزه ها و روحانیت باید نبض تفکر و نیاز آینده جامعه را همیشه در دست خود داشته باشند و همواره چند قدم جلوتر از حوادث، مهیای عکس العمل مناسب باشند، چه بسا شیوه های رایج اداره امور در سال های آینده، تغییر کند و جوامع بشری برای حل مشکلات خود به مسایل جدید اسلام نیاز پیدا کند. »
● آسیب ها
الف) آشنایی به اطلاعات روز
اگر روحانیت، به ویژه ائمه جمعه، آشنا به امور روز نباشند و مطالعات خود را روزآمد نکنند، باعث می شود تا نسل تحصیل کرده، این تلقی را پیدا کند که مفاهیم دینی، تعلق به گذشته دارد و برنامه ای برای ترقی و پیشرفت ندارد و برای حل مشکلات باید از دیگر مکتب ها استفاده نمود.
کشور ما که از لحاظ داشتن گروه سنی جوان (۳۰-۱۸ ساله) رتبه اول را در جهان داراست، باید در پی استفاده از این سرمایه عظیم ملی باشد. این گروه سنی که عموماً باسواد و تحصیل کرده و دانشگاهی است، انبوهی از پرسش های پاسخ داده نشده را در سینه خود دارند. چه کسی و چه نهادی متصدی پاسخگویی است؟
واقعیت این است که ائمه جمعه، نخستین شخصیت های درگیر با این پدیده هستند و می توانند به آن پاسخگو هم باشند. امام جمعه هنگامی می تواند پاسخگو باشد که اهل مطالعه و آگاه به مسائل زمانش باشد. در این زمینه، جای آن است که معلم شهید، استاد مطهری را الگوی خویش قرار دهیم که در اوج گرفتاری های پس از انقلاب و علی رغم داشتن مسئولیت های سنگین، همچنان برنامه مطالعه ۸ ساعت در شبانه روز را ادامه می داد. این رفتار از آن جا ناشی می شود که شهید مطهری، خود را در برابر نسل پرسشگر، مسئول احساس می کند و می داند اگر پاسخی نداشته باشد، جوان به سوی دیگران خواهد رفت. آنچه که امروز بر عهده عالمان دینی و متصدیان هدایت جامعه به عنوان وارثان انبیاء می باشد، عرضه دین و نشر آگاهی و جلب دلهاست.
عالم آشنا به زمان و مکان، درمی یابد که سؤالات نسل امروز در امور دین با سؤالات نسل دیروز متفاوت است، لاجرم پاسخ دیگری می طلبد. حضرت امام خمینی(ره) در این رابطه می فرماید:
«با آغوش باز، اندیشه های نسل جوان را در موضوعات و مسائل مختلف اسلامی بشنوید و اگر بیراهه می روند با بیانی آکنده از محبت و دوستی، راه راست اسلامی را نشان دهید. وقتی ما می توانیم به آینده کشور و آینده سازان، امیدوار باشیم که به آنان در مسائل گوناگون، بها دهیم و از اشتباهات و خطاهای کوچک آنان بگذریم و به همه شیوه ها و اصولی که منتهی به تعلیم و تربیت صحیح آنان می شود، احاطه داشته باشیم.»
ب) دنیاگرایی و تجمل خواهی
مهم ترین آسیبی که دامن روحانیت و به خصوص کارگزاران روحانی را می گیرد، دنیاگرایی و تجمل طلبی است. پس از انقلاب شمار زیادی از روحانیون، وارد مناصب و پست های اجرایی شدند. اگر قبلا شعار زهدورزی و طلبگی داده می شد، برای بسیاری زمینه آن وجود نداشت تا در عمل امتحان خود را پس دهند، اما پس از انقلاب و تصدی بسیاری از مشاغل، توسط روحانیت، آنان در معرض آزمایش بزرگ گفتارهای خود قرار گرفتند. نمی دانم چه اندازه توانسته ایم از این امتحان، سربلند بیرون بیاییم. ما در فرهنگی زندگی می کنیم که جایی برای دنیاگرایی افراطی در آن نیست. امروز مکتب های سکولار به تقدم دنیا بر آخرت و عدم دخالت مبانی دینی در اصلاح جامعه، تأکید می ورزند. دنیامحوری و عرفی نگری، محور اساسی این مکتب هاست. پیروان این مکتب ها تا آن جا که می توانند از لذت های دنیوی بهره می برند.
حال اگر الگوهای زندگی ما به همین شکل رقم بخورد، تفاوت ماهوی ما با آنان در چیست؟ و از سوی دیگر معنویت گرایی افراطی نیز در فرهنگ اسلامی ما جایی ندارد. ترک یک سره دنیا و لذت های آن، گوشه گیری و رهبانیت، به تباهی و فساد می انجامد، از این رو اسلام آن را روا نمی داند و شدیدا آن را رد کرده است. راهی که اسلام پیشنهاد می کند، راهی است متعادل و میانه. در این مسیر در حالی که انسان از مواهب طبیعی و دنیوی بهره می برد، خود را به آن وابسته نمی کند و دنیا را مزرعه ای می داند که از خلال آن، دنیا و آخرت خویش را با هم آباد می کند.
امام خمینی(ره) همواره بر زی طلبگی سفارش می کردند و در این رابطه چنین فرموده اند:
«روحانیان نباید کاری کنند که مردم آنها را فرصت طلب تلقی کنند و ساده زیستی گذشته آنان را بدین علت بدانند که دست آنها کوتاه بوده و خرما بر نخیل و اکنون که زخارف و حطام دنیا در دست آنان است، خود را در آن مستغرق ساخته و از مردم فاصله گرفته اند... اگر روزی از زندگی مردم بالاتر رفتید، بدانید دیر یا زود، مطرود می شوید. باید طوری زندگی کنید که نگویند طاغوتی هستیم.»
در جایی دیگر امام به مصادیق تشریفات اشاره کرده اند:
«وقتی ساختمان ها و ماشین ها و دم و دستگاه ها زیاد شود، موجب می شود بنیه فقهی اسلام، صدمه ببیند. یعنی با این بساط ها نمی شود شیخ مرتضی و صاحب جواهر تحویل جامعه داد. این موجب نگرانی است و واقعاً نمی دانم با این وضع، چه کنم. این تشریفات، اسباب آن می شود که روحانیت شکست بخورد. زندگی صاحب جواهر را با زندگی روحانیان امروز که بسنجیم، خوب می فهمیم که چه ضربه ای بدست خودمان به خودمان می زنیم.»
ج) تضاد رفتار و گفتار
آسیبی که از این ناحیه به ما می رسد از آن روست که خود را در مقام هادیان جامعه می دانیم. کسی که خود مهتدی نباشد، چگونه می تواند هادی باشد؟ بسیاری از مشکلات به این جا برمی گردد که به گفته ها عمل نمی شود. اصولاً مردم در مقام هدایت، الگوگرا می باشند و این آسان ترین راهی است که مردم انتخاب می کنند، زیرا امری است فطری.
امام خمینی(ره) در این رابطه می فرمایند:
«هر کس در خودش تجربه کند، می داند که قیمت حرف در نظر انسان به قدر قیمت صاحب حرف است و این فطرت در نوع بشر است که حرف، هرچه درست باشد، انسان وقتی از کسی که در نظر او اوج ندارد، شنید در روح او تأثیر ندارد. چه بسا که شما یک مطلب را بی کم و کاست از دو نفر بشنوید، تأثیر سخن یکی از آنها که در نظر شما محترم و بزرگ است ده مقابل سخن دیگری است. هیچ بقالی حاضر نیست موعظه بقال دیگری را که مثل خودش است قبول کند ولی همین بقال، وقتی از یک نفر پیش نماز شهر که ده صف جماعت دارد و مردم به او احترام می گذارند همان موعظه را شنید به زودی می پذیرد.»
این که قرآن کریم پیامبراکرم(ص) را به عنوان «الگوی نمونه معرفی کرده، اهمیت نقش الگو را در هدایت جامعه مشخص می کند. منظور از الگوی نمونه مجسم و عینی این است که انسان بدون استفاده از لغات و کلمات و نصایح و دستورهای اخلاقی رسمی، از او می آموزد و آگاهانه یا ناخودآگاهانه از او تقلید می کند.
با این توضیحات معلوم می شود که هویت دینی جامعه ما در تأسی از الگو شکل می گیرد و قهراً مردم همیشه در جستجوی الگوهای زنده و محسوس می باشند. در رأس الگوهای مطرح، ائمه جمعه و جماعات هستند. در صورتی که مردم مشاهده کنند عمل، خلاف گفتار است، به فروپاشی اعتقادی می رسند و حتی نسبت به الگوهای گذشته که توسط آنان معرفی شده به شک و تردید می افتند.
امام خمینی(ره) در جایی فرمودند:
«شخصی نزد کسی رفته بود و گفته بود: اگر قیامتی نیست، شما به ما هم بگوئید که نیست، اگر هست پس چرا شما این طور هستید. پس خطاب به حاضرین فرمودند: مبادا روزگاری بیاید که مردم این حرف را به ما بزنند.»
و در جایی دیگر فرموده اند:
«کسی که خود را معرفی کند به این که چراغ هدایت و شمع محفل انس و راهنمای سعادت و معرف طرق آخرت است، اگر خدای نخواسته عامل به قول خود نباشد و باطنش با ظاهرش مخالف باشد در زمره اهل ریا و نفاق بحساب می آید و از علماء سوء و عالم بلاعمل است که جزای آن بزرگ تر و عذاب آن الیم تر است.»
نگاه مردم به روحانی نگاه به یک امین است، زیرا مراسم مهم ترین حوادث زندگی بشر از قبیل ولادت و مرگ، ازدواج و طلاق به آنان واگذار شده است. مهم ترین سرمایه روحانیت همین اعتماد است و بزرگ ترین خسارت و آسیب نیز از دست دادن همین اعتماد است. امروز الگوهای زیادی به جوانان معرفی می شوند، هنرمندان، ورزشکاران، دانشگاهیان و روحانیان.
جایگاه ما در بین این الگوها کجاست؟ چند درصد از جوانان، روحانیان را به عنوان الگو می پذیرند. درحالی که دو گروه نخست (هنرمندان و ورزشکاران) بیشترین درصد را به خود اختصاص داده اند. براساس آمار سازمان ملی جوانان، روحانیت فقط ۷ درصد را به خود اختصاص داده است.
با نگاهی به سیره پیامبراکرم(ص) درمی یابیم که وجود مقدس آن حضرت، امت عصر خود را با عمل خود، تربیت نمود. امامت نیز در واقع تداوم همان روش تربیت عملی است. وقتی مردم نمونه های عالی هدایت و کمال را مشاهده کنند، بی درنگ براساس ندای فطرت، پاسخ می دهند. فشرده کلام این که فقر الگوهای دینی در زمان حاضر، آسیب جدی هویت دینی ما است و علاج آن هم در گرو بازگشت به خویشتن و تهذیب اخلاقی و بسط دانش است.
از من بگوی عالم تفسیر گوی را
گر در عمل نکوشی تو نادان مفسری
د) دخالت سلیقه در امور اجتماعی و سیاسی
ائمه جمعه به خاطر نمایندگی مقام معظم رهبری و اقبال مردم، موقعیت برجسته و نافذی در مجموعه نظام دارند و در تصمیم گیری های محل امامت خود، تأثیرگذار می باشند. انتظار مردم از امام جمعه، انتظاری پدرانه است. همان طور که یک پدر آگاه در اختلاف فرزندان، نقش یک اصلاح گر را ایفاء می کند، امام جمعه نیز باید چنین باشد. موضع گیری به نفع یک گروه و دسته، موجب جدایی بخشی از مردم از پیکره جمعه و جماعات می شود. زیرا مردم، چنین موضع گیری هایی را از امام جمعه برنمی تابند و آن را عادلانه نمی دانند. حوادث تلخی که در انتخابات مجلس هفتم در برخی از شهرهای شمال و جنوب پیش آمد، عبرت آموز بود. با این که در این شهرها در ساختار کلی مجلس، هرکس برنده می شد فرقی نمی کرد ولی موضع گیری های سلیقه ای در جانب داری از افراد، مردم را به عکس العمل کشانید که آثار زیانبار آن به چشم همه رفت و وسیله تبلیغ بر ضد نظام شد.
استقبال افراطی جامعه مذهبی از مداحی های کذایی و حذف وعظ و موعظه و منبر در مناسبات تبلیغی در بسیاری از هیئت ها بازخورد همین شیوه های رفتاری روحانیت است که با طرح مسائل سلیقه ای و گفتارهای کاملا مشخص باعث گریز جوانان از پای منبر و خطابه می شوند. ما باید همیشه این ضرب المثل را مدنظر داشته باشیم که:
«کل شی جاوز حده تبدل ضده»
مقام معظم رهبری در این زمینه چنین فرموده اند:
«یکی از خطرهایی که انقلاب را تهدید می کند، این است که مردم دچار دو دستگی شوند. امام جمعه اگر بگوید من به جایی وابسته نیستم، حتی در نمازجمعه، این را تأکید هم بکند اما در واقع این طور نباشد، مردم می فهمند این طور نیست. این اشتباه است که ما خیال کنیم که به زبان، مردم فریب می خورند. اختلاف بین قول و عمل امام جمعه، اثر معکوس خواهد بخشید. آقایان ائمه جمعه باید پدرانه برخورد کنند. امام جمعه با همه گرم و مهربان و صمیمی برخورد کند، البته کار مشکلی است، باید تمرین کنیم.»(۲)
ر- بکارگیری روش های تبلیغی استکباری
رویکرد تبلیغی ما مستقیم و در قالب امور نهی است. بکارگیری این روش برای مخاطب، احساس خوشایندی ندارد و شاید تحقیرآمیز نیز باشد، گرچه این روش در گذشته به خاطر مناسبات حاکم، مؤثر بوده ولی در دنیای کنونی، جواب نمی دهد. بنابراین می توانیم بجای آن، از روش استعلایی و ارتقایی استفاده کنیم. در این روش، جوامع و شخصیت های غایب، محور تجزیه و تحلیل است. از اوضاع و احوالی سخن گفته می شود که شبیه شرائط ما است، قهراً در این جا ضمیر مرجع، خودش را پیدا می کند، مستمع به تفکر فرو می رود، در مقام مقایسه و مقارنه برمی آید. در این حالت خطیب در جایگاه رابط انسان و خداست، تصویر مخاطب از او عالم دینی وارسته ای است که دین در نهاد او درونی شده و به صورت ملکه در آمده است. او در نقش یک مربی ظاهر می شود و سعی می کند هرکس را در هر مرتبه ای که هست، ارتقاء دهد. معیارهای خوب و بد در نزد او جلوه های ظاهری از قبیل لباس و ریش نیست، معیارهای دینداری فراتر از رعایت ظواهر است. مثلا خوش برخوردی، تمیزی و نظافت، کمک به مستمندان، احترام به بزرگتر و... همأ این مؤلفه ها در پروسه تدین، نمره دارد. مربی دینی با مثبت دیدن وضع موجود، الگویی بالاتر و بهتر معرفی می کند و البته آشنایی با چنین روش هایی مستلزم مطالعه روانشناسی و جامعه شناسی، همراه با تمرین در تغییر الگوهای رفتاری خود مربی و مبلغ است.
● حاکمیت جلب منافع بر اصل مصالح
انسان ها به صورت طبیعی در پی جلب منافع هستند و روابط خود را براساس آن تنظیم می کنند و اگر غریزه منفعت طلبی نبود، آبادانی به وجود نمی آمد و ارتباطات شکل نمی گرفت. حتی منافع معنوی نیز براساس کشش این غریزه، سامان می یابد. خداوند متعال قرآن کریم برای نیکوکاران، بهشت را وعده می دهد. اغلب اهل ایمان، اعمال خیر را برای رسیدن به ثواب انجام می دهند.
بنابراین تلاش برای جلب منفعت، پسندیده است ولی کسانی که در پست های اجتماعی هستند مثل ائمه جمعه، در پاسخ به این ندای فطری، رفتارها و ارتباطات خود را باید بگونه ای برنامه ریزی کنند که منافع جامعه تحقق یابد، دراین صورت نگاه جامعه به او نگاه یک مصلح اجتماعی و خدمتگزار است، اما اگر دراین گرایش، انحراف به وجود آید، حس منفعت خواهی جمعی، تبدیل به منفعت طلبی فردی می گردد و به تدریج، خلق و خوی زیاده خواهی و تجاوزگری در وجود آدمی نهادینه می گردد، در نتیجه فرد مبتلا، تمامی روابطش را براساس طلب منفعت شخصی تنظیم می کند تا آن جا که بتواند از بیت المال در جهت راحتی و منافع شخصی خویش بهره برداری می کند. بجای توجه به توده های مردم به سرمایه داران و اربابان قدرت، چشم می دوزد و حتی پیوندهای فامیلی با آنان برقرار می کند تا حاشیه ای امن برای خود ایجاد کند. آسیب حاصل از چنین رفتاری، جدایی مردم از نمازجمعه و انزوای هرچه بیشتر امام جمعه است و خلاف ثمره حسنه مردم داری است که روحانیت داشته اند. مقام معظم رهبری می فرمایند:
«مردم داری یکی از وظایف امام جمعه است. نباید بگوئیم، حال که امام هستیم، مردم باید به سراغ ما بیایند. و این مردم داری در درجه اول باید با علماء با افراد برجسته فکری با جوان ها، با ضعفا و با کسانی که به ما نیاز دارند، باشد. بدترین کارها برای امام جمعه این است که مردم هر کار کنند، دستشان به امام جمعه نرسد. بهترین چیزها برای امام جمعه، این است که بتواند دل مردم را به خود جذب کند و عواطف مردم را بخود متوجه کند.(۳)
حسن لزومی
پی نوشت:
۱- مجموعه آثار، ج ۸، ص ۱۷۳
۲- با رهبر در سنگر جمعه، ص ۲۴-۲۳
۳- با رهبر در سنگر جمعه، ص ۱۱۳
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید